بررسى و ارزیابى میزان پایبندى سه رئیس جمهور به ارزش هاى انقلاب اسلامى مورد تأکید امام خمینى قدس سره
Article data in English (انگلیسی)
معرفت سال بیستم ـ شماره 169 ـ دى 1390، 109ـ126
على مرشدى زاد*
زاهد غفارى هشجین**
سید عیسى مرتضوى***
چکیده
مقاله حاضر با هدف بررسى میزان توجه به مؤلفههاى ارزشهاى انقلاب اسلامى برآمده از اندیشه امام خمینى قدسسره در سخنان سه رئیسجمهور (هاشمى، خاتمى و احمدىنژاد) انجام شده است. بدین منظور، با استفاده از روش نمونهگیرى تصادفى طبقهاى، تعداد 48 سند از مجموع سخنرانىها، پیامها و گفتارهایشان، با استفاده از روش تحلیل محتوا و با توجه به مؤلفههاى ارزشهاى انقلاب اسلامى برآمده از گفتمان امام خمینى قدسسره مورد بررسى و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این تحقیق، مؤلفههاى ارزشهاى انقلاب اسلامى شامل ارزشهاى سیاسى، ارزشهاى سیاست خارجى، ارزشهاى اجتماعى، ارزشهاى فرهنگى و ارزشهاى اقتصادى در نظر گرفته شد که هر کدام از این ارزشها شامل زیرمؤلفهها و ابعاد خاص خود بودند. یافتههاى تحقیق حاکى از عدم توجه یکسان به ارزشهاى انقلاب مىباشد، به گونهاى که جهتگیرىهاى رؤساى دولتهاى بعد از سال 1368 در جمهورى اسلامى ایران، سیر تحول را در رویکرد ارزشى آنها نشان مىدهد؛ رویکردى که به نوعى در نفى و نقد همدیگر شکل گرفتهاند.
کلیدواژهها: ارزشها، انقلاب اسلامى، امام خمینى قدسسره، رؤساى جمهور.
مقدّمه
یکى از تحولات مهم جامعه معاصر ایران، پیروزى انقلاب شکوهمند اسلامى به رهبرى امام خمینى قدسسرهمىباشد که مفاهیم تازهاى را به حوزه گفتمان ایران وارد نمود. فساد مهارگسیخته، اختناق، ظلم و بىعدالتى و تبعیض، وابستگى به بیگانگان و مهمتر از همه، زیرپا گذاشتن موازین اسلامى توسط نظام شاهنشاهى، مشخصههاى حکومتى بود که امام خمینى قدسسره پرچمدار مبارزه با آن بود.
جمهورى اسلامى ایران که الگوى عینى یا صورت متبلور دولت مطلوب امام محسوب مىشود، با توجه به چالشها و مشکلات فراروى خود در اداره امور جامعه در هر دوره زمانى، سعى کرده به این آرمان نزدیک شود؛ ولى در نگاه نخست، چنین به نظر مىآید که در هر دوره تنها در یک بعد و زمینه خاص توانسته است فعالیت نماید. به عبارتى دیگر، صرفا به یکى از ابعاد ارزشى انقلاب اسلامى جامه عمل پوشانده است. در این میان، تکبعدى بودن ارزشها و گفتمانهاى حاکم بر دولتهاى پیشین، به ظهور ارزشهاى جدیدى انجامیده و عدم پاسخگویى دولت به نیازهاى محیطى و تقاضاهاى جدید مردم باعث جهتدهى و شکلگیرى ارزشهاى بعدى انقلاب شده است.1 این گفتمانها و ارزشها را مىتوان با تحلیل محتواى سخنان رؤساى آن دولتها یافت. در واقع، هر کدام از این ارزشها و رویکردها یکى از مهمترین خواستههاى قلبى مردم ایران در طول چند قرن اخیر و جزء آرمانهاى والاى انقلاب اسلامى ایران و معمار عظیمالشأن انقلاب، امام راحل قدسسره، بوده است.
در این پژوهش سعى داریم با مراجعه به آثار امام خمینى قدسسره، ارزشهاى انقلاب اسلامى را استخراج نموده و سپس نسبت سخنان سه رئیسجمهور (هاشمى، خاتمى و احمدىنژاد) را با این ارزشها بسنجیم. به هیچ روى سعى نداریم با معرفى مقیاسهاى خرد و کلان نمرهاى مشخص به تلاش رؤساى دولتها بدهیم، بلکه سؤال اصلى پژوهش این است که آرمانها و ارزشهاى انقلاب اسلامى به چه میزان مورد توجه رؤساى جمهور بوده، و کدام بعد از ابعاد آن بیشتر مورد توجه آنان قرار گرفته است؟ سؤالات فرعى مطرحشده در این تحقیق چنین است: 1. ارزشهاى انقلاب اسلامى از دیدگاه امام خمینى قدسسره کدامند؟ 2. فراوانى توجه به مؤلفههاى ارزشهاى انقلاب اسلامى در محتواى سخنان آقاى علىاکبر هاشمى رفسنجانى به چه مقدار است؟ 3. فراوانى توجه به مؤلفههاى ارزشهاى انقلاب اسلامى در محتواى سخنان آقاى سیدمحمد خاتمى به چه مقدار است؟ 4. فراوانى توجه به مؤلفههاى ارزشهاى انقلاب اسلامى در محتواى سخنان آقاى محمود احمدىنژاد به چه مقدار است؟
در این پژوهش از روش تحلیل محتواى کیفى ـ توصیفى براى بررسى دیدگاههاى رؤساى جمهور و سنجش نسبت میان آنها و اندیشه سیاسى امام خمینى قدسسره استفاده شده است.
جامعه آمارى این پژوهش مجموعه سخنرانىها، پیامها، گفتارهاى سه رئیسجمهور است. براى به دست آوردن سخنرانىهاى رؤساى دولتهاى بعد از سال 1368، روزنامه اطلاعات و سایت نهاد ریاست جمهورى، با این فرض که کلیه خبرها و گزارشهاى مهم رؤساى دولت را درج مىکند، انتخاب شده و تمام روزها، از اولین سالهاى دوران هاشمى تا اتمام اولین دوره ریاست جمهورى احمدىنژاد، یعنى از سال 1368 تا 1388 مورد توجه قرار گرفته، و گفتارهاى رؤساى دولتها و موضوع صحبت همراه با تاریخ آن ثبت شده است. خبرهاى کوچک مربوط به صحبتها حذف شده، و براساس حجم گفتارها و اهمیت آنها، به گردآورى متون پرداخته شده است تا بعدا مسئله به نحو قابل تعمیمى، تحلیل شود و بتوان اندیشه رؤساى دولتها را بازکاوى کرد و در نهایت به مقایسه تطبیقى آراء رؤساى جمهور با سخنان امام قدسسرهپرداخت. بنابراین، در این تحقیق براى افزایش احتمال معرف بودن نمونه، از روش نمونهگیرى احتمالى طبقهبندى شده استفاده شده است؛ بدین صورت که بعد از کسب اطلاعات درباره جمعیت آمارى (مجموع گفتارها)، گفتارها بر حسب درجه اهمیت و حجمشان، طبقهبندى شده و در گام دوم، از میان چارچوب آمارى هر طبقه، به صورت تصادفى سخنرانىهاى موردنظر انتخاب شده است. در این تحقیق، از مجموعه 531 گفتار ثبتشده (213 گفتار از هاشمى، 193 گفتار از خاتمى و 125 گفتار از احمدىنژاد) نمونهگیرى شد. مجموع گفتارها بر حسب درجه اهمیت به پنج طبقه به ترتیب زیر دستهبندى شدند: 1. دیدارها (اعم از کنگرهها، سمینارها، سالگردها و کنفرانسها)؛ 2. سخنرانىهاى تحلیلى و گزارشهاى رؤساى دولت به مردم و رسانهها (از جمله گزارش عملکرد در هفته دولت)؛ 3. مصاحبههاى مطبوعاتى و رادیو ـ تلویزیونى در رابطه با مهمترین مسائل کشور؛ 4. نشستها و جلسات هیأت دولت و وزیران و جلسات مشترک دولت با سایر قوا و رهبرى؛ 5. پیامها، دعوتها و فراخوانها.
در مرحله دوم، از میان چارچوب آمارى هر طبقه، به صورت تصادفى متنهاى موردنظر انتخاب و نمونهگیرى تصادفى انجام شد. از مجموع کل گفتارهاى هریک از رؤساى دولتها 16 مورد انتخاب گردید؛ به این صورت که در هر سال ریاست جمهورى هاشمى و خاتمى دو مورد انتخاب شد و در دوره ریاست جمهورى احمدىنژاد به علت اینکه تنها یک دوره را دربر مىگیرد، در هر سال، چهار مورد انتخاب گردید. از میان 16 سند هر رئیسجمهور، سهم بیشترى به سخنرانىها و گزارشهاىتحلیلى (6 مورد) اعطا گردید. سایر موارد بدین ترتیب مىباشد: مصاحبههاى مطبوعاتى و رادیو ـ تلویزیونى: 4 مورد؛ دیدارها: 3 مورد؛ نشستها: 2 مورد؛ پیامها: 1 مورد. بنابراین، حجم نمونه این تحقیق معادل 48 سند است.
