معرفت، سال بیستم، شماره دوازدهم، پیاپی 171، اسفند 1390، صفحات 111-

    راه‏کارهاى برون‏ رفت از موانع فرهنگى تولید علم در دانشگاه ‏ها

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    سیف‌اله فضل‌الهی قمشی / *دانشیار - گروه مدیریت آموزشی، واحد قم، دانشگاه آزاد اسلامی، قم، ایران / fazlollahigh@qom-iau.ac.ir
    چکیده: 
    تحقیق حاضر به بررسى راه‏کارهاى برون‏رفت از موانع فرهنگى تولید علم در دانشگاه‏ها و رتبه‏بندى آن از دیدگاه اعضاى هیئت علمى دانشگاه آزاد اسلامى واحد قم مى‏پردازد. روش تحقیق، توصیفى از نوع پیمایشى است. جامعه آمارى دربرگیرنده همه اعضاى هیئت علمى دانشگاه آزاد اسلامى واحد قم است که از بین آنها نمونه‏اى 60 نفرى به شیوه تصادفى ساده انتخاب شدند. براى گردآورى اطلاعات از پرسشنامه محقق‏ساخته حاوى ده مؤلفه از نوع آرایش رتبه‏اى و دو سؤال باز استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان داد موانع فرهنگى از مهم‏ترین موانع مؤثر در تولید و توسعه علم در دانشگاه‏ها و مراکز آموزش عالى است و برنامه‏ریزى جامع براى فرهنگ‏سازى و ایجاد شیوه‏هاى مناسب تولید علم (تبدیل علم‏پژوهى به فرهنگ عمومى) مناسب‏ترین راهبرد براى تولید علم است. همچنین تشکیل کرسى‏هاى نظریه‏پردازى و نقد و مناظره علمى و حمایت از اجتهاد علمى، و تغییر رویکردهاى مدیریتى در اعمال سیاست مقدم شمردن انسان‏ها بر راهبردها و حفظ و ارتقاى استقلال، آزادگى علمى و ثبات شغلى محققان و دانشگاهیان، تغییر الگوهاى اداره دانشگاه‏ها از دیوان‏سالارى سیاسى به مشارکتى و تلفیقى، درونى‏شدن نیاز به علم و تبدیل و تولید نظریه و فکر به یک ارزش عمومى در دانشگاه‏ها، به ترتیب از اولویت‏دارترین راه‏کارهاى برون‏رفت از موانع فرهنگى تولید علم در دانشگاه‏هاست.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    معرفت سال بیستم ـ شماره 171 ـ اسفند 1390، 111ـ124

    راه‏کارهاى برون‏رفت از موانع فرهنگى تولید علم در دانشگاه‏ها

    سیف‏ اله فضل‏ الهى*

    منصوره ملکى توانا**

    چکیده

    تحقیق حاضر به بررسى راه‏کارهاى برون‏رفت از موانع فرهنگى تولید علم در دانشگاه‏ها و رتبه‏بندى آن از دیدگاه اعضاى هیئت علمى دانشگاه آزاد اسلامى واحد قم مى‏پردازد. روش تحقیق، توصیفى از نوع پیمایشى است. جامعه آمارى دربرگیرنده همه اعضاى هیئت علمى دانشگاه آزاد اسلامى واحد قم است که از بین آنها نمونه‏اى 60 نفرى به شیوه تصادفى ساده انتخاب شدند. براى گردآورى اطلاعات از پرسشنامه محقق‏ساخته حاوى ده مؤلفه از نوع آرایش رتبه‏اى و دو سؤال باز استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان داد موانع فرهنگى از مهم‏ترین موانع مؤثر در تولید و توسعه علم در دانشگاه‏ها و مراکز آموزش عالى است و برنامه‏ریزى جامع براى فرهنگ‏سازى و ایجاد شیوه‏هاى مناسب تولید علم (تبدیل علم‏پژوهى به فرهنگ عمومى) مناسب‏ترین راهبرد براى تولید علم است. همچنین تشکیل کرسى‏هاى نظریه‏پردازى و نقد و مناظره علمى و حمایت از اجتهاد علمى، و تغییر رویکردهاى مدیریتى در اعمال سیاست مقدم شمردن انسان‏ها بر راهبردها و حفظ و ارتقاى استقلال، آزادگى علمى و ثبات شغلى محققان و دانشگاهیان، تغییر الگوهاى اداره دانشگاه‏ها از دیوان‏سالارى سیاسى به مشارکتى و تلفیقى، درونى‏شدن نیاز به علم و تبدیل و تولید نظریه و فکر به یک ارزش عمومى در دانشگاه‏ها، به ترتیب از اولویت‏دارترین راه‏کارهاى برون‏رفت از موانع فرهنگى تولید علم در دانشگاه‏هاست.

    کلیدواژه‏ها: موانع فرهنگى، تولید و توسعه علم، راه‏کارهاى برون‏رفت، دانشگاه‏ها، اعضاى هیئت علمى.

