نگاهى گذرا به لایحه مجازاتهاى اجتماعى
Article data in English (انگلیسی)
نگاهى گذرا به لایحه مجازاتهاى اجتماعى
علیرضا فجرى 1
چکیده
زندان که روزگارى تأسیس آن موجب افتخار حکمرانان و جرمشناسان بود، امروزه به دلیل ناموفق بودن در رسالت خویش، به لحاظ افزایش بىرویه زندانیان و تبدیل شدن آن به مدرسه تکرار جرم، به یک بحران تبدیل شده است.
این امر سبب گردیده تا کیفرشناسان به فکر مجازاتهایى بیفتند که عارى از اثرات سوء زندان بوده و در اصلاح و بازپرورى اجتماعى مجرمان نیز نقش پررنگترى ایفا نماید.
«مجازاتهاى اجتماعى» نوع جدیدى از مجازاتهاست که با مشارکت مردم و نهادهاى مدنى اعمال مىگردد و قرار است در کشورمان به مرحله اجرا درآید.
این نوشتار به تبیین این نوع از مجازاتها مىپردازد و به الزامات لازم براى اجراى این نوع از مجازاتها نیز مرورى خواهد داشت.
کلیدواژهها: مجازات، زندان، مجازاتهاى اجتماعى، مجازاتهاى جایگزین، لایحه مجازاتهاى اجتماعى.
مقدّمه
جدال با بزه و بزهکارى هماره گریبانگیر جوامع انسانى بوده است. در این جدال بىامان، انسان از گذشتههاى دور تاکنون راهحلهاى بسیارى را تجربه کرده، اما هنوز به نقطه اطمینانبخشى دست نیافته است.
بر پایه تحولات حقوق کیفرى، مجازاتها، دورههایى متفاوت از یکدیگر را گذراندهاند. دوره نخست کیفرها، دوره مجازاتهاى بدنى بودند.
با نگاهى به گذشته و مطالعه در قانوننامه حمورابى (اولین تمدن حقوقى) و بررسى جرمها و مجازاتها و شیوههاى اجراى آن در ایران باستان، درمىیابیم که مجازاتها منحصر به مجازاتهاى سخت بدنى از جمله اعدام، قطع انگشتان، تازیانه و... بوده است و اثرى از زندان به منزله یک نهاد اجراى مجازات در آن وجود ندارد. 2
در دوره دوم، یعنى بیش از دو سده پیش، با رویگردانى از مجازاتهاى بدنى، «آزادى مجرم» مىتوانست مهمترین دارایى وى براى تاوان جرم ارتکابى وى باشد. از این پس، «زندان» (سلب آزادى) به عنوان بهترین راهحل براى سزادهى و تنبیه مجرم مورد توجه قرار گرفت.
رویکرد سزادهى که در آمریکاى شمالى و سپس در اروپا و برخى کشورهاى دیگر مورد توجه قانونگذاران و سیاستمداران قرار گرفت، بر مجازات استحقاقى تکیه داشت و هدف از اعمال مجازاتها را سزادهى مىدانست. این رویکرد، بازپرورى و ملایمت نسبت به بزهکار را نه تنها بىفایده مىدانست، بلکه آن را مخالف احترام به انتخاب عقلانى بزهکار و کرامت انسانى وى تلقّى مىنمود. این رویکرد توجه خاصى به زندان داشت و نقش بسزایى در افزایش جمعیت کیفرى زندانها ایفا نمود. براى مثال، در آغاز هزاره سوم میلادى جمعیت زندانها در آمریکا از مرز دو میلیون نفر گذشت و پس از آن روسیه از این لحاظ مقام دوم را به خود اختصاص داد. 3 کشور ما نیز دور از این رویکرد نبوده و اثرات آن را در قانون کشورمان شاهد هستیم.
در حقوق کیفرى کشورمان بیش از هزار و دویست عنوان مجرمانه وجود دارد 4 که براى شمار چشمگیرى از آنها مجازات زندان تعیین شده است. حتى برخى از رفتارها که از نظرگاه اجتماعى مخاطرهانگیز نیستند (مانند خرید و فروش کوپن 5 یا خرید و فروش موافقت اصولى 6 ) جرم به شمار آمده و براى آنها مجازات زندان در نظر گرفته شده است.
به تدریج با مورد پرسش قرار گرفتن مجازات سالب آزادى (زندان)، اجراى این مجازات با چالشهاى فراوانى مواجه شد و حکومتها سعى در تغییر سیاستهاى خود مبنى بر مجازات حبس گرفتند.
پیامدهاى ناگوار زندان آنقدر زیاد است که کیفرشناسان و به طور کلى حکومتها نتوانستند آنها را نادیده بگیرند. از نظرگاه فردى، زندان براى زندانى و بستگان وى مشکلاتى همچون باز ماندن از کار و فعالیت، فاسد شدن تدریجى، ابتلا به بیمارىهاى روانى و جسمى، ایجاد پیشینه سوء، و از همگسستگى خانواده را در پى دارد. از نظرگاه اجتماعى نیز عیوبى همچون ایجاد هزینه براى جامعه و دولت، درگیر شدن نیروهاى اجتماعى به کارهاى نامفید، بىبهره ماندن جامعه از نیروهاى کارآمد، و از دست رفتن ویژگى ترهیبى زندان در طول زمان از جمله پیامدهاى ناگوار زندان به شمار مىروند. 7
زندانرفتههایى که مىتوانستند به عنوان نیروهاى فعال جامعه در سازندگى شرکت داشته باشند، پس از خوردن برچسب سوءپیشینه به پیشانىهایشان، به نیروهاى بیکار، بىمهارت و مطرود تبدیل مىشوند که بالقوه نیز بسیار خطرناک هستند. 8
براى اثبات این مدعا کافى است بگوییم هفتاد درصد از زندانهاى کشور را متأهلان و کسانى که نانآور خانواده هستند، تشکیل مىدهند. با افزایش تقریبى 13 برابرى تعداد زندانیان در سال 1380 نسبت به سال 1358، امکانات زندان در این زمان متناسب با افزایش زندانیان، تغییرى نکرده و هزینهاى گزاف که از رهگذر نگهدارى قریب 166000 زندانى بر جامعه تحمیل مىشود، بسیار بالاست. 9 اینها تنها گوشههایى از اثرات نامطلوب زندان بود که هیچ کدام از آنها قابل اغماض نیست.