در این پژوهش، ابتدا آرمانها و ارزشهاى انقلاب اسلامى از لابهلاى سخنان و آموزههاى امام خمینى قدسسره استخراج شد، سپس این ارزشها به چند مقوله و هر مقوله به چندین شاخص و زیرمؤلفههاى متعدد تقسیم گردید. گام بعدى پس از تعیین مقولات، این بود که سخنان رؤساى جمهور با ارزشهاى انقلاب اسلامى برآمده از گفتمان امام خمینى قدسسرهمورد تحلیل قرار گرفت و ارزش غالب و گفتمان حاکم بر آن دولت یا جهتگیرى اصلى هر رئیسجمهور در آن دوره مشخص شد. به عبارتى، این کار شباهت زیادى به کار کدگذارى دارد. پس از طبقهبندى، در متنهاى مورد تحلیل، مضمونهایى که معرف و نشاندهنده آن شاخصهاست، جستوجو، کدگذارى و تعیین درصد شد و آن مضمونى که بیشترین درصد را در متون هر فرد داشت به عنوان مهمترین ارزش و رویکرد در نظر آن رئیسجمهور در نظر گرفته شد.
بررسى نتایج مربوط به سؤال اول: ارزشها و آرمانهاى انقلاب اسلامى در دیدگاه امام خمینى قدسسره
امام خمینى قدسسره مهمترین دستاورد انقلاب اسلامى را احیاى مجدد اسلام و آشکار شدن نقش دین در تحرک دادن به اجتماع، ایجاد تحول روحى در مردم از مادیت به معنویت و ایجاد دگرگونى در ارزشها مىداند.2
امام خمینى قدسسره مکاتب را به دو دسته کلى الهى و مادى تقسیم مىکند3 و براساس آن، ارزشهایى که وابسته به هریک از این مکاتب هستند نیز متفاوت در نظر مىگیرد. از دیدگاه امام خمینى قدسسره ارزشها از دو دسته خارج نیستند؛ یا امور دنیایى و مادى مبدأ ارزش قرار مىگیرند و یا امور معنوى و الهى.4 ایشان در بحث ارزشهاى مادى، ارزش را به شىء مبدأ مولد ارزش و نه به شخص دارنده آن نسبت مىدهد و در زمینه ارزشهاى معنوى، ارزش را به داشتن علم و تقوا مىداند.
بنابراین، ارزش از نظر امام خمینى قدسسره غایتهایى است که جنبه الهى داشته باشد و در خدمت به خلق باشد. از نظر ایشان، این خدمت به خلق عین خدمت به حق است و براى سنجش میزان ارزشمندى هر عمل یا خدمتى، باید میزان نفعى را که آن عمل براى مردم دارد، در نظر گرفت.5 امام خمینى قدسسره در این زمینه معتقد است: کمالات با ارزشهاى انسانى که در عالم هستى وجود دارد از خداوند، ادیان الهى و از انبیاى الهى ناشى مىشود و اگر جز این بود، انسانها به جان هم مىافتادند.6 و اگر این حصار ایمانالهىنبودبشرمرتکبجنایاتبىشمارى مىشد.
الف. امام خمینى و ارزشهاى سیاست داخلى
یکى از انواع ارزشها در اندیشه امام خمینى قدسسره، ارزشهاى سیاست داخلى است. با توجه به سخنان امام خمینى، انعکاسیافته در صحیفه امام، ارزشهاى سیاسى موردنظر ایشان را مىتوان به انواع زیر تقسیم کرد:
آزادىهاى عمومى و سیاسى: امام خمینى قدسسره از «آزادى» با عناوین مهمى نام مىبرد؛ از جمله: ارکان تمدن و توسعه جامعه، حقطبیعىافراد، مبناىنظموامنیت شهروندان، رکن و نتیجه یکتاپرستى،موهبتالهىویکىاز بنیادهاى اسلام.7
امام خمینى درباره تعریف آزادى معتقد است: «آزادى یک مسئلهاى نیست که تعریف داشته باشد. مردم عقیدهشان آزاد است؛ کسى الزامشان نمىکند که شما باید حتما این عقیده را داشته باشید. کسى الزام به شما نمىکند که حتما باید این راه را بروید. کسى به شما الزام نمىکند که باید این را انتخاب کنید... آزادى یک چیز واضحى است.»8
آزادى از نظر امام خمینى قدسسره متأثر از دیدگاه اسلامىاست. ایشان آزادى را از حقوق اولیه انسانها مىدانند: «حق اولیه بشر است که من مىخواهم آزاد باشم. من مىخواهم حرفم آزاد باشد، من مىخواهم مستقل باشم، من مىخواهم خودم باشم.»9
ایشان آزادى را در ابعاد فردى و اجتماعى آن مورد توجه قرار مىدهد که مهمترین این ابعاد عبارتند از: آزادى بیان و عقیده،10 آزادى مطبوعات،11 آزادى احزاب،12 آزادى اقلیتها،13 آزادى زنان در حق رأى،14 آزادى رسانهها،15 آزادى انتخابات،16 آزادى مخالفان سیاسى،17 آزادى احزاب،18 آزادى مذاهب،19 آزادى اصناف20 و آزادى دانشگاهیان.21
مردمسالارى و گسترش حق مشارکت سیاسى: امام خمینى قدسسره همواره نقش عمده و اساسى در نظام و حکومت را به مردم مىدهد. منظور ایشان از «مردم» همه آحاد جامعه مىباشد که همه مسائل سیاسى و اجتماعى متأثر از آنهاست و در واقع، پایه و اساس همه چیز را در جامعه تشکیل مىدهند. علاوه بر این، امام خمینى مشارکت و حمایت مردم از حکومت منتخب خود را از شروط حفظ حکومت و امنیت در جامعه مىداند.
آگاهى مردم و مشارکت و نظارت و هماهنگى آنها با حکومت منتخب خودشان، بزرگترین ضمانت حفظ امنیت در جامعه خواهد بود.22
ایشان این مؤلفه را در ابعاد فردى و اجتماعى آن مورد توجه قرار مىدهد که مهمترین این ابعاد عبارتند از: احترام به رأى و نظر مردم، مشارکت در انتخابات، مشارکت احزاب و تشکلهاى سیاسى، نظارت و دخالت مردم در امور سیاسى، و حق آگاهى به مردم.23
قانون و قانونگرایى: با توجه به اینکه قانونگذارى موجب تحقق عدالت اجتماعى مىشود و قانون ابزارى براى تحقق عدالت و رساندن انسان به سعادت است، به همین علت، امام خمینى قدسسرهاز حکومت اسلامى به عنوان «حکومت قانون» یاد مىکنند و ماهیت این قانون را اسلامى و وظیفه حاکمان اسلامى را تصویب قوانین اسلامى مىدانند:
حکومت اسلامى، حکومت قانون است. در این طرز حکومت، حاکمیت منحصر به خداست و قانون فرمان و حکم خداست. قانون اسلام یا فرمان خدا بر همه افراد و بر دولت اسلامى حکومت تام دارد. همه افراد، از رسول خدا گرفته تا خلفاى آن حضرت و سایر افراد، تا ابد تابعقانون هستند.24
این مؤلفه با معرفهاى زیر عملیاتى شده است: توجه به قوانین و مقرّرات کشور، توجه به قانون اساسى، حاکمیت قانون در جامعه، قانونمندى و قانونمدارى.
امنیت: امام خمینى قدسسره همواره از مقوله امنیت به عنوان یکى از عناصر مهم در استقلال و دفاع از کیان اسلامى سخن مىگویند و نوید حکومت اسلامى همراه با امنیت عمومى مىدهند: «امید است در پرتو حکومت عدل و افراشته شدن پرچم اسلام، آزادى، امنیت و استقلال نصیب ملت محترم ایران شود.»25
نیز در جایى دیگر مىفرمایند: «و ما همه در تحت لواى اسلام، انشاء اللّه امیدوارم با رفاهوامنیت زندگى کنیم.»26
ب. امام خمینى و ارزشهاى سیاست خارجى
مؤلفههاى این ارزشها در سیاست خارجى از نگاه امام خمینى عبارتند ار:
اصل دعوت یا صدور ارزشهاى انقلاب: «صدور انقلاب» که از موضوعات مورد توجه امام قدسسره به شمار مىرود، به معناى صادر کردن تجربههاى انقلاب اسلامى از طریق فرهنگى به دیگر کشورهاى جهان است. از دیدگاه امام خمینى، منظور از صدور انقلاب، همان گسترش اسلام ناب فرهنگى است که جزو رسالتها و تعهدات دولت اسلامى به شمار مىرود و در نتیجه، حمایت از ملتهاىمحروم و مستضعف و حمایت از حکومت جهانى اسلام در این راستا، مفهوم و معنا پیدا مىکند.27 مهمترین ابعاد این مؤلفه از نظر امام خمینى عبارتند از: گسترش ارزشهاى انقلابى، صادر کردن تجربههاى انقلاب اسلامى، بسط ارزشهاى اسلامى، و حمایت از حکومت جهانى اسلام.
تأکید بر نفى سلطهگرى و سلطهپذیرى (تأکید بر اصل نفى سبیل): از دیگر اصول سیاست خارجى امام خمینى، نفى سلطهگرى و سلطهپذیرى است. ایشان براى حیات زیر سلطه غیر، ارزشى قایل نمىشوند، بلکه ارزش حیات را به آزادى و استقلال مىدانند.28 نیز با توجه به آیه شریفه 141 سوره «نساء» که مىفرماید: «وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً.» اذعان مىدارند: «ما منطقمان، منطق اسلام، این است که سلطه نباید از غیر بر شما باشد. نباید شما تحت سلطه غیر بروید. ما هم مىخواهیم نرویم زیر سلطه.»29
این مؤلفه با معرفهایى از قبیل نفى سلطه بیگانگان، نفى سلطه اغیار، و نفى سلطهگرى عملیاتى شده است.
