بایسته هاى تغییر سیاست جمعیتى با تأکید بر نقش رسانه ملى
Article data in English (انگلیسی)
سال بیست و دوم ـ شماره 189 ـ شهریور 1392، 25ـ44
ابراهیم شفیعى سروستانى1
چکیده
نظام جمهورى اسلامى ایران با گذشت بیش از بیست سال از اجراى سیاست تحدید و کنترل جمعیت، با توجه به ملاحظات گوناگون اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى، سیاسى و امنیتى، اینک در آن تجدیدنظر کرده و سیاست افزایش جمعیت را در پیش گرفته است. بى تردید، براى تحقق این سیاست جدید جمعیتى، باید اقدام هاى متعددى در حوزه هاى گوناگون انجام شود که یکى از مهم ترین آنها «فرهنگ سازى» و تغییر گفتمان جامعه، از «کاهش» جمعیت، به «افزایش» جمعیت است.
بر این اساس، رسانه ملى به منزله یکى از مهم ترین دستگاه هاى فرهنگ ساز کشور، باید بر مبناى طرح و برنامه اى دقیق، مشخص و زمان بندى شده، براى تحقق سیاست جدید جمعیتى کشور وارد میدان شود و از همه ظرفیت هاى خود در این زمینه استفاده کند. ولى پیش از هر اقدام باید راهبردها و سیاست هاى رسانه در این زمینه مشخص شود تا فعالیت هاى اجرایى و برنامه هاى تولیدى، اهداف را به خوبى برآورده سازند.
کلیدواژه ها: رسانه ملى، سیاست جمعیتى، مدیریت پیام، تحدید نسل، افزایش نسل.
1 استادیار دانشگاه علوم حدیث.
دریافت: 20/ 3/ 92 پذیرش: 10/ 7/ 92
مقدمه
با مطرح شدن موضوع ضرورت تغییر سیاست جمعیتى نظام جمهورى اسلامى ایران و اعلام خطر برخى کارشناسان در زمینه کاهش شدید جمعیت کشور، از اوایل سال 1391 موضوع تدوین «راهبردها و اقدامات ملى مربوط به جلوگیرى از کاهش نرخ بارورى و ارتقاى آن، متناسب با آموزه هاى اسلامى و اقتضائات راهبردى کشور»، در دستور کار شوراى عالى انقلاب فرهنگى قرار گرفت. سرانجام در تاریخ 2/3/1391 این راهبردها به تصویب این شورا رسید.
در این مصوبه به «فرهنگ سازى براى دست یابى به جمعیت مطلوب و اصلاح بینش و نگرش مسئولان و مردم نسبت به پیامدهاى منفى کاهش بارورى، به ویژه زیرحد جانشینى» توجه ویژه اى شده است. بر همین اساس بند 1 ماده 3 آن، «تهیه طرح جامع تولید و اجراى انواع برنامه هاى آموزشى، پژوهشى، اطلاع رسانى، نمایشى، تبلیغى و غیره در رسانه هاى جمعى، به ویژه صداوسیما و شبکه هاى استانى آن با هدف گفتمان سازى و ترویج فواید فرزندآورى و تبیین آثار منفى کاهش نرخ بارورى، با رعایت شرایط و مقتضیات راهبردى»، یکى از اقدام هاى ملى متناسب با راهبردهاى جلوگیرى از کاهش نرخ بارورى و ارتقاى آن برشمرده شد.
با توجه به این مصوبه، رسانه ملى باید راهبردها، سیاست ها و برنامه هاى خود براى تغییر گفتمان موجود در زمینه فرزندآورى را به روشنى تدوین و بر اساس برنامه اى دقیق و حساب شده، گفتمانى جدید را در جامعه حاکم کند؛ گفتمانى که در نهایت به عبور از مرحله بحرانى کاهش جمعیت و افزایش آن تا رسیدن به حد مطلوب بینجامد. ازاین رو، این مقاله پس از تبیین مهم ترین بایسته هاى تدوین سیاست جمعیتى، به بررسى راهبردها و سیاست هایى مى پردازد که رسانه ملى براى تحقق سیاست جدید جمعیتى نظام جمهورى اسلامى باید در پیش گیرد.
در نخستین گام، با ده نفر از کارشناسان حوزوى و دانشگاهى در چهار حوزه دین پژوهى، جامعه شناسى، مطالعات فرهنگى و رسانه و ارتباطات، بر اساس پرسش هاى از پیش طراحى شده مصاحبه شده و حاصل نکات مطرح شده در این مصاحبه ها به صورت نظام مند و منطقى استخراج شده است.
در گام دوم، بر اساس نکات مطرح شده در مصاحبه ها، مطالعات تکمیلى براى مستندسازى این نکات و تکمیل و تتمیم آنها انجام شده است. در گام سوم، این مقاله براساس یافته هاى مصاحبه ها و مطالعات کتابخانه اى تدوین شده است.
1. زمینه هاى تغییر سیاست جمعیتى نظام جمهورى اسلامى
در سال هاى 1367 تا 1390 براى تحقق شعار «فرزند کمتر، زندگى بهتر»، اقدام هاى فرهنگى، آموزشى، رسانه اى، بهداشتى، اجتماعى و اقتصادى گسترده اى، با بهره گیرى از ظرفیت همه مراکز سازمان هاى دولتى و برخى نهادهاى غیردولتى براى کاهش نرخ رشد جمعیت انجام شد، تا جایى که میزان بارورى کل از 3/6 در سال 1365 به 6/1 در سال 1390 رسید و میانگین رشد سالانه جمعیت نیز از 9/3 درصد در سال 1365 به 29/1 درصد در سال 1390 کاهش یافت. این موضوع موجب نگرانى جمعى از کارشناسان کشور و زمنیه ساز تغییر سیاست جمعیتى نظام جمهورى اسلامى شد (امانى، 1388، ص 98)، به گونه اى که از آغاز سال 1391 موضوع کاهش روزافزون جمعیت کشور، به دغدغه اى براى مدیران و مسئولان نظام جمهورى اسلامى تبدیل شد و آنان را به تکاپو براى اصلاح سیاست جمعیتى کشور واداشت (ر.ک: میزگرد تخصصى، 1391).
نخستین اقدام در این زمینه، تدوین «راهبردها و اقدامات ملى مربوط به جلوگیرى از کاهش نرخ بارورى و ارتقاى آن متناسب با آموزه هاى اسلامى و اقتضائات راهبردى کشور»، مصوب 2/3/1391 شوراى عالى انقلاب فرهنگى بود. در ماده 2 این مصوبه با عنوان «راهبردهاى ملى»، شش راهبرد به شرح ذیل پیش بینى شده بود:
1. فرهنگ سازى براى دستیابى به جمعیت مطلوب و اصلاح بینش و نگرش مسئولان و مردم نسبت به پیامدهاى منفى کاهش بارورى،به ویژه زیرحدجانشینى؛
2. تدوین سیاست ها، برنامه ها و قوانین و مقررات حمایتى و تشویقى براى دستیابى به نرخ بارورى مناسب، جمعیت مطلوب و لغو سیاست ها، برنامه ها و قوانین و مقررات مشوق کاهش بارورى؛
3. تدوین الگوى سبک زندگى و ترویج آن، به ویژه فعالیت هاى اجتماعى،آموزشى و اشتغال زنان متناسب با معیارهاى اسلامى و هماهنگ با مصالح خانواده به منظور ایفاى هرچه کامل تر نقش مادرى و همسرى؛
4. ایجاد و استقرار نظام مدیریت فرابخشى و جامع جمعیت کشور؛
5. آمایش مستمر جمعیتى کشور و تدوین سیاست هاى مهاجرتى، به منظور جهت دهى به جابه جایى هاى جمعیتى در سطوح ملى، منطقه اى و بین المللى؛
6. اهتمام به ارتقاى کیفى جمعیت کشور از طریق متناسب ساختن نرخ بارورى خانواده ها با شرایط و اقتضائات سلامت، معیشت و فرهنگ آنها (مجموعه مصوبات شوراى عالى انقلاب فرهنگى).
ماده 3 این مصوبه، به بیان «اقدامات ملى متناسب با هریک از راهبردهاى ملى موضوع ماده 2» اختصاص یافته و در بند 1 آن چنین آمده است: «تهیه طرح جامع تولید و اجراى انواع برنامه هاى آموزشى، پژوهشى، اطلاع رسانى، نمایشى، تبلیغى و غیره در رسانه هاى جمعى، به ویژه صداوسیما و شبکه هاى استانى آن با هدف گفتمان سازى و ترویج فواید فرزندآورى و تبیین آثار منفى کاهش نرخ بارورى، با رعایت شرایط و مقتضیات راهبردى».
مقام معظم رهبرى در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام، بر ضرورت تجدیدنظر در سیاست تحدید نسل تأکید کرده و فرمودند:
جمعیت جوان و بانشاط و تحصیل کرده و باسواد کشور، امروز یکى از عامل هاى مهم پیشرفت کشور است. در همین آمارهایى که داده مى شود، نقش جوان هاى تحصیل کرده و آگاه و پرنشاط و پرنیرو را مى بینید. ما باید در سیاست تحدید نسل تجدیدنظر کنیم. سیاست تحدید نسل در یک برهه اى از زمان درست بود؛ یک اهدافى هم برایش معین کردند. آن طورى که افراد متخصص و عالم و کارشناسان علمى این قسمت تحقیق و بررسى کردند و گزارش دادند، ما در سال 71 به همان مقاصدى که از تحدید نسل وجود داشت، رسیدیم. از سال 71 به این طرف، باید سیاست را تغییر مى دادیم. خطا کردیم، تغییر ندادیم. امروز باید این خطا را جبران کنیم.... این مسئله افزایش نسل و اینها، جزو مباحث مهمى است که واقعا همه مسئولین کشور، نه فقط مسئولین ادارى، روحانیون، کسانى که منبرهاى تبلیغى دارند، باید در جامعه درباره آن فرهنگ سازى کنند. از این حالتى که امروز وجود دارد ـ یک بچه، دو بچه ـ باید کشور را خارج کنند. رقم صد و پنجاه میلیون و دویست میلیون را اول امام گفتند ـ و درست هم هست ـ ما باید به آن رقم ها برسیم (در دیدار با مسئولان نظام، 3/5/1391)
2. بایسته هاى تدوین سیاست جمعیتى
«سیاست جمعیتى»، مجموعه اصول، تدابیر و تصمیم هاى مدون جمعیتى است که یک دولت در کشور خود در پیش مى گیرد و حدود فعالیت هایش را درباره مسائل جمعیتى، یا امورى که نتایج جمعیتى دارند، تعیین مى کند. هدف سیاست جمعیتى، منطقى کردن و هماهنگ ساختن دگرگونى هاى جمعیتى با شرایط اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى جامعه، براى رسیدن به رفاه و بهروزى بیشترِ جمعیت است.
