بررسی نقش تفریح، سرگرمی و بایستههای آن در سبک زندگی اسلامی
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
امروزه ما شاهد پيشرفت چشمگير تکنولوژي در سطح گستردهاي هستيم؛ بهطوريکه حضور آن را در تمام زواياي زندگي خود ميبينيم. اين پيشرفت تکنولوژي بهعنوان کمککاري براي انسانها در انجام کارهاي روزمره حتي در زندگي سادۀ روستايي به چشم ميخورد. اختراع و کشف امکانات جديد و بهرهمندي از آن زندگي انسانها را متحول کرده؛ رفاه و آسايش را به آن هديه کرده و همچنان در حال پيشرفت و نوآوري است. اين مسئله نياز به تفريح را نیز افزون کرده است. امروزه ارزش و جايگاه تفريح در زندگي انسان بر کسي پوشيده نيست.
صرفهجويي در وقت و کسب اوقات فراغت را ميتوان ازجمله دستاوردهاي عصر مدرن دانست. اوقات فراغت همان ساعتهاي عمر و زندگي ماست که بايد براي آن برنامهريزي کرد و از آن نميتوان چشمپوشي کرد. در چگونگي پر کردن اوقات فراغت نیز، فناوري به مدد انسان آمده است. معمولاً در گذشته انسانها اين اوقات را بيشتر در کنار دوستان و اقوام ميگذراندند، اما الان به مدد مدرنيته، انسانها در اين زمانها هم نياز به انسان ديگري را حس نميکنند؛ بلکه در مکاني بهنام فضاي مجازي، زندگي ميکنند، بهراحتي اظهارنظر ميکنند، از زيباييهاي زندگيشان، از غصهها و مشکلاتشان، و... صحبت ميکنند، همدردي ميبينند و داراي هويت و شخصيتي ميشوند. اما آيا نيازهاي جسمي و روحي انسانها هم در شيوه زندگي امروزه ارضا ميشود؟ چه آسيبهايي متوجه زندگي آدمهايي ميشود که در اين دوران زندگي ميکنند.
با توجه به اين مسئله که هرکدام از ما يک بار فرصت حيات داريم، بايد از اين نعمت و فرصت الهي براي سعادت و دستیابی به هدف از خلقت، نهايت استفاده را ببريم. امروزه به مدد زندگي مدرن و دستاوردهاي آن با مسئلهاي به نام «اوقات فراغت» به طور جدي مواجه هستيم.
سؤال اصلي مقاله اين است که چگونه ما ميتوانيم از اوقات فراغت مطابق فرامين اسلامي بهرهوري داشته باشيم؟ در ادامه سؤالات فرعي که مترتب بر آن بيان ميشود، عبارت است از اینکه برنامههاي پيشنهادي اسلام براي اين بخش از زندگي يک مسلمان چيست؟ آيا در اسلام اساساً اصطلاحاتي مانند اوقات فراغت، سرگرمي، تفريح، بازي، شادي و... جايگاهي دارد؟ نقش والدين در اينباره چيست؟
اين مقاله درصدد است با روش توصيفي ـ تحليلي و با تأکيد و تکيه بر آيات و روايات، الگويی مناسب را در زمينه تفريحات در عصر مدرنيته و تنوع فعاليتها و روشهاي زندگي، براي مسلمانان عصر غيبت ارائه دهد. در این زمینه گرچه به مسئلۀ تفريح بهصورت مجزا پرداخته شده است؛ اما مقاله يا کتابي با اين موضوع و مسئله خاص کمتر مورد توجه بوده و موردي مشاهده نشده است. ازاينرو، مقاله حاضر به نوبه خود، کاري جدید بهشمار ميآيد.
اوقات فراغت در زندگی انسان امری ضروری و غيرقابل انکار است؛ بهطوريکه پر کردن آن، هم براي خانوادهها و هم براي نهادهاي متصدي امور آموزشي و فرهنگي بسيار مهم است؛ اما برنامهريزي براي گذراندن اوقات فراغت بسته به نوع نگرش ما نسبت به زندگي، معنا و هدف از زندگي متفاوت خواهد بود. ما بهعنوان يک مسلمان براي اينکه بتوانيم بيشترين بهرهوري را از اين اوقات داشته باشيم بايد به چيستي، مفهوم و جايگاه اوقات فراغت از منظر اسلام توجه داشته باشيم. بازي، صله رحم، مسافرت و گردشگري ازجمله سرگرميهايي است که اسلام از آن براي بهتر گذران اوقات فراغت نام برده و به آن توصيه کرده است.
1. چيستي اوقات فراغت
«فراغت» لغتي است عربي از ريشه (فَرَغ) و بهمعناي جدايي از چيزي يا کاري، وسعت، پايان يافتن کاري، دست کشيدن از کار، فرصتي که پس از پايان يک کار در اختيار انسان قرار ميگيرد؛ اوقات فراغت نيز بهمعناي زمانها و فرصتهايي است که فرد در استراحت و آسايش از کار رسمي و شغل اصلي خود به سر ميبرد (عميد، 1363، ذيل واژۀ اوقات فراغت).
عدهای، اوقات فراغت را بهگونهاي معنا کردهاند که بهمعناي اوقات و زمانهاي آزادي تمامعيار انسان از همۀ قيود و محدوديتهاي قانوني و اخلاقي است. اوقاتي که انسان بايد فقط بهدنبال امور دلخواه و لذتهاي موردعلاقه خود برود. از نظر آنها اوقات فراغت يعني اوقات بيمسئوليتي؛ آزادي محض و اوقات رهايي از هر نوع الزامي؛ اعم از الزامات شغلي، زيستي، اجتماعي، معيشتي، معاشرتي، خانوادگي، سياسي و امثال آن (ر.ک: آوتويت و باتومور، 1392، ص 676). چنين نگاهي از اساس با انديشۀ اسلامي و نوع نگاه اسلام به انسان و زندگي اجتماعي متفاوت است.
اوقات فراغت در اسلام هرگز به معناي اوقات بيمسئوليتي يا اوقات بيکاري نيست؛ زيرا در هر جايي و تا زمانيکه انسان عقل و اختيار و آگاهي و قدرت داشته باشد، مسئوليت نيز دارد. بنابراين هرگز نميتوان اوقات فراغت را اوقات بيمسئوليتي و آزادي محض و رهايي از وظايف و تکاليف دانست. اوقات فراغت بهمعناي اوقات بيکاري هم نيست؛ زيرا بيکاري يعني اينکه فرد هيچ کاري براي انجامدادن نداشته باشد. درحاليکه اگر تصوير درستي از انسان و مسئوليتهاي او داشته باشيم، هيچ زمانِ خالي از مسئوليتي را نميتوان براي او تصور کرد. بنابراين همواره کارهاي زيادي براي انجام دادن هست. در بعضي روايات، فراغت بهمعناي بيکاري بهشدت نکوهش شده و شخص فارغ بهعنوان کسي که مورد غضب خداوند است، معرفي شده است (شريفي، 1396، ص 133ـ135). «إنَّ اللهَ جلَّ وَ عَزَّ يبغِضُ العَبدَ النَّوَّامَ الفارِغ» (کليني، 1362، ج 4، ص 84)؛ بهدرستي که خداي جليل و عزيز بنده پرخواب فارغ (بيکار) را دشمن ميدارد.