دفاع از کیان اسلام و وحدت مسلمانان: ایشان برنامه سیاست خارجى ایران را برنامه اسلام و اتحاد همه مسلمانان ذکر مىکنند و مىفرمایند: «ما براى دفاع از اسلام و ممالک اسلامى و استقلال ممالک اسلامى در هر حال مهیا هستیم. برنامه ما برنامه اسلام است، وحدت کلمه مسلمین است، اتحاد ممالک اسلامى است... .»30
مهمترین ابعاد این مؤلفه از نظر امام خمینى عبارتند از: دفاع از اسلام و مقدّرات اسلامى، دفاع از ممالک اسلامى، دفاع از استقلال ممالک اسلامى، وحدت کلمه مسلمانان، اتحاد ممالک اسلامى، اتحادیه سران کشورهاى اسلامى، و اتحاد دولتهاى اسلامى.31
اصل نفى ظلم و حمایت از مظلومان و مستضعفان: امام خمینى با استناد به سیره انبیا، ملت اسلام را پیرو مکتبى مىدانست که برنامه آن در دو کلمه خلاصه مىشود: نه ستم کنید، نه مورد ستم قرار گیرید: «لاتَظلمون و لاتُظلمون.»32 مهمترین ابعاد این مؤلفه از نظر امام خمینى عبارتند از: مخالفت با ابرقدرتها، مخالفت با ظالمان، عدم پیروى از نظام سلطه، نفى ظلم در جمهورى اسلامى، عدم ظلمپذیرى، عدم سازش با ظالم، حمایت از مستضعفان، برخوردارى از یک زندگى شرافتمندانه انسانى، اتحاد مستضعفان، محدود کردن قدرت مستکبران، کمک به نهضتهاى آزادىبخش جهان، حمایت از ملتهاى مستضعف جهان.33
اصل استقلال کشور (نه شرقى ـ نه غربى): این اصل در واقع، یکى از شعارهاى اساسى مردم در بحبوحه انقلاب و برگرفته از سخنان امام خمینى قدسسره است که در موارد متعددى به این مسئله اشاره کردهاند. امام راحل از «استقلال ملى» به عنوان یکى از بنیادهاى اسلام یاد مىکنند و مىگویند: «بنیاد دیگر اسلام، اصل استقلال ملى است. قوانین اسلام تصریح دارند که هیچ ملتى و هیچ شخصى حق مداخله در امور کشور ما را ندارد.»34
این مقوله داراى زیرمقولههاى زیر مىباشد: استقلال ملى، عدم مداخله بیگانگان در امور کشور، عدم اتکا به غرب و شرق، تکیه به سرمایههاى ملى داخلى، دولت اسلامى آزاد و مستقل، کوتاه شدن دست ابرقدرتها و سایرین از مقدّرات کشور.35
حفظ تمامیت ارضى و دفاع از آن: در دوران جنگ تحمیلى عراق علیه ایران، امام خمینى قدسسره در سخنرانىهاى متعدد مکررا بر اصل حفظ استقلال و تمامیت ارضى کشور تأکید نمودهاند: «براى حفظ مملکت اسلامى دفاع باید بکنیم... دفاع از کشور مسلمین یکى از واجبات است.»36
این مؤلفه با معرفهاى زیر عملیاتى شده است: عدم اجازه تعدى به خاک کشور، حفظ مملکت اسلامى، دفاع از کشور، تقویت قواى نظامى براى دفاع از سرزمین.37
اصل گسترش روابط بر اساس احترام متقابل و عدم مداخله: امام قدسسره در این مورد قایل به این است که اسلام براى همه و دلسوز براى بشر است و ما همه تابع اسلام و دلسوز براى بشر هستیم؛ به این معنا که «ما با هیچ ملتى بد نیستیم، اسلام آمده بود براى تمام ملل، براى ناس، ... ما اعلام مىکنیم که نظر تجاوز به هیچیک از کشورهاى اسلامى و غیراسلامى نداریم.»38 این مؤلفه با معرفهاى زیر عملیاتى شده است: روابط حسنه و متقابل با دولتها، روابط با کشورها بر اساس عدالت، و روابط صلحآمیز با دول غیرمحارب.39
اصل ایجاد فضاى مسالمتآمیز و پایبندى به قراردادها در روابط بینالمللى: امام خمینى قدسسره صلح و زندگى مسالمتآمیز با مردم دنیا را با زندگى در بین مردم جهان مىآمیزند و مىگویند: «ما صلح مىخواهیم. ما با همه مردم دنیا صلح مىخواهیم باشیم. ما مىخواهیم مسالمت با همه دنیا داشته باشیم. ما مىخواهیم در بین مردم دنیا زندگى بکنیم.»
ایشان کلیه قراردادها و تعهداتى را که دولت اسلامى با استقلال کامل آن را تعهد کرده است، براى خود الزامآور مىدانستند. نمونه آن، پذیرش قطعنامه 598 بود.40
این مؤلفه با معرفهاى زیر عملیاتى شده است: ایجاد فضاى صلحآمیز در جهان، سازش و مسالمت با مردم دنیا، وفاى عهد و پایبندى به قراردادها در روابط بینالمللى.41
ج. امام خمینى و ارزشهاى اجتماعى
عدالتگرایى و رفع تبعیض: بررسى بیانات و سخنان و نوشتههاى امام خمینى قدسسره بیانکننده این است که ایشان به عدالت به عنوان یکى از مهمترین ارزشها در عرصه اجتماع اعتقاد دارند. امام خمینى قدسسرهعدالت را اینگونه تعریف مىنماید: «عدالت عبارت است از حد وسط افراط و تفریط، و آن از امّهات فضایل اخلاقیه است.»42
این مؤلفه با معرفهاى زیر عملیاتى شده است: توجه به نیازهاى اساسى افراد، توزیع برابر منابع، تعدیل ثروت، از بین رفتن تبعیض، یکسانى در برابر قانون، رعایت مصالح عمومى، و حمایت از همهاقشار جامعه با اولویت نیازمندان.
مردمگرایى و حمایت از محرومان (گرایش به تودههاى مردم محروم و حمایت از آنان): از بررسى سخنرانىها، پیامها و توصیههاى امام راحل استفاده مىشود که مسئله خدمتگزارى به تودههاى مردم جامعه، یکى از اهداف بزرگ او بوده که همواره بدان تأکید داشت. ایشان معتقد بود حکومتها باید تابع تودههاى مردم و خدمتگزار آنها باشند نه حاکم آنها. به عبارتى، حکومت حق مردم است و وظیفه حکومتها فقط خدمترسانى به ملت است.43 «ما طرفدار ضعفا و مستضعفین هستیم و مىخواهیم اینها زندگى [راحتى داشته باشند.]»44
این مؤلفه با معرفهاى زیر عملیاتى شده است: توجه به مفاهیمى از قبیل ملت، امت، خلق و تودههاى مردم و لزوم خدمتگزارى به آنان، توجه به کارگران و کشاورزان، توجه به کارمندان، و حمایت از طبقات ضعیف و آسیبپذیر جامعه.
وحدت عمومى: وحدت نیز یکى از ارزشهاى مهمى است که امام خمینى همواره آن را از جنبههاى گوناگون مورد توجه قرار مىدهند. ایشان در تعریف وحدت مىگویند: «وحدت همان چیزى است که در قرآن کریم درباره آن سفارش شده است و ائمّهاطهار علیهمالسلام مسلمینرابه آن دعوت کردهاند و اصولاًدعوتبهاسلامدعوتبهوحدت است.»45
مهمترین ابعاد این مؤلفه از نظر امام خمینى عبارتند از: وحدت حوزه و دانشگاه، وحدت احزاب، وحدت اقشار اجتماعى، وحدت اقوام وتوجه به مفاهیمى از قبیل برادرى، همبستگى و انسجام و وفاق اجتماعى.46
اصلاح نظام ادارى و مدیریتى صحیح و کارآمد: امام خمینى در لابهلاى سخنان خود، با تأکید بر این مطلب که دولت براى بالا بردن رشد کارآمدى خویش نیازمند اصلاحادارى در مقاطع مختلف است، این عمل را از جمله امورى مىدانند که انجام ندادن به موقع آن باعث رشد معکوس کارآمدى دولت مىشود: «اصلاح دولت و اصلاح ادارات و اصلاح جامعه و بازسازى، همه اینها بر دوش شما آقایانى است که در رأس امور هستید و چنانچه همت نگمارید چه بسا که ما قدم را به واپس برداریم.»47
مهمترین ابعاد این مؤلفه از نظر امام خمینى عبارتند از: شایستهسالارى، وجدانکارى، رسیدگى سریع به امور مردم، فسادزدایى، جلوگیرى از برخورد تکلیفى با مردم، پرهیز از تشریفات و کاغذبازى.48
د. امام خمینى و ارزشهاى فرهنگى
امام خمینى با استناد به تعالیم عالیه اسلام و بر اساس اندیشه دینى، اساس جامعه را در فرهنگ آن مىداند و ضمن پذیرش نیازهاى مادى و اقتصادى به عنوان یکى از ابعاد وجودى انسان، نقش فرهنگ را تعیینکننده، و امور دیگر را تابعى از آن مىشناسد: «بىشک بالاترین و والاترین عنصرى که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسى دارد فرهنگ آن جامعه است. اساسا فرهنگ هر جامعه، هویتوموجودیتآنجامعهرا تشکیل مىدهد.»49
استقلال فکرى و فرهنگى: امام خمینى قدسسره «استقلال» را یکى از مهمترین اصول و محورهاى برنامهریزى توسعه، و وابستگى و سلطه فرهنگى را اساسىترین علت عقبماندگى کشورهاى جهان سوم مىدانستند. ایشان بارها و بارها درباره آن به ملتهاى دربند، بخصوص مسلمانان، هشدار دادند.50