به طور کلى، سیاست جمعیتى هنگامى تدوین و تصویب مى شود که پدیده و موضوع جمعیت در جامعه اى به «مسئله» اجتماعى تبدیل شود، درباره آن در اذهان عمومى، به ویژه اذهان اندیشمندان جامعه «شناخت» عینى پدید آید، و «برنامه کار» براى آن تدوین شود. هر سیاست مستلزم وجود «اهداف عینى و اساسى» و «اهداف عملى» است. به اقدام هایى که در جامعه به منظور رسیدن به اهداف عملى صورت مى گیرد، «برنامه اجرایى» مى گویند (تقوى، 1378، ص 145).
مهم ترین بایسته هاى تدوین سیاست جمعیتى کارآمد را مى توان به شرح ذیل برشمرد:
الف. شناسایى دقیق عوامل بحران جمعیتى
لازم به یادآورى است که پیش از تدوین و تصویب هرگونه سیاست جمعیتى، باید عوامل و ریشه هاى شکل گیرى بحران یا مسئله جمعیتى را به طور دقیق شناسایى کرد تا سیاست گذاران و برنامه ریزان جامعه به هنگام ارائه راه حل براى برون رفت از بحران جمعیتى دچار اشتباه نشوند.
ب. ایجاد وفاق اجتماعى درباره سیاست جمعیتى
بى تردید، شرط موفقیت هر سیاست جمعیتى، همراهى و همدلى اقشار گوناگون، به ویژه اندیشه ورزان جامعه و گروه هاى مرجع و اثرگذار اجتماعى با آن سیاست است. ازاین رو، باید پیش از ورود به مراحل اجرایى سیاست جمعیتى با به کارگیرى ابزار گوناگون رسانه اى و ارتباطى و همچنین برگزارى نشست ها، هم اندیشى ها و همایش هاى علمى با روحانیان، دانشگاهیان، پژوهشگران، مسئولان سازمان هاى مردم نهاد، اصحاب رسانه و مطبوعات و... آنها را با وجوه گوناگون بحران و مسئله جمعیتى پیش رو، دلایل و ضرورت هاى در پیش گرفتن سیاست جمعیتى آشنا و نقش و مسئولیت آنها را در این زمینه روشن ساخت.
ج. تعیین دقیق اهداف عینى و عملى
سیاست گذاران و برنامه ریزان جامعه، به هنگام تدوین سیاست جمعیتى، باید اهداف عینى و عملى را که در پى تحقق آن هستند، به طور دقیق مشخص ساخته و معلوم کنند که در بازه زمانى موردنظر چگونه باید دگرگونى هاى جمعیتى را با شرایط اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى جامعه، هماهنگ ساخت. در مجموع، در ابعاد گوناگون جمعیت از جمله ساخت، اندازه،حرکات، اجزا، آمار حیاتى، مهاجرت، بارورى و تنظیم موالید، چه تغییراتى باید ایجاد کرد.
د. به کارگیرى همه ظرفیت هاوتوانمندى هاى جامعه
تحقق سیاست جمعیتى، مستلزم اقدام هاى گسترده آموزشى، تبلیغى، ترویجى، پزشکى، بهداشتى، اقتصادى و... است. بنابراین، براى تحقق اهداف پیش بینى شده در سیاست جمعیتى بایدازهمه ظرفیت ها و توانمندى هاى سازمان هاونهادهاى دولتى وغیردولتى، به صورت هدفمند و سازمان یافته بهره گرفت.
ه. ارزیابى دقیق عملکرد سازمان ها و نهادهاى مسئول
براى تحقق اهداف عینى و عملى سیاست جمعیتى در بازه زمانى معین شده باید به طور مستمر عملکرد سازمان ها و نهادهایى که در برنامه اجرایى سیاست جمعیتى به آنها نقش ها و مسئولیت هایى سپرده شده است، در شورایى که به ریاست بالاترین مقام اجرایى کشور تشکیل مى شود، ارزیابى و سازمان ها و نهادهایى که به خوبى عمل کرده اند، تشویق و سازمان و نهادهایى که به خوبى عمل نکرده اند، تنبیه شوند.
و. پایش مستمر تغییرات جمعیتى
تجربه سیاست جمعیتى نظام جمهورى اسلامى در دهه هفتاد و هشتاد نشان داد که عدم پایش نتایج حاصل از اعمال سیاست هاى جمعیتى، مى تواند کشور را با بحران جمعیتى تازه اى مواجه کند. بنابراین، پس از تعیین دقیق اهداف عینى و عملى سیاست جمعیتى باید به طور دقیق و مستمر تغییرات ابعاد جمعیت پایش شود تا سیاست گذاران و برنامه ریزان جامعه بتوانند سیاست جمعیتى را با آخرین تغییرات ابعاد جمعیت هماهنگ سازند.
3. دلایل کاهش شدید جمعیت در دو دهه اخیر
چنان که گفته شد، یکى از بایسته هاى مهم تدوین سیاست جمعیتى، شناسایى دقیق علل و عوامل شکل گیرى بحران یا مسئله جمعیتى است. ازاین رو، پیش از تدوین و تصویب سیاست جدید جمعیتى نظام جمهورى اسلامى، باید دلایل کاهش شدید جمعیت کشور را در دو دهه اخیر به طور دقیق شناسایى کرد. این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که شناخت میزان تأثیر هریک از عوامل فرهنگى، سیاسى، اقتصادى و اجتماعى در این روند، مى تواند سمت وسوى فعالیت هاى نظام اسلامى را براى اصلاح و تغییر روند موجود تعیین و اولویت هاى فعالیت آن را مشخص کند.
چنان که گذشت، در قانون برنامه اول توسعه اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى جمهورى اسلامى ایران که در سال 1368 تصویب شد، پیش بینى شده بود که در سال 1390 میزان بارورى عمومى زنان از 4/6 نوزاد به 4 نوزاد و نرخ رشد طبیعى جمیعت از 2/3 درصد به 3/2 درصد برسد، ولى در عمل رویدادى بسیار فراتر از این پیش بینى رخ داد و در سال 1390 میزان بارورى عمومى (کل) زنان به 6/1 یا 5/1 نوزاد و نرخ رشدطبیعى جمعیت به29/1 درصد رسید.
حالْ این پرسش مطرح مى شود که چه علل و عواملى موجب شد نظام جمهورى اسلامى در زمینه سیاست جمعیتى، به نتایجى بسیار فراتر از پیش بینى هاى خود دست یابد؟ آیا این نتایج، ناشى از اجراى سیاست ها و برنامه هاى مستقیمى همچون گسترش «فعالیت هاى واحد اجرایى تنظیم خانواده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکى» (بند ج قانون برنامه اول توسعه اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى کشور، 11/11/1368) و «لغو کلیه مقررات مشوق رشد جمعیت و اتخاذ تدابیر متناسب با سیاست تحدید متناسب با سیاست تحدید موالید کشور» (همان) بود، یا از اعمال سیاست هاى غیرمستقیمى مانند «بالا بردن سطح سواد و دانش عمومى افراد جامعه، بخصوص افزایش ضریب پوشش تحصیلى لازم التعلیم» (همان) و «اعتلاى موقعیت زنان از طریق تعمیم آموزش و افزایش زمینه هاى مشارکت زنان در امور اقتصادى ـ اجتماعى جامعه و خانواده» (همان)، یا فعالیت سازمان صداوسیما در «جهت ارتقاى سطح آگاهى هاى عمومى در تأمین سلامت کودکان و مادران و جمعیت» (قانون تنظیم خانواده و جمعیت، 26/2/1372) بود. بى گمان، نمى توان نقش هریک از عوامل یادشده، به ویژه اجراى سیاست هاى غیرمستقیم جمعیتى را در کاهش نسبى رشد جمعیت انکار کرد، ولى به نظر مى رسد این عوامل به تنهایى نمى توانند موجب کاهش شدید و بسیار فراتر از پیش بینى روند رشد جمعیت کشور شوند و باید این پدیده را ناشى از علل و عواملى فراتر از علل و عوامل یادشده دانست.
برخى صاحب نظران بر این باورند که مهم ترین عامل کاهش نرخ زاد و ولد در دهه هفتاد و هشتاد و به تبع آن، کاهش ناگهانى رشد جمعیت، بیش و پیش از آنکه ناشى از اعمال سیاست هاى تحدید جمعیت نظام اسلامى باشد، ناشى از تحولات ساختارى، تغییر سبک زندگى و تسلط گفتمان فردگرایانه و مصرف گرایانه بود که در پى اجراى الگوهاى توسعه غربى از اواخر دهه شصت به بعد در کشور رخ داد (ر.ک: رفیع پور، 1380، ص 147ـ475).
بنابراین، در تدوین و تصویب سیاست جدید جمعیتى، باید به علل و عوامل یادشده در کاهش میزان بارورى و کاهش جمعیت توجه کرد و راهکارى متناسب با آن براى افزایش میزان بارورى و افزایش جمعیت در نظر گرفت (ر.ک: شفیعى سروستانى، 1390، ص 97ـ171).