سلب آزادى از محکومان باید به منزله «آخرین حربه» و آنگاه که هیچ شیوه و راهکار مورد اعتماد دیگرى نباشد، به منزله واکنش جامعه در برابر مجرمان به کار گرفته شود و آن هم تنها براى مجرمان خطرناک ـ اعم از تکرارکننده جرم و غیر آن ـ یعنى کسانى که آزادى آنان براى امنیت دیگران مخاطرهانگیز است.
این انتقادها و ایرادها، به طرح نظریه «دفاع اجتماعى» گروید. دیدگاههاى مبتنى بر دفاع اجتماعى با اتکا بر ایده بازپرورى، به دلیل آنکه امکان لغو و حذف مجازات زندان را فراهم نمىدیدند، ضمن پذیرش آن، کوشیدند تا با اعمال سازوکارهاى خاص، مانند آزادى مشروط یا عفو و تعلیق و ...، از شدت آن بکاهند یا با استفاده از مجازاتهاى جانشین، از توسل به مجازات سلبکننده آزادى پرهیز نمایند. 10
دیرى نپایید که نظریههاى کیفرزدایى و زندانزدایى و اندیشه جانشینهاى زندان، بر همه نظامهاى حقوقى تأثیر گذاشت و کشورهاى مختلف یکى پس از دیگرى به پذیرش و اعمال روشهاى جدید روى آوردند. 11 بر این پایه، حامیان این نظریه به جاى زندانى کردن مجرمان، به شیوههاى جدید مجازات مجرمان از قبیل جزاى نقدى، خدمات عمومى، زندان در منزل و... روى آوردند تا بلکه بتوانند جلوى آثار زیانبار زندان بر جامعه، فرد زندانى و خانواده وى را بگیرند. 12
توسل به مجازاتهاى جانشین براى حل معضل جمعیت زندانها کافى نیست، بلکه این شیوه باید در کنار عواملى همچون برنامههاى پیشگیرى از جرم، تقویت و گسترش نهادهاى جامعهپذیرکننده مانند خانواده و مدرسه، جرمزدایى، کیفرزدایى و قضازدایى به کار بسته شود تا نتایج مطلوب از آن حاصل گردد.
از آنرو که مجازاتهاى جایگزین زندان و به طور خاص مجازاتهاى اجتماعى، در سالهاى اخیر مورد توجه خاص دانشگاهیان و حقوقدانان این سرزمین قرار گرفته و دولت نیز لایحهاى را با عنوان مجازاتهاى اجتماعى تقدیم مجلس شوراى اسلامى نموده است، 13 بحث خود را به بررسى هرچه بیشتر این مجازاتها معطوف مىنماییم.
اگرچه موضوع مجازاتهاى اجتماعى در کشور ما جنبه تقنینى به خود نیافته تا حقوقدانان آن را موشکافانه مورد بحث قرار دهند، اما کتابهایى در این زمینه وجود دارد که به این موضوع مهم پرداختهاند. از جمله کتاب مجازات جایگزین ، تألیف داود محمّدى و کیفرشناسى نوین یا کیفرهاى اجتماعى تألیف محمّدرضا گودرزى و مجموعه مقالات راهکارهاى کاهش جمعیت کیفرى در این زمینه مىتوان نام برد.
مجازاتهاى اجتماعى؛ نسل جدید کیفرها
مفهوم کیفرهاى جایگزین حبس و سپس کیفرهاى اجتماعى، از آغاز دهه هفتاد خورشیدى وارد ادبیات حقوقى کشورمان گردید و توجه استادان حقوق کیفرى و جرمشناسى را برانگیخت. البته پیش از آن کشورهایى همچون انگلستان، ایالات متحده آمریکا، آلمان، فرانسه و کشورهاى اسکاندیناوى در اجراى این مجازاتها پیشگام بودهاند. 14
مجازاتهاى اجتماعى که نسل جدید کیفرها به شمار مىآیند، در بستر جامعه و نه در نهادهاى دولتى (زندان و مؤسسههاى مشابه) اعمال مىشوند. براى نمونه، بانکها محل اجراى حکم جریمه روزانه یعنى دریافت آن خواهند بود یا ممکن است خدمات عمومى در بیمارستانها، خانه سالمندان و... اعمال شوند. به همین سبب، به این مجازاتها عنوان مجازاتهاى اجتماعى یا جامعه مدار اطلاق مىگردد. به بیان دیگر، بزهکار در جامعه باقى مىماند و در عین تحمل کیفر صادر شده، آزادى خود را حفظ مىکند.
اجرا و اعمال این مجازاتها، به همکارى جامعه مدنى یعنى سازمانهاى مردم نهاد یا سازمانهاى غیردولتى (NGO) و مردم نیازمند است. در ماده یک لایحه مجازاتهاى اجتماعى نیز آمده است: مجازاتهاى اجتماعى جایگزین زندان (دوره مراقبت، خدمات عمومى، جزاى نقدى روزانه و محرومیت موقت از حقوق اجتماعى)، با مشارکت مردم و نهادهاى مدنى اعمال خواهند شد.
در قوانین فعلى کشور، براى بیش از هفتصد عنوان مجرمانه، مجازات زندان پیشبینى شده است. 15/6 درصد از این حبسها، سه تا شش ماه و 30 درصد آنها، بیش از شش ماه تا دو سال مىباشد. بر این اساس، حدود 46 درصد از جرمهایى که در قانون براى آنها کیفر زندان پیشبینى شده، در شمول لایحه مجازاتهاى اجتماعى قرار مىگیرند. 15
در مورد بازدارندگى مجازاتهاى اجتماعى باید گفت: بازدارندگى امرى نسبى است و به شرایط و اوضاع و احوال و فرهنگ عمومى بستگى دارد. اگر به میانگین آن دسته از مجازاتهاى زندان مشمول این قانون توجه کنیم، درمىیابیم که بزهکاران بىپیشینه و ناخطرناک، یعنى مجرمان روىهمرفته مورد اعتماد، مشمول این قبیل مجازاتها خواهند شد. براى این دسته از بزهکاران، همین مجازاتها نیز کارکرد بازدارنده تنبیهى خواهد داشت؛ زیرا این مجرمان به هرحال وارد فرایند کیفرى شده و از آثار اجتماعى آن متأثر خواهند شد.