از منظر امام راحل، بالاترین وابستگى، وابستگى فکرى و فرهنگى است که خود زمینهساز سایر وابستگىهاى اقتصادى و فرهنگى مىشود. از منظر امام خمینى، مهمترین راه دستیابى به استقلال فرهنگى از دو طریق مىباشد:
1. تقویت خودباورى و حفظ کرامت افراد: امام خمینى در آثار خود در همین زمینه، تأکید فراوانى بر حفظ کرامت و شخصیت افراد جامعه دارند و بالاترین صدمه را صدمه شخصیتى مىدانند.51
2. احیاى هویت دینى و ملى: امام خمینى شناخت و احیاى هویت را رمز استقلال و قدرت کشور52 و مانعى در راه گسترش سلطه قدرتهاى جهانى دانسته، همواره تأکید مىکردند: «هیچ نحو استقلالى حاصل نمىشود، الا اینکه ما خودمان را بشناسیم.»53
مهمترین ابعاد این مؤلفه از نظر امام خمینى عبارتند از: ازخودبیگانگى فرهنگى، استعمار فرهنگى، فرهنگ استعمارى، سلطه فرهنگى، فرهنگ سلطه، استقلال فرهنگى، تحول فرهنگى و استقلال فکرى، حفظ کرامت و شخصیت افراد جامعه، تقویت خودباورى و اعتماد به نفس، احیاى هویت دینى و ملى.54
توسعه علمى و فرهنگى: امام خمینى براى نهادهایى مانند دانشگاهها، مراکز تحقیقاتى، مدارس و... که علم را توسعه مىدهند، اهمیت زیادى قایل هستند و بخش عمدهاى از آثار ایشان، اختصاص به مراکز مذکور دارد. «باید چه طبقه جوان روحانى و چه دانشگاهى، با کمال جدیت به تحصیل علم، هریک در محیط خود ادامه دهند.»55
امام قدسسره بر نقش مطبوعات در رشد و آگاهى عمومى تأکید زیادى دارند: «در باب نشریات، خودتان مىدانید که نقش نشریات در هر کشورى از همه چیز بالاتر است. روزنامهها و مجلات مىتوانند که یک کشورى را رشد بدهند و هدایت بدهند به راهى که صلاح کشور است و مىتوانند بعکس عمل بکنند.»56
مهمترین ابعاد این مؤلفه از نظر امام خمینى عبارتند از: مخالفت با جهل، جمود و تحجر، استفاده از وسایل ارتباط جمعى براى بسط آگاهى و توسعه دانش، گسترش سوادآموزى، گسترش آموزش و پرورش، و دعوت وتشویق به فراگیرى علم و تخصص.57
حاکمیت و بسط ارزشهاى اسلامى و اخلاقى در جامعه: امام خمینى قدسسره از مهمترین دستاوردهاى انقلاب را احیاى مجدد اسلام و آشکار شدن نقش دین در تحرک دادن به اجتماع، ایجاد تحول روحى در مردم از مادیات به معنویت و ایجاد دگرگونى در ارزشها مىداند.58
این مؤلفه با معرفهاى زیر عملیاتى شده است: دورى از فرهنگ مبتذل غربى، سادهزیستى، قناعت، جلوگیرى از فساد اخلاقى و فحشا در جامعه، گسترش اخلاق دینى، دورى از خوى اشرافىگرى و... .
ه . امام خمینى و ارزشهاى اقتصادى
توسعه صنعتى و کشاورزى: امام خمینى اصولاً به اقتصاد به عنوان حوزه عملى و عرفى که معیشت و زندگانى مادى مردمان را تأمین مىکند، همواره به دیده اهمیت نگریسته است. این نکته از تأکید ایشان بر برخى شاخصهاى مهمى نظیر اهمیت کشاورزى، ارزش کار و کارگر، رفاه عمومى، فقرزدایى، محرومیتزدایى، رسیدگى به مسکن و معیشت مستضعفان، خودکفایى در صنعت و... مشخص است. از اینرو، توسعه اقتصادى (فرایندى که طى آن، در سطح زندگى مادى مردم تحول مثبت پدید مىآید)، نیز مورد توجه ایشان بوده و به آن بهاى زیادى دادهاند.
براى نمونه، امام راحل، صاحبان ثروت و سرمایه را براى به کارگیرى سرمایه خویش در فعالیتهاى اقتصادى فراخوانده و بر نقش دولت در توسعه اقتصادى از زوایاى مختلف توجه دارند: برنامهریزى در جهت رفاه متناسب با وضع عامه مردم... تشویق به تولیدات داخلى و برنامهریزى در جهت توسعه صادرات و گسترش مادى صدور کالا و خروج از تکیه به صادرات نفت و نیز آزادى واردات و صادرات و به طور کلى تجارت براساس قانون و با نظارت دولت در نوع و قیمت... و توسعه حضور مردم در کشاورزى و صنعت و تجارت و بازسازى شهرهاى تخریبشده و شکستن طلسم انحصار در تجارت داخل و خارج به افراد خاص متمکن و مرفه و بسط آن به تودههاى مردم و جامعه.59
مهمترین ابعاد این مؤلفه از نظر امام خمینى عبارتند از: رشد و توسعه صنعتى، توسعه کشاورزى، توسعه تجارت، توسعه بنگاههاى اقتصادى، و رشد سرمایهگذارى.60
استقلال و خودکفایى اقتصادى: امام قدسسره با وقوف به اینکه توسعه اقتصادى نیازمند فناورى جدید است و فناورى جدید در اختیار جوامع غربى است، نگران چگونگى دستیابى به فناورى است، به گونهاى که انتقال فناورى موجب وابستگى نگردد. از اینرو، بخش عمدهاى از سخنان ایشان در حوزه فرهنگ و اقتصاد، در نکوهش وابستگى، و دعوت به خودباورى و اتکا به خود ایراد شده است: «در خصوص صنعتى کردن مملکت، ما کاملاً با این امر موافقیم، ولى ما خواستار یک صنعت ملى و مستقل هستیم که در اقتصاد مملکت ادغام شده و همراه با کشاورزى در خدمت مردم قرار گیرد، نه یک صنعت وابسته به خارجه.»61
این مؤلفه با معرفهاى زیر عملیاتى شده است: خودکفایى کشاورزى و صنعتى، ایجاد مراکز عمرانى، افزایش تولید انرژى، بالا رفتن ذخایر ارزى مملکت از طریق به کار گرفتن صحیح ارز حاصل از فروش نفت، و راهاندازى کارخانهها.62
عدالت اقتصادى (توزیع عادلانه ثروت با اولویت دادن به محرومان): یکى دیگر از نگرانىهاى امام راحل در زمینه توسعه اقتصادى، «عدالت اجتماعى» است. ایشان توسعه اقتصادى را همراه با عدالت اجتماعى و در صورتى که نتایج مثبت توسعه اقتصادى اقشار وسیعى از جامعه را تحت تأثیر قرار دهد و معیشت آنان را بهبود ببخشد، مىپذیرد. از نظر امام راحل، توسعه اقتصادى که طى آناکثریت بزرگى محروم و فقیر باشند و اقلیتى ناچیز برخوردار، مورد قبول نیست. بنابراین، ایشان عدالت اجتماعى را لازمه و شرط یک اقتصاد سالم مىدانند: «... بلکه اسلام یک رژیم معتدل با شناخت مالکیت و احترام به آن به نحو محدود در پیدا شدن مالکیت و مصرف که اگر به حق به آن عمل شود، چرخهاى اقتصاد سالم به راه مىافتد و عدالت اجتماعى که لازمه یک رژیم سالم است تحقق مىیابد.»63
این مؤلفه با معرفهاى زیر عملیاتى شده است: رفاه در توزیع، رفاهدربرابرى، توزیع یکسان منابع، عدالت در توزیع وتوسعهرفاهبراىهمهاقشاراجتماعىبااولویتمحرومان.64
ایجاد رفاه و کاهش فقر: یکى از مذمومترین پدیدههاى اجتماعى نزد امام قدسسره «فقر» است که به اشکال مختلف درباره آن و لزوم برخورد با آن سخن گفتهاند. ایشان فقر را یکى از علل اجتماعى انقلاب مىدانند و یکى از اهداف ایشان در مبارزه با رژیم شاه، رفع فقر و بدبختى اقتصادى از جامعه بود. در همین رابطه، پس از ذکر چگونگى تقسیم جامعه به دو گروه «اقلیت برخوردار و مرفه» و «اکثریت گرسنه و محروم»، مىگویند: «ما وظیفه داریم مردم مظلوم و محروم را نجات دهیم.»65
این مؤلفه با معرفهاى زیر عملیاتى شده است: افزایش رشد سرانه، رشد بهداشت عمومى، رشد اشتغال، ایجاد امکانات خدماتى، رفاهى، ورزشى و تفریحى.
تعاون و مشارکت اقتصادى: امام خمینى که آزادى و استقلال افراد، رشد و شکوفایى اقتصاد کشور و امکان خدمت بیشتر به محرومان را در گرو مشارکت و بسیج مردم مىدانست، دولتسالارى و عدم مشارکت مردم در امور اقتصادى را به عنوان تجربه شکستخورده و بیمارى مهلک تعبیر مىکردند: «دولت چنانچه کرارا تذکر دادهام، بىشرکت ملت و توسعه بخشهاى خصوصى جوشیده از طبقات محروم مردم و همکارى با طبقات مختلف مردم با شکست مواجه خواهد شد.»66
مهمترین ابعاد این مؤلفه از نظر امام خمینى عبارتند از: تعاون، همکارى اقتصادى، شرکتهاى تعاونى، همکارى صنعتى و همیارى اقتصادى.