4. راهبردهاى رسانه ملى
مهم ترین راهبردهاى رسانه ملى براى فرهنگ سازى در زمینه تغییر سیاست جمعیتى نظام جمهورى اسلامى، از کاهش جمعیت، به افزایش جمعیت را مى توان به شرح ذیل برشمرد:
الف. گفتمان سازى در زمینه ضرورت افزایش زاد و ولد
اقدام هاى گوناگون فرهنگى، آموزشى، رسانه اى، اجتماعى، اقتصادى و... که در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد در زمینه مهار رشد جمعیت در کشور صورت گرفت، موجب ایجاد گفتمان ویژه در زمینه زاد و ولد در جامعه ما شد؛ گفتمانى که به تدریج در سراسر کشور و در میان همه قشرهاى شهرى و روستایى، مرفه و مستمند، تحصیل کرده و بى سواد، مذهبى و غیرمذهبى نهادینه شد و این ذهنیت را براى همه ایجاد کرد که داشتن بیش از دو یا سه فرزند، ناهنجار و خلاف چارچوب هاى پذیرفته شده اجتماعى است. این گفتمان همچنان در جامعه ما حاکم است. به همین دلیل حتى افرادى که از تمکن مالى خوبى برخوردارند، حاضر نیستند بیش از دو یا سه فرزند داشته باشند. ازاین رو، مى توان گفت: نخستین گام در اصلاح سیاست هاى جمعیتى کشور، تغییر گفتمان حاکم و ایجاد گفتمانى جدید بر مبناى ضرورت افزایش زاد و ولد است.
ب. ایجاد زمینه هاى لازم براى تحکیم خانواده ها
براساس آمارهاى سازمان ثبت احوال کشور در سال 1383 تعداد 723976 رویداد ازدواج و تعداد 73882 رویداد طلاق، درحالى که در سال 1390 تعداد 874792 رویداد ازدواج و تعداد 142841 رویداد طلاق به ثبت رسیده است (پایگاه اطلاع رسانى ثبت احوال کشور). براساس این آمار، در طول این مدت، تعداد ازدواج ها حدود 8/20 درصد و تعداد طلاق ها حدود 3/93 درصد رشد داشته است.
آمارهاى یادشده، همچنین حکایت از این دارد که نسبت ازدواج به طلاق، در سال 1383، 8/9 بوده است، در سال 1390 به 1/6 رسیده، یعنى حدود 60 درصد کاهش داشته است.
کاهش چشمگیر نسبت ازدواج به طلاق، و افزایش قابل توجه میزان طلاق، در سال هاى اخیرزمینه ساز مشکلات و آسیب هاى گوناگون فرهنگى، تربیتى، اخلاقى و اجتماعى در جامعه ما شده که یکى از آنها کاهش نرخ بارورى است.
بى تردید، آن گاه مى توان به ظرفیت خانواده هایى که در حال حاضر در جامعه شکل گرفته اند، براى افزایش جمعیت تکیه کرد که این خانواده ها از ثبات و آرامش لازم برخوردار باشند. در شرایطى که عوامل گوناگون فرهنگى، اجتماعى و اقتصادى موجب فروپاشى خانواده ها و بى ثباتى آنها مى شوند، هرگز نمى توان به ایجاد نسلى جدید از دل خانواده ها امیدى داشت. ازاین رو، رسانه ملى باید با در پیش گرفتن سیاست هاى ذیل، از همه ظرفیت هاى خود براى تحکیم نهاد خانواده استفاده کند:
1. آموزش حقوق و مسئولیت هاى خانوادگى زن و مرد به جوانان در آستانه ازدواج؛
2. توانمندسازى جوانان براى مقابله با مسائل و مشکلاتى که در کانون خانواده با آنها روبه رو مى شوند؛
3. به تصویر کشیدن روابط مطلوب اعضاى خانواده در برنامه هاى نمایشى؛
4. بررسى و تبیین ویژگى هاى خانواده تراز اسلامى در برنامه هاى کارشناسى؛
5. پرهیز از به تصویر کشیدن مداوم خانواده هاى نابسامان و روابط ناهنجار اعضاى خانواده با یکدیگر در برنامه هاى نمایشى؛
6. پرهیز از نگرش هاى فمینیستى در به تصویر کشیدن روابط اعضاى خانواده با یکدیگر (ر.ک: شفیعى سروستانى،1391الف،ص80ـ155؛همو،1390).
ج. زمینه سازى براى تسهیل شرایط ازدواج
براساس گزارش رئیس سازمان ثبت احوال کشور، «سن ازدواج براى مردان و زنان نسبت به سال هاى گذشته افزایش یافته و به میانگین 2/27 سال براى مردان و حدود 23 سال براى زنان رسیده که این آمارها زنگ خطرى براى افزایش تجرد قطعى در جامعه است» (خبرگزارى ایسنا). بى تردید، افزایش سن ازدواج، موجب تغییر الگوى بارورى مادران و کاهش رشد جمعیت خواهد شد.
پیک الگوى سنى بارورى مادران در سال 1385، 20 تا 24 سال بوده که این رقم در سال 1390 به 25 تا 29 سال افزایش یافته است. بنابراین، الگوى بارورى مادران در سالهاى اخیر تحت تأثیر مستقیم افزایش سن ازدواج بوده است... . افزایش سن الگوى بارورى مادران مى تواند در میان مدت موجب کاهش نرخ موالید شده و به مرور میزان رشد جمعیت را به صفر و حتى منفى برساند» (همان).
بنابراین، یکى از مهم ترین گام ها در راه افزایش جمعیت کشور، زمینه سازى براى کاهش سن ازدواج و تسهیل تشکیل خانواده براى جوانان است. براساس نتایج سرشمارى سال 1390، در حال حاضر بیش از هفده میلیون نفر جوان 20 تا 29 سال در کشور وجود دارند (سرشمارى عمومى 1390) که اگر زمینه براى ازدواج آنها فراهم شود، مى توان امیدوار بود که در سال هاى آینده جمعیت کشور به میزان قابل توجهى افزایش یابد. بنابراین، رسانه ملى براى تحقق رهنمودهاى مقام معظم رهبرى در زمینه افزایش جمعیت، باید یکى از راهبردهاى اساسى خود را زمینه سازى براى تسهیل شرایط ازدواج جوانان در آستانه ازدواج قرار دهد و با اقدام هاى گوناگون براى تسهیل شرایط ازدواج جوانان زمینه سازى کند: برخى اقدام هایى که رسانه ملى در این زمینه مى تواند انجام دهد به این شرح است:
1. فرهنگ سازى براى کاستن سطح توقع جوانان و خانواده هاى آنان؛
2. پرهیز از نشان دادن بى دلیلِ خانه ها و زندگى هاى اشرافى و پرتجمل در برنامه هاى نمایشى؛
3. پرهیز از به تصویر کشیدن زندگى زوج هاى جوانى که برخلاف بسیارى از همسران جوان، نخستین روزهاى ازدواج خود را در کمال رفاه و آسایش و بى هیچ نگرانى مالى تجربه مى کنند؛
4. ترویج قناعت و ساده زیستى و دورى از زیاده خواهى و تجمل گرایى، با بهره گیرى از قالب هاى اثرگذارى همچون فیلم ها و سریال هاى تلویزیونى؛
5. برگزارى نشست هاى کارشناسى درباره دلایل و زمینه هاى بالا رفتن سن ازدواج؛
6. برگزارى نشست هاى کارشناسى درباره پیامدهاى بالا رفتن سن ازدواج (ر.ک: شفیعى سروستانى، 1391 الف، ص 120ـ181).
د. اصلاح نگرش و رفتار خانواده ها در زمینه فرزندآورى
اجراى بیش از دو دهه سیاست تحدید موالید در کشور و اقدام هاى گوناگون فرهنگى ـ اجتماعى که در این زمینه انجام شد، موجب تغییر اساسى نگرش و رفتار خانواده ها در زمینه فرزندآورى شده است. امروز بیشتر زوج هاى جوان، دست کم در چند سال نخست زندگى، ضرورتى براى فرزنددار شدن احساس نمى کنند و فرزنددارى را مزاحم تحصیل، اشتغال، رفاه و رشد و پیشرفت خود مى دانند. به همین دلیل، آنها حتى اگر مشکل مالى هم نداشته باشند، حاضر به فرزنددار شدن نمى شوند. به همین دلیل، رسانه ملى براى تحقق سیاست افزایش جمعیت، ابتدا باید به اصلاح و تغییر بینش، نگرش و رفتار خانواده ها در زمینه فرزندآورى بپردازد و با برنامه ریزى دقیق و حساب شده و در بازه زمانى مشخص، بر هر سه حوزه شناختى، عاطفى و رفتارى مخاطبان با ارائه پیام هاى مناسب اثر بگذارد (همان، ص 72ـ180).
ه. ترویج فرهنگ اعتماد و خوش بینى به خداوند
آموزه هاى اسلامى، همواره مردم را به خوش بینى به خداوندواعتماد و توکل بر او فرامى خوانند، تا جایى که امام باقر علیه السلام از رسول اکرم صلى الله علیه و آله نقل مى کند که فرمود:
سوگند به آنکه جز او خدایى نیست، خیر دنیا و آخرت به مؤمنى ارزانى نمى شود، مگر به دلیل خوش گمانى و امیدوارى او به خدا... سوگند به آنکه جز او خدایى نیست، هیچ بنده مؤمنى به خدا خوش گمان نمى شود، مگر اینکه خداوند در کنار گمان بنده مؤمنش حاضر مى شود؛ زیرا خداوند کریم است و همه خیرها به دست اوست. او شرم مى کند که بنده مؤمنش به وى خوش گمان شود، ولى او خلاف گمان بنده اش، عمل و امیدش را ناامید کند؛ پس به خداوند خوش گمان و به او امیدوار باشید» (کلینى، 1365، ج 2، ص 72).
