معرفت، سال هجدهم، شماره نهم، پیاپی 144، آذر 1388، صفحات 5-

    بازکاوی موانع توبه

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    آیت الله محمدتقی مصباح یزدی / *استاد - ریاست محترم مؤسسه
    چکیده: 
    این بحث که بازنویسى درس‏هاى اخلاق استاد مصباح است، به بازکاوى موانع توبه مى‏پردازد. طرح شبهات و وساوس شیطان از جمله عواملى است که موجب مى‏شود انسان در انجام توبه و بازگشت حقیقى به سوى خداى متعال با تردید مواجه شود. توهم اینکه شفاعت موجب مى‏شود همه گناهان انسان بخشیده شود و نیازى به توبه نیست نیز از جمله موانع بزرگ توبه است. در صورتى شفاعت رخ مى‏دهد که اولاً، انسان شرایط لازم را براى آن داشته باشد. ثانیا، این شفاعت شامل عالم برزخ نمى‏شود؛ فرد گناهکار در عالم برزخ، عذاب و کیفر گناهان خویش را خواهد چشید.  علاوه بر این، مشاهده فیلم‏هاى مبتذل، دوستان ناباب، وارد شدن در محیط‏هاى آلوده، معاشرت با افراد گناهکار و... زمینه‏ساز گرفتار شدن در معضلات اخلاقى و گناه است و توفیق عبادت و توبه را از انسان سلب مى‏کند.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    بازکاوى موانع توبه

    استاد محمّدتقى مصباح

    چکیده

    این بحث که بازنویسى درس‏هاى اخلاق استاد مصباح است، به بازکاوى موانع توبه مى‏پردازد. طرح شبهات و وساوس شیطان از جمله عواملى است که موجب مى‏شود انسان در انجام توبه و بازگشت حقیقى به سوى خداى متعال با تردید مواجه شود. توهم اینکه شفاعت موجب مى‏شود همه گناهان انسان بخشیده شود و نیازى به توبه نیست نیز از جمله موانع بزرگ توبه است. در صورتى شفاعت رخ مى‏دهد که اولاً، انسان شرایط لازم را براى آن داشته باشد. ثانیا، این شفاعت شامل عالم برزخ نمى‏شود؛ فرد گناهکار در عالم برزخ، عذاب و کیفر گناهان خویش را خواهد چشید.

     علاوه بر این، مشاهده فیلم‏هاى مبتذل، دوستان ناباب، وارد شدن در محیط‏هاى آلوده، معاشرت با افراد گناهکار و... زمینه‏ساز گرفتار شدن در معضلات اخلاقى و گناه است و توفیق عبادت و توبه را از انسان سلب مى‏کند.

    کلیدواژه‏ها: توبه، موانع توبه، وسوسه‏هاى شیطانى، جهنم، گناه، کیفر اعمال، شفاعت.

    عوامل محرک گناه و بازدارنده توبه

    براى ایجاد انگیزه قوى براى توبه، از یک‏سو باید به زیان‏ها و خسارت‏هاى دنیوى، اخروى، مادى و معنوى گناهان نگریست و از سوى دیگر، توجه داشت که این زیان‏ها و خسارت‏ها به وسیله توبه مرتفع مى‏گردند. طبیعى است وقتى انسان توجه یافت که توبه جبران‏گر آفات و خسارت‏هاى گناهان است، عقل به او حکم مى‏کند که فرصت را از دست ندهد و هرچه زودتر توبه کند. اکنون باید دید که چرا با وجود آگاهى به ضرر و عواقب زیان‏بار گناهان، انسان اراده و تصمیم جدى بر ترک گناه و توبه ندارد و چه عواملى مانع توبه و موجب دست یازیدن به گناه مى‏گردند؟ به طور کلى، مى‏توان عوامل بازدارنده از توبه و محرک گناه را به دو دسته کلى تقسیم کرد:

     دسته اول، وسوسه‏هاى شیطانى و شبهه‏هایى است که شیطان فراروى انسان پدید مى‏آورد و موجب مى‏گردند که انسان به دانسته‏هاى خود جامه عمل نپوشد. دسته دیگر، به ضعف اراده انسان مربوط مى‏شوند که حتى در صورتى که شبهه‏اى براى انسان وجود نداشته باشد، باز ضعف اراده موجب کوتاهى در امر توبه و دست کشیدن از گناه مى‏گردد.