اصلاح اقتصادى و مبارزه با رانتخوارى و مفاسد اقتصادى: امام خمینى در مصاحبههاى خود در مورد ویژگىهاى اقتصاد اسلامى، به رسیدگى به اموال سرمایهداران و غارتگران اموال عمومى اشاره و به بازپسگیرى حق مردم تأکید نمودند و خواستار بررسى سرمایهشان شدند.67 ایشان در مورد مفاسد اقتصادى از جمله ربا اشاره نموده و حاکمیت ربادربازاررامساوىحاکمیتطاغوت دانستند.68
این مؤلفه با معرفهایى همچون مبارزه با رانتخوارى، مبارزه با رشوه، مبارزه با زراندوزى و کاخنشینى و اسراف، و صرفهجویى در امور اقتصادى عملیاتى شده است.
بررسى نتایج مربوط به سؤال دوم: ارزشهاى انقلاب اسلامى در سخنان هاشمى رفسنجانى
جدول شماره 1: تجزیه و تحلیل ارزشهاى انقلاب اسلامى در محتواى سخنان هاشمى رفسنجانى
ردیف |
زیرمقوله |
فراوانی |
درصد |
1 |
ارزشهای سیاسی |
132 |
13 |
2 |
ارزشهای سیاست خارجی |
173 |
5/17 |
3 |
ارزشهای اجتماعی |
98 |
10 |
4 |
ارزشهای اقتصادی |
460 |
5/46 |
5 |
ارزشهای فرهنگی |
88 |
9 |
6 |
سایر |
40 |
4 |
جمع |
991 |
100 |
چنانکه جدول بالا نشان مىدهد، ارزشهاى اقتصادى با 460 فراوانى و 5/46 درصد مضامین از مجموع مضامین گفتارهاى هاشمى (991 مضمون)، مهمترین هدف و دغدغه ایشان را تشکیل مىدهد.
در این دوران، مىتوان گفت که با پایان جنگ و آغاز دوران ریاستجمهورى هاشمى، مرحله دیگرى براساس یکى از ارزشهاى انقلاب و امام خمینى قدسسره به نام «گفتمان سازندگى» شروع مىشود که ارزش حاکم بر این دوران حرکت به سمت و سوى رشد و توسعه ارزشهاى اقتصادى براى تأمین منافع ملى است و این مسئله به کانون گفتارى ایشان تبدیل شد. مرکز ثقل توجه و اندیشه هاشمى، لزوم پرداختن دقیق به مشکلات اقتصادى و بهرهگیرى از منابع غنى کشور براى توسعه اقتصادى آن بود. بنابراین، مهمترین دغدغه و مسئله اجتماعى ایشان، فقر و عقبماندگى است. هدف هاشمى، رسیدن به وضعیت مطلوب رفاه و توسعه اقتصادى از طریق برنامهها و سیاستهاى افزایش تولید و عمران و سیاستهاى تعدیل و خصوصىسازى مىباشد. وضعیت آسیبى در نظر ایشان، زمانى است که فقر، میزان پایین تولید و عقبماندگى اقتصادى گریبانگیر کشور شود و در مقابل، وضعیت مطلوب در ذهن ایشان زمانى است که تولید و سرمایهگذارى بیشتر، سرلوحه سیاستهاى دولت قرار گیرد و آبادانى، رفاه، وفور و سازندگى در جامعه حاصل شود و جامعهاى آباد و ثروتمند به وجود آید.
اولویت دوم ارزشهاى چندگانه انقلاب و امام قدسسره در اندیشه هاشمى، مقوله ارزشهاى سیاست خارجى با 173 فراوانى و 5/17 درصد مىباشد. از بین زیرمقولات ارزشهاى سیاست خارجى، پایبندى بر روابط و قراردادها بر اساس احترام متقابل و عدم مداخله با 22 درصد فراوانى در مرتبه اول، تأکید بر نفى سبیل و نفى سلطه بیگانگان با 18 درصد، ایجاد فضاى مناسب و مسالمتآمیز در روابط بینالملل با 16 درصد و دفاع از تمامیت ارضى با 11 درصد فراوانى در رتبههاى بعدى قرار دارند.
از تجزیه و تحلیل این مؤلفه در دوره هاشمى، مىتوان توجه به منافع ملى و ترتیبات منطقهاى و پرهیز از هرگونه تنش در قالب سیاست عادىسازى و گسترش روابط با کشورهاى جهان و سازمانهاى بینالمللى و منطقهاى را مورد بررسى قرار داد، به گونهاى که زیرمقوله پایبندى به روابط و قراردادها بر اساس احترام متقابل در اولویت اول، و مقوله ایجاد فضاى مناسب و مسالمتآمیز در روابط بینالملل در اولویت سوم سیاست خارجى ایشان قرار دارد. این تغییر ضمن اینکه در شعارهاى مطرحشده در آن مقطع زمانى در مورد صدور انقلاب و ارزشهاى اسلامى قابل مشاهده است، در موضعگیرىهاى هاشمى در قبال حوادث دنیا و به ویژه کشورهاى اسلامى نیز هویداست.
اولویت سوم هاشمى از بین اهداف چندگانه انقلاب، مقوله ارزشهاى سیاسى با 132 فراوانى و 13 درصد مىباشد. توزیع زیرمقولههاى ارزش سیاسى در گفتمان هاشمى بدین ترتیب است: زیرمقوله قانون و قانونگرایى با 5/32 در مرتبه اول؛ آزادى با 29 درصد فراوانى در مرتبه دوم؛ مردمسالارى دینى و گسترش حق مشارکت با 25 درصد فراوانى در مرتبه سوم؛ و مقوله امنیت با 5/13 درصد فراوانى در مرتبه آخر اهمیت قرار دارد. نتیجه تجزیه و تحلیل یافتهها این است که گرچه هاشمى در رابطه با ارزشهاى سیاسى، از جمله مقوله آزادى و آزادى احزاب براى شرکت در انتخابات، اهمیت قایل بود، ولى در ارائه و توضیح برنامههاى کلان خود از جمله در برنامه اول و دوم توسعه کشور، فصلى به نوسازى و ارزشهاى سیاسى اختصاص نداد و در برنامهها، صرفا رشد و توسعه اقتصادى و به تبع آن مشارکت اقتصادى آنهم در سطح اجرایى را دنبال مىکرد که به گونهاى تکبعدى و فاقد جامعیت و نگرش همهجانبه به مسئله توسعه ارزشها بود. به همین دلیل، برخى زمینههاى بحرانمشارکت را از طریق گرایشهاى فرهنگى و اقتصادى جدید خود تشدید و تقویت مىکرد.
همانگونه که در جدول (1) مشهود است، ارزشهاى اجتماعى با 98 فراوانى و 10 درصد از مجموع مضامین، در مرتبه چهارم قرار دارد. توزیع زیرمقولههاى ارزش اجتماعى بدینگونه است: عدالتگرایى و رفع تبعیض با 46 درصد فراوانى در اولویت اول؛ مردمگرایى و حمایت از تودههاى محروم با 33 درصد فراوانى در مرتبه دوم؛ وحدت عمومى با 11 درصد فراوانى در مرتبه سوم؛ و زیرمقوله نظام ادارى و مدیریتى صحیح و کارآمد با 10 درصد فراوانى در مرتبه آخر قرار دارد.
گفتمان ارزشهاى اجتماعى و از جمله عدالت، متناسب با توسعه و ارزشهاى اقتصادى تعریف شد و رفاه اقتصادى و توسعه نشانهاى از نزدیک شدن به مفهوم عدالت معنا گردید. به همین دلیل، روى سخن هاشمى با صاحبان سرمایه و بخش بالاى هرم جامعه به جاى مردم بود. اعتقاد هاشمى بر این بود که در سایه افزایش حجم سرمایه است که عدالت به معناى بهرهمندى همه اقشار جامعه از قدرت اقتصادى و کاهش فقر فراهم مىشود.
ارزشهاى فرهنگى و معنوى نیز با 88 فراوانى و 9 درصد در مرتبه آخر اولویت ارزشى ایشان قرار دارد. توزیع مقولات ارزشها در گفتارهاى هاشمى بدین ترتیب است: گسترش و عمومیت بخشیدن به دانش و سطح آگاهىهاى عمومى (توسعه علمى و فرهنگى) با 42 درصد، پرهیز از غربگرایى و جایگزینى ارزشهاى اسلامى در جامعه (ارزشگرایى) با 5/37 درصد و مقوله استقلال فرهنگى و احیاى هویت با 5/20 درصد.
از تجزیه و تحلیل یافتهها چنین برمىآید که هاشمى در رویکرد فرهنگى خود هم، متأثر از دیدگاه غالب توسعه اقتصادى است؛ بدین ترتیب که به توسعه علمى و فنى و گسترش مراکز آموزشى در راستاى تربیت نیروى متخصص و کارآزموده بهاى زیادى قایل است.