قرآن کریم بر این خوش بینى، اعتماد و توکل، در تشکیل خانواده و فرزنددار شدن بیشتر تأکید مى کند. «بى همسران خود و غلامان و کنیزان درستکارتان را همسر دهید؛ اگر تنگدست اند، خداوند آنان را از فضل خویش بى نیاز خواهد کرد و خدا گشایشگر و داناست» (نور: 32).
«... و فرزندان خود را از بیم تنگدستى مکشید؛ ما شما و آنان را روزى مى رسانیم» (انعام: 151).
از رسول خدا صلى الله علیه و آله چنین روایت شده است: «هرکس از بیم تنگدستى ازدواج را ترک کند، به پروردگار خود بدگمان شده است؛ زیرا خداوند مى فرماید: "اگر تنگدست اند، خداوند آنان را از فضل خویش بى نیاز خواهد کرد و خدا گشایشگر و داناست"» (مغربى، بى تا، ج 2، ص 191). بر این اساس، رسانه ملى براى از بین بردن یکى از موانع عینى و ذهنى تشکیل خانواده و فرزنددار شدن، یعنى بیم از تنگدستى یا ناتوانى در تأمین رزق و روزى فرزند، باید این سیاست ها را در پیش گیرد:
1. جلوگیرى از ترویج فرهنگ مادى گرایانه و رفاه طلبانه در فیلم ها، سریال ها، آگهى هاى بازرگانى؛
2. ترویج فرهنگ اعتماد، توکل و خوش بینى به خداوند با نمایش برنامه هاى کارشناسى، نمایشى، مستند، نماهنگ و... (ر.ک: شفیعى سروستانى، 1391الف، ص 80، 112و114).
و. اصلاح برداشت هاى نادرست درباره نقش «مادرى» و «همسرى» زنان
یکى ازآثاروپیامدهاى ناگواررواج اندیشه هاى فمینیستى، پدید آمدن برداشت هاى انحرافى درباره هویت زنانه بود. یکى از نویسندگان غربى در این باره مى نویسد:
نیم قرن پیش، تعداد معدودى از زنان، زمینه ایجاد انقلابى فرهنگى و فلسفى را ایجاد کردند. آنها اعتقاد داشتند که زنان باید خود را از یوغ ستم مردان رها سازند و براى رسیدن به این هدف، کتاب ها نوشتند، مقالاتى منتشر کردند، در کالج ها تدریس کردند، در خیابان ها تظاهرات کردند، کنگره تشکیل دادند و بدین ترتیب، موفق شدند قلب و روح میلیون ها زن را تسخیر کنند. آنها براى آنچه مفهوم زن را دربر داشت، تعریفى جدید ارائه دادند و موجب تغییر دیدگاه هاى موجود درباره اولویت ها و مسئولیت هاى زنان در زندگى شدند. مفاهیمى چون زهد، پاکدامنى، اطاعت، خویشتن دارى و نجابت از واژه نامه ما حذف شد و واژه هایى چون انتخاب، طلاق، خیانت و امتیازات یکسان براى هر دو جنس، جاى آنها را گرفت. دختران و نوه هاى حاصل از آن نسل، هرگز شیوه تفکر دیگرى را نشناخته اند.
یکى از مخرب ترین اهداف و تأثیرات این دیدگاه «جدید» نسبت به زنان، سبک شمردن ازدواج و مادرى، و بیرون آوردن جسمى و روحى زنان از خانه ها به سوى بازارکار بود(دموس،1387،ص 71).
بنابراین، رسانه ملى باید با پرداختن به موضوع هاى ذیل، برداشت هاى نادرستى را که امروزه در اذهان برخى دختران جوان درباره نقش مادرى و همسرى زنان شکل گرفته است، اصلاح کند:
1. معرفى زیباى دیدگاه اسلام درباره هویت زنانه و نقش و جایگاه مادرى و همسرى؛
2. بیان روایات واردشده در شأن زنان باردار، از لحظه بسته شدن نطفه تا زایمان؛
3. تبیین نقش فرزندان صالح در سعادت اخروى پدران و مادران؛
4. تبیین و توضیح مفاهیم رفاه، آسایش و سعادت در دو نگاه مادى و دینى؛
5. نقد و بررسى دیدگاه هاى فمینیستى در زمینه نقش مادرى و همسرى؛
6. بررسى آثار و پیامدهاى رواج این دیدگاه ها در مغرب زمین (ر.ک: شفیعى سروستانى، 1391 الف، ص 127ـ180).
ز. الگوسازى از خانواده هاى موفق پرجمعیت
یکى از اقدام هاى رسانه ملى در سال هاى حاکمیت سیاست تحدید موالید، نشان دادن تصویرى نامطلوب از خانواده هاى پرجمعیت بود. در برخى سریال هایى که در آن، رفتار زنان در قالب طنز به نمایش درمى آمد، نشان داده مى شد که تعدد فرزندان چه گرفتارى ها و مشکلاتى براى پدر و مادرشان پدید مى آورد. در حال حاضر رسانه ملى باید با اصلاح این رویکرد، به شناسایى و معرفى خانواده هایى بپردازد که با وجود داشتن فرزندان متعدد، به خوبى از عهده تعلیم و تربیت آنها برآمده و نسل شایسته اى را تحویل جامعه داده اند. این الگوسازى صرفا در قالب برنامه هاى مستند قابل ارائه نیست، بلکه از قالب برنامه هاى نمایشى نیز مى توان استفاده کرد (همان، ص 93،101و108).
ح. اصلاح نگرش زنان و دختران درباره بدن و زیبایى خود
در چند دهه اخیر با گسترش فعالیت جریان هاى فمینیستى در مغرب زمین و به موازات آن، تولید انبوه فیلم ها و سریال ها، انتشار گسترده مجلات مد و زیبایى، و گسترش تبلیغات بازرگانى رسانه ها، الگوى تازه اى از زیبایى و جذابیت، ابتدا در کشورهاى غربى و به تدریج در سراسر جهان مطرح شده است که نماد بارز آن عروسک «باربى» است.
هوارد لاوین (Howard Lavine)، استاد دانشگاه ایالتى نیویورک، و استفان اچ. واگنر (Stephen H. Wagner)، استاد دانشگاه ایلینویس آمریکا، در پژوهشى که در زمینه تأثیر تبلیغات تلویزیونى بر گرایش ها و رفتارهاى زنان غربى انجام داده اند، در این زمینه مى نویسند:
ویژگى هاى قراردادى زیبایى زنان در فرهنگ غربى، در طول تاریخ با تغییرات زیادى مواجه بوده است؛ مثلاً اگرچه جذابیت هاى زنانه در دوره اى با داشتن اندام هایى چاق سنجیده مى شد، اما ایده آل هاى کنونى فرهنگ ما، هم اینک زنانى با اندامى باریک و ترکه اى را مى پسندد. محققان براى این فرضیه خود، به تصاویر نشریات عامه پسند آمریکایى دو قرن اخیر، مسابقات سالانه انتخاب ملکه زیبایى و مدل هاى به کار گرفته شده در تبلیغات تجارى اشاره مى کنند که در این دوره روزبه روز لاغرتر شده اند. در عین حال، در این سال ها، با محبوب تر شدن ایده ترکه اى و لاغر بودن، نارضایتى زنان از اندام هایشان و بى نظمى آنان در برنامه صرف غذا، با روندى افزایشى روبه رو شده است (لاوین و واگنر، 1387).
تبلیغات گسترده براى معرفى زنان ترکه اى و لاغراندام به عنوان الگوهاى زیبایى و جذابیت، در شرایطى صورت مى گیرد که بسیارى از کارشناسان، دست یافتن به این الگوها را براى بسیارى از زنان غیرممکن مى دانند. روبین برگر نویسنده آمریکایى، در این باره مى نویسد: «شاید آزاردهنده ترین حقیقت این باشد که تصاویر زنان زیبا در رسانه، براى همه زنان بجز شمار بسیاراندکى ازایشان دست نایافتنى است»(برگر،1390).
بر اساس این الگوى تازه، بسیارى از زنان و دختران در پى این برآمده اند که به هر قیمت، اندامى کشیده و استخوانى به سبک عروسک باربى داشته باشند و خود را به مدل هاى مد و زیبایى که رسانه هاى غربى تبلیغ مى کنند، نزدیک تر کنند. با ایجاد این نگرش جدید درباره بدن و زیبایى در دختران، یکى از موضوع هایى که مغایر با فرهنگ باربى شدن تلقى شد، باردارى و بچه دار شدن بود؛ متأسفانه این نگرش با گسترش شبکه هاى ماهواره اى، به تدریج در کشور ما نیز رواج یافت و موجب شد برخى زنان از بیم از دست دادن تناسب اندام، از بچه دار شدن یا شیردادن نوزادان خود خوددارى کنند. ازاین رو، رسانه ملى باید با تولید برنامه هاى متنوع و اثرگذار، براى اصلاح نگرشى که در میان برخى زنان و دختران درباره بدن و زیبایى خود پدید آمده است، اقدام کند. برخى اقدام هایى که رسانه ملى در این زمینه مى تواند انجام دهد، به شرح زیر است:
1. نقد و بررسى الگوهاى غربى مد، زیبایى و جذابیت، و روشن کردن اهداف پنهان و آشکار این الگوپردازى ها براى زنان و دختران ایرانى؛
2. معرفى برخى هنرپیشگان مطرح سینماى هالیوود، که با وجود داشتن زیبایى ظاهرى، از بچه دار شدن نیز غافل نشده اند؛
3. ترویج ورزش ها و نرمش هایى که مى تواند به زنان، در حفظ زیبایى اندام خود پس از زایمان کمک کند (شفیعى سروستانى، 1391 الف، ص 91و169).