    مقدّمه

    فرهنگ، عصاره زندگى اجتماعى است که تمام افکار، اهداف، معیارها، ارزش‏ها، فعالیت‏هاى انسان و ضوابط فردى و اجتماعى در آن منعکس مى‏شود.444 و به منزله خون در رگ‏هاى جامعه است که شرایط طبیعى را فراهم مى‏سازد و آن را از آفات پراکنده‏شدن مصون نگه مى‏دارد و امکان فعالیت را براى تمام قسمت‏ها مهیا مى‏کند.445 توسعه به معنى بهبود زندگى براى همگان، نیاز اساسى همه ملت‏هاست. و مهم‏ترین رکن توسعه و سرمایه آن توسعه فرهنگى، و محور پایدار آن انسان‏هاى سالم و کاربلد است.446 یکى از بارزترین شاخص‏ها توسعه فرهنگ هر کشورى توان و ظرفیت تولید علمى و فنى است و در این بین دانشگاه‏ها و مراکز عالى آموزشى و پژوهشى از اصلى‏ترین مراکز تولید علمى هستند. کارکرد مهم دانشگاه‏ها تولید دانش و انتقال و اشاعه آن در جهت توسعه فرهنگ و راه و روش زندگى عموم مردم جامعه است.447 به عبارت دیگر، بر اساس رویکرد نظام‏مند، وظیفه و کارکرد دانشگاه‏ها؛ تولید دانش، آموزش و تربیت نیروى انسانى کارآمد و ماهر و انتشار و انتقال آن است.448

    عوامل فرهنگى نه تنها مى‏توانند در توسعه و تولید علم در دانشگاه‏ها مانعى جدى قلمداد شوند، بلکه راه‏کارهاى فرهنگى نقش تعیین‏کننده‏اى در برنامه‏ریزى و استمرار جهش علمى یک جامعه، در سمت‏وسوى توسعه همه‏جانبه داشته باشند. دانشگاه‏ها با برخوردارى از سه ویژگى ثبات شغلى، آزادگى علمى و استقلال از دیگر سازمان‏ها قابل تشخیص‏اند.449 مهم‏ترین تمایز دانشگاه‏ها، برخوردارى آنان از نیروى انسانى متخصص و توانمند، یعنى اعضاى هیئت علمى است که مدیریت صحیح، انگیزش مناسب و به موقع، رفع مشکلات رفاهى و اقتصادى و ایجاد دغدغه‏هاى علمى و روحیه تولیدى و حمایت مادى و معنوى و آموزش مستمر و ارتقاء و روزآمدکردن آن، نقش بسزایى در تحقق اهداف علمى دارد. از سوى دیگر، دانشگاه‏ها مهم‏ترین نهاد تربیت نیروى خلاق و متفکر محسوب مى‏شوند و تأثیر گسترده‏اى بر فرهنگ، امور سیاسى، نوآورى و خلّاقیت دارند. همچنین بر آفرینش و ترویج دانش در جوامعى که نخبگان علمى و پژوهشى آن اندک‏اند کمک مى‏کنند و یقینا مرز بین جوامع پیشرفته و عقب‏مانده تا حد زیادى به میزان تولیدات علمى آنان در جامعه وابسته است.450

    بدیهى است بى‏اعتنایى به جایگاه والاى علم، پویایى و تحرک لازم علمى را از اجزاى نظام دانشگاهى، اعم از هیئت علمى و دانشجو سلب مى‏کند و هدفمندى این نهاد را که در عرضه نوآورى و شکوفایى نقش اساسى دارد به طور جدى در معرض آسیب قرار مى‏دهد.451 نداشتن پویایى ناشى از فقدان جایگاه شایسته نهادهاى مولد علم، آنان را به روزمرگى کشانده، چون سمى مهلک حیات و پویایى در عرصه نوآورى را تهدید مى‏کند. مسلما گرایش نظام آموزشى در تداوم و حفظ عناصر و اجزایى که کارایى خود را از دست داده‏اند از موانع سازگارى و پیشرفت محسوب مى‏شود.452

    قدرت خلّاقیت، نوآورى، شکوفایى و میزان پذیرش یک عنصر جدید در جامعه از عوامل مؤثر در سازگارى فرهنگى است. جوامع برخوردار از این پویایى به موقع عناصر جدیدى را ابداع مى‏کنند و آن را به نظام فرهنگى خود مى‏افزایند و چون این عناصر درونزا هستند، با نیازهاى جامعه نیز منطبق‏اند. واضح است که برخوردارى از تفکر و بینش علمى و ضرورت برقرارى کنش فرهنگى با دانش، و تغییر هدف نظام آموزشى از «حفظ کردن به دانستن»، کلید حل معما خواهد بود.453 در غیر این صورت جامعه فاقد کردار علمى و دستخوش نوعى بى‏رسالتى و دچار بى‏سوادى علمى یا نبود فرهنگ علمى خواهد بود.454 و اکتفا به حفظ و انتقال تعاریف و مفاهیم به جاى تلاش در ایجاد روحیه خلّاقیت و نوآورى در تولید مفاهیم یا حداقل مشارکت در آن، عملاً اندیشه در جامعه تعطیل و نظام تقلید و مصرف در فرهنگ، تفکر ترویج و از تبدیل علم‏پژوهى به فرهنگ عمومى جلوگیرى خواهد شد.455 کارآمدسازى دانشگاه‏ها در عرصه تولید دانش، تا حد زیادى در گرو پذیرش اصل ضرورت دگرگونى و اجتناب از دست‏یابى و توسل به یک اقتصاد سالم و فرهنگ جامع و روش‏هاى زندگى علمى است که به نظر مى‏رسد با برنامه‏ریزى و ظرفیت‏سازى مناسب و ایجاد راهبردهاى بومى شده و منطقى، دسترسى به جایگاه علمى مناسب شأن و جایگاه کشورمان دور نخواهد بود.