بررسى نتایج مربوط به سؤال سوم: ارزشهاى انقلاب اسلامى در سخنان خاتمى
جدول شماره 2: تجزیه و تحلیل ارزشهاى انقلاب اسلامى در محتواى سخنان محمد خاتمى
ردیف |
زیر مقوله |
فراوانی |
درصد |
1 |
ارزشهای سیاسی |
377 |
38 |
2 |
ارزشهای سیاست خارجی |
110 |
11 |
3 |
ارزشهای اجتماعی |
108 |
11 |
4 |
ارزشهای اقتصادی |
213 |
21 |
5 |
ارزشهای فرهنگی |
124 |
12 |
6 |
سایر |
66 |
7 |
جمع |
998 |
100 |
در تحلیل محتواى سخنرانىهاى خاتمى، چنانکه جدول بالا نشان مىدهد، رویکرد و گفتمان حاکم از بین ارزشهاى انقلاب اسلامى برآمده از گفتمان امام خمینى قدسسره، توسعه ارزشهاى سیاسى مىباشد؛ بدین صورت که بیشترین تأکیدات بر روى شاخصههایى همچون گسترش آزادىهاى قانونى، مردمسالارى دینى، قانونگرایى و حق مشارکت سیاسى، از جمله حق رأى و... مىباشد. از مجموع مضامین گفتارهاى ایشان (998 مضمون)، 377 فراوانى، یعنى 38 درصد مضامین، به مقوله ارزشهاى سیاسى اختصاص دارد که مرتبه اول و مهمترین هدف ایشان را تشکیل مىدهد (جدول شماره 2). به این ترتیب، مىتوان گفت که مهمترین ارزش از نظر خاتمى، ارزشهاى سیاسى مىباشد. وى به تقدم توسعه ارزشهاى سیاسى بر توسعه اقتصادى دستکم در عرصه عمل اعتقاد دارد. وضعیت آسیبى در نظر ایشان، زمانى است که وجهه مردمسالارانه نظام، لطمه خورده و بحرانمشارکت و عدم آزادى به وجود آید. در تحلیل محتواى صحبتهاى خاتمى، چنانکه جدول شماره 2 نشان مىدهد، ارزشهاى اقتصادى با 213 فراوانى و 21 درصد، در اولویت دوم اهداف ایشان قرار دارند. از بین زیرمقولات ارزشهاى اقتصادى، توسعه صنعتى و کشاورزى با 37 درصد فراوانى در مرتبه اول، ایجاد رفاه و امحاى فقر با 28 درصد، تعاون و مشارکت اقتصادى با 12 درصد و استقلال و خودکفایى اقتصادى با 11 درصد فراوانى و مقولههاى عدالت اقتصادى و مبارزه با مفاسد اقتصادى هرکدام با 6 درصد فراوانى در رتبههاى بعدى قرار دارند.
سیاستهاى اقتصادى خاتمى نیز دستکم در عرصه گفتار تا حد زیادى ادامه سیاستهاى هاشمى است. از منظر خاتمى، ارزشهاى اقتصادى و توسعه لوازم آن یکجانبه نیست. وى معتقد است که لازمه توسعه اقتصادى، توسعه علمى، سیاسى و فرهنگى است؛ به عبارتى، ابعاد مختلف توسعه را لازم و ملزوم یکدیگر مىگیرد. ایشان در باب مشکلات اقتصادى با اشاره به برنامههایى که بتواند هزینههاى جارى کشور را کاهش دهد، بر کاستن از تصدى دولت و از بین بردن انحصارات اقتصادى و نیز لزوم جذب سرمایه، در چارچوب طرح ساماندهى اقتصادى تأکید مىکند.
بعد ارزشهاى فرهنگى و معنوى نیز با 124 فراوانى و 12 درصد در مرتبه سوم اولویت ارزشى ایشان قرار دارد. توزیع زیرمقولات این ارزشهاى فرهنگى بدین ترتیب است: گسترش و عمومیت بخشیدن به دانش و سطح آگاهىهاى عمومى (توسعه علمى و فرهنگى) با 42 درصد در رتبه اول؛ پرهیز از غربگرایى، و بسط ارزشهاى اسلامى در جامعه (ارزشگرایى) با 35 درصد در رتبه دوم و استقلال فرهنگى و احیاى هویت با 23 درصد در مرتبه سوم قرار دارد.
همانگونه که از جدول 2 برمىآید، خاتمى در راستاى ارزش غالب خود، یعنى توسعه ارزشهاى سیاسى و از جمله آن آزادى بیان و آزادى اندیشه، به آگاهىبخشى همه مردم براى شناختن حقوق مدنى و سیاسى خود اهمیت ویژهاى قایل است. به همین دلیل، اولویت ارزشى ایشان توسعه فرهنگى و علمى، از جمله توسعه کمّى و کیفى مطبوعات در راستاى بازشدن فضاى فرهنگى کشور است. در همین زمینه، خاتمى وظیفه مهم رسانهها و مطبوعات را آگاهىبخشى ذکر مىکند.
در تحلیل محتواى گفتارهاى خاتمى ارزشهاى سیاست خارجى با 110 فراوانى و 11 درصد، در مرتبه چهارم قرار دارد. از بین زیرمقولات ارزشهاى سیاست خارجى، مقوله ایجاد فضاى مناسب و مسالمتآمیز در روابط بینالملل با 23 درصد فراوانى در رتبه اول؛ پایبندى به روابط قراردادها بر اساس احترام متقابل و عدم مداخله با 19 درصد فراوانى در مرتبه دوم؛ تأکید بر نفى سبیل و نفى سلطه بیگانگان با 18 درصد، استقلال سیاسى با 14 درصد فراوانى و نفى ظلم و حمایت از مظلومان با 13 درصد در رتبههاى بعدى قرار دارند. مطلبى که از تجزیه و تحلیل یافتههاى ایشان در این مقوله به دست مىآید این است که خاتمى اصول سیاست خارجى خود را بر مبناى اصل تنشزدایى و همزیستى و ایجاد فضاى مسالمتآمیز بر مبناى گفتوگوى تمدنها و تساوى فرهنگها استوار ساخت و معتقد بود: این سیاست موجب تأمین، تقویت، توسعه و تثبیت امنیت ملى و منافع ملى مىشود و سبب خواهد شد هزینه اداره کشور به حداقل برسد. ایشان بر مبناى این سیاست، خواستار ایجاد رابطه با همه کشورها بر اساس احترام متقابل در عین حفظ استقلال و منافع ملى شد که این زیرمقوله در اولویت دوم اهدافش قرار دارد.
در زمینه ارزشهاى اجتماعى، تلاش و تأکید بیش از حد خاتمى بر مسائل سیاسى باعث شد که دستکم در عرصه گفتار توجه کافى به ارزشهاى اجتماعى، از جمله عدالت اجتماعى و توجه به محرومان صورت نگیرد، به گونهاى که ارزشهاى اجتماعى در گفتارهاى خاتمى با 108 فراوانى و 11 درصد از مجموع مضامین، در مرتبه چهارم قرار دارد. در مورد زیرمقولههاى ارزشهاى اجتماعى، عدالتگرایى و رفع تبعیض با 36 درصد فراوانى در اولویت اول اهداف ایشان قرار دارند. زیرمقوله مردمگرایى و حمایت از تودههاى محروم با 34 درصد فراوانى در مرتبه دوم؛ وحدت عمومى با 16 درصد فراوانى در مرتبه سوم و زیرمقوله نظام ادارى و مدیریتى صحیح و کارآمد با 14 درصد فراوانى در مرتبه آخر قرار دارد.
بررسى نتایج مربوط به سؤال چهارم: ارزشهاى انقلاب اسلامى در سخنان احمدىنژاد
جدول شماره 3: تجزیه و تحلیل ارزشهاى انقلاب اسلامى در محتواى سخنان احمدىنژاد
ردیف |
زیر مقوله |
فراوانی |
درصد |
1 |
ارزشهای سیاسی |
85 |
8 |
2 |
ارزشهای سیاست خارجی |
217 |
21 |
3 |
ارزشهای اجتماعی |
347 |
34 |
4 |
ارزشهای اقتصادی |
236 |
23 |
5 |
ارزشهای فرهنگی |
128 |
13 |
6 |
سایر |
7 |
1 |
جمع |
جمع |
1020 |
100 |
در تحلیل محتواى سخنرانىهاى احمدىنژاد، مقوله ارزشهاى اجتماعى، اولین اولویت ایشان از بین ارزشهاى چندگانه انقلاب و امام قدسسرهبوده است و بیشترین تأکیدات ایشان بر روى شاخصههاى عدالتگرایى و رفع تبعیض، مردمگرایى و حمایت از محرومان، خدمترسانى به تودههاى مردم و غیره مىباشد. از مجموع مضامین گفتارهاى احمدىنژاد (1020 مضمون)، 347 فراوانى، یعنى 34 درصد مضامین، به مقوله ارزشهاى اجتماعى اختصاص دارد که مرتبه اول و مهمترین هدف ایشان را تشکیل مىدهد (جدول شماره 3). به این ترتیب، مىتوان گفت که مهمترین ارزش از نظر احمدىنژاد، ارزشهاى اجتماعى مىباشد.
در تحلیل محتواى صحبتهاى احمدىنژاد، چنانکه جدول فوق نمایانگر است، ارزشهاى اقتصادى با 236 فراوانى و 23 درصد، در اولویت دوم اهداف ایشان قرار دارند. توزیع زیرمقولات ارزشهاى اقتصادى بدین شرح مىباشد: توسعه صنعتى و کشاورزى با 27 درصد فراوانى در مرتبه اول؛ ایجاد رفاه و امحاى فقر با 22 درصد در مرتبه دوم؛ عدالت اقتصادى با 17 درصد در مرتبه سوم؛ تعاون و مشارکت اقتصادى با 16 درصد در مرتبه چهارم؛ مقوله مبارزه با مفاسد اقتصادى با 12 درصد فراوانى در رتبه پنجم و استقلال و خودکفایى اقتصادى با 6 درصد فراوانى در رتبه آخر اهمیت قرار دارند.
با تحلیل یافتههاى این ارزشها مىتوان گفت که احمدىنژاد با نقد توسعه اقتصادى دولتهاى پیشین که در پیشبرد سیاست دولت حداقلى و خصوصىسازى شرکتهاى دولتى دست امداد به سوى سرمایهداران و شرکتهاى بزرگ دراز کرده بودند، معتقد است: باید توسعه اقتصادى و روند خصوصىسازى در آن به جاى واگذارى شرکتهاى دولتى به فرد یا افراد خاص، به شکل توزیع این شرکتها به صورتهاى مختلف بین عامه مردم پیگیرى شود. به همین دلیل، ایشان راهکارهایى همچون توزیع سهام عدالت، حمایت از بنگاههاى کوچک و زودبازده، محدود کردن سرمایهگذارىبنگاههاى دولتى و واگذارى آن به اقشار محروم و دهکهاى پایین درآمدى را برمىگزیند. وى معتقد است: به رغم توسعه اقتصادى و صنعتى صورت گرفته در دهههاى اخیر، ساختار اقتصادى کشور بیمار است و باید اصلاح شود. به همین دلیل، احمدىنژاد محورهاى هفتگانه تحول اقتصادى را بر مبناى تحول در نظام بهرهورى، نظام بانکى، نحوه توزیع کالا و خدمات، قوانین گمرکى، نظام مالیاتى و هدفمند کردن یارانهها قرار مىدهد.