ط. افشاى طرح هاى نظام سلطه براى کاهش جمعیت جهان
سال هاست سران «مجامع مخفى» جهانى، مانند مؤسسه سلطنتى امور بین الملل، شوراى روابط خارجى، جامعه بیلدربرگرها، کمیسیون سه جانبه، فراماسونرى، باشگاه رم و کمیته 300، با طرح ها و برنامه هاى گوناگون زمینه نفوذ و اقتدار نظام سلطه بر مناسبات فرهنگى، سیاسى و اقتصادى ملل جهان را فراهم آورده، سرنوشت ملت ها و کشورهاى مستقل جهان را به میل و اراده خود تغییر مى دهند (شفیعى سروستانى، 1391 ب). یکى از مصادیق آشکار مداخله مجامع مخفى در سرنوشت ملت هاى دیگر موضوع کاهش و کنترل جمعیت جهان است. این مجامع با هدف گسترش سلطه خود بر جهان، از سالها پیش موضوع کاهش جمعیت جهان را در دستور کار قرار داده اند. جان کولمن (John Coleman)، نویسنده و پژوهشگر مجامع، که پیشتر از جاسوسان حرفه اى سرویس هاى مخفى بریتانیا بوده است، هنگام برشمردن هدفهاى گروههاى پنهان مى نویسد: آنها بر این باورند که براى تحقق «مسئولیت آسمانى» که بر عهده آنان گذارده شده است، باید «از راه ایجاد جنگ هاى محدود و موضعى در کشورهاى پیشرفته و به وجود آوردن گرسنگى و بیمارى در کشورهاى جهان سوم، موجبات مرگ حدود سه میلیارد انسانى را که اصطلاحا "مصرف کنندگان بى مصرف" نامیده اند، فراهم شود. تا سال 2050 جمعیت ایالات متحده باید در حد یکصد میلیون نفر کاهش یابد» (کولمن، 1380، ص 26).
سرواندو گونزالز (Servando Gonzalez)، نویسنده کوبایى ـ آمریکایى، نشانه شناس و تحلیلگر اطلاعاتى، در مقاله اى به بررسى تلاش «باشگاه میلیونرها»ى آمریکایى براى کاهش جمعیت جهان مى پردازد و مى نویسد: در پنجم مى 2009، تعدادى از بدنام ترین اعضاى «باشگاه میلیونرها» ـ دیوید راکفلر، بیل گیتس، تد ترنر، اپرا وینفرى، وارن بافت، جرج سوروس، الى براود، پیتر جى. پترسون، پتى استونس فایر، جان مورگریده، مایکل بلومبرگ و تعدادى از میلیونرهاى دیگر ـ مخفیانه در اقامتگاه سر پل نرس، رئیس دانشگاه راکفلر را در منهتن ملاقات کردند... یک روزنامه بزرگ انگلیسى، به نقل از یک فرد ناشناس که در این جلسه شرکت داشته است، گزارش کرد که در این جلسه «بر سر این نکته اجماع شد که آنها باید به راهبردى روى آورند که در آن، از رشد جمعیت به منزله یک تهدید زیست محیطى، اجتماعى و صنعتى بالقوه فاجعه بار جلوگیرى شود»... گیتس در این کنفرانس گفته است: «پیش بینى هاى رسمى نشان مى دهند که جمعیت جهان به 3/9 میلیارد نفر خواهد رسید (به نسبت 6/6 میلیارد فعلى)، ولى با ابتکارهاى خیریه، نظیر مراقبت هاى بهداشتى بارورى بهتر، فکر مى کنیم که بتوانیم این میزان رشد را به 3/8 میلیارد نفر کاهش دهیم»؛ یعنى گیتس در حال برنامه ریزى براى مشارکت کردن در قتل بیشتر از یک میلیارد انسان است (گوانزالز، 1390).
مایکل اسنایدر ـ پژوهشگر و تحلیلگر مسائل سیاسى ـ نیز درباره تصمیم نخبگان جهانى براى کنترل جمعیت جهان مى نویسد: از نظر من و شما، شاید خلاص شدن از 90 درصد جمعیت جهان کارى جنون آمیز باشد، اما هرچه مى گذرد، این اجماع در بین نخبگان جهانى بیشتر مى شود که رسیدن به چنین هدفى به نفع سیاره زمین است (اسنایدر، 1390).
تد ترنر (Ted Turner)، مؤسس سى.ان.ان نیز مى گوید: «جمعیتى 250 تا 300 میلیون نفرى، یعنى کاهشى 95 درصدى از میزان فعلى، جمعیتى آرمانى است.» همچنین، دیوید فورمن (D. Forreman)، یکى از مؤسسان ارث فرست، مى گوید: کاهش جمعیت جهان به صد میلیون نفر، یکى از سه هدف عمده اوست: «سومین هدف اصلى من، کاهش دادن جمعیت جهان به حدود صد میلیون نفر، نابود کردن زیرساخت هاى صنعتى و توجه به حیات وحش با تمام گونه هاى حیات آن خواهد بود.»
میخائیل گورباچف نیز تصور مى کند کاهش 90 درصدى جمعیت جهان، فکرى کاملاً درست است: «ما باید به روشنى درباره مسائل جنسى، جلوگیرى از باردارى، سقط جنین و درباره ارزش هاى کنترل جمعیت سخن بگوییم؛ چراکه بحران زیست محیطى در کوتاه مدت، بحران جمعیت است. اگر جمعیت جهان را تا 90 درصد کاهش دهید، دیگر تعداد زیادى انسان باقى نخواهد ماند تا آسیب هاى زیست محیطى جدى به زمین وارد آورد» (همان).
در نشست سال 2011 بیلدر برگ، که از 9 تا 12 ژوئن (19 تا 22 خرداد 1390)، با حضور آندرس فوگ راسموسن دبیرکل ناتو، خواکین آلمونیا معاون رئیس کمیسیون اروپا، خاویر سولانا مسئول سابق سیاست خارجى اتحادیه اروپا، ژان کلود تریشه رئیس بانک مرکزى اروپا، رابرت زولیک رئیس گروه بانک جهانى، هنرى کیسینجر مشاور سابق امنیت ملى آمریکا، بیل گیتس رئیس سابق مایکروسافت، رابرت گیتس وزیردفاع سابق آمریکا، دیوید راکفلر رئیس سابق بانک منهتن، میچلت وایت مدیرمسئول هفته نامه اکونومیست، آنجلا مرکل صدراعظم آلمان، جورما اولیلا رئیس شرکت نفتى رویال داچ شل، جرج دیوید رئیس شرکت کوکاکولا، ملکه هلند، هاکان ولیعهد نروژ، پیتر برابک لتما رئیس شرکت نستله، سوفیا ملکه اسپانیا، خوزه لوییز زاپاترو نخست وزیر اسپانیا و... در «سنت موریس» سوئیس برگزار شد، بر موضوع افزایش جنگ و کشتار به ویژه در منطقه خاورمیانه به منظور کاهش جمعیت رو به افزایش جهان تأکید شد (bilderbeg 2011.com).
با توجه به مطالب یادشده، ضرورى است رسانه ملى موضوعات ذیل را در دستور کار خود قرار دهد:
1. تبیین و تشریح طرح ها و برنامه هاى مجامع مخفى وابسته به نظام سلطه براى کاهش جمعیت جهان (کیث، 1388)؛
2. بررسى راهکارهاى رسانه اى مقابله با طرح ها و برنامه هاى یادشده؛
3. بررسى و تبیین نقش ملت ایران در خنثى سازى طرح ها و برنامه هاى مجامع مخفى جهانى.
ى. ایجاد حساسیت درباره بحران ها و آسیب هاى ناشى از کاهش جمعیت
نتایج پیش بینى هاى سال 2010 سازمان ملل متحد درباره تحولات بارورى نشان مى دهد که براساس هر سه سناریو (پایین، متوسط و بالا)، تا سال 1420 سطح بارورى ایران به سطح جانشینى افزایش نخواهد یافت. بر اساس همین پیش بینى، در صورت ادامه روند کنونى کاهش بارورى براساس سناریوى حد پایین، جمعیت ایران تا سال 1430 به حدود 73 میلیون نفر با شاخص سالخوردگى 5/38 درصد، در سال 1445 به حدود 61 میلیون نفر با شاخص سالخوردگى 5/47 درصد، و تا سال 1480 به حدود 31 میلیون نفر با شاخص سالخوردگى 4/47 درصد کاهش خواهد یافت. همچنین در صورت تحقق الگوى رشد متوسط، جمعیت ایران تا سال 1445 به حدود 79 میلیون نفر با شاخص سالخوردگى 9/36 درصد، سپس تا سال 1480 به 62 میلیون نفر با شاخص سالخوردگى 7/34 درصد کاهش خواهد یافت (دبیرخانه شوراى عالى انقلاب فرهنگى، 1391). در صورت تحقق این پیش بینى ها، کشور ما با مسائل و چالش هاى گوناگونى روبه رو خواهد شد که مهم ترین آنها عبارتند از:
1. چالش هاى جمعیتى: بحران میزان بارورى و تجدید نسل، کاهش حجم کل جمعیت ملى، بحران کاهش نیروى در سن کار، بحران سالمندى جمعیت و افزایش مهاجرت هاى بین المللى و تغییرات هویتى و فرهنگى، از مهم ترین مصادیق چالش هاى جمعیتى به شمار مى آیند.
2. چالش هاى فرهنگى ـ اجتماعى: مهم ترین چالش هاى فرهنگى ـ اجتماعى ناشى از کاهش ناگهانى رشد جمعیت عبارتند از: بحران ساختارى خانواده، شکاف هاى نسلى بر اثر به هم خوردن توازن جمعیت نسل ها، کاهش چترهاى حمایتى خانواده از سالمندان، و کاهش تدریجى سرمایه اجتماعى.