    تحقیق حاضر درصدد است راه‏کارهاى برون‏رفت از موانع فرهنگى تولید علم در دانشگاه‏ها را شناسایى و آن را از دیدگاه اعضاى هیئت علمى دانشگاه آزاد اسلامى قم رتبه‏بندى کند.

    بیان مسئله

    دانشگاه‏ها از پرارزش‏ترین نهادهایى هستند که جامعه براى پیشرفت و توسعه در اختیار دارد. آنها از یک‏سو حافظ و انتقال‏دهنده میراث فرهنگى و ارزش‏هاى حاکم بر جامعه‏اند و از سوى دیگر پاسخگوى نیازهاى اجتماعى براى توسعه دانش و فناورى.456 توسعه در واقع چیزى جز بهبود در برخوردارى‏ها و مناسبات اجتماعى، اقتصادى، سیاسى و فرهنگى نیست. به عبارت دیگر، هرگونه رشد و شکوفایى و تکامل در عرصه‏هاى مختلف حیات بشرى، توسعه نامیده مى‏شود.457 توسعه علمى، ارتباط مستمر، هدف‏دار، و متوازن بین علم، تکنولوژى، آموزش و فرهنگ در یک جامعه است.458 بنابراین، آموزش عالى از فرهنگ جامعه اثر مى‏پذیرد و نیز بر آن اثر مى‏گذارد؛ از جامعه شکل مى‏گیرد و به شکل گرفتن آن کمک مى‏کند؛ به منابع نیازمند است و منابعى را هم به شکل افراد واجد شرایط نیروى کار، شهروند بهتر و کاشف دانش‏هاى مفید و ارزشمند در اختیار جامعه قرار مى‏دهد.459

    امروزه علم و مراکز سامان‏بخشى آن یعنى نظام آموزش عالى و دانشگاه، علاوه بر وظیفه تولید علم و گسترش مرزهاى دانش، باید به درخواست جامعه پاسخ دهند و از وسوسه پیمودن راه و رسم جارى دورى کنند. در واقع از یک‏سو باید تعهد اجتماعى گسترده و معنادار متغیر را در قبال فرهنگ و جامعه‏اى که در آن زندگى مى‏کنند بپذیرند و از سوى دیگر در فرایندهاى درونى و نظام یاددهى و یادگیرى و برنامه‏هاى درسى و آموزشى خود تحول و پویایى لازم را پدید آورند تا بتواند علاوه بر تولید علمى در پذیرش نقش‏هاى جامعه‏پذیرى، فرهنگ‏پذیرى و بازتولید و انتفال فرهنگ و ارزش‏هاى برآمده از آن با تربیت نیروهاى متخصص و داراى مهارت‏هاى چندگانه مطابق با نیازهاى جامعه و بازار کار در بازسازى نظام اجتماعى و اقتصادى مؤثر واقع شود.

    در این زمینه و براى ایجاد فضاى پرتحرک اخلاقى و عملى در دانشگاه‏ها و تقویت روابط اجتماعى میان کنشگران عرصه دانشگاه، به ویژه استادان، باید چه در بررسى‏ها و نظریه‏پردازى‏ها و چه در اقدامات عملى به زدودن عوامل درونى و بیرونى اختلال در روابط انسانى پرداخت، و زمینه‏هاى بروز و گسترش نابهنجارى رفتارى، و همچنین اصلاح روندهاى جارى براى پرورش همه‏جانبه استادان را بررسى کرد و در واقع امکان «زندگى فرهنگى» را در دانشگاه‏ها فراهم ساخت. یعنى تقویت روحیه و مهارت کار جمعى، جسارت و خلّاقیت، نقد، پرسشگرى و امید به آینده، و تقویت مدیریت علم و تکنولوژى و استقلال دانشگاهى؛ توجه به تعهدات بین‏المللى در حوزه علم، پژوهش و فناورى؛ جایگاه‏بخشى به نهادهاى مدنى، صنفى و انجمن‏هاى علمى؛ پاسخگویى به نیازهاى جامعه؛ کمک به پیشبرد و سرعت بخشیدن به فرایند توسعه فرهنگى، اجتماعى و اقتصادى؛ تربیت نیروى انسانى متخصص موردنیاز جامعه؛ برقرارى ارتباطات علمى، فرهنگى، سیاسى و اقتصادى در سطوح جهان و منطقه با سایر مراکز علمى و دانشگاه‏ها؛ به تولید و توسعه و نشر دانش و فرهنگ کشور بپردازد که برخى از مؤلفه‏هاى یادشده هم پیش‏نیاز توسعه علمى تلقّى مى‏شوند و هم در فرایند توسعه خود به کمال و غنا مى‏رسند.