ارزشهاى سیاست خارجى در گفتارهاى احمدىنژاد با 217 فراوانى و 21 درصد در اولویت سوم اهداف ایشان قرار دارد. اولویت زیرمقولههاى ارزش سیاست خارجى در گفتارهاى احمدىنژاد به شرح زیر است: تأکید بر نفى سبیل و نفى سلطه بیگانگان با 28 درصد؛ پایبندى به روابط و قراردادها بر اساس احترام متقابل و عدم مداخله با 19 درصد؛ ایجاد فضاى مناسب در روابط بینالملل با 13 درصد، نفى ظلم و حمایت از مظلومان با 11 درصد، دفاع از کیان اسلام و وحدت مسلمانان با 8 درصد؛ صدور انقلاب و گسترش ارزشهاى انقلابى با 8 درصد؛ استقلال سیاسى با 7 درصد؛ و حفظ و دفاع از تمامیت ارضى با 6 درصد فراوانى.
از تجزیه و تحلیل جدول فوق به این نتیجه مىرسیم که احمدىنژاد با نقد سیاست خارجى دولتهاى قبلى، سیاست خارجى دولت خود را فعال و مثبت، تهاجمى و قرار گرفتن در جایگاه مدعى، نه متهم در نظام بینالملل نام مىبرد.
مقوله ارزشهاى فرهنگى و معنوى با 124 فراوانى و 13 درصد در اولویت چهارم اهداف ایشان قرار دارد. زیرمقولات ارزش فرهنگى در گفتمان احمدىنژاد بدین ترتیب است: حاکمیت و بسط ارزشهاى اسلامى در جامعه (ارزشگرایى) 42 درصد؛ استقلال فرهنگى و احیاى هویت 32 درصد؛ گسترش و عمومیت بخشیدن به دانش و سطح آگاهىهاىعمومى(توسعهعلمىوفرهنگى)26درصد.
ارزشهاى سیاسى در بین مقولات ارزشها داراى کمترین فراوانى مىباشد، به گونهاى که با 85 فراوانى و مجموع 8 درصد در اولویت آخر اهداف ایشان قرار دارد. زیرمقولههاى ارزش سیاسى در گفتمان احمدىنژاد به ترتیب اولویت زیر مىباشد: آزادى با 43 درصد فراوانى؛ مردمسالارى و گسترش حق مشارکت سیاسى با 26 درصد فراوانى؛ قانون و قانونگرایى با 25 درصد فراوانى؛ و زیرمقوله امنیت با 6 درصد فراوانى.
از تجزیه تحلیل مقوله سیاسى، اینگونه استنباط مىگردد که ایشان جمهورى اسلامى را به دلیل برگزارى 27 انتخابات در سالهاى گذشته، نمادى از مردمسالارى حقیقى و نظامى کاملاً مردمى، و آزادى موجود در آن را آزادى بىنظیرى توصیف مىنماید. احمدىنژاد احزاب را ساخته و پرداخته افراد نفوذدار دانسته و انحراف صورتگرفته در مدیریت دولتهاى گذشته را به دلیل اصالت دادن افراطى به احزاب مىداند.
چنانکه در جدول (شماره 4) مشاهده مىکنیم، نگاهى تطبیقى به ارزشهاى رؤساى دولتهاى بعد از انقلاب، تفاوتها و شباهتهاى آنان را نمایان مىسازد:
جدول شماره 4: مقایسه تطبیقى اهداف و ارزشهاى انقلاب از نقطه نظر رؤساى سه دولت بعد از انقلاب به شکل درصدى
ردیف |
زیر مقوله ها |
هاشمی |
خاتمی |
احمدی نژاد |
1 |
ارزش های سیاسی |
13 |
38 |
8 |
2 |
ارزش های سیاست خارجی |
5/17 |
11 |
21 |
3 |
ارزش های اجتماعی |
10 |
11 |
34 |
4 |
ارزش های اقتصادی |
5/46 |
21 |
23 |
5 |
ارزش های فرهنگی |
9 |
12 |
11 |
6 |
سایر |
4 |
7 |
1 |
جمع درصدی |
100 |
100 |
100 |
از تجزیه و تحلیل یافتهها چنین به نظر مىرسد که مسئولان دولتها به دلایل مختلف داخلى و خارجى، ارزشهاى انقلابىشان متفاوت از یکدیگر بوده است، ولى در گفتمان ایدئولوژیک امام قدسسره، نشان داده شده است که این نظرات در یک رابطه اکمالى قرار دارند و تأکید بر هریک از ارزشها به معناى نفى مطلق دیگرى نیست.
تفاوتهاى این سه دولت و گفتمانهاى آنان بدین شرح است: در زمینه ارزشهاى سیاسى و توسعه لوازم آن، از قبیل توسعه آزادىها، تکثر احزاب و گروههاى سیاسى، مردمسالارى دینى و گسترش حق مشارکت سیاسى گفتمان خاتمى در مقایسه با دو گفتمان دیگر غلبه بیشترى دارد، به گونهاى که در گفتمان خاتمى از مجموع مضامین، 38 درصد آن، به مسئله توسعه ارزشهاى سیاسى اختصاص دارد، اما در گفتمان هاشمى این مجموع به 13 درصد مىرسد و در گفتمان احمدىنژاد به 8 درصد.
در زمینه ارزشهاى سیاست خارجى، گفتمان احمدىنژاد نسبت به گفتمان امام قدسسره قرابت بیشترى دارد. در بعد زمینههاى این سیاست خارجى، دولت هاشمى با دولت خاتمى هر دو در راستاى تنشزدایى، بهبود و گسترش تعاملات، ایجاد فضاى مناسب در فضاى بینالملل، در رأس برنامههایشان قرار دارد، اما در گفتمان احمدىنژاد سیاست خارجى تهاجمى و قرار گرفتن در جایگاه مدعى در نظام بینالملل اهمیت مىیابد.
همانگونه که جدول شماره 4 نشان مىدهد، ارزشهاى اجتماعى و توسعه لوازم آن از قبیل عدالتگرایى، رفع تبعیض، خدمترسانى به تودههاى مردم و... در گفتمان احمدىنژاد در مقایسه با گفتارهاى دو رئیسجمهور دیگر اهمیت بیشترى دارد. در زمینه ارزشهاى اقتصادى، گفتارهاى هاشمى در مقایسه با دو گفتمان دیگر مورد توجه بیشترى قرار دارد، به طورى که حدودا نیمى از مضامین گفتارهاى ایشان به این موضوع اختصاص دارد؛ اما در بعد تشریح برنامهها و سیاستهاى اقتصادیشان با گفتمان خاتمى در یک راستا قرار دارد، ولى در گفتمان احمدىنژاد سیاستها متفاوت مىباشد. در بعد ارزشهاى فرهنگى در گفتارهاى هر سه رئیس دولت، درصد توجه در مقایسه با ارزشهاى دیگر کمتر است. در زمینه ارزشهاى فرهنگى در هر سه گفتمان رؤساى دولتهاى مذکور، متناسب با رویکرد مسلط خود جنبهاى از گفتمان موردنظر امام قدسسره نمود پیدا کرده است. در گفتمان هاشمى، در راستاى توسعه ارزشهاى اقتصادى، به توسعه مراکز علمى، فنى و آموزشى توجه بیشترى مىگردد. در گفتمان خاتمى، توسعه فرهنگى و تولیدات آن و باز شدن فضا در این عرصه در راستاى گسترش حقوق و آگاهىهاى سیاسى و مدنى اهمیت مىیابد. در گفتمان احمدىنژاد مقوله حاکمیت و بسط ارزشهاى اسلامى و دینى در جامعه در راستاى استقلال فرهنگى و احیاى هویت و خودباورى دینى رنگ و بوى بیشترى دارد. به همین دلیل، شعار «دولت اسلامى» و «دولت ولایى و گفتمان مهدویت» در این دولت محور قرار مىگیرد.
نتیجه اینکه هرچند ارزشها و اهداف در گفتمان خاتمى با گفتمان هاشمى متفاوت به نظر مىرسد، اما تا حد زیادى در تشریح سیاستها و برنامهها در زمینههاى مختلف، از جمله در زمینه ارزشهاى اقتصادى، اجتماعى و سیاست خارجى مشابه مىباشد و توجه آنها به عدالت اجتماعى کمتر از دیگر ارزشها بوده است. در این میان، هر دو دولت هاشمى و خاتمى تفاوتهایى در پیگیرى ارزشهاى انقلاب و امام قدسسره با دولت احمدىنژاد داشتند. گفتمان احمدىنژاد از بُعد اهداف و ارزشها و سیاستها، با گفتمان دو دولت دیگر تفاوت قابل ملاحظهاى دارد.