اوقات فراغت جدا از برنامۀ روزانه نيست؛ بلکه بایستی بهعنوان جزئي از برنامۀ روزانۀ يک مسلمان مورد توجه قرار گيرد؛ تا هم دنيا و هم آخرت خويش را در مسير کمال، آباد کند؛ چنانچه اميرمؤمنان علي در تفسير آية شريفة «وَلاتَنسَ نَصِيبَکَ مِنَ الدُّنيَا» (قصص: 77) فرمودند: «لاتنسِ صحَّتکَ و قوتکَ و فِراغکَ و شَبابکَ و نِشاطکَ أن تطلبَ بها الاخرة» (صدوق، 1377، ص 325)؛ سلامتي و قدرت و اوقات فراغت و جواني و نشاطت را فراموش نکن تا به وسيلۀ آنها براي خويش آخرت را طلب کني.
منتظران مهدی با پرداختن به اموري که موجب نشاط روحي در کسب آمادگي براي ظهور آن حضرت ميشود، از زمان فراغت خود بهره ميبرند (ملايي، 1395، ص 131).
2. چگونگي گذران اوقات فراغت در زندگي اسلامي
همۀ افراد در نحوه گذران اوقات فراغت خود يکسان نيستند. متأسفانه برخي افراد هيچ برنامهاي براي اين کار ندارند. به همين دليل بدترين لحظات زندگي آنان زمانهاي فراغت آنها از کار است. اوقات فراغت براي چنين افرادي معنايي جز اوقات بيکاري ندارد. پرسهزدن در خيابانها، ايستادن در کوچه و خيابان و يا مشکلتراشي براي اطرافيان، محصول چنين نگاهي به اوقات فراغت است. برخي ديگر ممکن است با تماشاي تلويزيون و گوش دادن به راديو و امثال آن، اوقات فراغت خود را سپري کنند. چنين افرادي نيز در اغلب موارد بيبرنامهاند. البته اگر با برنامهريزي، زمانی را به تماشاي تلويزيون و امثال آن اختصاص دهند، اشکالي ندارد. آنچه که اشکال دارد برخورد منفعلانه با اين مسئله است. نبايد بهدليل بيبرنامگي و از روي بيحوصلگي با شبکههاي مختلف تلويزيوني و... خود را سرگرم کنيم. چنين حالتي ممکن است انسان را به بسياري از ناهنجاريهاي اخلاقي و اجتماعي بکشاند.
آنچه اسلام از ما ميخواهد اين است که فعالانه با اوقات فراغت خود برخورد کنيم و با مديريت صحيح و برنامهريزي همهجانبه بهترين بهرهها را از اوقات فراغت خود ببريم. توشۀ جسمي و روحي لازم را براي زمانهاي فعاليت و کار بايد از همين اوقات فراغت فراهم کرد (شريفي، 1396، ص 146). امام محمدباقر در حديثي ميفرمايد: «وَاکمُش فِي فِراغِکَ قبلَ أن يقصَد قَصدُک و يقضَي قَضاوُکَ و يحالَ بينَکَ و بين ماتُريدُ» (کليني، 1362، ج 2، ص 1352)؛ در (بهرهگيري از) اوقات فراغتت تعجيل کن، قبل از آنکه مرگت فرا رسد و حُکمت بهسر آيد و ميان تو و خواستهات فاصله افتد.
اوقات فراغت منتظران حضرت حجت ارواحنا فداء نيز بايد داراي شاخصههايي باشد که با بهکار بستن آنها بيش از پيش، زمينه را براي ظهور فراهم سازد. در دنياي امروز که لحظه لحظههاي آن از جنگهاي نظامي، سياسي، اقتصادي، فرهنگي، رواني و ديني پر شده و شياطين با تمام قوا عليه انسانيت و آزادي و نداي عدالتخواهي مظلومان وارد ميدان شدهاند؛ حتي ساعتهاي عمر ما بايد با برنامهريزي سپري شود، تا بتوانيم بستر جامعه را براي پذيرش حکومت جهاني وليعصر آماده کنيم.
يک منتظر در برنامهريزي اوقات فراغت خود فراموش نخواهد کرد که بايد انتظار در جايجاي زندگانياش جوانه بزند و در تمامي لحظات عمرش به چشم بخورد. با اين نگاه حتي اوقات فراغت از برنامهريزي براي پرورش روح و جسم پر خواهد شد. در ادامه چند مورد از برنامههايي که براي گذراندن اوقات فراغت مناسب است، مورد بررسي قرار خواهد گرفت. تفريح، مسافرت و گردشگري، صلۀ رحم و بازي از مواردي است که در اسلام براي گذراندن اوقات فراغت توصيه شده است.
1ـ2. تفريح
امام رضا در حديثي به نقش سازندۀ تفريح در زندگي اشاره ميکند و ميفرمايد: «کوشش کنيد که زمان شما چهار بخش باشد؛ بخشي براي بندگي خدا، بخشي براي کار و کوشش و تأمين معاش، بخشي براي همنشيني با برادران ديني مورد اعتماد و کساني که شما را به عيوبتان توجه دهند و با خلوص به شما تذکر دهند، و بخش پاياني را به تفريح و لذايذ سالم اختصاص دهيد؛ چه اينکه ساعات تفريح و تشاط به شما نيرور ميدهد و به قدرتي مجهزتان مينمايدکند که بتوانيد سه بخش ديگر را هرچه بهتر و نيکوتر انجام دهيد» (فقه منسوب به امام رضا، 1406ق، ص 337).
الف. ضرورت تفريح
تفريح ميتواند يکي از مهمترين و ضرورتيترين کارها در اوقات فراغت باشد. هر انساني نيازمند اوقاتي است که در آن به تفريح و سرگرمي بپردازد. به يک معنا شايد بتوان گفت نياز به تفريح و سرگرمي از نيازهاي اساسي انسان است. البته سرگرميها و تفريحات افراد و طبقات مختلف اجتماعي و سنين مختلف متفاوت است؛ اما هيچ انساني بينياز از تفريح نيست. تفريح براي تجديد نيرو و زدودن يکنواختي از زندگي، امري لازم و ضروري و يکي از مهمترين اصول بهداشت جسم و روان بهشمار میرود. در داستان حضرت يوسف وقتي برادران يوسف ميخواهند اجازه او را از پدر بگيرند، چنين درخواست ميکنند: «قالُوا يا أبانَا ما لکَ لاتَأمنَّا علي يوسفَ و إِنَّا له لناصِحون، أرسِلهُ مَعَنا غداً يرتَع وَ يلعَب وإِنَّا لهُ لحافِظون»؛ (برادران نزد پدر آمدند و) گفتند: اي پدر چرا تو دربارۀ يوسف، به ما اطمينان نميکني؟ درحاليکه ما خيرخواه او هستيم. فردا او را با ما (خارج شهر) بفرست، تا غذاي کافي بخورد و تفريح کند و به يقين ما از او محافظت خواهيم کرد؛ و حضرت يعقوب برهمين اساس آن را پذيرفت؛ زيرا شادي و تفريح بايستۀ يک زندگي کودکانه است (شريفي، 1396، ص 148).