    بى‏تردید اجراى برنامه‏هاى رشد و توسعه، به کارگیرى نیروى آموزش‏دیده در سطوح عالى افراد متخصص و ماهر نیازمند است و این مهم را فرایند آموزش عالى تدارک مى‏بیند. متأسفانه در جوامع در حال توسعه، از جمله کشورمان ایران، با اینکه در متن دین و فرهنگ، تعقل و آمیختگى و تعلق به علم از جمله خصال بزرگ انسانى شمرده مى‏شود و بیش از 150 سال از تأسیس دارالفنون و توسعه بیش از هزار درصدى دانشگاه‏ها و دانشجویان مى‏گذرد،460 جامعه همچنان از نبود فرهنگ علمى در ابعاد مختلف و روابط پیدا و پنهان رنج مى‏برد، از کارایى و اثربخشى و توان تصمیم‏گیرى در محیط و بازار کار برخوردار نیست و انگیزه، روحیه، خلّاقیت، و به طور کلى توانایى تولید علم ـ این سرمایه اصلى توسعه همه‏جانبه ـ به شکل مناسب پدیدار نشده است. علت عمده آن را نه در عوامل مادى و اقتصادى، بلکه باید در عوامل فرهنگى و اجتماعى جست تا از این رهگذر با چاره‏اندیشى واقع‏بینانه و اصولى به راه‏کارهاى برون‏رفت از وضعیت رسید.

    در این مطالعه با باور به نقش فرهنگ در تولید علم، راه‏کارهاى برون‏رفت از موانع فرهنگى تولید علم در دانشگاه‏ها، شناسایى و براساس دیدگاه اعضاى هیئت علمى دانشگاه آزاد اسلامى واحد قم، اولویت‏بندى مى‏شود تا در برنامه‏ریزى و رفع مظلومیت فرهنگى و رشد و بالندگى علمى و توسعه همه‏جانبه دانشگاه‏ها و در نتیجه کشور به کار رود.

    ادبیات و پیشینه تحقیق

    با وجود کاربرد فراوان، اتفاق نظر چندانى بر سرتعریف واژه فرهنگ وجود ندارد. علت این مسئله علاوه بر تنوع و گستردگى و وجود دیدگاه‏ها و برداشت‏هاى متفاوت پژوهشگران، پیچیدگى و سیالیت آن در زندگى اجتماعى است.461 فرهنگ در وسیع‏ترین شکل، به دو شیوه تفسیر مى‏شود: یکى از حیث کردارها و آدابى که تشکیل‏دهنده خود واقعیات اجتماعى‏اند، و دیگرى به مثابه چیزى که در گذشته، حوزة مجزایى از جامعه بوده و اکنون وارد همه جنبه‏هاى زندگى اجتماعى شده است.462 فرهنگ از دیدگاه جامعه‏شناختى به عنوان یک نظام ارزشى براى جامعه عمل مى‏کند. و به منزله نوعى سیمان است که با ارائه معانى مشترک، انسجام جمع را حفظ مى‏کند و از طریق تجسم بخشیدن به واقعیت یک گذشته خاص و ارائه نمودى از آن، درونى‏ها را از بیرونى‏ها متمایز مى‏سازد. از این حیث، مردم هر جامعه‏اى پیش از آنکه در زندگى روزمره به عقل خود مراجعه نمایند، از فرهنگ جامعه فرمان مى‏گیرند.463 در واقع فرهنگ همچون جعبه ابزارى است که به ما کمک مى‏کند جهان را درک و بر پایه آن، عمل کنیم و به عنوان منبع نهادهاى احساسى و ارزشى به واسطه آن کسب هویت کرده، به اعمال خود جهت دهیم و آنها را توجیه کنیم.464

    امروزه از فرهنگ به مثابه قدرت نرم یاد مى‏شود. قدرت نرم به اشغال فضاى ذهنى دیگران از طریق ایجاد جاذبه اطلاق مى‏شود و زمانى یک جامعه به قدرت نرم دست مى‏یابد که بتواند از اطلاعات (دانایى) براى پایان دادن به اختلافات استفاده کند. اهمیت قابل نشدن به فرهنگ در مقام توسعه اقتصادى باعث نوعى گسست اجتماعى درون ملت‏ها و گسستگى جهانى میان کشورهاى ثروتمند و فقیر شده است.465 فرهنگ یک جامعه عبارت است از افکار، عقاید، آرزوها، مهارت‏ها، ابزار و وسایل، امور مربوط به زیبایى، کارهاى هنرى، آداب و رسوم و مؤسسات که افراد این اجتماع در میان آنها تولد مى‏یابند و رشد مى‏کنند.466

    فرهنگ را از جهتى به مادى و معنوى تقسیم کرده‏اند.467 فرهنگ مادى را شامل همه وسایل و ابزارهاى مادى و آنچه به دست بشر از ماده طبیعى ساخته مى‏شود و شیوه‏ها و فرایندهاى ساخت‏وساز آنها مى‏دانند و فرهنگ غیرمادى را شامل ارزش‏ها، ایده‏ها و باورها، اندیشه‏ها و فن‏ها، دین، آداب و سنت‏ها، علوم و فلسفه و ادبیات و هنر و همه فرآورده‏هاى ذهنى انسان.