     الف. شبهات و وسوسه‏هاى شیطانى

    در توضیح دسته اول باید افزود: طبیعت انسان به گونه‏اى است که تا به مرحله رشد و تکامل انسانى دست نیافته، امور حسى بیشتر در او تأثیر دارند و آنها را بر امور معنوى مقدم مى‏دارد و حتى در بین امور حسى، محسوساتى را که تأثیر زود هنگام دارند، بر محسوساتى که اثرشان با تأخیر ظاهر مى‏گردد ترجیح مى‏دهد. بر این اساس، انسان لذت‏هاى آنى و لذت‏هاى دنیوى را بر لذت‏هاى اخروى ترجیح مى‏دهد و گرچه لذت‏هاى معنوى را تصدیق مى‏کند، اما عملاً بیشتر تحت تأثیر لذت‏هاى حسى قرار مى‏گیرد و حاضر نیست آنها را فداى لذت‏هاى معنوى کند. پس تا انسان به مرحله تکامل عقلانى نرسیده و تربیت دینى صحیح پیدا نکرده، تحت تأثیر طبیعت حیوانى خود لذت حسى و نقد دنیا را براى رسیدن به لذت اخروى که بسیار فراتر و ارزشمندتر از لذت مادى نیز هست، از دست نمى‏دهد.

    1) شبهه همسان‏انگارى سختى‏هاى دنیوى با سختى‏ها و کیفرهاى اخروى: گاهى علاوه بر پیش‏زمینه گرایش به گناه و خوددارى از توبه، شیطان شبهه‏هایى را به انسان القا مى‏کند. مثلاً، به انسان چنین القا مى‏کند که گرچه در پى گناه کیفر و عذابى است و چه بسا آن کیفر سخت‏تر و طولانى‏تر از لذت گناه نیز باشد، اما مگر در دنیا لذت‏ها پیچیده به سختى و رنج نیستند و انسان براى رسیدن به لذت، ناچار نمى‏باشد که سختى‏ها و هزینه‏هاى آن لذت را تحمل کند؟ مثلاً، یک کارگر از صبح تا غروب زحمت مى‏کشد و عرق مى‏ریزد، براى اینکه مخارج زندگى و وسایل رفاه و آسایش خود و خانواده‏اش را فراهم آورد. همچنین ما نباید لذت گناه را از ترس کیفر آن از دست بدهیم و چنان‏که براى تأمین مخارج خود زحمت و سختى کار را بر خود هموار مى‏سازیم، براى رسیدن به لذت گناه باید کیفر و عذاب آخرت را نیز بر خود هموار سازیم و نباید خود را از لذت گناه محروم گردانیم!

     این شبهه ناشى از ضعف ایمان و واقف نبودن بر این است که کیفر گناه قابل مقایسه با لذت گناه نیست و انسان در برابر لذت محدود و کوتاه گناه متحمل عذابى طولانى و چه بسا ابدى مى‏گردد. پس براى زدودن این شبهه، انسان باید ایمان خودش را تقویت کند و به نسبت گناه با کیفر و عذاب اخروى آن بیندیشد و به مقایسه لذت‏هاى محدود دنیوى، با لذت‏ها و نعمت‏هاى ابدى اخروى بپردازد. بنگرد که چگونه براى سیر کردن شکم خود و رسیدن به لذت خوردن، که بیش از چند دقیقه به طول نمى‏انجامد، ساعت‏ها رنج کار و تلاش را براى خود هموار مى‏سازد، اما براى رسیدن به لذت‏ها و نعمت‏هاى ابدى بهشت وجهان آخرت حاضر نیست از لذت کم گناه صرف‏نظر کند.

     2. شبهه دیگرى که مطرح است اینکه چگونه خداوند در برابر گناهى که بیش از چند دقیقه به طول نمى‏انجامد و لذت آنبسیار کوتاه است، کیفر و عذابى طولانى متوجه گنهکار مى‏کند و چرا مقدار کیفر و عذاب الهى بیش از خود گناه است. چراکافرى که شصت و یا هفتاد سال خدا را نافرمانى کرده، مخلد در عذاب جهنم مى‏گردد؟ عدالت ایجاب مى‏کند که به میزانگناهى که انجام مى‏پذیرد کیفر و عذاب در نظر گرفته شود و کافر در برابر هفتاد سال نافرمانى خدا، هفتاد سال عذاب و کیفربیند. اساس شبهه مزبور از آنجا ناشى مى‏شود که کیفرهاى الهى در سراى آخرت همانند کیفرهاى قراردادى پنداشته شدهاست که قانون‏گذار با در نظر گرفتن اندازه جرم کیفرى براى عمل تعیین مى‏کند. براى روشن شدن پاسخ به شبهه مزبور وشناخت رابطه گناه با کیفر اخروى آن به معرفى گونه‏هاى کیفرها مى‏پردازیم:

     1. مجازات قراردادى: کیفرها و مقرّرات جزایى است که در جوامع بشرى بر اساس مبانى الهى و یا غیرالهى وضع مى‏گردد. این مجازات‏ها براى تنبیه مجرم و جلوگیرى از تکرار جرم به وسیله مجرم و یا دیگران و نیز تشفى و تسلّى‏خاطر ستمدیده، در مواردى که از نوع جنایت در حق دیگران باشد، صورت مى‏پذیرد. مقدار و کیفیت مجازات‏هاى قراردادى تابع وضع و قرارداد است. از این‏رو، گاه در نظام‏هاى متفاوت، کیفرهاى متفاوتى براى جرم واحد در نظر گرفته مى‏شود. در هر صورت در همه نظام‏هاى قانون‏گذارى سعى مى‏شود که تناسب جرم و کیفر رعایت شود و براى جرم‏هاى متفاوت کیفرهاى متفاوتى در نظر گرفته مى‏شود، مثلاً کیفر کسى که دشنام مى‏دهد با کیفر کسى که مرتکب قتل مى‏گردد یکسان نیست.

     2. کیفر نتیجه تکوینى گناه: کیفرهایى که اثر وضعى و تکوینى جرم و گناه هستند و رابطه علّى و معلولى با جرم دارند و معلول جرم و نتیجه طبیعى آن مى‏باشند. این کیفرها قانونى و قراردادى نیستند تا گفته شود باید در آنها تناسب جرم و مجازات رعایت شود. چگونه در مورد کسى که یک لحظه چاقو در چشمش فرو مى‏برد و براى همیشه خود را نابینا مى‏سازد، گفته نمى‏شود که او براى یک لحظه به چنان خطایى دست زد؛ چرا باید براى همه عمر نابینا شود؟ یا در مورد کسى که در یک لحظه با کبریت انبار کالاى خود را آتش مى‏زند و سرمایه و دارایى خود را مى‏سوزاند، گفته نمى‏شود که چرا او باید در مقابل یک لحظه خطا و آتش زدن سرمایه خود براى همیشه از سرمایه خویش محروم گردد؟ همچنین در مورد کیفر گناهان نباید سخن از سنگینى و غیرعادلانه بودن آن به میان آید؛ چراکه کیفر نتیجه تکوینى و قهرى گناه در دنیاست و همان‏طور که در دنیا آثار تکوینى و اجتناب‏ناپذیر خوردن زهر، بیمارى و مرگ است، نتیجه قهرى و تکوینى ارتکاب گناه، حرمان از رحمت الهى و گرفتار شدن به عذاب الهى در آخرت مى‏باشد. چنان‏که همین رابطه تکوینى و قهرى و رابطه علّى و معلولى بین عمل نیک و خداپسندانه با پاداش الهى در آخرت برقرار است و کسى که ظرف چند لحظه کار خیرى انجام مى‏دهد، از پاداش ابدى در قیامت و آخرت برخوردار مى‏گردد.

     3. کیفر به عنوان تجسم عمل: بر اساس مسئله تجسم اعمال در سراى آخرت، رابطه رفتار و جزا در آخرت نه مانند نوع اول قراردادى است و نه مانند نوع دوم رابطه علّى و معلولى بین جرم و کیفر برقرار است که کیفر اثر تولیدى خود گناه به شمار آید. بلکه بین جرم و کیفر و عذاب اخروى رابطه عینیت و اتحاد حکم‏فرماست و آنچه در آخرت به عنوان پاداش و یا کیفر به نیکوکاران و بدکاران داده مى‏شود تجسم خود عمل آنان است. به تعبیر دیگر، اعمال ما داراى صورتى مُلکى است که فانى و موقت مى‏باشد و در این دنیا به صورت سخن و عمل ظاهر مى‏گردد و نیز داراى صورتى ملکوتى است که پس از صدور آن اعمال هرگز فانى نمى‏شود. در این دنیا نوع افراد چهره ملکى و ظاهرى رفتار را مشاهده مى‏کنند، اما در آخرت رفتار ما از لباس ملکى و ظاهرى خود خارج مى‏شوند و با چهره ملکوتى و دائمى خود مشاهده مى‏شوند. اگر چهره ملکوتى رفتار ما زیبا و لذت‏بخش باشد نعیم ما خواهد بود و اگر زشت و کریه باشد، به صورت آتش و عذاب تجسم مى‏یابد. برخى آیات به مسئله تجسم اعمال و عینیت و اتحاد بین رفتار و کیفر اخروى آنان اشاره دارند؛ از جمله خداوند مى‏فرماید: «یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَرا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوَءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَهَا وَبَیْنَهُ أَمَدا بَعِیدا وَیُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَاللّهُ رَؤُوفُ بِالْعِبَادِ» (آل‏عمران: 30)؛ روزى که هر کسى هر کار نیکى که کرده و هر کار بدى که کرده حاضر بیابد و آرزو مى‏کند: کاش میان او و آن [کارهاى بد] فاصله‏اى دور بود. خدا شما را از [نافرمانى ]خویش بیم مى‏دهد و خدا به بندگان پرمهر است.