به موجب ماده 2 لایحه مجازاتهاى اجتماعى، براى جرمهاى عمدى که حداکثر مجازات قانونى آنها تا شش ماه حبس است (مگر در موارد خاص) تعیین مجازاتهاى اجتماعى الزامى است. در جرمهاى عمدى که حداکثر مجازات قانونى آنها بیش از شش ماه تا دو سال حبس است، تعیین این نوع مجازاتها به اختیار دادگاه گذاشته شده است. (ماده 3)
در جرمهاى غیرعمدى که حداکثر مجازات قانونى آنها تا دو سال حبس است، تعیین مجازاتهاى اجتماعى الزامى است؛ ولى در صورتى که مجازات قانونى بیش از دو سال حبس باشد، دادگاه مىتواند از صدور آن خوددارى نماید. (ماده 5)
به موجب ماده 7، تعیین مجازاتهاى اجتماعى در مورد جرایمى که مجازات آنها شلاق تعزیرى است نیز امکانپذیر بوده و به اختیار قاضى گذارده شده است. بدینسان، مجازاتهاى اجتماعى، افزون بر حبسزدایى، در مقام شلاقزدایى نیز قابل صدور هستند. 16
تعلیق توأم با مراقبت
از نظر حقوق کیفرى، اندیشه اعطاى تعلیق اجراى مجازات به مجرم در دو مفهوم قابل بررسى است: یکى تأسیس حقوقى تعلیق سنّتى یا تعلیق ساده اجراى مجازات و دیگرى مفهوم نوین آن، یعنى تعلیق مراقبتى اجراى مجازات. مفهوم اخیر تحت تأثیر دیدگاه جرمشناسى است مبنى بر اینکه جرم یک بیمارى قابل علاج مىباشد و تعلیق همراه با مراقبت، مىتواند موجبات سازگارى مجدد مجرم را با جامعه فراهم سازد.
تعلیق توأم با مراقبت در مقایسه با مفهوم تعلیق ساده، از ویژگىهاى مهمى برخوردار است؛ از جمله اینکه در روش نوین، مجرم در تمام مدت زمانى که دادگاه معین مىکند باید تحت مراقبت و نظارت شخصى که لزوما مددکار اجتماعى است قرار مىگیرد و همین امر، مانع مؤثرى براى جلوگیرى از بزهکارى مجدد مجرم در ایام تعلیق مجازات خواهد بود.
ویژگىهاى تعلیق توأم با مراقبت
بىتردید، صدور این نوع از تعلیق از طرف دادگاه، به معناى اعطاى آزادى مطلق به مجرم براى زندگى در خارج از زندان نیست، بلکه این اقدام رأفتانگیز، در اختیار قرار دادن فرصت محدودى است که تحت نظارت و راهنمایى مددکاران اجتماعى به طور موقت و به صورت آزمایشى براى ترغیب مجرم (به منظور استفاده از این فرصت)، به منظور اصلاح و بازگشت به زندگى عادى داده مىشود و در عین حال، چنانچه مجرم در این مدت مرتکب جرم جدیدى شود یا اینکه به راهنمایى و ارشاد مأمور نظارت توجه ننماید یا به عبارت دیگر، عوامل نظارت، با نقض قانون یا قصور مجرم مواجه شوند، حکم تعلیق کانلم یکن خواهد شد.
در این مدت، شخص یا سازمانى که سرپرستى مجرم را عهدهدار شدهاند باید با استفاده از مبانى جرمشناسى، مجرم را تحت نظارت خویش، مورد راهنمایى قرار داده و زمینه اصلاح و سازگارى وى را در جامعه، براى بازیافت موقعیت اجتماعى مناسب فراهم نمایند. از اینرو، نظارت بر رفتار مجرم یکى از ارکان تشکیلدهنده این نوع از تعلیق محسوب مىگردد.
هرچند تعلیق توأم با مراقبت، کیفر جانشین حبس محسوب مىگردد، اما صرفا یک مجازات نیست، بلکه شیوهاى براى اصلاح و تربیت شخص مجرم و یک تأسیس حقوقى قابل انعطاف در حل مشکلات جامعه به شمار مىرود. 17
براى درمان بالینى مجرم، لازم است یک یا چند مورد از موارد زیر در مورد او اجرا شود تا راه براى اصلاح و بازسازى مجرم هموار گردد:
1. اقامت در محل معین؛
2. منع اقامت یا تردد در محل یا محلهاى معین؛
3. حرفهآموزى یا گذراندن دورههاى آموزشى و مهارتى؛
4. ارائه خدمات به بزهدیده در جهت رفع یا کاهش آثار زیانبار مادى یا معنوى ناشى از جرم یا رضایت بزهدیده؛
5. معرفى نوبهاى خود به شخص یا مقام یا مراکز و یا نهادهایى که دادگاه تعیین مىکند؛
6. خوددارى از تجاهر به ارتکاب محرمات و ترک واجبات؛
7. ترک معاشرت با اشخاصى که دادگاه معاشرت با آنها را براى محکومٌعلیه مضر تشخیص مىدهد یا منع اشتغالبهکارهاىمعینىکهزمینهارتکابجرمرافراهممىکنند؛
8. الزام به فراگیرى آداب معاشرت خانوادگى و اجتماعى و پایبندى به آن؛
9. اقدام به درمان اختلالهاى روانى ـ رفتارى و جسمانى خود. (ماده 14 لایحه)
ضمانت اجرا: چنانچه محکومٌعلیه از اجراى دستورهاى تعیین شده دادگاه خوددارى نماید، براى بار نخست با تصمیم قاضى اجراى مجازاتهاى اجتماعى جایگزین زندان، حداکثر تا شش ماه بر دوره مراقبت او افزوده خواهد شد و در صورت تکرار، بنا به پیشنهاد قاضى مزبور و تصمیم دادگاه صادرکننده حکم اولیه با رعایت تناسب جرم ارتکابى و مجازات مقرّر قانونى محکوم خواهد شد. در صورت تبدیل حکم به حبس، مدت حبس مورد اشاره در هر حال از حداکثر مجازات حبس مقرّر قانونى براى آن جرم، و نیز از مدت باقىمانده دوره مراقبت بیشتر نخواهد بود. (ماده 15 لایحه)
خدمات عمومى
کیفر خدمات عمومى یا عامالمنفعه به خدماتى گفته مىشود که محکومٌعلیه بدون دریافت دستمزد به حکم دادگاه به نفع جامعه انجام مىدهد. (ماده 19 لایحه)
این مجازات در مورد محکومى که آن را قبول نمىکند یا در دادگاه حضور ندارد، مورد حکم واقع نمىشود. رئیس دادگاه موظف است به محکوم اطلاع دهد که وى حق دارد انجام کار عامالمنفعه را قبول نکند.