    عوامل و فرایند تغییر فرهنگ

    فرق فرهنگ و جامعه این است که جامعه مرکب از افراد است در صورتى که فرهنگ شامل امور و اشیایى است که انسان به تدریج آموخته، خلق کرده و به آنها پى برده است. فرهنگ هر جامعه در حال تغییر است. یکى از نویسندگان معتقد است اولاً تغییرات اجتماعى در سایه تغییر در عناصر ابداعى به وجود مى‏آیند، یعنى اگر راه‏هاى تازه، افکار جدید و وسایل نو پیدا نشود تغییر مهمى در شئون زندگى جامعه رخ نمى‏دهد؛ و ثانیا تغییر فرهنگى زمانى رخ مى‏دهد که این تغییرات از طریق عناصر تخصصى به عناصر عمومى منتقل شوند و راه و رسم زندگى مردم را عمیقا و به صورت اساسى متحول سازند.468 او معتقد است عوامل مختلفى از جمله تغییر علوم، فناورى، توسعه وسایل ارتباطى، تحول مذهب و عقاید دینى، تحول وضع خانواده‏ها، تحول مؤسسات تربیتى، تحول روابط مؤسسات اجتماعى، تحول وضع طبقه‏اى اجتماعات، تحول میزان‏ها و استانداردها، مطلوب‏هاى اجتماعى و اخلاق در تغییرات فرهنگى تأثیر دارند.469 احمدى على‏آبادى نیز در تبینى از برنامه‏ریزى توسعه فرهنگى در ایران، این موارد را از دیگر دلیل‏هاى تغییر فرهنگ شمرده است: ارتباطات و توسعه (تغییر نحوه نگریستن مردم به موضوع‏ها، اعمال ارتباط آنها با یکدیگر و جهان اطرافشان)، ارتباطات و مشارکت (دموکراسى مشارکتى)، ارتباطات و اطلاع‏رسانى جهانى (پیشرفت شتابان فناورى‏هاى نظام اطلاع‏رسانى در جهان، تحقق عدالت، مردم‏سالارى، کاهش رنج‏ها، و کمک به حقوق انسانى و دینى در مردم) و روند توسعه وسایل ارتباط جمعى، پدیده‏هاى جهانى‏شدن افکار عمومى تحت تأثیر این وسایل، افزایش اوقات فراغت و کاهش فعالیت‏هاى جهانى، تعاون و همکارى.470

    در سند چشم‏انداز بیست ساله نظام جمهورى اسلامى ایران موارد زیر متغیرهاى فرهنگى لحاظ شده‏اند: رشد فرهنگ، رسیدن به توسعه‏اى مناسب با مقتضیات فرهنگى، رسیدن به موفقیت الهام‏بخش در جهان اسلام، رسیدن به توسعه‏اى متناسب با هویت اسلامى و انقلابى، آزادى‏هاى مشروع، ایجاد جامعه‏اى مفتخر به ایرانى بودن، مسئولیت‏پذیر، ایثارگر، مؤمن و رضایت‏مند، برخوردارى از دانش پیشرفته، رفع فقر، فساد، تبعیض، مردم‏سالارى دینى، رشد آموزشى، رشد پژوهشى، فرصت‏هاى برابر، برخوردارى از وجدان‏کارى، و انضباط، روحیه تعاون، جنبش نرم‏افزارى و تولید علم و فناورى، جامعه نواندیش، و اخلاقى، و حفظ کرامت انسان.471

    در تحلیل دیگرى فرمهینى فراهانى472 این سند را حاوى چهار محورِ هویت اسلامى ـ انقلابى، توسعه همه‏جانبه، احراز جایگاه نخست در منطقه، و الهام‏بخشى در جهان اسلام مى‏داند که به نظر مى‏رسد مهم‏ترین رکن آن، توسعه فرهنگ و روش زندگى از طریق تولید علم و جنبش نرم‏افزارى و دسترسى به فناورى مناسب در عرصه‏هاى مختلف است. اگر علم توسعه یافت و مؤثر واقع شد، دست‏یابى به عدالت اجتماعى، آزادى، مدیریت شایسته و شایسته‏سالارى، حقوق انسانى و اجتماعى به عنوان اهداف اصلى میسر مى‏شوند؛ زیرا امروز و آینده کشور را علم رقم مى‏زند. توسعه علمى در تعاطى تأسیس و رشد، آشکارا از فرهنگ عمومى و ساختار اجتماعى اثر مى‏پذیرد و نهاد علمى که محصول توسعه علمى است، کار پنهان یک جنبش اجتماعى مى‏باشد و بدون رشد عقلانیت و اجراى اصلاحات و تکیه بر خصوصیات فرهنگى تسهیل‏کننده ممکن نیست.473