    2) توهم بخشش همه گناهان به وسیله شفاعت: ما معتقدیم که خداوند کسانى را براى شفاعت گنه‏کاران معین کرده و از جمله اهل‏بیت رسول خدا علیهم‏السلام، پیروان و دوستداران خود را شفاعت مى‏کنند. همین اعتقاد ممکن است مورد سوءاستفاده قرار گیرد و شیطان به وسیله آن انسان را وسوسه کند که نگران عاقبت گناه نباش و از گناه لذت ببر و در نهایت مورد شفاعت قرار مى‏گیرى. یا ممکن است روایاتى را که درباره فضیلت عزادارى بر امام حسین علیه‏السلام، و محبت اهل‏بیت علیهم‏السلام، وارد شده دستاویز قرار دهد. از جمله این روایات، روایتى است که از رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله، وارد شده که حضرت مى‏فرمایند: «حب على بن أبى‏طالب تأکل السیئات کما تأکل النار الحطب»؛

     

    1 دوستى على، گناهان را از بین مى‏برد چنان‏که آتش هیزم را مى‏سوزاند و از بین مى‏برد. این‏گونه احادیث ممکن است مورد سوءاستفاده شیطان قرار گیرد و ما را وسوسه کند که نگران فرجام گناه خود نباشیم و باکى از انجام گناه و نافرمانى خدا نداشته باشیم؛ زیرا با محبت اهل‏بیت علیهم‏السلام، و شرکت در مجلس روضه سیدالشهداء علیه‏السلام، و گریستن براى آن حضرت، همه گناهان بخشیده مى‏شود و مورد شفاعت آن بزرگوار قرار مى‏گیریم. در صورتى که شفاعت شرایط خاصى دارد و هر کسى مشمول شفاعت نمى‏گردد و از جمله کسى که نماز را سبک بشمارد، مشمول شفاعت قرار نمى‏گیرد. امام صادق علیه‏السلام، در این‏باره مى‏فرمایند: «إِنَّ شَفَاعَتَنَا لا تَنَالُ مُسْتَخِفّا بِالصَّلاةِ»؛2 همانا شفاعت ما نرسد به کسى که نماز را سبک بشمارد. همچنین از آیات و روایات مربوط به شفاعت استظهار مى‏شود که شفاعت در قیامت اعمال مى‏شود و در عالم برزخ براى کسى شفاعت نمى‏شود. در روایتى آمده است که عمروبن زید به امام صادق علیه‏السلام، عرض مى‏کند: من از شما شنیدم که فرمودید: همه شیعیان ما با هر رفتارى که در دنیا انجام داده باشند وارد بهشت مى‏شوند. آن حضرت فرمود: «صَدَقْتُکَ؛ کُلُّهُمْ وَاللَّهِ فِى الْجَنَّةِ. قَالَ: قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ الذُّنُوبَ کَثِیرَةٌ کِبَارٌ. فَقَالَ أَمَّا فِى الْقِیَامَةِ فَکُلُّکُمْ فِى الْجَنَّةِ بِشَفَاعَةِ النَّبِیِّ الْمُطَاعِ أَوْ وَصِیِّ النَّبِیِّ، وَلَکِنِّی وَاللَّهِ أَتَخَوَّفُ عَلَیْکُمْ فِی الْبَرْزَخِ»؛3 سخن تو را تصدیق مى‏کنم؛ به خدا قسم همه آنها وارد بهشت مى‏شوند. راوى مى‏گوید که به آن حضرت گفتم: جانم فداى شما باد، گناهان فراوان و بس بزرگ هستند [چگونه کسانى که آن گناهان را مرتکب شده‏اند وارد بهشت مى‏شوند؟ ]حضرت فرمود: اما در قیامت همه شما با شفاعت پیامبرى که مورد اطاعت قرار مى‏گیرد و یا جانشین او وارد بهشت مى‏شوید، ولکن به خدا قسم من بر شما از عالم برزخ مى‏ترسم [که شما را گریزى ازکیفر گناهان نیست و در آن عالم مشمول شفاعت قرار نمى‏گیرید.] بر این اساس، اگر گنهکار در قیامت مشمول شفاعت شود، در عالم برزخ، که بسیار طولانى است مشمول عذاب و کیفر اعمال ناپسند خود مى‏گردد و اگر او در دنیا توبه نکند، لااقل در عالم برزخ گریزى از عذاب الهى ندارد. به هر حال، آثار گناهان به راحتى محو نمى‏شوند و نباید با تصور و تخیلات ساده‏لوحانه و توجیه‏تراشى براى گناه دین را سبک و بى‏پایه و دستورات الهى را غیرجدى جلوه دهیم. مگر عالم و تعالیم الهى گزاف است که هزاران گناه و جنایت با چند قطره اشک بخشیده شود و مگر هر اشک چشمى فایده دارد؟ آیا عمر سعد ملعون که، در روز عاشورا در برابر انبوه جنایت‏هایى که خود و یارانش بر سیدالشهدا علیه‏السلام وارد کردند گریست، مشمول عفو قرار مى‏گیرد؟4