ب. بايستههاي تفريح در انسان منتظر
براي داشتن يک زندگي نظاممند و هدفدار، ما از بايدها و نبايدهايي پيروي ميکنيم. تفريح نيز بهعنوان بخشي از زندگي نظاممند، داراي بايدها و نبايدهايي است؛ التزام به این بایدها و نیایدها ما را در رسيدن به اهداف عالي زندگي ياري میکند. به چند شاخصه مهم تفريح در زندگي شيعه منتظر اشاره ميکنيم:
ـ برنامهريزي
برنامهريزي يک منتظر بايد بهگونهاي باشد که زمان اوقات فراغتش در ساعاتي تنظيم نشود که سه وقت اصلي زندگي طبق روايات (وقت عبادت، علم و کار) را تحتالشعاع قرار دهد. از طرفي بايد به اين نکته توجه شود که زمان را بايد صيد کرد و از آن بهترين استفاده را برد. اميرمؤمنان علي فرمودند: اگر فرصتي برايت پيش آمد به سرعت از آن بهره بگير؛ چراکه از دست دادن فرصتها اندوه در پي خواهد داشت (نهجالبلاغه، 1378، كلمات قصار 21).
بايد به اين نکته نيز توجه کرد که تفريح و لذت بردن در اوقات فراغت، بايستی بهگونهای برنامهريزي شود که با تربيت اسلامي و شيعي ناسازگار نباشد؛ زيرا پرداختن به بعضي از امور صرفاً جهت گذراندن وقت است و سودي براي ما ندارد. رسول اكرم ميفرمايند: «تمام اعمال سرگرمکنندة مؤمن باطل (ناصواب) است، مگر سرگرمي در سه چيز: پرورش اسب، تيراندازي و شوخي کردن با همسر» (كليني، 1362، ج 5، ص 50).
ـ محوريت خانواده
امروزه اهميت و جايگاه نهاد خانواده بر کسي پوشيده نيست و تلاشهاي علمي و عملي مسئولان و صاحبنظران در هر جامعه و مکتبي خود گواهي بر اين ادعاست. بديهي است که بسياري از افرادي که دچار بزهکاريهاي اجتماعي ميشوند، معمولاً از کساني هستند که خانوادههايي ناسالم و ناکارآمد داشتهاند. خانواده در ديدگاه اسلامي نيز نهادي مقدس شمرده ميشود و در آيات و روايات اسلامي از جايگاه والايي برخوردار است. در منظر اسلام خانواده نخستين کانون آرامش و رشد بشري است و خداوند متعال در قرآن کريم ميفرمايد: «وَ مِن آياتهِ أن خَلقَ لکُم مِن أنفُسِکُم اَزواجاً لِتَسکُنوا إِليهَا» (روم: 21). رسول خدا ميفرمايند: هر معروفي صدقه بهشمار ميآيد و هر آنچه را که مؤمن براي خود و خانواده و همسرش هزينه کند و نيز هر آنچه با آن آبروي خود را حفظ کند، برايش صدقه نوشته ميشود (محدث نوری، 1408ق، ج 7، ص 239). همچنين در حديثي ديگر فرمودند: بهراستي بهترين شما کسي است که براي خانوادهاش بهتر باشد (محمدي ريشهري، 1387، ج 5، ح 8080، ص 100). امام سجاد نيز ميفرمايند: اينکه وارد بازار شوم و پولي داشته باشم که براي خانوادهام گوشتي بخرم که بدان نياز دارند، نزد من از آزادسازي بردهاي محبوبتر است (كليني، 1362، ج 4، ص 12).
به تبعيت از اين روايات و چندين روايت ديگر که اهميت و اولويت خانواده را نسبت به ديگران بيان ميکند بايد گفت که در گذراندن اوقات فراغت نيز خانواده در رأس ديگر افراد قرار ميگيرد و در هنگام تعارض بين گذران فراغت با خانواده و گذراندن آن با غيرخانواده، خانواده اولويت دارد. امروزه که آموزش غيرمستقيم از بهترين شيوههاي آموزشي شمرده ميشود؛ ميتوان از فرصت فراغت در اعياد اسلامي و تعطيلات با زيباسازيها و ظرافتهاي مادرانه و تدبيري پدرانه با ايجاد فضايي معنوي و نهادينه کردن عقايد شيعي که از بزرگترين وظيفه يک خانواده منتظر مهدوي بهشمار ميآيد نيز بهره برد. پيامبر اكرم در صدر اسلام و اولين روزهاي جوانهزدن نهال اسلام، به اين شيوۀ آموزشي اشاره ميکنند و ميفرمايند: خانوادة خود را در روز جمعه از ميوه يا گوشتي بهرهمند سازيد، تا با آمدن جمعه شاد شوند (كليني، 1362، ج 6، ص 299). اگر خانوادهها به اين نکته بسيار مهم توجه کنند و برنامهريزي دقيقي براي گذران اوقات فراغت داشته باشند، بهگونهايکه فرزندان از کنار خانواده بودن احساس لذت بکنند، بهراحتي ميتوان فرهنگ انتظار را در اين خانوادهها نهادينه کرد.
ـ رعايت حلال و حرام
براي گذران اوقات فراغت بايد ابزارها و مکانها به گونهاي باشد که از ديدگاه اسلام داراي ارزش بوده، رضايت خداوند و امام زمان در آن باشد، بنابراين نهتنها بايد از مکاني که در آن معصيت صورت ميگيرد، دوري کرد؛ بلکه بايد از هرگونه ابزاري که در نزد شرع، حلال نيست نيز دوري کرد. با اين حساب بايد در استفاده ار محصولات رسانهاي، فيلمها، موسيقي و امثال آن دقت بيشتري به خرج داد (ملايي، 1395، ص 131ـ133).
2ـ2. مسافرت و گردشگري
يکي از بهترين و سودبخشترين راههاي گذران اوقات فراغت که مورد تأکيد ويژۀ اسلام نيز هست، مسافرت و گردشگري است. آيات متعددي در قرآن کريم مردم را به سير و سفر و گردشگري در سراسر زمين و ديدن نشانهها و مظاهر الهي و مشاهده سرنوشت دشمنان دين، تکذيبکنندگان دعوت پيامبران مجرمان و گناهکاران دعوت ميکنند.
ـ گردشگري از منظر قرآن و روايات
قرآن کريم گردشگري و سير و سفر در زمين را موجب فهم و درک بهتر حقايق هستي ميداند. مسافرت و ديدن آثار باستاني برجايمانده از گذشتگان را موجب عبرتگيري و تفکر بيشتر در سرنوشت خود ميداند. آياتي مانند:
ـ «قَد خَلَت مِن قَبلِکُم سُننٌ فَسيروُا فِي الارضِ فانظُروُا کيفَ کان عاقبةُ المکذِّبين» (آلعمران: 137)؛ پيش از شما سنتها (و مجازات الهي بر طبق اعمال امتها) وجود داشت، پس در روي زمين گردش کنيد و ببينيد سرانجام تکذيبکنندگان (آيات الهي) چگونه بوده است؟
ـ «أفلَم يسيروُا فِي الارضِ فَتَکُونَ لَهُم قلوبٌ يعقلُونَ بِها أوءَاذانٌ يسمَعونَ بِها فَإنَّها لاتَعمَي الابصَارُ و لکن تَعمَي القلُوبُ الَّتي فِي الصُّدور» (حج: 46)؛ آيا آنان در زمين سير نکردند تا دلهايي داشته باشند که (حقيقت را) با آنان درک کنند؛ يا گوشهايي که با آن (نداي حق را) بشنوند؟! زيرا (بسيار ميشود که) چشمهاي ظاهر نابينا نميشود، بلکه دلهايي که در سينههاست کور ميشود.