نتیجهگیرى
با مراجعه به تاریخ دو دهه اخیر ایران، مىتوان از وجود چند گفتمان محورى و متفاوت نام برد که در رقابت با همدیگر و دیگر گفتمانهاى رقیب، از حاشیه به مرکز و متن زمینه گفتمانى آمدند و بر اندیشه و عمل دولتها تأثیرات فراوانى گذاشتند. علت آن، تأثیر عوامل اقتصادى، سیاسى و اجتماعى و نیز تأثیر گفتمانهاى فرعى بوده است که زمینه گفتمانى را پیوسته متحول کرده و تأکید عام انقلاب بر تغییر و بازاندیشى، این پویایى مستمر را امکانپذیر ساخته است.
اولین گفتمان انقلابى از سال 68 تا اوایل سال 1376 گفتمان «توسعه ارزشهاى اقتصادى و سازندگى» در نقد و نقض و اعتراض به سیاست اقتصاد دولتى وارد صحنه مىشود که مفسّر آن هاشمى رفسنجانى است. این گفتمان خود مولد دومین گفتمان انقلابى از سالهاى 1376 تا اوایل سال 1384 تحت عنوان گفتمان «توسعه ارزشهاى سیاسى» مىگردد. مفسّر گفتمان توسعه ارزشهاى سیاسى، خاتمى است. سومین گفتمان انقلابى گفتمان «توسعه ارزشهاى اجتماعى» با تأکید بر مفهوم عدالتگرایى است. این گفتمان بر دو گفتمان پیشین غلبه یافت و آنتىتز گفتمانهاى قبلى تلقّى گردید که مفسّر آن احمدىنژاد است. اما چنانکه مشاهده شد، سیاستهاى اتخاذشده این سه دولت را به طور دقیق با این سه مرحله نمىتوان از یکدیگر تفکیک کرد و در هر سه مرحله از دوران حاکمیت دولتها، ارزشها به یکدیگر نزدیک و گاه متداخلاند؛ یعنى چنان نیست که در دوره گفتمان احمدىنژاد از ارزشهاى فرهنگى یا اقتصادى، یا در گفتمان هاشمى از عدالت و آزادى و در دوران توسعه ارزشهاى سیاسى خاتمى از فرهنگ و عدالت یا توسعه اقتصادى هرگز خبرى نباشد. نتیجه مقایسه دولتها از بُعد پیگیرى ارزشها، نشان مىدهد که در همه این دورانها، دولتها درصدد بسط آرمانها و اهداف انقلاب و امام قدسسره بودند؛ اما بروز مشکلات و دشوارىها و شرایط، باعث شده است که اولویت را به یکى از ارزشها بدهند و کمتر به ارزشهاى دیگر انقلاب بپردازند و در پیگیرى هر کدام از اهداف چندگانه انقلاب، وجوهى از ارزشهاى مطلوب در اندیشه امام قدسسره برجسته و نمایانتر شده است. تکبعدى و نارسا بودن سیاستهاى این سه دولت در جمهورى اسلامى که به طور متوالى جانشین هم شدند، باعث به وجود آمدن و شکلگیرى دولت و ارزشهاى جدید دولت بعدى گشته است. مسئولان دولتهاى بعد از انقلاب با مشکلات اجتماعى خاصى روبهرو شدند که باعث شد آنها را به مسئله و ارزشى براى سیاستگذارى تبدیل کرده و بدان مهم بپردازند، به گونهاى که اگر بدان توجه نمىکردند تبدیل به بحران مىشد. مهمترین ارزش از نظر هر رئیس دولت نیز، کانون منازعه آن دوران را تشکیل مىداده است. به عبارت دیگر، دولتهاى بعد از انقلاب، ارزشهاى مختلفى را دنبال کرده و هر کدام به یکى از ارزشهاى انقلاب و امام قدسسره پرداختند و هریک از آنها موفقیتهایى نسبى کسب کرده، و سعى داشتند تا آنجا که مىتوانند به این ارزشها جامه عمل بپوشانند. آنها در حل بحرانهاى فراروى جامعه خود اقداماتى انجام داده و کم و بیش موفق، و در زمینههایى نیز مستأصل گشتهاند، ولى نپرداختن به اهداف دیگر انقلاب و امام قدسسره که خواست تاریخى طبقات اجتماعى در ایران است و نیاز بىپاسخ مانده جامعه به دیگر آرمانها در هریک از دولتها، موجب گردید که خواست طبقات اجتماعى بىپاسخ بماند، و باعث شد با روى کار آوردن دولت جدید، خواستهاى تاریخى خود را در جامعه، مطرح کنند. در ارزیابى دولتها و سیاستهایشان باید بگوییمکه این دولتها نگرش تکبعدى و یکسونگرى داشتند و نتوانستند به تلفیق مناسبى از این ارزشها، دست پیدا کنند. البته لازم به ذکر است که این ارزیابى، محدود به سیاستهاى اعلامى سه دولت مورد بررسى است. در این خصوص که این سه دولت در عملکردهاى خود چه میزان توانستهاند به آنچه گفتهاند جامه عمل بپوشانند، موضوع دیگرى است که نیازمند تحقیق جداگانه مىباشد.
··· منابع
ـ آیین انقلاب اسلامى برگزیدهاى از آرا و اندیشههاى امام خمینى، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1374.
ـ امام خمینى، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1378.
ـ ـــــ ، صحیفه نور، تهران، سازمان مدارک فرهنگى انقلاب اسلامى، 1378.
ـ ـــــ ، ولایت فقیه، تهران، امیرکبیر، 1375.
ـ جمشیدى، محمدحسین، اندیشه سیاسى امام خمینى، تهران، پژوهشکده امام خمینى و انقلاب اسلامى، 1384.
ـ حسینزاده، محمدعلى، گفتمانهاى حاکم بر دولتهاى بعد از انقلاب در جمهورى اسلامى ایران، قم، دانشگاه مفید، 1386.
* استادیار گروه علوم سیاسى و جامعهشناسى انقلاب اسلامى، دانشگاه شاهد. دریافت: 10/3/90 ـ پذیرش: 19/8/90.
** استادیار گروه علوم سیاسى و جامعهشناسى انقلاب اسلامى، دانشگاه شاهد. ghafari@shahed.ac.ir
*** کارشناس ارشد جامعهشناسى انقلاب اسلامى، دانشگاه شاهد. mortazavy_i@yahoo.com
1ـ محمدعلى حسینزاده، گفتمانهاى حاکم بر دولتهاى بعد از انقلاب در جمهورى اسلامى ایران، ص 227.
2ـ امام خمینى، صحیفه نور، ج 6، ص 188.
3ـ امام خمینى، صحیفه امام، ج 17، ص 183.
4ـ همان.
5ـ همان، ج 13، ص 45؛ ج 7، ص 533.
6ـ همان، ج 12، ص 424.
7ـ محمدحسین جمشیدى، اندیشه سیاسى امام خمینى، ص 245.
8ـ امام خمینى، صحیفه امام، ج 10، ص 91.
9ـ همان، ج 3، ص 510.
10ـ همان، ج 6، ص 262.
11ـ همان، ج 4، ص 266.
12ـ همان، ج 6، ص 266.
13ـ همان، ص 268.
14ـ همان، ج 12، ص 274.
15ـ همان، ج 18، ص 61.
16ـ همان، ج 11، ص 238.
17ـ همان، ج 14، ص 343.
18ـ همان، ج 5، ص 464.
19ـ همان، ج 4، ص 425 و 426.
20ـ همان، ج 17، ص 275.
21ـ همان، ج 3، ص 249.
22ـ همان، ج 4، ص 248.
23ـ محمدحسین جمشیدى، همان، ص 654.
24ـ امام خمینى، ولایت فقیه، ص 34.
25ـ امام خمینى، صحیفه امام، ج 5، ص 518.
26ـ همان، ج 9، ص 439.
27ـ امام خمینى، صحیفه نور، ج 11، ص 21ـ28.
28ـ همان، ج 2، ص 139.
29ـ همان، ج 18، ص 221.
30ـ همان، ج 6، ص 364.
31ـ آیین انقلاب اسلامى برگزیدهاى از آرا و اندیشههاى امام خمینى، ص 390ـ395.
32ـ همان.
33ـ امام خمینى، صحیفه امام، ج 6، ص 468.
34ـ همان، ج 4، ص 242.
35ـ همان، ج 6، ص 509.
36ـ همان، ج 15، ص 117.
37ـ آیین انقلاب اسلامى، ص 407ـ409.
38ـ امام خمینى، صحیفه امام، ج 11، ص 290.
39ـ همو، صحیفه نور، ج 19، ص 274.
40ـ همو، صحیفه امام، ج 21، ص 134.
41ـ همان، ج 18، ص 322.
42ـ محمدحسین جمشیدى، همان، ص 505.
43ـ امام خمینى، صحیفه امام، ج 20، ص 54.
44ـ همان، ج 9، ص 22.
45ـ امام خمینى، صحیفه نور، ج 16، ص 54.
46ـ امام خمینى، صحیفه امام، ج 13، ص 397.
47ـ همان، ج 15، ص 492.
48ـ همان، ج 12، ص 1.
49ـ همان، ج 16، ص 92.
50ـ همان، ج 9، ص 75.
51ـ همان، ج 14، ص 113.
52ـ همان، ج 9، ص 258.
53ـ همان، ج 21، ص 91.
54ـ همان، ج 2، ص 20.
55ـ همان، ج 14، ص 248.
56ـ همان، ج 13، ص 447.
57ـ همان، ج 17، ص 372.
58ـ همان، ج 7، ص 533.
59ـ همان، ج 21، ص 9.
60ـ همان، ص 158.
61ـ همان، ج 2، ص 44.
62ـ همان، ج 3، ص 366.
63ـ همان، ج 21، ص 200.
64ـ همان، ج 7، ص 26.
65ـ امام خمینى، ولایت فقیه، ص 42.
66ـ امام خمینى، صحیفه نور، ج 21، ص 38.
67ـ همان، ج 5، ص 292.
68ـ همان، ج 11، ص 508.