     همچنین پس از شهادت امیرمؤمنان علیه‏السلام، معاویه بر آن حضرت گریست و بى‏تردید این گریه براى او فایده و ثمرى ندارد. در این‏باره در بحارالانوار آمده است که: ضراربن حمزه بر معاویه وارد شد و معاویه از او خواست که على علیه‏السلام را براى او توصیف کند. ضرار از آن کار عذر خواست، اما معاویه عذر او را نپذیرفت و ضرار برخى از فضایل و ویژگى‏هاى آن حضرت را برشمرد و از جمله گفت: «خدا را شاهد مى‏گیرم که با چشم‏هایم او را در موقعیت‏هایى دیدم که پرده سیاه شب همه جا را گسترده بود و او در محراب عبادت ایستاده در حالى که محاسن خویش به دست گرفته مانند مارگزیده به خود مى‏پیچید و اندوهگینانه مى‏گریست و گویا اکنون نیز مى‏شنوم که مى‏فرمود: «اى دنیاى پست و حقیر، آیا مى‏خواهى مرا به خود مشغول دارى، یا شیفته من شده‏اى؟ هرگز مباد، غیر مرا بفریب که مرا به تو نیازى نیست و تو را سه طلاقه کرده‏ام تا بازگشتى نباشد که زندگانى‏ات کوتاه است و ارزشت اندک و آرزویت حقیر. آه از کمى توشه و درازى راه و دورى سفر و سختى منزل». در این هنگام اشک‏هاى معاویه بر محاسنش جارى شد و او با آستینش آنها را پاک کرد.5

     پاداش‏ها و منزلت‏هایى که براى محبت اهل‏بیت علیهم‏السلام، و پذیرش ولایت آنان و شادمان گشتن در ایام سرور و اندوهگین گشتن در ایام ماتم آنان وارد شده همه حق و صحیح‏اند، اما باید در نظر داشت که باید زمینه‏ها و شرایط دست‏یابى به این پاداش‏ها را فراهم آورد. به عنوان تشبیه، در کتاب‏هاى پزشکى براى داروهاى گوناگون فوایدى ذکر شده و براى علاج و درمان دردهاى گوناگون معرفى شده‏اند، اما بسیارى براى درمان خویش از داروى مناسبى استفاده مى‏کنند، اما چون شرایط و دستورالعمل مصرف آن دارو را رعایت نمى‏کنند، نتیجه‏اى نمى‏گیرند و آن دارو بیمارى آنها را برطرف نمى‏سازد. همچنین در صورتى که ما شرایط و ظرفیت‏هاى لازم را در خود فراهم آوریم، به پاداش محبت به اهل‏بیت علیهم‏السلام، و گریه بر سیدالشهدا علیه‏السلام، دست مى‏یابیم و اگر بنا بود که گریه بر آن حضرت به صورت مطلق تأثیر مى‏گذاشت و حتى گریه فاسق‏ترین و بدترین مردم بر امام حسین علیه‏السلام باعث بخشیده شدن گناهان او مى‏گشت، دین بازیچه تلقّى مى‏شد و دست‏آویز منحرفان و هوس‏آلودگان قرار مى‏گرفت. ما به حق معتقدیم که محبت و ولایت اهل‏بیت علیهم‏السلام دژ مصونیت از قهر و عذاب الهى است، اما کسى وارد این دژ مستحکم الهى مى‏گردد که شرایط محبت و ولایت اهل‏بیت علیهم‏السلام را در خود فراهم آورده باشد و به لوازم محبت و ولایت آنان ملتزم باشد.