پيامبر اکرم نيز در حديثي، سفر و گردشگري را موجب سلامتي جسمي و بهرهمندي اقتصادي ميداند و ميفرمايد: «سَافروا تَصحّوُا سَافروا تغنموا» (مجلسي، 1403ق، ج 73، ص 221)؛ مسافرت کنید تا سالم باشید و مسافرت کنید تا به درآمد برسید.
ـ اهداف گردشگري در رفتار منتظران
در فرهنگ اسلامي سفر و سياحت علاوه بر گردش و نشاط، عرصۀ عبرت و تفکر نيز قلمداد شده است. از اين جهت سفر در آفاق و تفکر در انفس، سبب تعالي انسان ميشود. بهاينترتيب طبيعت عرصۀ تعليم و تزکيه ميگردد. هدف گردشگري در اسلام اموري مانند عبرت از ملل گذشته، شناخت آفريدگار، پرورش انديشه، برخورداري از تفريح سالم، زيارت مشاهد و عتبات عاليه و صله رحم... است.
ـ تمرين توحيد و شناخت آفريدگار
از ديدگاه اسلام انسان در ميان موجودات از کرامت برخوردار است و زمين گاهواره اوست. انسان از زمين برميآيد و به زمين برميگردد و از زمين برميخيزد. کائنات، زمين، آسمان و هرچه در آنهاست براي انسان آفريده شده و به بهرهجويي قاعدهمند او از اين نعمتها در قرآن کريم سفارش شده است.
ـ «إن فِي خلقِ السماواتِ و الارضِ و اختلافِ اللّيل و النَّهارِ و الفُلکِ الَّتي تَجري في البَحر بِما ينفعُ الناسِ و ما أنزلَ اللهُ من السَّماء مِن مَّاءٍ فأحيا به ِالارضَ بعدَ موتِها و بَثَّ فيها مِن کلِّ دابةٍ و تَصريفِ الرّياحِ و السَّحاب المُسخَّر بينَ السَّماء و الارضِ لاياتِ لقومٍ يعقلون» (بقره: 164)؛ در آفرينش آسمانها و زمين و آمد و شد شب و روز و کشتيهايي که در دريا به سود مردم در حرکتند و آبي که خداوند از آسمان نازل کرده، و با آن زمين را پس از مرگ زنده کرده، و انواع جنبدندگان را در آن گسترده و (همچنين) در تغيير مسير بادها و ابرهايي که ميان زمين و آسمان مسخرند، نشانههايي است (از ذات پاک خدا و يگانگي او) براي مردمي که عقل دارند و ميانديشند.
انسان همانگونه که ميتواند در دامن طبيعت و کنار سواحل از مناظر چشم نواز آن لذت ببرد؛ با کوهنوردي، دريانوردي و غارنوردي حس ماجراجويي خود را ارضا کند؛ با رفتن به چشمههاي آب گرم و چشمهسارها و منابع آبهاي معدني و درماني عوارض جسمي خود را بهبود بخشد؛ در کنار همۀ اين مواهب ميتواند روح و فطرت خداجوي خود را حياتي تازه بخشد و آن را با قافلۀ طبيعت همراه کند و آهنگ دل را با نغمۀ تسبيحي که زبان همه موجودات بدان مترنم است، همنوا سازد (ايماني خوشخو، 1396، ج 3، ص 211).
يک خانوادۀ متنظر در عصر پر از شبهات غيبت، از هر فرصتي بايد براي قويسازي مباني اعتقادات فرزندان استفاده کند؛ طبيعت و زيباييهایي آن، نظم و هماهنگي، روييدنيها و خوراکيهاي خوشمزه،... در حين استفاده و بهرهوري از آنان با تشکر از خداوند و بهزبان آوردن حمد الهي ميتواند مدرسۀ خوبي براي آموزش خداشناسي براي فرزندان باشد. بايد توجه داشت که آنچه که ازکودکي در باورهاي انسان نهادينه شود، در مقابل هجمههاي تندبادهاي شبهات و خرافات و عقايد انحرافي، مقاومت بيشتري خواهد داشت.
ـ انديشهورزي و علمآموزي
گردشهاي علمي در بسياري از مدارس و نهادهاي آموزشي يکي از راههاي بسيار مؤثر در يادگيري و ماندگاري آموزش در ذهن و خاطر افراد است که در شيوههاي نوين آموزش يکي از ابزارهايي که مورد توجه قرار گرفته است. از آيات قرآن استفاده ميشود که ذوالقرنين، جهانگردي صاحب هنر و ديندار بوده و با مدد خداوند، وسيلۀ سريعالسيري نيز داشته و با آن به شرق و غرب جهان آن روز سفر کرده است. وي در سفر به غرب عالم با مشاهدۀ منظرة غروب خورشيد در ميان دريا و شعاع خورشيد در فضاي آبگونة بخار که به رنگهاي مشعشع جلوه ميکند مجذوب اين پديدۀ طبيعي شده و او را به انديشۀ ذوب فلزات سوق داده است (ايماني خوشخو، 1396، ج 3، ص 210). علامه اميني صاحب الغدير پس از سفري که به کشور هند داشت، ميگويد: من اگر مرجع بودم و وجوهات شرعي بهدست من ميرسيد، همه را به طلاب ميدادم تا سفر کنند، حرکت کنند. ميگفتم اين هزينه، برويد جهان اسلام را بشناسيد (حکيمي، بيتا، ص 285).
انسان منتظر بايد بداند که يکي از امتيازات اسلام نسبت به ساير اديان موجود، اهميت آن به علم و دانشاندوزي است. قرآن که «تبياناً لکلِّ شيء» و «هُدي للمتقين» معرفي شده و تا قيامت برنامۀ زندگي مسلمانان را هدايت ميکند. در نخستين آياتي که بر پيامبر اكرم نازل شده، به موضوع علم و دانش اشاره ميکند. محتواي نخستين آيات نازلشده بر پيامبر اکرم، توصيهها و سيرة آن حضرت، و وجود صدها روايت در اين موضوع گواه اين مدعاست. جستوجوي دانش از نگاه اسلام يک واجب ديني براي همۀ مسلمانان است که اولاً اختصاص به زمان و مکان خاصي ندارد و ثانياً محدوديت خاصي از جهت معلم نيز ندارد؛ يعني حتي اگر علم و حکمت در دست کفار و منافقان باشد، اسلام به پيروان خود توصيه ميکند براي فراگيري آن تلاش کنند (شريفي، 1393، ص 193).
ـ زيارت مشاهد شريفه و عتبات عاليه
غفلت يکي از مسائلي است که انسان همواره با آن روبهروست و هر چيزي که يادآور موطن حقيقي باشد و نشانههاي خداوند را يادآوري کند در اسلام از ارزش اخلاقي بالايي برخوردار است. حتي در مواردي پيامبر اكرم بهعنوان تذکردهنده و يادآوريکننده خطاب ميشود؛ زيرا مردم نيازمند هستند تا آنچه را که ميدانند و به آن اعتقاد دارند را نيز به آنها يادآوري کرد. در اين ميان سفرهاي زيارتي و ديدار از مکانهاي مقدس و حضور در آنها نيز ميتواند با ايجاد حس معنوي، يک مذکِر و يادآوريکننده باشد.