اهداف خدمات عمومى را به سه دسته مىتوان تقسیم نمود:
1. فراهم کردن شغل ارزشمند و مفید اجتماعى براى مجرمان: این مهم به آنان این امکان را مىدهد که افزون بر اداى تعهدهاى ناشى از مجازات خود در قبال دادگاه و جامعه، مهارتهاى کارى و اجتماعى خود را بالا ببرند و در بازگشت دوباره به جامعه از آن استفاده نمایند.
2. دومین هدف که شاید مهمترین هدف باشد این است که براى مجرمانى که خطر کمترى براى جامعه دارند و افرادى که براى بار نخست مرتکب جرم شدهاند، این فرصت فراهم شود که بیرون از محیط زندان و به دور از تأثیرات ویرانگر سایر مجرمان خطرناک، به زندگى خود تحت قرار انجام خدمات عمومى، که جانشین مناسبى براى زندان به شمار مىروند ادامه دهند.
3. انجام این خدمات مىتواند به بالا رفتن مزیتهاى اجتماعى از رهگذر کاهش هزینههاى کلان براى نگهدارى مجرمان در زندان کمک کند. 18
همه مؤسسهاى اجتماعى، از مساجد و نهادهاى خیریه گرفته تا خانه سالمندان و بیمارستانها و...، مىتوانند مجرى این طرح باشند و خدماتى نظیر باغبانى، درختکارى، نقاشى، طرحهاى بازیافت، طرحهاى مرمتى، نظافت عمومى، کارهاى ادارى و... را شامل مىشوند.
البته خدمات عمومى به لحاظ پیچیدگى و میزان مهارت موردنیاز، متفاوت است؛ از اینرو، در هنگام محول نمودن هر یک از این کارها باید به توانایى جسمانى، روانى و شغل و مهارت مجرمان اشراف کامل داشت. براى مثال، دادگاهى در انگلستان یکى از بازیکنان سابق تیم منچستر یونایتد را که یکى از تماشاگران فوتبال را مصدوم و مجروح کرده بود، به خدمات عمومى محکوم نمود؛ به این نحو که در ساعات فراغت خود در یکى از پارکهاى شهر، به کودکان یتیم آموزش فوتبال بدهد. 19
براساس ماده 20 لایحه، ساعات و مدت خدمات عمومى به شرح ذیل خواهد بود:
در جرمهایى که حداکثر مجازات قانونى آنها تا شش ماه حبس یا شلاق تعزیرى است، از نود تا یکصد و هشتاد ساعت و در جرمهایى که حداکثر مجازات قانونى آنها بیش از شش ماه تا دو سال حبس است از یکصد و هشتاد تا هفتصد و بیست ساعت خواهد بود. در هر صورت، مدت انجام این خدمات نباید از دو سال فراتر رود.
انجام خدمات عمومى به گونهاى خواهد بود که مانعى براى کسب و کار محکومٌعلیه ایجاد ننماید. به همین منظور، ساعتهاى خدمات عمومى براى افراد غیر شاغل بیش از هشت ساعت کار روزانه و براى افراد شاغل (مجموع ساعتهاى کارى آنان و ساعتهاى خدمات عمومى) بیش از دوازده ساعت کار روزانه نخواهد بود.
اخیرا در انگلستان و سوئد در مورد مجرمان جوان که مرتکب جرمهاى سبک شده باشند این مجازات تحت عنوان «کار به نفع جامعه» اعمال مىشود؛ بدین نحو که ضمن حفظ آزادى خود در طول هفته، فقط روزهاى تعطیل با پوشیدن لباس کار، به محل کار تحت سرپرستى کمیته نظارت بر کار زندانیان رفته و در میان کارگران دولتى به کار عامالمنفعهاى که قبلاً براى آنان در نظر گرفته شده، مىپردازند. 20
درگیر ساختن بزهکاران در اینگونه خدمات، مستلزم قواعد و چارچوبى است؛ از جمله حضور و غیاب، انجام صحیح و مناسب کار، معیارها و تدابیر امنیتى، کنترل عملکرد و...، تا بیشترین نتیجه از آن حاصل شود. 21
یکى از دلایل توسعه و به کارگیرى این مجازات، نرمشپذیرى و قابلیت اعمال آن است؛ بدین معنا که از یکسو، امکان تلفیق یا ترکیب این کیفر با سایر مجازاتها وجود دارد و از سوى دیگر، امکان اعمال آن نسبت به اکثر جرایم و حتى فعالترین بخش مجرمان نیز میسور است. 22
ضمانت اجراى عدم انجام خدمات عمومى: در صورتى که محکوم بدون عذر موجّه، از انجام خدمات عمومى شانه خالى کند، براى بار نخست، حداکثر تا نود ساعت به ساعتهاى انجام خدمات عمومى وى افزوده مىشود و در صورت تکرار، بنا به پیشنهاد قاضى اجراى مجازاتهاى اجتماعى و تصمیم دادگاه صادرکننده حکم اولیه،به جاى خدمات عمومى، به مجازات مقرّر قانونى محکوم خواهد شد.