3. چالش هاى اقتصادى: از نگاه جمعیت شناختى، جمعیت در حال رشد و جوان، احتیاج بیشترى به کالا و خدمات دارد. به همین دلیل، در جامعه در حال رشد، تقاضا براى امکانات مسکن، املاک و مستغلات افزایش مى یابد، ولى با کاهش سطح بارورى و کم شدن جمعیت، جمعیت متقاضى کالاهاى اساسى از جمله مسکن و امکانات رفاهى کاهش خواهد یافت. این موضوع زمینه ساز ایجاد بحران اقتصادى در جامعه خواهد بود (دارابى و دیگران، 1391).
4. چالش هاى سیاسى ـ امنیتى: کاهش جمعیت جوان، به معناى کم شدن تعداد نیروهاى توانمند براى دفاع از اقتدار، امنیت و تمامیت ارضى کشور است. این موضوع براى کشورى با ویژگى هاى نظام جمهورى اسلامى ایران، که همواره در معرض تهدیدهاى فزاینده نظام سلطه و جهان استکبار است، بسیار خطرساز است (همان). ازاین رو، رسانه ملى باید در سیاستگذارى هاى خود در زمینه فرهنگ سازى براى افزایش جمعیت، به موضوع هاى ذیل توجه جدى کند:
1. بررسى دقیق و کارشناسى بحران ها، آسیب ها و چالش هاى فرهنگى، اجتماعى، سیاسى، امنیتى و اقتصادى ناشى از کاهش جمعیت؛
2. تبیین درست و مناسب آثار و پیامدهاى این بحران ها براى مردم (شفیعى سروستانى، 1391، ص 79ـ161).
5. سیاست هاى رسانه ملى: براى تحقق کامل راهبردهاى یادشده، رسانه ملى باید سیاست هاى ذیل را در دستور کار خود قرار دهد:
الف. اقناع مدیران و برنامه سازان رسانه ملى درباره سیاست جدید جمعیتى: بى تردید، مدیران و برنامه سازان رسانه ملى، آن گاه مى توانند نقش خود را در زمینه فرهنگ سازى براى تحقق سیاست جمعیتى نظام اسلامى به خوبى ایفا کنند که خود درباره این سیاست جدید متقاعد شده، درباره آن به شناخت و باور قلبى رسیده باشند. در غیر این صورت برنامه هاى تولیدى آنها صرفا جنبه سفارشى و دستورى خواهد داشت و اثر چندانى بر مخاطب نخواهد گذاشت.
بنابراین، سازمان صداوسیما در گام نخست به سوى فرهنگ سازى براى افزایش جمعیت، باید با برگزارى همایش ها و نشست هاى علمى و تخصصى، مدیران گروه هاى برنامه ساز، تهیه کنندگان، کارگردانان و پژوهشگران و نویسندگان خود را در این زمینه توجیه کند و به پرسش ها و ابهام هاى آنها در این زمینه پاسخ دهد (همان، ص 102و103).
ب. بهره گیرى از رویکرد القاى غیرمستقیم پیام: با توجه به مشکلات گوناگونى که در حال حاضر در زمینه اشتغال، ازدواج، مسکن، تأمین هزینه هاى زندگى و... در جامعه ما وجود دارد، بهره گیرى از پیام هاى مستقیم در زمینه ضرورت افزایش جمعیت، اثر مثبت چندانى ندارد، و چه بسا موجب عکس العمل هاى منفى شود. ازاین رو در تبلیغ و ترویج سیاست جدید جمعیتى کشور، باید از روش القاى غیرمستقیم پیام استفاده کرد؛ پیام هایى که بیشتر ناظر به آثار و پیامدهاى منفى کم شدن زادوولد براى خانواده و اجتماع است.
برخى موضوع ها در این زمینه به شرح ذیل است:
1. آثار و پیامدهاى نامطلوب پیرشدن جمعیت؛
2. ضرورت وجود ارتباط هاى خویشاوندى (عمو، عمه، دایى، خاله) براى رشد عاطفى فرزندان؛
3. جایگاه و نقش تعدد فرزندان در جامعه پذیرى و توانمند شدن آنها براى مقابله با مسائل و مشکلات؛
4. آثار و پیامدهاى تنها شدن پدر و مادرها در سنین پیرى؛
5.آثاروبرکات دنیوى واخروى تربیت فرزندان صالح؛
6. نقش فرزندان در افزایش نشاط و سرزندگى خانواده ها؛
7. نقش زایمان و فرزندآورى، در سلامت جسمى و روحى بانوان؛
8. بررسى مسائل و مشکلات خانوادگى و اجتماعى جوامع غربى، که دچار کاهش یا رشد منفى جمعیت شده اند (ر.ک: همان، ص 73ـ182).
ج. زمینه سازى براى ایجاد وفاق اجتماعى در زمینه ضرورت افزایش زادوولد: در حال حاضر، در میان کارشناسان و مردم عادى، در زمینه ضرورت افزایش زادوولد اتفاق نظر وجود ندارد. بنابراین، نمى توان صرفا با بهره گیرى از اهرم رهنمودهاى مقام معظم رهبرى، به تبلیغ و ترویج سیاست جدید جمعیتى پرداخت، بلکه باید با ایجاد فضاى بحث و گفت وگوهاى کارشناسانه و بررسى جوانب گوناگون موضوع، زمینه را براى ایجاد وفاق اجتماعى در این زمینه فراهم کرد.
رسانه ملى باید با پرهیز از برخورد احساسى و شعارى با موضوع، براى ایجاد فضاى آزاد بحث و گفت وگوى پژوهشگران و کارشناسان حوزه هاى جامعه شناسى، روان شناسى، علوم تربیتى، حقوق، اقتصاد و سیاست، درباره آثار مثبت و منفى افزایش جمعیت، از همه ظرفیت هاى خود استفاده کند و با مدیریت مناسب این بحث و گفت وگوها، قشرهاى گوناگون جامعه، به ویژه اقشار فرهیخته و تحصیل کرده را به برداشتى مشترک در این باره برساند. برخى اقدام هایى که رسانه ملى در این زمینه مى تواند انجام دهد، به شرح ذیل است:
1. برگزارى نشست هاى کارشناسى در زمینه نقد و بررسى سیاست جمعیتى نظام اسلامى؛
2. برگزارى نشست هاى کارشناسى در زمینه دلایل و بسترهاى رهنمود رهبرى در زمینه ضرورت تغییر سیاست جمعیتى؛
3. برگزارى نشست هاى کارشناسى درباره آثار مثبت و منفى افزایش جمعیت؛
4. برگزارى نشست هاى کارشناسى درباره آسیب ها و موانع موجود در زمینه بهره بردارى از ظرفیت جمعیت جوان کشور براى رشد و توسعه و بالندگى نظام اسلامى (ر.ک: همان، ص 100، 102، 132و133و187).
د. اصلاح رویکرد رسانه در بازنمایى خانواده: در سال هاى اخیر، چند رویداد مهم در عرصه بازنمایى خانواده در رسانه رخ داده است:
1. کوچک شدن بُعد خانواده: در بیشترِ برنامه هاى نمایشى، خانواده هایى به تصویر کشیده مى شوند که یا فرزندى ندارند، یا حداکثر یک یا دو فرزند دارند؛
2. حذف کودک از موضوع داستان ها و برنامه هاى نمایشى: در حال حاضر، کمتر برنامه نمایشى وجود دارد که در آن، گره وتعلیق داستان بر محور کودک باشد؛
3. حذف درگیرى و اختلاف کودکان از برنامه هاى نمایشى: در پى کوچک شدن بعد خانواده ها در برنامه هاى نمایشى، موضوع اختلاف ها و درگیرى هاى کودکان در کانون خانواده، که نقش مهمى در جامعه پذیر شدن کودکان دارد، از برنامه هاى نمایشى حذف شد؛
4. کاهش تعداد یا حذف کلى بستگان نسبى از فضاى برنامه هاى نمایشى، در بیشتر فیلم ها و سریال هایى که در سال هاى اخیر در رسانه ملى پخش شده است، یا به طور کلى از بستگان نسبى، اعم از عمو، عمه، دایى و خاله خبرى نیست، یا حداکثر به نمایش یک یا دو نفر از این بستگان بسنده شده است.
در مجموع، رسانه ملى با این بازنمایى از خانواده اولاً، خانواده بدون فرزند یا حداکثر با یک یا دو فرزند را تبدیل به هنجارى پذیرفته شده کرده است. ثانیا، احساس نیاز به داشتن بستگان نسبى را از بین برده و مردم را متقاعد کرده است که نداشتن عمو، عمه، دایى و خاله هیچ مشکلى براى افراد جامعه ایجاد نمى کند. درحالى که امروزه ضرورت ها و کارکردهاى بسیار مهم خویشاوندان براى رشد روحى و عاطفى فرزندان یک خانواده، کاملاً به اثبات رسیده است. بنابراین، رسانه ملى در راستاى اصلاح سیاست هاى جمعیتى نظام جمهورى اسلامى، باید در بازنمایى هاى خود از خانواده تجدیدنظر کند. افزون بر اصلاح اشتباه هاى گذشته، در برنامه هاى خود به این سیاست ها توجه کند:
1. روایت داستان هاى شیرین و جذاب از زندگى خانواده هاى پرجمعیت؛
2. نشان دادن بچه ها به شکل عامل شادى و نشاط فضاى خانه ها؛
3. به تصویر کشیدن نقش مهم بستگان نسبى در رشدروحى وعاطفى فرزندان(ر.ک:همان،ص73ـ180).
ه. توجه دقیق به سازوکارهاى «فرهنگ سازى»: هرچند بحث از «فرهنگ سازى» بسیار شنیده مى شود و مسئولان و کارشناسان براى حل مسائل و مشکلات گوناگونى در حوزه هاى فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى و سیاسى، بر ضرورت «فرهنگ سازى» تأکید مى کنند، اما هنوز سازوکارهاى فرهنگ سازى و لوازم و بایسته هاى آن شناخته نشده است.