خداوند در قرآن کريم ميفرمايد: «وَلَولا دفعُ الله النَّاسَ بعضَهُم بِبعضٍ لَّهُدِّمَت صَوامعُ و بيعٌ و صَلواتٌ و مَساجدُ يذکرُ فيها اسمُ الله کثيراً ولَينصُرنَّ اللهُ مَن ينصُرُهُ إنَّ اللهَ لقوي عزيزٌ» (حج: 40)؛ و اگر خداوند بعضي از مردم را بهوسيلۀ بعضي ديگر دفع نکند، ديرها و صومعهها، و معابد يهود و نصارا و مساجدي که نام خدا در آن بسيار برده ميشود، ويران ميگردد و خداوند کسانيکه او را ياري کنند، ياري ميکند؛ خداوند قوي و شکستناپذير است.
شايد يکي از علتهاي اهتمام شارع مقدس به نگهداري از مکانهاي عبادي، همچون مساجد و زيارتگاهها؛ ظرفيت معنوي نهفته در اين مکانها براي ايجاد تحولات روحي و معنوي در افراد است که از طريق حضور در آنها به دست ميآيد. تأکيد قرآن کريم بر اين نکته که در اين مکانها «از نام خدا بسيار ياد ميشود»، دليل اهميت آنها و ضرورت نگهداري از اين مکانها را نشان ميدهد (ايماني خوشخو، 1396، ج 3، ص 213).
امام صادق ميفرمايد: «مَن زارَنا فِي مَمَاتنا فَکأَنَّمَا زارَنا فِي مَحيانَا» (مفيد، 1410ق، ص 485ـ486)؛ هرکس در حالت ممات ما، ما را زيارت کند، مانند اين است که ما را در حال حياتمان زيارت کرده است. طبق اين حديث شريف تفاوتي در زيارت معصوم چه در قيد حيات باشند يا نباشند، نيست و زيارت مرقد شريف ائمه نيز ميتواند همان اثر سازندگي و معنوي را در انسان داشته باشد. البته به شرط آنکه ما قدرت درک و شناخت اين ظرفيت را داشته باشيم. زيارت مشاهد شريفه و مرقد ائمه اطهار در پرورش روح يک شخص منتظر و تمرين امامشناسي، توسل و توکل بسيار مؤثر است و شايسته است که به اين دو نکته دقت شود:
الف. توجه و دقت به زيارتنامهها و معاني بلند و پرمفهوم آنها ميتواند در امامشناسي ما و توجه به کارکردهاي وجود ائمه براي ما مفيد باشد. مخصوصاً زيارت جامعه کبيره که از وجود نازنين امام هادي وارد شده که يک مدرسه امامشناسي است و خواندن آن در زيارت هريک از ائمه بزرگوار وارد شده و حتي در تشرفي که سيداحمد رشتي به محضر امام عصر ـ ارواحنا فدا ـ داشته نقل شده که حضرت حجت فرمودند: چرا جامعه نميخوانيد، جامعه، جامعه، جامعه (پورسيدآقايي، 1386، ص 316).
ب. رعايت آداب زيارت، مانند غسل و وضو که خود راهي براي طهارت باطني است؛ يادآور این نکته است که در حضور معصوم بايد به اصل طهارت توجه کرد. يک شخص منتظر بايد بداند در محضر امام زمانش بايد با رعايت ادب و طهارت ظاهري و باطني را بنمايد و براي ارتباط بيشتر و سازندهتر، اين طهارت را در همۀ موارد زندگي خود، حتي در خوردن و خوابيدن هم رعايت کند؛ تا اتصال به امام در هر لحظه برايش مقدور باشد؛ چراکه خداوند به نبي و پيامبر خویش در قرآن کريم اين امر را يادآوري ميکند که در مکان مقدس و محترم بايد با آداب خاص و احترام حضور پيدا کرد؛ آنجا که به موسي ميفرمايد: «إنِّي أَنَا رَبُّکَ فَاخلَع نَعلَيکَ إِنَّکَ بِالوَادِ المُقَدَّس طُوَي» (طه: 12)؛ من پروردگار تو هستم. کفشهايت را بيرون آر که تو در سرزمين «طوي» هستي.
3ـ2. صله رحم
انسان موجودي اجتماعي است و فطرتاً به همزيستي و زندگي با همنوعان علاقه دارد و اين مسئله امري غيرقابل انکار است؛ تا جايي که روانشناسي امروز علاقه بهتنهايي و انزوا، يا دوري از اجتماع را بيماري و يکي از علائم افسردگي تلقی میکند. امروزه بيشتر کشورهاي تحت تأثير از مکاتب اومانيسمي و انسانمحوري، با مسائلي مانند کمبود زاد و ولد، عدم اهميت براي همنوعان و... و در نتيجه کم شدن ارتباط ميان انسانها با همديگر مواجه هستند. اما آنچه که مورد اهميت است، اينکه حتي در اين جوامع هم نياز انسانها به همدم، مونس و همصحبت به چشم ميخورد. آمار زندگي انسانها در کنار حيوانات نه بهعنوان يک حيوان که خدمتي به انسان ارائه دهد؛ بلکه بهعنوان يک همخانه، دوست و همصحبت و بعضاً شريک زندگي و حتي فرزند! که در اکثر موارد انسانها خدمتگزار آنها هستند؛ تأييدي بر اين مسئله است.
در زندگي شخص منتظر نيز مسئلۀ همدم و مونس اهميت دارد؛ چراکه از اين مسئله براي انسان، گريزي نيست. يک مسلمان منتظر بايد بداند اسلام نيز به آن بسيار اهميت داده و با توجه به کرامت انسان و حفظ شخصيت انساني يک فرد مسلمان، براي اين مسئله راهکارهايي در نظر گرفته و حتي ويژگيهايي را براي همنشين و مونس ذکر ميکند. در اين ميان رحم و اقوام نزديک انسان جايگاه ويژهاي دارند و اين ديد و بازديدها و احوالپرسيها تحت عنوان «صله رحم» مورد تأکيد اسلام است و حتي آن را از حقوق ارحام ميشمرد. براي نمونه به يک روايت از پيامبر اكرم اشاره ميشود. رسول خدا ميفرمايد: «سفارش ميکنم امت حاضر و غائب و آنهايي را که در پشت مردان و رحم زنانند تا روز قيامت را، که صله رحم کنند؛ اگرچه به فاصلۀ يکسال راه باشد؛ زيرا صلۀ رحم جزء دين است» (کليني، 1362، ج 3، ص 221). شخص منتظر اوقات فراغت را يکي از زمانهاي مناسب براي اجراي اين دستور اسلامي ميداند تا با انجام آن و سرکشي و آگاهي از احوال اقوام در جهت کسب رضاي خداوند قدمي بردارد.
4ـ2. بازي
بازي يکي از مهمترين ارکان تفريح در زندگي انسانهاست. تقريباً همۀ زندگي انسان در زمان کودکي با بازي سپري ميشود که امروزه يکي از مهمترين ابزار آموزش و يادگيري در اين سنين حساس بهشمار ميآيد.
با توجه به جنبههاي وسيع نهفته در بازي، مفهوم و تعريف سادهاي از اين موضوع که پذيرش همگاني داشته باشد، در اختيار نداريم. در حقيقت، تلاشها براي تعريف بازي، به پراکندگي تعريفها انجاميده و بر پيچيدگي موضوع افزوده است. سادهترين تعريفهايي که از بازي ارائه شده، عبارت است از: بازي، هر کاري است که مايه سرگرمي باشد؛ يا بازي، کاري است که به قصد لذت و تفريح انجام شود و فايدهاي دربر نداشته باشد (شجاعي، 1385، ص 15).