جریمه روزانه
به عقیده بسیارى از متخصصان فن، در روزگار مادى و ماشینى ـ که پول نقش مؤثرى در همه شئون و مظاهر زندگى بازى مىکند ـ جریمه نقدى بهترین مجازاتى است که مىتواند به تناسب اهمیت جرم تعیین شود و تعادلى واقعى و عادلانه بین جرم و مجازات برقرار سازد.
علىرغم این مزیت، این مجازات در بسیارى از کشورها با مشکلاتى روبهرو شده است؛ زیرا در اینگونه از کشورها، غالبا محاکم جزایى، جریمه نقدى را به طور ثابت و به مبلغ معینى تعیین مىکنند بدون اینکه استطاعت محکوم یا قدرت مالى وى را در نظر بگیرند.
این موضوع در عمل، گاهى مشکلاتى (مثل عدم توانایى پرداخت جریمه نقدى) را از طرف محکوم به وجود مىآورد که در نهایت کار او دوباره به زندان منتهى مىشود. اما این مشکل در مورد جزاى نقدى روزانه به طور کامل مرتفع شده و دادگاه با توجه به درآمد محکوم و در نظرگرفتن هزینههاى زندگى وى و نیز شدت جرم ارتکابى، جریمه را معین مىنماید، ضمن آنکه نباید حداکثر میزان جزاى نقدى روزانه، از یک چهارم درآمد محکومٌعلیه بیشتر باشد. از آنرو، که این جریمه، با میزان درآمد روزانه محکوم ارتباط و پیوستگى دارد، به آن «جریمه روزانه» گویند.
در نظام جریمه روزانه، مبلغ و مقدار جریمه در دو مرحله به صورت زیر تعیین مىشود:
مرحله اول: قاضى برحسب نوع و اهمیت جرم، تعداد روزهاى جریمه را در فاصله حداقل و حداکثرى که قانونگذار مشخص کرده، معین مىکند. در ماده 25 لایحه مجازاتهاى اجتماعى، شمار روزهاى پرداخت جزاى نقدى در جرمهایى که مجازات قانونى آنها شلاق تعزیرى یا حداکثر تا شش ماه حبس است، از ده تا یکصد و هشتاد روز و در جرمهایى که حداکثر مجازات قانونى آنها بیش از شش ماه تا دو سال حبس است، از یکصد و هشتاد تا سیصد و شصت روز محاسبه شده است.
مرحله دوم: قاضى به تناسب درآمد مجرم، مبلغ روزانه او را تعیین مىکند؛ یعنى از مجموع درآمد روزانه او، مقدارى را براى تأمین مخارج خود مجرم و خانوادهاش کنار گذاشته و بقیه را به عنوان جریمه از آن کسر مىنماید.
آنگاه مقدار کسر شده از درآمد روزانه مجرم را در تعداد روزهایى که قبلاً در نظر گرفته است ضرب کرده و بدین طریق مجموع جریمهاى را که مجرم باید بپردازد تعیین مىنماید. 23
در ماده 26 لایحه مجازاتهاى اجتماعى، امکان تقسیط جزاى نقدى نیز پیشبینى شده است که در این صورت، محکومٌعلیه باید در پایان هرماه حداکثر ظرف ده روز آن را پرداخت نماید.
ضمانت اجرا: ضمانت اجراى عدم پرداخت جریمه، حبس به ازاى روزهاى باقىمانده خواهد بود؛ اما چنانچه عدم پرداخت با عذر موجهى همراه باشد، قاضى اجراى مجازاتهاى اجتماعى، مهلت دیگرى براى پرداخت تعیین مىنماید یا تبدیل آن را به مجازات اجتماعى دیگر، به دادگاه صادرکننده حکم پیشنهاد مىدهد.
جزاى نقدىروزانه تنها بر اشخاصحقیقى قابل اعمال بوده و در مورد اشخاص حقوقى و صغار اجرا نمىگردد.
جریمه نقدى به رغم محاسنى که دارد، نسبت به مجرمانى که از استطاعت مالى کافى برخوردار نیستند، قابلیت اعمال ندارد و تنها در مورد افرادى که توانایى آن را دارند اعمال مىگردد. 24
محرومیت از حقوق اجتماعى
اینگونه ممنوعیتها که تا به حال در قوانین جزایى بسیارى از کشورها به عنوان مجازات تکمیلى و تبعى پیشبینى شده بود، اخیرا مورد بررسى و مطالعه مجدد قرار گرفته و از سوى بسیارى از متخصصان حقوق جزا به عنوان مجازات اصلى جایگزینشونده به حبسهاى کوتاه مدت پیشنهاد شده است.
این ممنوعیتهاى قانونى به چند دسته تقسیم شده و هر یک داراى اهداف و نتایج جداگانهاى به شرح زیر هستند:
1. برخى از این مقرّرات حاوى ممنوعیتهاى سادهاى هستند که هدفشان فقط سلب یک حق عمومى است. از آن جمله مىتوان به ابطال گواهینامه رانندگى و توقیف آن براى مدتى محدود یا براى همیشه نام برد.
2. برخى از این ممنوعیتها شامل مقرّرات مفید و مثبتى از نوع بهداشتى یا معالجى هستند. از این دسته مىتوان مقرّرات ناظر به ترک اعتیاد و یا معالجات ضد الکلى را نام برد.
3. قسمت اعظم ممنوعیتهاى قانونى، ممنوعیتهاى شغلى و حرفهاى است که هدف آنها ضمن تنبیه مجرمان، دور کردن اشخاص ناصالح از اشتغال به پیشههایى است که پرداختن به آنها محتاج صلاحیت و حسن شهرت کافى است؛ مثل طبابت، وکالت دادگسترى، کارشناسى فنى و نظایر اینها.