    فرهنگ و تولید علم

    فرهنگ از مهم‏ترین عناصر تولید علم است.474 فرهنگ تولیدکننده مستقیم علم نیست، بلکه به مثابه ظرفى است که در درون خود علم را مى‏پروراند. حرکت علمى، حرکتى جمعى و گروهى و روشمند است که چهار عنصر جهان‏بینى، مذهب، فرهنگ و آزاداندیشى475 در تولید آن نقش اساسى دارند. در زمینه تولید علم دو رویکرد کلى وجود دارد:476

    الف. رویکرد اصالت اقتصادى یا عملگرایى

    این دیدگاه بر بنیادهاى اقتصادى و مادى دانش تأکید دارد و علم به مثابه ابزارى براى توسعه مادى انسان روز به روز کامل‏تر مى‏شود و ارزش آن در افزایش سود و منفعت بشرى است.477 امروزه کاربرد وسیع دانش در اقتصاد مدرن، باعث تغییر نگرش از اقتصاد متکى به منابع، به اقتصاد دانش‏محور شده است.478

    ب. رویکرد اصالت فرهنگى یا اندیشه‏گرایى

    در این دیدگاه بر اهمیت جهان‏بینى در ظهور علمى غرب تأکید مى‏شود و بر اساس آن، علم قبل از به دست آوردن استقلال ذاتى، به عنوان یک نهاد اجتماعى، به منبع بیرونى مشروعیت نیاز داشت. در قرن هفدهم، ارزش‏هاى مذهبى و تا حدى تأکید بر ارزش نهادینه‏شده سودمندى این مشروعیت را فراهم ساخت. این دیدگاه، هنجارها و ارزش‏هاى فرهنگى را زمینه اجتماعى مؤثر بر علم مى‏داند که زمینه مشروعیت و توسعه علمى را فراهم مى‏کند. اندیشه‏گرایى بر استقلال و خلوص علم از طریق اخلاقیات علم به رفتارهاى دانشمندان سمت و سو مى‏دهد و معنا مى‏بخشد.

    موانع فرهنگى تولید علم

    عطارزاده در مقاله‏اى با عنوان «ناکارآمدى دانشگاه در روند پیشرفت علمى و فرهنگى کشور»479 نشان داد: اولاً از موانع مهم تولید علم، کمّى‏گرایى و تأکید بر افزایش عملکرد آمارى است؛ ثانیا ایجاد اعتقاد و پایبندى به این باور که در جامعه نوین دیگر واحد فرد نیست، بلکه ساختار است، گرچه هدف اعتلاى زندگى مادى و معنوى افراد است.

    محمدى، فضل‏الهى و ایزدى در مطالعه‏اى تحت عنوان «بررسى کمّى میزان تولیدات علمى اعضاى هیئت علمى دانشگاه آزاد اسلامى واحد قم و آسیب‏شناسى پژوهش از دیدگاه آنان» با انتخاب 132 نفر به عنوان نمونه به این نتیجه رسیدند که به طور کلى 7/54% از استادان مسائل و مشکلات اقتصادى، 2/52% بى‏توجهى جامعه به تولیدات علمى، 3/55% در اولویت بودن برنامه‏هاى آموزشى در مقایسه با برنامه‏هاى پژوهشى از سوى مسئولان، 3/52% تدریس بیشتر از حد در مراکز آموزش عالى و 7/47% بالا بودن میزان تدریس موظفى استادان را از عوامل مؤثر در گرایش نداشتن به فعالیت‏هاى پژوهشى هستند.

    همتى در مقاله‏اى با عنوان «آسیب‏شناسى فرهنگى توسعه علمى» فقدان راهبرد کلان و سیاست واقع‏بینانه علمى، اهداف واضح و مبتنى بر تعامل علم و جامعه، ضعف مدیریت پژوهشى در جذب نیروهاى علمى و بهره‏گیرى بهینه از فعالیت‏هاى آنان، مهاجرت یا فرار نخبگان، کاربرد نامناسب منابع، امکانات و تسهیلات، تکوین نیافتن نظام ارزشى نهادینه‏شدن علم، حاکمیت سلیقه به جاى قانون در مراکز پژوهشى، حاکمیت رسم عالم‏ستیزى و بر چسب‏زدن به متخصصان و تحصیل‏کردگان، قوانین بازدارنده استخدام، ارتقا و ارائه فرصت‏هاى مطالعاتى براى اعضاى هیئت علمى، مدیریت غیرعلمى و اداره امور توسط افراد غیرفرهنگى و اغلب با روحیه نظامى و امنیتى، مشارکت نداشتن اعضاى هیئت علمى در انتخاب مدیران، دسترسى نداشتن به نشریات و کسب تخصصى، قطع ارتباط با متخصصین خارج، تبدیل نظریه به یک ارزش عمومى و حمایت نکردن از اندیشه و نظریه‏پردازى، فقدان روحیه تحقیق محورى و خصلت‏هاى دانشمندانه در نظام آموزش عالى و فقدان پروتکل یا آداب و قواعد فعالیت‏هاى علمى ـ پژوهشى براى دانشمندان را از مهم‏ترین موانع فرهنگى توسعه علمى کشور بیان مى‏کند.