ـ بازي در سيره اهلبيت
دکتر بنتالشاطي دوران کودکي پيامبر اكرم را بازنگري کرده است. بر پايۀ پژوهشها و يافتههاي تاريخي و سيرهشناختي وي، هنگامي که آمنه به همراه کودک هفت سالهاش براي زيارت تربت پدرش عبدالله به يثرب ميرود، فقط يک بار او را به زيارت قبر پدر ميبرد و بقيه روزها او را آزاد ميگذارد تا به همراه داييزادههايش سرگرم بازي شود و از طبيعت و دشت و صحرا کمال لذت و استفاده را ببرد (بنتالشاطي، 1379، ص 180ـ181).
در مورد امام محمدباقر نيز آمده است که به فرزندش امام صادق اجازه ميداد تا با کودکان تفريح و بازي کند. امام ششم نيز در کودکي، افزون بر شرکت در بازيهايي که با دويدن و جهيدن همراه بود، به بازيهاي فکري با دوستانش مشغول ميشد. براي نمونه در يکي از بازيها امام صادق مينشست و استاد ميشد و ديگر کودکان، شاگرد او ميشدند. او نام ميوهاي را ميخواست که براي نمونه بر درختي يا زمين ميرويد، رنگ آن قرمز است و طعم شيرين يا ترش دارد و فصل آن همين فصل است. هرکس نام ميوه را ميگفت، استاد ميشد و گروه را رهبري ميکرد. گاهي بعضي از کودکان از روي شوخي نام ميوهها را عوض ميکردند و پاسخ اشتباه ميدادند. حضرت به دليل فقدان صداقت بعضي از همبازيهايش، بازي را ترک ميگفت؛ ولي با خواهش بقيه دوستانش که ميگفتنند بازي بدون ايشان رنگي ندارد، دوباره به بازي برميگشتند. نمونههاي ديگري از بازيهاي امام صادق در دوران کودکي وجود دارد که هدف از آنها، تمرکز ذهن و سليس شدن تکلم و افزايش گنجينه لغات بود و همچنين ايشان در بازيهايي که با دويدن و جهيدن همراه بود نيز شرکت ميکرد (منطقي، 1372، ج 2، ص 559ـ560).
اميرمؤمنان علي ميفرمايند: «هر کس که کودکي دارد بايد خود را تا حد طفوليت تنزل دهد». روزي اميرمؤمنان کودک يتيمي را ديد؛ هرچه خواست با او حرف بزند، ديد غم يتيمي بر او اثر گذاشته و حاضر نيست با ایشان سخن بگويد. آنگاه امام چهار دست و پا راه رفت و صداي گوسفند درآورد؛ کودک با ديدن اين وضع به خنده افتاد. يکي از يارانش که اين حالت را ديد، گفت: زشت است شما رئيس حکومت اسلامي هستيد؛ حضرت در جواب فرمودند: در عوض لب يتيمي به خنده باز شد (مجموعه مقالات دومين کنگره سراسري انجمن اوليا و مربيان، ص37).
روزي امام حسن و امام حسين در دوران کودکي تمرين خط ميکردند؛ هريک مدعي شدند که خط من بهتر است؛ از مادر خواستند که ميان آنها داوري کند؛ ولي مادر نخواست که با قضاوت خود يکي را ناراحت سازد. به همين دليل آنها را نزد اميرمؤمنان علي فرستاد. ايشان هم از داوري خودداري کردند و آنها را نزد پيامبر اکرم فرستادند. پيامبر داوري را به جبرئيل حواله کرد. او نيز از داوري خودداري کرد و سرانجام اين کار به عهده مادر گذاشته شد که سراسر وجودش ظرافت و درايت بود. زهراي مرضيه فرمودند: دانههاي گلوبندم را بر زمين ميريزم، هرکس دانههاي بيشتري جمع کرد، خط او بهتر است. ايشان به رقابت پرداختند؛ دانهها مساوي بود (مجلسي، 1403ق، ج 104، ص 297).
ـ کارکردهاي سازنده در بازي کودک
تمام کارشناسان، کارکرد تفريحي بازي و اسباببازي را پذيرفتهاند و معتقدند که نياز به تفريح با بازيهاي مفيد بايد ارضا شود. امروزه زندگي ماشيني براي بيشتر مردم خستهکننده شده است؛ زيرا فاقد فعاليت بدني است. درحاليکه در گذشتهاي نه چندان دور، انسان براي کار و ادامه زندگي خود نيازمند حرکت و تلاش جسماني بود. اين فقدان حرکت ازيکسو، و يکنواختي زندگي از سوي ديگر، با فشارهاي عصبي محيط کار دست به دست هم داده و ضرورت فعال بودن، بهويژه تفريح و فعاليت بدني در اوقات فراغت را به اصلي اجتنابناپذير تبديل کرده است. بازي براي بزرگسالان، عاملي مؤثر در استفادۀ ثمربخش از اوقات فراغت و رفع خستگي و کسالت است؛ ولي براي کودکان، لذتبخشترين برنامهاي است که ميتواند اوقات فراغت و تفريح آنان را مفيد و نتيجهبخش کند.
تحقيقات تجربي نيز نشان داده که بازي و ورزش، افزون بر اينکه ابزار ارزشمندي براي رشد و سلامتي جسماني است، رابطه نزديکي با سلامتي رواني، بهويژه پيشگيري از بروز ناهنجاري رواني دارد. بازي از اضطراب کاسته و عزت نفس و اعتماد به نفس کودک را افزايش ميدهد. همچنين ميتوان اجتماعي شدن، ايجاد استقلال، آموزش مهارتهاي ارتباطي، استحکام روابط خانوادگي و سهولت در دوستيابي و تخليه انرژي اضافي و دريافت نيروي تازه را ازجمله کارکردهاي سازنده و مثبت بازي در زمان کودکي دانست (شجاعي، 1385، ص 21ـ23).
از زمان يونان باستان، انديشمندان و فيلسوفان مختلف به اين حقيقت مهم تصريح کردهاند که يکي از مهمترين شيوههاي تعليم و تربيت، بازيهاي کودکان و سرگرميهاي آنان است. افلاطون عقيده داشت که براي ساختن يک مدينۀ فاضله و اتوپيا، اولياي امور و حاکمان بايد از همان اوان کودکي بر بازيهاي کودکان نظارت داشته باشند؛ زيرا بهوسيلۀ بازيها ميتوان بهصورتي غيرمحسوس، اولاً ويژگيهاي شخصيتي و اخلاقي کودکان و نيروها و استعدادهاي آنان را شناسايي و براي آينده در مورد آنان تصميمگيري کرد؛ و ثانياً در صورت نياز ميتوان رفتارهاي آنان را نيز از همين راه تغيير داد. نوع بازي ميتواند در تغيير نگرش اخلاقي و رفتار افراد تأثير چشمگيري داشته باشد. به وسيلۀ بازيها ميتوان آنان را نسبت به تخفيف و تحقير سنتها تحريک کرد. افلاطون ميگويد: مردمان به تغييرهايي که در بازيها داده ميشود، به ديدۀ بياعتنايي مينگرند و معتقدند که اينگونه امور جزئي نميتوانند منشأ زيان باشند؛ بدين جهت درصدد چارهجويي برنميآيند و جوانان را آزاد ميگذارند؛ غافل از اينکه جوانان در بازيها بدعت و دگرگوني ميآورند. مرداني غير از مردان پيشين خواهند شد؛ در جستوجوي زندگي ديگري خواهند بود و سازمانها و قوانين ديگر خواهند خواست (شريفي، 1389، ص 111ـ112).