بنابراین، رسانه ملى ضمن توجه به ضرورت فرهنگ سازى براى افزایش جمعیت، باید به سازوکارها و لوازم فرهنگ سازى به طور دقیق توجه کند و با بهره گیرى از کارشناسان مختلف، به ویژه روان شناسان اجتماعى شیوه ها و روش هاى درست فرهنگ سازى را در برنامه هاى اصلاح سیاست جمعیتى به کار گیرد (همان، ص 72، 77و133).
و. پرهیز از بهره گیرى مستقیم از روحانیت، براى تغییر سیاست جمعیتى: مبلغان مذهبى، به ویژه در سال هاى آغاز اجراى سیاست تحدید موالید، نقش مهمى در تبلیغ و ترویج این سیاست، به ویژه در روستاها و مناطق دورافتاده کشور داشتند. در پى ارائه دیدگاه هاى کارشناسان و مسئولان کشور در زمینه ضرورت کنترل جمعیت و تحلیل هایى که آنها در زمینه پیامدهاى ناگوار رشد جمعیت در سال هاى آینده ارائه مى دادند، روحانیان و نهادهاى مذهبى، با احساس تکلیف و مسئولیت در برابر نظام اسلامى، به فرهنگ سازى در زمینه تحدید موالید، با بهره گیرى از متون دینى پرداختند و به تدریج، این باور را در مردم ایجاد کردند که کنترل جمعیت و استفاده از انواع وسایل پیشگیرى از حاملگى، با آموزه هاى دینى هیچ ناهماهنگى ندارد (علیئى، 1384؛ طلعتى، 1383، ص 86ـ148).
اما در حال حاضر که سیاست جمعیتى نظام جمهورى اسلامى با توجه به مصالح موجود، تغییر کرده است، شایسته نیست که بار دیگر از روحانیان و نهادهاى مذهبى براى تبلیغ و ترویج مستقیم سیاست افزایش جمعیت استفاده شود؛ زیرا این کار موجب خدشه دارشدن جایگاه وشأن روحانیان ونهادهاى مذهبى و حتى آموزه هاى دینى در نزد مردم مى شود و اعتماد آنها به علماى دینى و مبلغان مذهبى را از بین مى برد.
بنابراین، بهره گیرى از آموزه هاى دینى و مبلغان مذهبى براى نهادینه ساختن سیاست افزایش جمعیت، صرفا باید به حوزه القاى غیرمستقیم پیام و پرداختن به مباحثى چون ضرورت و اهمیت ازدواج، تشکیل خانواده، صله رحم، پیوندهاى خویشاوندى و همچنین آثار و برکات دنیوى و اخروى فرزندان صالح براى پدر و مادرها محدود شود (ر.ک: شفیعى سروستانى، 1391، ص 74ـ191).
ز. زمینه سازى براى اصلاح طرح ها و برنامه هاى ناظر به تحدید موالید: در سال هاى حاکمیت سیاست تحدید موالید، طرح ها و برنامه هاى گوناگونى براى کاهش نرخ رشد طبیعى جمعیت و بارورى عمومى زنان اجرا شد که برخى از آنها اثرگذارى مستقیم و کوتاه مدت، و برخى دیگر اثرگذارى غیرمستقیم و بلندمدت داشتند. طرح ها و برنامه هایى چون «لغو کلیه مقررات مشوق رشد جمعیت و اتخاذ تدابیر متناسب با سیاست تحدید موالید کشور» (قانون برنامه اول توسعه اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى، 1368) یا غیرقابل محاسبه و اعمال تلقى شدن «کلیه امتیازاتى که در قوانین بر اساس تعداد فرزندان یا عائله پیش بینى و وضع شده اند، در مورد فرزندان چهارم و بعد» (قانون تنظیم خانواده و جمعیت، 1372) یا «ترویج انواع روش هاى پیشگیرى از باردارى» و «عرضه رایگان وسائل پیشگیرى از باردارى در مراکز بهداشتى»، داراى اثر مستقیم و کوتاه مدت بودند و طرح ها و برنامه هایى مانند «بالا بردن سطح سواد و دانش عمومى افراد جامعه و بخصوص افزایش ضریب پوشش تحصیلى دختران لازم التعلیم» (قانون برنامه اول توسعه اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى، 1368) و «اعتلاى موقعیت زنان از طریق تعمیم آموزش و افزایش زمینه هاى مشارکت زنان در امور اقتصادى اجتماعى جامعه و خانواده» (همان) اثر مستقیم و بلندمدت داشتند.
بى تردید، تغییر و اصلاح طرح ها و برنامه هاى داراى اثر مستقیم، چندان دشوار نیست. مى توان با اصلاح برخى قوانین و آئین نامه ها در کوتاه مدت به آن دست یافت؛ ولى اصلاح و دگرگون کردن طرح ها و برنامه هاى بلندمدت داراى اثر غیرمستقیم، به راحتى امکان پذیر نیست؛ زیرا آنها در طول بیش از دو دهه موجب تغییر گسترده در مناسبات فردى، خانوادگى و اجتماعى جامعه ما شده و سبک زندگى ویژه اى را در میان اقشار گوناگون جامعه، به ویژه زنان رواج داده اند و به همین دلیل تغییر آنها نیازمند کار فرهنگى گسترده و طولانى مدت است.
بنابراین، رسانه ملى باید با برنامه ریزى دقیق و حساب شده، زمینه را براى اصلاح برخى تغییرهایى که در سال هاى اخیر و در پى اجراى طرح ها و برنامه هاى تحدید موالید، به ویژه در سبک زندگى زنان جامعه ما پدید آمده است، آماده کند؛ تغییرهایى چون گرایش گسترده دختران به تحصیلات دانشگاهى، بدون توجه به ویژگى هاى جنسیتى و نیازهاى جامعه، ارزش تلقى شدن اشتغال بانوان و بى توجهى به نقش مهم و اثرگذار مادرى و همسرى آنان. ازاین رو، رسانه ملى، شایسته است این سیاست ها را در برنامه هاى خود در پیش گیرد:
1. الگوسازى در زمینه شغل هاى مناسب بانوان، با توجه به ویژگى هاى روحى وتوانمندى هاى جسمى آنان؛
2. اصلاح بینش و نگرش دختران درباره آموزش عالى و تبیین ضرورت تناسب رشته ها و گرایش هاى آموزش عالى با ویژگى ها و نقش هاى خانوادگى و اجتماعى زنان؛
3. فرهنگ سازى در زمینه اهمیت و ارزش نقش همسرى و مادرى و کار خانگى زنان، در مقایسه با مشاغل اجتماعى و کارهاى اقتصادى؛
4. الگوسازى از زندگى بانوان موفقى که در عین همسردارى، به تحصیل خود هم ادامه داده اند؛
5. تبیین مفهوم حضور و مشارکت اجتماعى زنان و تفاوت این مفهوم با اشتغال و درآمدزایى (ر.ک: شفیعى سروستانى، 1391، ص 72ـ188).
ح. تعدیل سطح توقع و انتظار مردم از زندگى: بسیارى از خانواده ها، مسائل و مشکلات اقتصادى و هزینه بالاى تأمین مخارج خوراک، پوشاک، بهداشت، آموزش، تفریح و سرگرمى کودکان را عامل بچه دار نشدن خود اعلام مى کنند و معتقدند که همسران تا به وضعیت اقتصادى مطلوب نرسند، نباید به فرزندآورى اقدام کنند. این مطلب، شاید تا حدى و درباره بخشى از خانواده ها درست باشد؛ ولى در درستى کلیت آن به چند دلیل تردید جدى وجود دارد:
1. وضع اقتصادى مطلوبى که بسیارى از خانواده ها در پى آن هستند، براساس حداقل انتظارها از زندگى تعریف نشده است. عموم مردم به دلیل رواج فرهنگ تجمل و رفاه طلبى و بالا رفتن سطح توقع از زندگى، وضع اقتصادى مطلوب را مترادف با فراهم شدن همه امکانات، شامل درآمد بالا، خانه ملکى، خودرو، لوازم زندگى کامل و... مى دانند.
2. تعداد قابل توجهى از همسران جوان، با وجود داشتن وضع نسبتا مطلوب اقتصادى و دارا بودن شغل، درآمد، مسکن و خودروى مناسب، همچنان از زیر بار فرزنددار شدن شانه خالى، و همواره آن را به فرصتى دیگر که وضع بهتر شود، موکول مى کنند. این موضوع، نشان مى دهد که در جامعه ما، بیش و پیش از آنکه واقعیت وضع اقتصادى خانواده ها مانع فرزنددار شدن باشد، تصور آنها از وضع اقتصادى مطلوب، مانع این موضوع است.
بنابراین، رسانه ملى باید با در پیش گرفتن سیاست هاى ذیل و با بهره گیرى مناسب از ابزار برنامه هاى نمایشى، به تدریج سطح توقع و انتظار مردم از زندگى را متعادل کند:
1. پرهیز از نشان دادن فیلم ها و سریال هایى که به تجمل گرایى در جامعه دامن مى زنند؛
2. نشان دادن سریال هایى که داستان آنها در فضاهایى ساده و بدون تجمل، ولى سرشار از امید و نشاط رخ مى دهد (ر.ک: همان، ص 120ـ178).
ط. زمینه سازى براى تحقق مصوبه هاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى: شوراى عالى انقلاب فرهنگى در تاریخ 2/3/1391، شش راهبرد ملى در زمینه جلوگیرى از کاهش نرخ بارورى و ارتقاى آن، متناسب با آموزه هاى اسلامى و اقتضائات راهبردى کشور پیش بینى کرده است که بندهاى 1 و 3 آن به طور مستقیم به سازمان صداوسیما ارتباط دارد. این سازمان باید همه توان خود را در راه تحقق آنها به کار گیرد؛ ولى این بدان معنا نیست که رسانه ملى هیچ وظیفه اى در زمینه تحقق سایر بندهاى راهبرد یادشده به عهده ندارد. بى تردید، رسانه ملى مى تواند با نظارت بر عملکرد دستگاه هاى مختلف سیاستگذار و اجرایى، بازتاب فعالیت آنها و همچنین مطالبه مستمر از مسئولان کشور، زمینه ساز تحقق هرچه بیشتر راهبردهاى مصوب شوراى عالى انقلاب فرهنگى شود.