البته اینگونه از ممنوعیتها در عین اینکه معایب حبسهاى کوتاهمدت را ندارند، داراى نوعى جنبه سلب حق یا سالب آزادى بوده و موجب مىشوند مجرم از محیط اولیه خود دور گشته و امکان تکرار جرم را نداشته باشد. اما باید در نظر داشت که اینگونه محرومیتهاى حرفهاى غالبا موجب از دست رفتن شغل محکومان شده و در نتیجه، فقر و پریشانى را براى خانواده آنان به دنبال دارد. 25
در ماده 28 لایحه مجازاتهاى اجتماعى نیز دوازده نوع از محدودیتهاى اجتماعى بیان گردیده است که عبارتند از:
1. انفصال از مشاغل دولتى و مؤسسات و نهادهاى عمومى غیردولتى تا شش ماه؛
2. منع از اشتغال به شغل یا کسب یا حرفه معین مربوط تا یک سال؛
3. محرومیت از دریافت جواز یا پروانه فعالیت و عناوین مشابه آن تا پنج سال؛
4. محرومیت از عضویت در هیأت مؤسس و هیأت مدیره شرکتهاى تجارى و نیز مدیریت عامل آنها تا سه سال؛
5. محرومیت از معامله با دستگاههاى دولتى و نهادها و مؤسسات عمومى غیردولتى یا شرکت در مزایده و مناقصه دولتى تا پنج سال؛
6. قطع همه یا بخشى از سهمیههاىدولتىتا یک سال؛
7. محرومیت از حق انتخاب شدن در انتخابات ریاست جمهورى، مجالس شوراى اسلامى و خبرگان و همچنین عضویت در کلیه انجمنها، شوراها و جمعیتهایى که اعضاى آن به موجب قانون انتخاب مىشوند تا پنج سال؛
8. محرومیت از رانندگى تا سه سال؛
9. مسدود کردن حسابهاى معین یا محرومیت از افتتاح حساب جارى و یا محرومیت از دریافت تسهیلات و اعتبارات بانکها و سایر مؤسسههاى مالى تا سه سال؛
10. محرومیت از حمل سلاح یا استفاده از پروانه شکار و توقیف پروانه و در صورت لزوم ضبط سلاح تا دو سال؛
11. اخراج اتباع بیگانه از کشور و منع ورود آنان به ایران تا پنج سال؛
12. منع خروج اتباع ایرانى از کشور تا شش ماه.
ضمانت اجرا: در صورت تخلف محکومٌعلیه از اجراى حکم محرومیت اجتماعى، براى بار نخست با تصمیم قاضى اجراى مجازات اجتماعى جایگزین زندان، تا یک دوم حداکثر مدت مقرّر براى آن محرومیت بر مدت آن افزوده خواهد شد. در صورت تکرار، چنانچه قاضى مزبور، تعیین سایر مجازاتهاى اجتماعى جایگزین زندان را مناسب نداند، بنا به پیشنهاد وى و تصمیم دادگاه صادرکننده حکم اولیه با رعایت تناسب جرم ارتکابى و مجازات مقرّر قانونى و مدت دوره محرومیت طىشده، به جاى محرومیت تعیینشده، حسب مورد به مجازات مقرّر قانونى محکوم خواهد شد. (ماده لایحه)
الزامات ضرورى براى اجراى موفقیتآمیز مجازاتهاى اجتماعى (بسترسازى)
اجراى طرحهاى نوین، همواره دورنمایى غرورآمیز و پر زرق و برق دارند و در مقام نظرى همه چیز عالى است؛ اما این با واقعیت بسیار متفاوت است. لایحه مجازاتهاى اجتماعى باید با بسترسازىهاى مناسب و همراه با کارشناسى دقیق صورت پذیرد. پرداختن به این بخش، از آنرو شایسته است که تا چندى دیگر در کشورمان این لایحه به قانون مبدل خواهد شد و باید ساختارها و زمینههاى لازم براى آن در جامعه به وجود آمده باشد، وگرنه شکست این حرکت امرى محتوم است.
برخى از این الزامات که اهمیت آن در تجربههاى جهانى به اثبات رسیده عبارتند از:
1. توجیه دست اندرکاران قضایى: شرط اول اجراى مجازاتهاى اجتماعى، اقناع مجریان قانون به لحاظ نظرى است تا در عمل، زمینه اجراى درست آن فراهم شود.
2. ضرورت تقویت نهاد مددکارى: شرط موفقیتآمیز بودن اجراى مجازاتهاى اجتماعى، توجه لازم به ایجاد و سازمان دادن این نهاد در سطح جامعه است، کما اینکه کشورهاى موفق در این زمینه نیز به این مهم، توجه ویژه مبذول داشتهاند.
3. فرهنگسازى: آنچه که به انجام هرچه بهتر و موفقیتآمیز این نوع از مجازاتها کمک مىکند، فرهنگسازى و آگاه کردن مردم از عیبهاى زندان است. مردم باید توجیه شوند که مراقبت یا خدمات عمومى و... به معناى بىکیفرى و رها کردن مجرم نیست و توسل به جانشینهاى زندان و مجازاتهاى اجتماعى در نهایت، آثار مفید و سازندهترى را از زندان دربر خواهد داشت. 26
4. تناسب با فرهنگ ملّى و بومى: وارداتى بودن و گرتهبردارى جایگزینها، آفت اجراى این نظام در هر کشورى است. مجازاتهاى اجتماعى به مسمّاى خود حداقل نقش و تأثیرات دولت و قوّه قهریه را بر خود تحمیل مىکنند. این مجازاتها، درون جامعه به اسم جامعه، براى جامعه و به عبارتى توسط جامعه عمل مىنمایند؛ از اینرو، همچون مجازات نیستند که فقط به زور و توان قدرت فائقه حکومت اعمال مىشوند. و چه بسا متناسب با وضعیت جامعه نمىباشند.
از زندانها، سربازان مسلح و دیوارهاى بلند حفاظت مىکنند؛ اما حصار مجازاتهاى اجتماعى، کنترل اجتماع و پذیرش و اقناع افکار عمومى است. این مسئله از جامعهاى به جامعه دیگر و از شهرى به شهر دیگر متفاوت است. از اینرو، نمىتوان قوانین مربوط به مجازاتهاى اجتماعى را از طریق ترجمه متون خارجى به دست آورد و تدوین اینگونه مقرّرات نیاز به پژوهش و تدقیق در اوضاع و احوال همان جامعه دارد. به عبارت دیگر، این قوانین باید علمى، بومى، مردمى و قابل تطبیق با انگارهها و ارزشهاى جامعه باشد.