3. تحليل و بررسي نقش والدين در بازي و سرگرمي در سبک زندگي اسلامي
با توجه به اهميت زمان کودکي در سازندگي شخصيت يک انسان و اهميت جايگاه والدين در چگونگي گذراندن اين دوره از زندگي افراد و همچنين با توجه به نقش بازي بهعنوان بخش مهمي از زندگي در زمان کودکي؛ در اين قسمت به تحليل نقش والدين براي پرورش فرزنداني مطابق با فرهنگ انتظار بهوسيلۀ بازي و سرگرمي پرداختهایم. از نظر اسلام، مسئوليت پدر و مادر فقط ادارۀ زندگي مادي و تأمين نيازهاي جسماني کودک نيست؛ بلکه پاسخگويي به نيازهاي عاطفي و رواني کودک و نوجه به جنبههاي تربيتي وي نيز بر عهده والدين است. مسئوليت والدين در برابر فرزندان آنچنان سنگين است که امام سجاد از پيشگاه خداوند براي انجام اين رسالت ارزشمند، طلب ياري کرد: «بار خدايا مرا در تربيت و تأديب فرزندانم ياري و مدد بفرما» (صحيفه سجاديه، 1381، ص 124).
والدين بايد بدانند که اگر به وظايف خويش عمل کنند و در زمينۀ تربيت و ارضاي نيازهاي عاطفي و رواني کودکان درست عمل کنند، از بسياري از مشکلات اجتماعي پيشگيري ميشود، که خود بيشترين سهم در ساختن جامعۀ سالم و خلاق در راستاي فرهنگ انتظار را در برخواهد داشت. اگر والدين بتوانند از ابتداي کودکي، رابطة خوبي با کودکان برقرار کنند و آنها را تربيت و نيازهاي عاطفي و رواني آنها را ارضا کنند؛ بيگمان در دوران نوجواني و جواني نيز ارتباط بهتر و سالمتري خواهند داشت.
ازآنجاکه هدف مهم و وظيفۀ اصلي والدين، تربيت و شکوفاسازي استعدادهاي کودکان است؛ اسلام هر آنچه را که براي رسيدن به اين هدف مفيد باشد، پذيرفته است و از والدين ميخواهد که زمينة رشد را براي کودکان فراهم کنند. بازي و اسباببازي نيز اينگونه است؛ زيرا اسباببازي خوب و مناسب، به کودک فرصت ميدهد تا جنبههاي جسمي، رواني، عاطفي، اجتماعي، اخلاقي و رشد بهنجار شخصيت خود را تربيت و تقويت کند.
بازي از نظر جسمي، سبب هماهنگي عضلات و اعضاي بدن ميشود. کودکاني که فرصت بازي داشتهاند، چست و چالاکاند و بهتر از ديگر کودکان براي رويارويي با سختيهاي زندگي آماده ميشوند و به همين نسبت در برابر مشکلات و ناملايمات، صبور و پايدار خواهند بود. قواعد و مقررات بازيها، کودک را با روح قوانين و اصول اخلاقي آشنا ميسازد و او را آماده ميکند که اصول و مقررات زندگي اجتماعي را درک کند و مسائل انضباطي و اخلاقي را درست و بهموقع بهکار ببندد. بسياري از اصول ارزشمند اخلاقي و اجتماعي، مانند تعاون، همکاري، همدلي، مشارکت و مانند آن را کودکان به هنگام بازي ميآموزند (شجاعي، 1385، ص 27ـ29).
رسول خدا خطاب به والدين ميفرمايند: هفت سال فرزندت را به بازي فراخوان (قمي، 1416ق، ج 8، ص 579). ازاينرو، والدين بايد امکانات لازم را براي بازيهاي مفيد کودکان فراهم کنند و به اين اصل توجه داشته باشند که کار کودک تا هفت سالگي بازي است. پيامبر به برخي کودکان نگريستند و گفتند: واي بر فرزندان آخرالزمان از ناحيه پدرانشان! پرسيده شد: اي رسول خدا آيا ازآنروکه پدرانشان مشرکاند؟ فرمودند نه، بلکه از پدراني که مؤمناند و به فرزندانشان چيزي از واجبات ديني نميآموزند؛ بلکه آنان را از آموختن منع ميکنند و به سود اندکي از دنيا که از فرزندانشان به آنها ميرسد، راضي ميشوند و من از آنها بيزارم و آنان نيز از من بيزارند (جوادي آملي، 1394، ص 248).
آنچه را که از اين حديث شريف بايد مورد توجه قرار داد، اهميت مسئلۀ تربيت ديني در آخرالزمان است که پيامبر رحمت در ايام ابتدايي و سالهاي اوليه ظهور اسلام به آن اشاره فرمودند. شايد بتوان گفت يکي از دلايل آن، سختيهاي موجود بر سر راه تعليم و تربيت اسلامي است؛ چراکه شيطان در آخرالزمان با تمام نیرو و توان خود فعاليت ميکند و از هيچ ابزاري در راه تباهي دين و انحراف از مسير الهي چشمپوشي نميکند. اهميت و نقش تربيت ديني يا ضدديني در سنين کودکي را ميتوان از هزينههاي هنگفتي که امروزه صرف ساختن کارتنها، فيلمها و بازيها ميشود بهوضوح مشاهده کرد که چگونه يک مفهوم ديني يا ضدديني با جذابسازي، زيباآفريني و محبوبيت يا بالعکس با تنفر و عدم محبوبيت نهادينه ميشود.
والدينِ پرورشدهندة نسل منتظر بايد توجه داشته باشند که غرب در جنگ نرم خود عليه کشورهاي ديگر، بهويژه عليه اسلام و تشيع، از تکنولوژي بازيهاي رايانهاي استفاده فراواني ميکند. از اين طريق ميکوشد تا ذهن و فکر کودکان و نوجوانان را همراه و سازگار با انديشههاي خود کند. ذائقۀ ارزشي و فرهنگي آنان را همسو با اهداف استعماري خود تغيير دهد و در اين عرصه، بسيار هم موفق بوده است. در بسياري از بازيهاي رايانهاي وارداتي سبک زندگي غيراسلامي و غيرايراني تبليغ ميشود و ازآنجاکه اين نوع بازيها ميتوانند مستقيماً با کودکان و نوجوانان ارتباط برقرار کنند، نقش تربيتي بسيار زيادي دارند. افزون بر اين، به توليد بازيهاي اقدام کردهاند که مستقيماً ارزشها و باورهاي اسلامي و شيعي را مورد حمله قرار قرار ميدهند (شريفي، 1389، ص 111ـ112).
در مسئلۀ اسباببازي نيز بايد به اين مسئله دقت داشت که اسباببازيهاي وارداتي اغلب مروج و مبلغ فرهنگ غرب و مغاير با فرهنگ و ارزشهاي اسلامياند. توليدکنندگان اين وسايل، عموماً با هدف تأثيرگذاري فرهنگي و ترويج افکار و ارزشهاي مورد قبول خود در ميان کودکان و جهتدهي به رفتارهاي آنان به توليد انواع گوناگوني از اسباببازي و عروسک اقدام ميکنند. از باب نمونه «باربي» يکي از صدها و هزاران عروسکي که در کشورهاي غربي و شرقي توليد ميشود؛ از ابتداي پيدايش خود (در سال 1995م) تاکنون، بيش از پانصد بار در نقشهاي مختلف ظاهر شده است. پرستار، افسر پليس، معلم، پزشک، دامپزشک، خواننده، نوازنده، ژيمناست، خلبان و... از جمله اين نقشهاست. در سال 1990م در طول جنگ نخست عراق و آمريکا با پوشش يونيفورم نظامي آمريکايي ظاهر شد. پس از يازده سپتامبر، يونيفورم نيروهاي ضدتروريست را پوشيد و در اين اواخر بهدليل حساسيتهايي که دربارۀ نقش تربيتي و فرهنگي باربي در برخي جوامع اسلامي ايجاد شده است، در خبرها آمد که باربي محجبه نيز وارد بازار شده است! (شريفي، 1389، ص 113).