    معین (1384) در مقاله‏اى با عنوان «موانع توسعه علمى ایران» ضعف اعتماد به نفس و خودباورى، تقلید و خودباختگى و نیز حیرت‏زدگى در برابر تحولات جدید غرب، گسستگى از معارف و فرهنگ ملى و دینى، ناپیوستگى با فرهنگ و مفاخر ملى و اسلامى (استفاده ابزارى از دین و علم، دنیاگریزى و صوفى‏گرى، جزم‏اندیشى و تعصب جاهلانه، خردستیزى و نمادگرایى به جاى مفهوم‏گرایى علمى و دینى، و دولتى‏شدن مراکز علمى و دینى و...)، نبود فرهنگ علمى و فنى در جامعه و دسترسى نداشتن همگان به اطلاعات و منابع علمى، ضعف روحیه و اخلاق جست‏وجوگرى، پرسشگرى و طرح مسئله در فرهنگ عمومى (فقدان فرهنگ تحقیق)، ضعف در گفتمان علمى اعم از بحث، نقد، تبیین نگرش‏ها و یافته‏هاى علمى، نظرى و فنى جامعه و بى‏توجهى به ارزش زمان و اغتنام فرصت‏ها در متن فرهنگ عمومى را عناصر توسعه‏نیافتگى فرهنگى طرح مى‏کند.

    همچنین ضعف علوم انسانى و اجتماعى از یک‏سو ناپیوستگى روند توسعه علوم را در پى دارد و از دگر سو باعث نارسایى مدیریت و قدرت تفکر مسئولان جامعه مى‏شود. توسعه‏نیافتگى درون‏زاى علمى و فرهنگى که آثار آن غلبه مصرف‏گرایى در علم و فناورى، دسته‏بندى‏شدن جامعه به طبقه خواص و عوام، فقیر و غنى و... است و تأثیر آن بر حوزه اندیشه، شیوه کاسب و کار و سودجویى در آموزش و تحقیق و استفاده ابزارى از علم (مدرک‏گرایى)، نظام ارزشگذارى مبتنى بر ثروت، قدرت و روابط شخصى تا مرتبه علمى و خردورزى در جامعه، ضعف نهادهاى ارتباطى علمى که سازوکار جذب و هضم تعریف شده علوم و فنون جدید را محقق نکرده است.

    از موانع دیگر، مى‏توان به این موارد اشاره کرد: ضعف روحیه همکارى گروهى و جمعى، سرخوردگى نیروهاى نخبه و نارضایتى و برون‏گرایى و برخورد منطقى با مسائل، بى‏توجهى به هوش و استعداد داوطلبان ورود به حوزه علم، پایین بودن آگاهى اعضاى هیئت علمى از اطلاعات روزآمد در رشته تخصصى خود، ضعف وفاق فکرى بین نخبگان درباره همه اصول و قواعد عمل جمعى، ضعف تعهد جمعى فعالان حوزه علم در برابر اصول و قواعد حاکم بر فعالیت‏هاى علمى و اخلاق نظرى، نبودن امنیت جانى، مالى، اجتماعى و فکرى، فقدان استقلال دانشگاهى به ویژه در حوزه علوم اجتماعى، دیوان‏سالارى و غلبه فرهنگ ادارى بر فرهنگ علمى، تعدد مراکز تصمیم‏گیرى، حاکمیت سیاسى و رعایت نشدن ضوابط دانشگاهى در انتخاب مدیران، ضعف اعتماد متقابل بین اعضاى علمى و مدیران، ضعف مشارکت جمعى بین دانشگاهیان در اداره امور مربوط به خود، محدودیت فضاى آزاد براى گفت‏وگوى خردمندانه و تبادل و نقد اندیشه، ضعف تعاملات علمى، دسترسى نداشتن به موقع به امکانات و لوازم آموزشى ـ پژوهشى، بهره نبردن بهینه از امکانات و منابع فکرى و نیروى انسانى متخصص، استفاده نکردن از ظرفیت علمى دانشگاه‏ها و مراکز علمى به صورت صحیح، ضعف تخصص‏گرایى و نامشخص بودن جایگاه و نقش دانشگاه‏ها و نهادهاى علمى کشور، ضعف پیوند دانشگاه با جامعه، ضعف تعاملات علمى دانشگاه‏ها و نهادهاى علمى کشور با دانشگاه‏ها و نهادى علمى خارج کشور، ضعف نظام اطلاع‏رسانى، فقدان برنامه‏ریزى صحیح در توسعه علمى، مبهم بودن اهداف و سیاست‏هاى بلندمدت.