     امام رضا علیه‏السلام در مسیر خراسان به نیشابور رسیدند. وقتى خواستند از آن شهر خارج شوند، علما و راویان حدیث از آن حضرت خواستند که حدیثى را برایشان ذکر کنند. آن حضرت از طریق پدرانشان از رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله روایت کردند که آن حضرت فرمود: «سمعت جبرئیل، یقول: سمعت اللّه ـ جل وعز ـ یقول: لا إله إلا اللّه حصنى فمن دخل حصنى أمن [من ]عذابى. (فلما مرت الراحلة نادانا:) بشروطها و أنا من شروطها»؛6 از جبرئیل علیه‏السلامشنیدم که فرمود: از خداوند شنیدم که فرمود: «لا اله الّا اللّه» دژ من است و هر کسى داخل دژ من شود از عذابم ایمن مى‏گردد. (اما چون قافله به حرکت درآمد آن حضرت خطاب به ما فرمودند:) با رعایت شرایط آن و [ولایت ]من از جمله آن شرایط است.

     بر اساس روایت فوق، ولایت اهل‏بیت علیهم‏السلامشرط ورود در دژ الهى و مصون گشتن از عذاب خداوند است، اما مصونیت از عذاب الهى در گرو التزام به لوازم ولایت اهل‏بیت علیهم‏السلام، و پیروى صادقانه و خالصانه از آن حضرات است. روشن شد که شفاعت مربوط به عالم قیامت است و شامل عالم برزخ نمى‏شود. البته، به واسطه کارهاى خیرى که گنه‏کاران در دنیا انجام داده‏اند، در عالم برزخ مدتى عذاب از آنها برداشته مى‏شود و آنان از ثواب و پاداش کارهاى نیکشان بهره‏مند مى‏گردند. اما پس از آن مجددا عذاب و کیفر مى‏بینند و چنان نیست که در سراسر عالم برزخ از عذاب الهى مصون بمانند.

     در هر صورت، راه دفع شبهات شیطانى که مانع توبه و موجب اصرار بر انحراف و گناه مى‏گردند، فراگرفتن صحیح معارف الهى است که در پرتو چنین شناختى انسان مى‏تواند از دام شبهات رها گردد و به این باور برسد که گناه هرچند کوچک، خسارت عظیمى براى انسان دارد و ما را از سعادت محروم مى‏گرداند. با توجه به اهمیت و نقش بارز این عامل شناختى است که در آموزه‏هاى دینى ما تأکید فراوانى به فراگیرى معارف دین شده و فضیلت‏هاى بزرگى براى آن ذکر گردیده است. از جمله در روایتى از امام کاظم علیه‏السلام وارد شده است که: «عَالِمٌ یُنْتَفَعُ بِعِلْمِهِ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِینَ أَلْفَ عَابِدٍ»؛7 عالمى که مردم از علمش بهره‏مند گردند، از هفتاد هزار عابد و پارسا بهتر است.

     ب. ضعف اراده و هیجانات کاذب

    علاوه بر تأمین عامل شناختى و دفع شبهات و وسوسه‏هاى فکرى و شیطانى که مانع توبه مى‏گردند و انجام گناه را موجه مى‏سازند، باید عامل روانى و انگیزشى را نیز فراهم آورد؛ زیرا براى انجام کارهاى اختیارى، در کنار عامل شناختى، باید عامل روانى نیز فراهم آمده باشد. چنان‏که قبلاً نیز متذکر شدیم، عامل روانى همان اراده و تصمیم جدى است. از این‏رو، باید موانع پیش روى تحقق عامل روانى را بازشناخت و درصدد رفع آنها کوشید. براى توضیح این معنا مثالى ذکر مى‏کنیم: گاهى با اینکه انسان بر اهمیت سحرخیزى واقف است و تصمیم هم دارد که سحر از خواب برخیزد و به عبادت مشغول شود و براى این منظور ساعت را تنظیم مى‏کند، اتفاقا سحر هم از خواب بیدار مى‏شود، اما با این اندیشه که چند دقیقه دیگر به عبادت مشغول مى‏شود، مجددا مى‏خوابد و توفیق عبادت و نماز شب را از دست مى‏دهد. از جمله عواملى که چنین توفیقاتى را از انسان سلب مى‏کنند و مانع تحقق اراده و تصمیم جدى براى توبه و انجام عبادت و سحرخیزى مى‏شوند، فسادهاى فرهنگى نظیر رمان‏هاى فاسد، فیلم‏ها و برنامه‏هاى آلوده و فاسدى است که از طریق رسانه‏هاى مدرن مثل اینترنت در اختیار همگان قرار مى‏گیرد.