ى. پرهیز از هرگونه شتابزدگى و سطحى نگرى: یکى از شروط مهم موفقیت رسانه ملى در ایفاى رسالت و مسئولیتى که در زمینه تغییر جمعیتى نظام جمهورى برعهده دارد، اقدام همراه با تدبیر، دوراندیشى و میانه روى و پرهیز از هرگونه شتابزدگى، سطحى نگرى و روش هاى تبلیغى رسانه اى مبتنى بر تکرار و تهاجم است. موضوع افزایش جمعیت، کاملاً به موضوع تغییر سبک زندگى مردم وابسته است. به همین دلیل، براى تحقق آن ابتدا باید به اقناع اقشار گوناگون جامعه، به ویژه نخبگان، فرهیختگان و اقشار تحصیل کرده پرداخت. ازاین رو، هرگونه شتابزدگى، سطحى نگرى و اقدام هاى صرفا شعارى، رسانه ملى را از ایفاى رسالت و مسئولیت واقعى خود ناکام گذاشته و پیام هاى رسانه را خنثى مى کند.
بنابراین، رسانه ملى باید با برنامه اى دقیق و حساب شده و با شیبى منطقى و ملایم، موضوع ضرورت افزایش جمعیت را در دستور کار خود قرار دهد و تلاش مى کند تا به تدریج اقشار گوناگون جامعه را با سیاست جدید جمعیتى نظام جمهورى اسلامى همراه و هم آوا سازد (ر.ک: همان، ص 100ـ182).
نتیجه گیرى
کاهش شدید و نگران کننده روند رشد جمعیت کشور در سال هاى اخیر، بیش از آنکه ناشى از برخى سیاست ها و اقدام هاى اجرایى دستگاه هاى دولتى باشد، ناشى از تحولات ساختارى گسترده جامعه ایران، تغییر سبک زندگى مردم و تسلط گفتمان فردگرایانه و مصرف گرایانه بر جامعه ما بوده است. البته برخى سیاست هاى غیرمستقیم جمعیتى، که در دو دهه گذشته با هدف کاهش سطح بارورى در کشور در پیش گرفته شد، مانند «افزایش ضریب پوشش تحصیلى دختران لازم التعلیم» و «افزایش زمینه هاى مشارکت زنان در امور اقتصادى ـ اجتماعى جامعه» در تغییر سبک زندگى در ایران و شکل گرفتن کاهش بارورى بى تأثیر نبوده است. به همین دلیل، براى تحقق سیاست جدید جمعیتى نظام جمهورى اسلامى و افزایش روند رشد جمعیت کشور، به جاى دل بستن به برخى اقدام هاى مقطعى، سطحى و کم تأثیر همچون دادن سکه یا افزایش مدت مرخصى زایمان، باید در پى اصلاح تدریجى سبک زندگى مردم و تغییر گفتمان شکل گرفته در جامعه بود.
بى تردید، براى محقق شدن این امر، باید از همه ظرفیت ها و توانمندى هاى سازمان ها و نهادهاى فرهنگ ساز جامعه استفاده کرد. در این میان، رسانه ملى به دلیل نقش مهم و بى بدیلى که در مدیریت و هدایت فرهنگ و افکار عمومى جامعه دارد و به دلیل گستردگى دامنه نفوذ و تأثیرگذارى آن، از اهمیت ویژه اى برخوردار است.
رسانه ملى براى ایفاى شایسته وظیفه و مسئولیت خود در این موضوع، باید پیام هاى خود را به گونه اى مهندسى کند که بتواند در سه سطح شناختى (اعتقادى)، عاطفى (هیجانى) و رفتارى بر مخاطبان خود اثر بگذارد و آنها را با سیاست جدید جمعیتى نظام اسلامى همراه و هم آوا سازد.
مهم ترین راهبردهایى که رسانه ملى در این زمینه باید در پیش گیرد، عبارت اند از:
1. گفتمان سازى در زمینه ضرورت افزایش زاد و ولد؛ 2. ایجاد زمینه هاى لازم براى تحکیم خانواده ها؛ 3. زمینه سازى براى تسهیل شرایط ازدواج؛ 4. اصلاح بینش، نگرش و رفتار خانواده ها در زمینه فرزندآورى؛ 5. ترویج فرهنگ اعتماد و خوش بینى به خداوند؛ 6. اصلاح برداشت هاى نادرست درباره نقش «مادرى» و «همسرى» زنان؛ 7. الگوسازى از خانواده هاى موفق پرجمعیت؛ 8. اصلاح نگرش زنان و دختران درباره بدن و زیبایى خود؛ 9. افشاى طرح هاى نظام سلطه براى کاهش جمعیت جهان؛ 10. ایجاد حساسیت عمومى درباره بحران ها و آسیب هاى ناشى از کاهش جمعیت.
با تحقق راهبردهاى فوق، سیاست هاى متناسب با آن را باید در پیش گیرد.
امید است رسانه ملى بتواند با در پیش گرفتن راهبردها و سیاست ها، رسالت و مسئولیت سنگین خود در زمینه تغییر گفتمان ویژه اى که در دو دهه گذشته در جامعه ما، درباره زاد و ولد شکل گرفته است، اصلاح و زمینه هاى فرهنگى لازم را براى تحقق سیاست جدید جمعیتى نظام اسلامى فراهم کند.
منابع
اسنایدر، مایکل، «از هفت میلیارد به پانصد میلیون نفر: دستور کار نخبگان جهانى براى کنترل جمعیت» (اسفند 1390)، سیاحت غرب، سال نهم، ش 103.
امانى، سیدمهدى (1388)، جمعیت شناسى عمومى ایران، چ چهارم، تهران، سمت.
برگر، روبین، «تصویر اندام و زیبایى در رسانه» (آبان 1390)، سیاحت غرب، سال نهم، ش 99.
تقوى، نعمت الله (1378)، مبانى جمعیت شناسى، چ چهارم، تهران، جامعه پژوه و دانیال.
«خطر افزایش تجرد قطعى در جامعه»، در: پایگاه اطلاع رسانى خبرگزارى دانشجویان ایران (ایسنا): isna.ir
دارابى، سعداللّه و دیگران، «پیامدهاى اقتصادى ـ اجتماعى سالخوردگى جمعیت در ایران (1330ـ1430)» (دى 1391)، کتاب ماه اجتماعى، سال شانزدهم، ش 58.
دبیرخانه شوراى عالى انقلاب فرهنگى (1391)، نقشه مهندسى فرهنگى کشور، تحلیل کلان وضعیت فرهنگى کشور، بخش چهارم (وضعیت جمعیت ایران: گذشته، حال، آینده).
دموس، نانسى لى (1387)، دروغ هایى که زنان باور مى کنند و حقایقى که آنها را آزاد مى سازد، ترجمه و تلخیص پریسا پورعلمدارى، قم، معارف.
رفیع پور، فرامرز (1380)، توسعه و تضاد: کوششى در جهت تحلیل انقلاب اسلامى و مسائل اجتماعى ایران، چ پنجم، تهران، شرکت سهامى انتشار.
سخنرانى مقام معظم رهبرى در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام 3/5/1391، در: khamenei.ir
شفیعى سروستانى، ابراهیم (1390)، رسانه ملى؛ زن و خانواده، قم، مرکز پژوهش هاى اسلامى صداوسیما.
ـــــ (1391)، رسانه ملى و تغییر سیاست جمعیتى؛ مسئله شناسى، راهبردها و سیاست ها، قم، مرکز پژوهش هاى اسلامى صداوسیما.
شفیعى سروستانى، اسماعیل، «مجامع مخفى» (خرداد 1391)، موعود، سال شانزدهم، ش 136.
«ضرورت بازنگرى در سیاست هاى جمعیتى کشور»، میزگرد تخصصى با حضور دکتر سیدرضا معینى و طه نوراللهى (دى 1391)، کتاب ماه علوم اجتماعى، سال شانزدهم، ش 58.
طلعتى، محمدهادى (1383)، رشد جمعیت، تنظیم خانواده و سقط جنین: آرا و مبانى فقهى و حقوقى، قم، بوستان کتاب.
علیئى، محمدولى، «تأثیر آموزه ها و فتاواى شیعى در رشد و کنترل جمعیت» (زمستان 1384)، شیعه شناسى، سال سوم، ش 12.
کلینى، محمدبن یعقوب (1365)، الکافى، چ چهارم، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
کولمن، جان (1380)، کمیته 300 کانون توطئه هاى جهانى، ترجمه یحیى شمس، چ هشتم، تهران، فیروزه.
کیث، جیم، «بمب جمعیت»، ترجمه فاطمه شفیعى سروستانى (مهر 1388)، موعود، سال چهاردهم، ش 104.
گوانزالز، سرواندو، «میلیاردرها در خدمت نسل کشى» (خرداد 1390)، سیاحت غرب، سال هشتم، ش 94.
لاوین، هوارد و استفان اچ. واگنر، «نگاهى به تأثیرات روانى و اجتماعى نمایش زنان در تبلیغات تلویزیونى» (بهمن 1387)، سیاحت غرب، سال ششم، ش 67.
مجموعه مصوبات شوراى عالى انقلاب فرهنگى در: پایگاه اطلاع رسانى شوراى عالى انقلاب فرهنگى: www.iranculture.org
مغربى، نعمان بن محمد (بى تا)، دعائم الاسلام، قم، مؤسسة آل البیت.