اجراى طرحهاى مرتبط با مجازاتهاى اجتماعى ممکن است در ابتداى کار هزینههایى براى ایجاد زیرساختها، استخدام افراد متخصص، تأسیس سازمانها و سایر امور داشته باشد؛ اما این هزینهها در مدت زمان نسبتا کوتاهى باز خواهند گشت. از اینرو، دولتها نباید از هزینه کردن در این عرصه به بهانه فقدان بودجه خوددارى نمایند.
توجه نکردن به این قبیل مسائل ممکن است تدبیر مجازاتهاى اجتماعى را با عدم موفقیت روبهرو کند. براى نمونه، در اینجا به تجربه تلخ جمهورى چک و کنیا اشاره مىکنیم.
در جمهورى چک، کار عامالمنفعه و مصالحه خارج از دادگاه از سال 1996 به مرحله اجرا درآمد. حتى در مورد کار عامالمنفعه قانونگذار تا آنجا پیش رفت که امکان تعیین آن براى محکومیتهاى تا 5 سال زندان را نیز پیشبینى نمود. متخلفان از دستورهاى دادگاه محکوم به گذرانیدن یک روز در زندان به ازاى هر دو ساعت کار باقىمانده بودند.
با اینهمه، نتایج به دست آمده تا حدودى ناامیدکننده بود. مؤسسه جرمشناسى پراگ با تحقیق پیرامون عوامل این عدم موفقیت، به این نتیجه رسید که فقدان منابع مالى لازم براى تبلیغ و توضیح هدفهاى مجازات جایگزین، عدم درگیرى جامعه مدنى، نبود شمار لازم مأموران و مددکاران اجتماعى و کافى نبودن آموزشهاى متداول براى مأموران عالىرتبه دادگاه از جمله مهمترین مشکلات عملى در راه توفیق این تدابیر جایگزین در جمهورى چک بوده است.
در کنیا نیز محکومان به انجام کار عامالمنفعه، ناگزیر از طى مسافتى تا محل انجام کار بودند. این مشکل را در کنار فساد ادارى که در ازاى پرداخت مبلغى، محکوم مىتوانست تعهدهاى خود را انجام ندهد به جاى انجام خدمات عمومى براى شخص مأمور مراقبتى کار انجام دهد، مىتوان از جمله دلایل عدم توفیق کار عامالمنفعه در این کشور، دستکم در آغاز اجراى آن برشمرد. 27
نتیجهگیرى
در عصر حاضر، به بزهکار به عنوان فردى که نیازمند اصلاح و بازسازى خود مىباشد نگریسته مىشود. اگر مجازات بتواند علاوه بر هدف سزادهى و عبرتآموزى و ارعابانگیزى در سازگار ساختن مجدد اجتماعى بزهکار و اصلاح او قدم بردارد، مىتوان این ادعا را کرد که به یک کیفر سودمند دست یافتهایم.
امروزه هرچند حبس بیش از همه مجازاتها رواج دارد، اما این مجازات براى از بین بردن ریشههاى جرم، فایدهبخش نبوده و نیست.
هدف از توسل به مجازاتهاى اجتماعى، صرف تقلیل جمعیت کیفرى زندانها نیست، بلکه اهداف دیگرى را نیز به دنبال دارد؛ از جمله: اجتناب از زدن برچسب مجرمانه به برخى از شهروندان که براى نخستین بار مرتکب هنجارشکنى شدهاند، بیدار کردن حس مسئولیتپذیرى در آنان، مشارکت جامعه مدنى، جبران خسارات وارده به بزهکار و... .
لایحه مجازاتهاى اجتماعى، به گونهاى متضمن تغییر در سیاست کیفرى است و چون تغییر یک فرایند است، هم نیازمند باور و پذیرش واقعى آن توسط قوّه قضاییه، دستگاههاى اجرایى و نهادهاى مدنى است و هم محتاج مدیریت. مدیریت فرایند تغییر، ارزش کمترى از محتواى خود برنامه ندارد. به نظر مىرسد این ضعف در لایحه، مانند بسیارى از لوایح اینچنینى وجود دارد و همین امر مىتواند اجراى بخشى از آن را با مشکل مواجه کند. بنابراین، به نظر مىرسد پیشبینى موارد ذیل در قانون ضرورى باشد:
1. آموزش و اطلاعرسانى مناسب به قضات، دستگاهها و نهادهاى مدنى: بسیارى از قضات، ضرورت توسل به این نوع از مجازاتها را به طور دقیق درک نکردهاند. در صورت اقناع قضات و مجریان قانون، زمینه اجراى درست این مجازاتها فراهم خواهد شد.
2. اجراى آزمایشى قانون در چند نقطه از کشور، ارزیابى نتایج و در صورت موفقیتآمیز بودن، تعمیم آن به سراسر کشور؛
3. موکول کردن لازمالاجرا شدن قانون به شش ماه پس از تصویب آن و در این مدت قوّه قضاییه مکلّف به آموزش قضات شود. 28
4. فرهنگسازى و آگاهسازى مردم: مردم باید ضرورت توسل به این مجازاتها را درک نمایند تا در اجراى این کیفرها مشارکت و همکارى لازم را داشته باشند و از قضاوتهاى نادرست و ناآگاهانه خوددارى نمایند. این وظیفه مهم همت مسئولان صدا و سیما و روزنامهنگاران را مىطلبد.
-
منابع
ـ آشورى، محمّد، جایگزینهاى زندان یا مجازاتهاى بینابین ، تهران، گرایش، 1382.
ـ آنسل، مارک، دفاع اجتماعى ، ترجمه محمد آشورى و علىحسین نجفى ابرندآبادى، تهران، دانشگاه تهران، چ دوم، 1375.
ـ بولک، برنار، کیفرشناسى ، ترجمه علىحسین نجفى ابرندآبادى، تهران، مجد، چ چهارم، 1384.
ـ پیکار، ژان مارى، «کار عامالمنفعه، تجربه فرانسه در زمینه یکى از تدابیر جایگزین زندان»، ترجمه مهرداد رایجیان اصلى، سردفتران و دفتریاران ، ش 32 (خرداد 1381)، 25ـ42.