     طبیعى است وقتى انسان فیلم‏هاى تأثیرگذار و داراى جاذبه را ببیند، به مرور به مشاهده چنین فیلم‏هایى عادت مى‏کند و چون معتاد به مواد مخدّر که توانایى ترک مصرف آن مواد را ندارد، او نیز نمى‏تواند از مشاهده آن فیلم‏ها صرف‏نظر کند و اگر شبى چنین فیلم‏هایى را نبیند از ناراحتى خوابش نمى‏برد و بى‏تردید صحنه‏هاى آلوده و محرک این فیلم‏ها او را منحرف و آلوده مى‏سازند و از توفیقات معنوى محرومش مى‏گردانند. وجود این عادت‏هاى نوخاسته و نوظهور، در جهان امروز، و گرفتارى‏ها و مشکلات روانى که فراهم ساخته‏اند، روان‏شناسان غربى را به تکاپو واداشته است و آنان براى علاج اعتیاد به اینترنت و فیلم‏ها، بیمارستان‏هاى مخصوصى را در نظر گرفته‏اند. به هر حال فراگیر گشتن ماهواره و اینترنت و فیلم‏هاىمبتذل، امروزه مسلخ ارزش‏ها و پاکى‏ها گشته است و جوامع انسانى و بخصوص جوانان را با فاجعه‏اى دردناک و جبران‏ناپذیر مواجه ساخته است، و با گستراندن جاذبه‏هاى گناه و فساد و ایجاد هیجانات کاذب، راهى برگشت‏ناپذیر به سوى تباهى فراروى آنها قرار داده است. تا انسان گرفتار هیجانات نشود نمى‏تواند سطح تأثیر آنها را تشخیص دهد و به دلیل تأثیر تقریبا یکسانى که هیجانات در انسان دارند، کسى که هیجان خاصى را تجربه کرده مى‏تواند تشخیص دهد که هیجانى که براى دیگران به وجود آمده و در افق تجربه او قرار نگرفته، چه تأثیرى بر روى آنان دارد. مثلاً وقتى کسى به انسان توهین و بى‏احترامى کند، تا هیجان غضب در انسان برانگیخته نشده، انسان مى‏تواند خود را کنترل کند و واکنشى نشان ندهد، اما وقتى متناسب با سطح تحمل انسان، هیجان غضب در او برانگیخته شد، نمى‏تواند خود را کنترل کند و در مواردى حتى ناخواسته دست به کارى مى‏زند که در شرایط عادى تصور انجام آن نیز به ذهنش خطور نمى‏کرد. با مثال مزبور مى‏توان دریافت جوانى که چشمش به منظره‏هاى تحریک‏آمیز و پرجاذبه افتاده و به دنبال چشم، دلش نیز گرفتار شده و در نتیجه هیجان جنسى در او برانگیخته شده است، به چه عاقبت و فرجام شومى گرفتار مى‏آید.

    راه‏هاى کنترل غرایز و هیجانات نفسانى

    با غلبه یافتن هیجانات نفسانى در انسان، عقل و اندیشه رخت برمى‏بندند و حتى آموزه‏هاى اخلاقى و شرعى نیز تأثیرى در انسان نمى‏بخشند و مقاومت در برابر هیجانات دشوار، بلکه براى نوع افراد، غیرممکن است. بنابراین، باید بکوشیم که عوامل برانگیزاننده و تقویت‏کننده هیجانات و احساسات در ما راه نیابد و سعى کنیم در محیط و شرایطى قرار نگیریم که هیجانات تحریک و تقویت شوند؛ زیرا اگر هیجانات و احساسات، در انسان، به نقطه اوج خود رسیدند، او نظیر کسى است که در سراشیبى مى‏دود و وقتى سرعت گرفت، دیگر نمى‏تواند خود را کنترل کند و در نتیجه سقوط مى‏کند. براى اینکه کسى به وسیله مشاهده فیلم مبتذل منحرف نگردد باید قبل از آنکه چنین فیلمى در اختیارش قرار گیرد، از محیط گناه و دوستان آلوده و فاسدى که فیلم‏هاى فاسد را توزیع مى‏کنند دورى کند. براى اینکه به گناهان و مفاسد اخلاقى مبتلا نگردد، از معاشرت با افراد فاسد خوددارى کند و الّا اگر انسان اقدامات پیشگیرانه را انجام نداد و به مشاهده فیلم فاسد پرداخت و یا بر اثر معاشرت با افراد آلوده به دام گناه و فساد گرفتار شد، دیگر نمى‏تواند خود را کنترل کند و خود را به گناه و فساد نیالاید. براى این منظور شایسته است با کسانى که به مسائل اخلاقى و روان‏شناختى آشنایى دارند مشورت کند و از تجربیات دیگران استفاده برد. همچنین اگر بر اثر کوتاهى و غفلت به گناه و فساد آلوده شد، تا زمینه توبه و هدایت در او باقى است و کاملاً در منجلاب گناه و فساد غرق نگشته، ارتباطش را با دوستان ناباب قطع کند و فیلم‏ها و ابزار فاسدى که او را به فساد و گناه وا مى‏دارند، از بین ببرد و سعى کند وقت خود را با انجام کارهاى مثبتى نظیر مطالعه و تحقیق پر سازد و براى اوقات فراغت خود، تفریحات سالم و معاشرت با دوستان شایسته و حضور در محیط سالم را در نظر بگیرد.