مشاهدۀ اينگونه موارد نقش والدين را در نظارت بر بازي و اسباببازي کودکان پررنگتر ميکند. با توجه به اهميت بازي و بهتبع آن اسباببازي، والدين بايد با توجه به کارکرد تربيتي بازي به تهيه و خريداري اسباببازيها بهعنوان يک ابزار مؤثر در پرورش يک کودک منتظر و مؤثر در جامعه اسلامي دقت کافي را داشته باشند.
نتيجهگيري
1. اوقات فراغت اولين موضوعي است که در اين مقاله به آن اشاره شد که اولين مسئله مورد توجه در بحث اوقات فراغت، تفريح است که ضرورت و اهميت تفريح در زندگي از منظر روايات اسلامي روشن شد. براساس رويکرد اسلامي و الگوگيري از فرامين اخلاقي و بعضاً فقهي به بايستههاي تفريح در زندگي انسان منتظر پی بردیم. در این زمینه چهار محور: برنامهريزي، محور بودن خانواده در مسئله تفريح، رعايت حلال و حرام و صله رحم بهعنوان بايستههاي تفريح مورد بررسي قرار گرفت.
2. دومين مسئله در اوقات فراغت، گردشگري است که به جايگاه گردشگري از منظر قرآن و روايات اسلامي اشاره شد و در ادامه به اهداف گردشگري در زندگي منتظران پرداخته شد که تمرين توحيد و شناخت آفريدگار، انديشهورزي و علمآموزي، زيارت مشاهد شريفه و عتبات عاليه و صله رحم چهار هدف از مسافرت در زندگي منتظران بيان گرديد.
3. در آخرين مسئله مربوط به موضوع اوقات فراغت، بازي بهعنوان يکي از پرطرفدارترين سرگرمي که سرشار از هيجان است، اشاره شد. سپس با استفاده از تعريف بازي به کارکردهاي بازي و جايگاه آن در سيره اهلبيت نيز پرداخته شد که ميتوان اجتماعي شدن، ايجاد استقلال، آموزش مهارتهاي ارتباطي، استحکام روابط خانوادگي و سهولت در دوستيابي و تخليه انرژي اضافي و دريافت نيروي تازه را ازجمله کارکردهاي سازنده و مثبت بازي در زمان کودکي دانست.
4. در نهایت نقش والدين در چگونگي برنامهريزي براي تربيت فرزند از زمان کودکي با توجه به بازي بهعنوان مهمترين مسئله در زندگي کودک مطابق با فرامين اسلامي و فرهنگ انتظار تحليل شد. در اين بخش نيز به سه مسئله مهم جايگاه و نقش خانواده در تربيت ديني، و لزوم فرهنگ سازي با ابزارهايي مانند اسباببازي و بازي و نيز توجه به فعاليت مخالفان فرهنگ اسلامي عليه کودکان مسلمان اشاره شد.
بهطورکلي ميتوان مهمترين اصول هنجاري اسلام را در حوزه اوقات فراغت را اصولی همچون: عدم تناسب با مجالس لهو و لعب، عاري بودن از مفاسد اخلاقي و نقض حدود شرعي، عاري بودن از بدآموزيهاي اخلاقي و تربيتي، عدم غفلت از مبدأ و معاد، عدم مانعيت از انجام امور مهم، داشتن تناسب با اقتضائات و تمايلات فطري، همسويي با فرايند کمالجويي معنوي، مؤثر در توليد آثار و کارکردهاي مثبت، تقويتکنندة روحيه براي کار و تلاش بيشتر، همراه بودن با اعتدال و ميانهروي، مؤثر در ايجاد شاديهاي روحي و معنوي، ارضاکنندة نيازهاي شناختي و عاطفي بر شمرد (شرفالدين، 1396، ج 3، ص 125).
- نهجالبلاغه، 1378، ترجمۀ سيدجعفر شهيدي، تهران، علمي و فرهنگي.
- صحيفه سجاديه، 1381، ترجمة علي شيرواني، چ دوم، قم، دارالفکر.
- ايماني خوشخو، محمدحسين، 1396، «اخلاق گردشگري با تکيه بر آموزههاي اسلام»، در: دانشنامه اخلاق کاربردي، قم، مؤسسة آموزشي پژوهشي امام خميني.
- آوتويت، ويليام و تام باتومور، 1392، فرهنگ علوم اجتماعي قرن بيستم، ترجمة حسن چاوشيان، تهران، نشر ني.
- بنت الشاطي، عايشه، 1379، مادر پيامبر، ترجمة احمد بهشتي، قم، سازمان تبليغات اسلامي.
- پورسيدآقايي، مسعود، 1386، مير مهر، قم، ظهور.
- جوادي آملي، عبدالله، 1394، مفاتيح الحيات، قم، اسراء.
- حکيمي، محمدرضا، بيتا، حماسه غدير، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
- شجاعي، محمدصادق، 1385، بازي کودک در اسلام، قم، بوستان کتاب.
- شرفالدين، سيدحسين، 1396، «اخلاق فراغت»، در: دانشنامه اخلاق کاربردي، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امامخميني.
- شريفي، احمدحسين، 1389، جنگ نرم، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
- ـــــ ، 1393، هميشه بهار، چ نهم، قم، دفتر نشر معارف.
- ـــــ ، 1396، «اوقات فراغت از نگاه اخلاق اسلامي»، در: دانشنامه اخلاق کاربردي، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
- صدوق، محمدبن علي، 1377، معاني الاخبار، ترجمة عبدالعلي محمدي شاهرودی، تهران، دار الکتب الاسلامی.
- عميد، حسن، 1363، فرهنگ عميد، تهران، اميركبير.
- فقه منسوب به امام رضا، 1406ق، مشهد، مؤسسة آلالبيت.
- قمي، شيخ عباس، 1416ق، سفينة البحار، چ دوم، تهران، اسوه.
- کليني، محمدبن يعقوب، 1362، الکافي، تهران، دارالکتب الاسلاميه.
- مجلسي، محمدباقر، 1403ق، بحارالانوار، بيروت، دار احياءالتراث العربي.
- مجموعه مقالات دومين کنگره سراسري انجمن اوليا و مربيان، 1373، تهران، انجمن اولیا و مربیان.
- محدث نوری، میرزاحسین، 1408ق، مستدرک الوسایل، بیروت، مؤسسة آلالبیت لإحیاءالتراث.
- محمدي ريشهري، محمد، 1387، ميزان الحکمه، قم، دارالحديث.
- مفيد، محمدبن محمدبن نعمان، 1410ق، المقنعه، ط. الثانيه، قم، مؤسسة النشر الاسلاميه.
- ملايي، حسن، 1395، سبک زندگي منتظرانه، قم، مرکز تخصصي مهدويت.
- منطقي، مرتضي، 1372، روانشناسي تربيتي، تهران، جهاد دانشگاهي.