ـ حبیبزاده، محمّدجعفر، «آسیبشناسى نظام عدالت کیفرى ایران»، علوم اجتماعى و انسانى ، ش 41 (تابستان 1383).
ـ دفتر مطالعات حقوقى مجلس، اظهارنظر کارشناسى مجلس شوراى اسلامى درباره لایحه مجازاتهاى اجتماعى جایگزین زندان، شماره مسلسل 7507، مجلس شوراى اسلامى، مهرماه 1384.
ـ دفتر مطالعات و بررسىهاى اجتماعى، فراسوى توسعه قضایى ، تهران، نشر مرکز مطبوعات و انتشارات قوّه قضائیه، 1381.
ـ ساکت، محمّدحسین، دادکاوى ، تهران، شرکت سهامى انتشار، 1385.
ـ شهشهانى، میرشمس، «مائده»، مجموعه مقالات راهکارهاى کاهش جمعیت کیفرى ، تهران، میزان، 1386.
ـ صلاحى، جاوید، کیفرشناسى و دیدگاههاى جدید ، تهران، میزان، 1386.
ـ قانوننامه حمورابى ، ترجمه کامیار عبدى، تهران، سازمان میراث فرهنگى کشور، 1372.
ـ گودرزى بروجردى، محمّدرضا و لیلا مقدادى، کیفرشناسى نوین یا کیفرهاى اجتماعى ، تهران، مجد، 1384.
ـ محمدى، داود، مجازاتهاى جایگزین ، تهران، عود، 1384.
ـ ولیدى، محمّدصالح، «نقش تعدیلکننده تعلیق مراقبتى به عنوان کیفر جایگزین زندان»، دادرسى ، ش 24 (بهمن و اسفند 1379)، 6ـ9.
-
پى نوشت ها
1 دانشجوى کارشناسى ارشد حقوق جزا و جرمشناسى، مرکز تخصصى حقوق و قضاى اسلامى. دریافت: 19/9/88 ـ پذیرش: 15/12/88.
2 ـ ر.ک: قانوننامه حمورابى ، ترجمه کامیار عبدى.
3 ـ ر.ک: روزنامه اعتماد ، ش 1545، ص 5.
4 ـ محمّدجعفر حبیبزاده، «آسیبشناسى نظام عدالت کیفرى ایران»، علوم اجتماعى و انسانى ، ش 41، ص 158.
5 ـ قانون منع خرید و فروش کوپنهاى کالاهاى اساسى ، ماده 3، مصوب 23/1/1367.
6 ـ قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبردارى ، ماده 2، مصوب 28 شهریور 1364، مجلس شوراى اسلامى و اصلاح و تأیید 15/9/1367 مجمع تشخیص مصلحت نظام.
7 ـ ر.ک: میرشمس شهشهانى، «مائده»، مجموعه مقالات راهکارهاى کاهش جمعیت کیفرى ، ص 94ـ96.
8 ـ ر.ک: داود محمدى، مجازاتهاى جایگزین ، ص 203.
9 ـ ر.ک: دفتر مطالعات و بررسىهاى اجتماعى، فراسوى توسعه قضایى ، ج 2، ص 72ـ75.
10 ـ ر.ک: میرشمس شهشهانى، «مائده»، مجموعه مقالات راهکارهاى کاهش جمعیت کیفرى ، ص 56.
11 ـ ر.ک: مارک آنسل، دفاع اجتماعى ، ترجمه محمّد آشورى و علىحسین نجفى ابرندآبادى، ص 96.
12 ـ ر.ک: محمّدحسین ساکت، دادکاوى ، ص 442.
13 ـ این لایحه در سال 1384 تقدیم مجلس گردید و در پاییز سال گذشته، کلیات آن با 155 رأى موافق و 6 رأى مخالف به تصویب رسید.
14 ـ ر.ک: برنار بولک، کیفرشناسى ، ترجمه علىحسین نجفى ابرندآبادى، ص 4.
15 ـ ر.ک: محمدرضا گودرزى بروجردى و لیلا مقدادى، کیفرشناسى نوین یا کیفرهاى اجتماعى ، ص 12.
16 ـ همان، ص 7.
17 ـ ر.ک: محمّدصالح ولیدى، «نقش تعدیلکننده تعلیق مراقبتى به عنوان کیفر جایگزین زندان»، دادرسى ، ش 24.
18 ـ ر.ک: میرشمس شهشهانى، «مائده»، مجموعه مقالات راهکارهاى کاهش جمعیت کیفرى ، ص 181.
19 ـ ر.ک: ژان مارى پیکار، «کار عامالمنفعه، تجربه فرانسه در زمینه یکى از تدابیر جایگزین زندان»، ترجمه مهرداد رایجیان اصلى، سردفتران و دفتریاران ، ش 32، ص 34.
20 ـ ر.ک: جاوید صلاحى، کیفرشناسى و دیدگاههاى جدید ، ص 146.
21 ـ ر.ک: ژان مارى پیکار، «کار عامالمنفعه، تجربه فرانسه در زمینه یکى از تدابیر جایگزین زندان»، سردفتران و دفتریاران ، ش 32، ص 36.
22 ـ ر.ک: داود محمدى، مجازاتهاى جایگزین ، ص 169.
23 ـ ر.ک: جاوید صلاحى، کیفرشناسى و دیدگاههاى جدید ، ص 140.
24 ـ ر.ک: داود محمدى، مجازاتهاى جایگزین ، ص 158.
25 ـ ر.ک: جاوید صلاحى، کیفرشناسى و دیدگاههاى جدید ، ص 147.
26 ـ ر.ک: میرشمس شهشهانى، «مائده»، مجموعه مقالات راهکارهاى کاهش جمعیت کیفرى ، ص 20ـ23.
27 ـ ر.ک: محمّد آشورى، جایگزینهاى زندان یا مجازاتهاى بینابین ، ص 53.
28 ـ ر.ک: دفتر مطالعات حقوقى مجلس، اظهارنظر کارشناسى مجلس شوراى اسلامى درباره لایحه مجازاتهاى اجتماعى جایگزین زندان، شماره مسلسل 7507، مجلس شوراى اسلامى، مهرماه 1384.