     به تعبیر دیگر، براى انسان، بخصوص جوانى که عوامل شیطانى و انحرافى فراوانى نظیر معاشرت‏هاى ناسالم و گذران وقت به سخنان پوچ و مزاح‏ها و شوخى‏هاى فرصت‏سوز، فیلم‏ها و نوارهاى مبتذل و آلوده که احساس و هیجان بر گناه را در او برمى‏انگیزانند و مقاومت در برابر گناه را از او سلب مى‏سازند، دو عامل بازدارنده وجود دارد. عامل اول، که عامل سلبى به حساب مى‏آید عبارت است از: دورى از محیط و افراد آلوده و سایر عواملى که شهوت و غضب را در او برمى‏انگیزانند و گرایش به انحرافات را در او تقویت مى‏کنند. عامل دوم، ایجابى است که زمینه اتخاذ اراده مثبت و تصمیم سازنده را در انسان تقویت مى‏کند، نظیر معاشرت با افراد شایسته، قرائت قرآن و مطالعه کتاب‏هاى روایى و اخلاقى، شرکت در مجالس وعظ و حضور یافتن در جلسات دعا و مناجات و مهم‏تر از همه تلاش براى تحصیل انس با خدا؛ زیرا اگر انسان طعم انس با خداوند را چشید و لذت گفت‏وگو و مناجات با معشوق و معبود خود را درک کرد، همه جاذبه‏هاى غیر الهى در برابرش حقیر و کوچک جلوه مى‏کنند و حتى براى لحظه‏اى حاضر نیست شیطان را به حریم دل خود راه دهد.


    • پى نوشت ها
      1ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، باب 3، ص 136، ح 135.
      2ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 4، باب 6، ص 25، ح 6.
      3ـ محمّدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج 3، ص 242، ح 3.
      4ـ حمیدبن مسلم نقل مى‏کند که وقتى سیدالشهداء علیه‏السلام، بر روى زمین افتاده بود و بر اثر جراحات فراوان توان حرکت نداشت و عده‏اى از سپاه عمر سعد، از جمله شمر ملعون با هر وسیله‏اى که در اختیار داشتند به بدن مجروح آن حضرت حمله مى‏کردند و سنان‏بن انس ملعون نیزه در سینه آن حضرت و سپس در گلوى آن حضرت فرو برد و شمر نزدیک شد تا سر از بدن آن حضرت جدا کند، حضرت زینب سراسیمه به سوى قتلگاه آمد و فرمود: اى کاش آسمان به زمین فرو مى‏افتاد، اى عمر سعد، آیا اباعبداللّه علیه‏السلامکشته مى‏شود و تو [ایستاده‏اى و ]به او مى‏نگرى؟ ناگاه اشک چشم عمر سعد بر روى صورتش جارى شد و او صورتش را از زینب برگرداند. محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 45، باب 37، ص 55.
      5ـ همان، ج 21، باب 107، ص 120، 121، ح 28.
      6ـ همان، ج 49، باب 11، ص 123، ح 4.
      7ـ محمّدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج 1، ص 33، ح 8.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مصباح یزدی، آیت الله محمدتقی.(1388) بازکاوی موانع توبه. ماهنامه معرفت، 18(9)، 5-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    آیت الله محمدتقی مصباح یزدی."بازکاوی موانع توبه". ماهنامه معرفت، 18، 9، 1388، 5-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مصباح یزدی، آیت الله محمدتقی.(1388) 'بازکاوی موانع توبه'، ماهنامه معرفت، 18(9), pp. 5-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مصباح یزدی، آیت الله محمدتقی. بازکاوی موانع توبه. معرفت، 18, 1388؛ 18(9): 5-