    کورکى (1385) در مقاله «بررسى عوامل تأثیرگذار بر عدم گرایش به نگارش مقالات علمى از دیدگاه اعضاى هیئت علمى دانشگاه علوم پزشکى همدان» با مطالعه توصیفى مقطعى به صورت سرشمارى و مراجعه به 260 نفر و بهره‏گیرى از پرسشنامه نشان داد مشغله زیادى در امور آموزشى، تدریس یا درمان، دشوارى انجام پروژه‏هاى اصیل پژوهشى و گزارش نتایج به صورت مقاله، طولانى‏بودن زمان ارائه تا چاپ مقالات در مجلات علمى، نداشتن تسلط کافى به زبان انگلیسى به ترتیب با میانگین‏هاى 89/3، 88/3، 84/3، 83/3 بیشترین تأثیر را داشته‏اند.

    رسول‏آبادى (1386) در یک مطالعه توصیفى ـ تحلیلى با عنوان «بررسى میزان آشنایى اعضاى هیئت علمى و مدرسین دانشگاه علوم پزشکى کردستان با شیوه‏هاى جست‏وجوى اطلاعات در اینترنت و رابطه آن در فعالیت‏هاى علمى و پژوهشى آنان» با جمع‏آورى اطلاعات از 140 نفر نشان داد که 7/58% از جامعه مورد مطالعه با راهبرد جست‏وجو آشنا نیستند و 2/42% اصلاً آن را به کار نمى‏برند، 44% قادر به بازیابى اطلاعات مورد نیاز خود به میزان زیاد و خیلى زیاد هستند و 6/77% در مجلات خارجى و 28% در مجلات داخلى مقاله‏اى ندارند. 62% هیچ تألیف و ترجمه‏اى و 34% اصلاً طرح تحقیقاتى نداشته‏اند.

    در تحقیق دیگرى عطارزاده (1387) با عنوان «دانشگاه، نوآورى؛ کارکرد و آسیب‏شناسى»، ارائه کارآمدى دانشگاه‏ها و مراکز آموزشى عالى کشور در پاسخ به انتظار بر حق تولید علم و نوآورى را در اطلاع به هنگام از واقعیت‏هاى موجود در عرضه تولید علم جهانى و آمادگى کافى به منظور همراهى با این دگرگونى‏ها مى‏داند و معتقد است در حوزه نظام آموزش عالى که هدف تولید علم به عنوان برون‏داد نهایى از آن انتظار مى‏رود ساماندهى و هماهنگى بین بخش‏هاى مختلف ضرورى است. همچنین معتقد است کم‏رنگ‏شدن روحیه خلّاقیت، نوآورى و پژوهش از جمله آفت‏هایى است که مقام رفیع نهادهاى مولد دانش از جمله دانشگاه‏ها را تا سرحد دیگر نهادهاى تکرارکننده الفباى علم پایین مى‏آورد.

    فضل‏الهى (1388) در مقاله «شناسایى و طبقه‏بندى موانع تولید علم از دیدگاه اعضاى هیئت علمى دانشگاه‏هاى استان قم» به صورت توصیفى و با سنجش دیدگاه 226 نفر نمونه آمارى به صورت تصادفى طبقه‏اى و پرسشنامه محقق ساخته نشان داد مهم‏ترین موانع تولید علم به ترتیب موانع انگیزشى، اقتصادى، ادارى و بروکراتیک، خدمات علمى و پژوهشى و فردى مربوط به توانمندى‏هاى فنى و تخصصى هستند و تأکید به آموزش‏محورى به جاى پژوهش‏محورى، بى‏توجهى به ایجاد انگیزه در استادان براى مشارکت فعال در همایش‏هاى علمى پژوهشى، نامناسب بودن فرایند تشویق اعضاى هیئت علمى به انجام‏دادن تحقیقات، و محدودیت مراکز انتشار مقالات علمى از مهم‏ترین موانع تولید علم محسوب مى‏شوند.

    فضل‏الهى (1390) در مقاله دیگرى با عنوان «توسعه تولیدات علمى دانشگاه‏ها و اولویت‏بندى رهیافت‏هاى فرهنگى و مدیریتى؛ بررسى دیدگاه اعضاى هیئت علمى دانشگاه آزاد اسلامى واحد قم» نشان داد: تدوین راهبرد و نقشه کلان علمى، رسیدگى به وضعیت معیشتى اندیشوران، اعمال سیاست‏هاى واقع‏بینانه و مشخص براى فعالیت‏هاى پژوهشى، ترسیم اهداف روشن و مبتنى بر تعامل علم و جامعه، فرهنگ‏سازى براى ایجاد یک جامعه علمى به معناى واقعى کلمه و نهادینه‏شدن علم، سپردن مدیریت مراکز علمى به افراد فرهیخته و برخوردار از مشى علمى، رهیدن از قوانین سخت و بازدارنده ادارى به ویژه براى استخدام نخبگان و ارتقاى فرصت‏هاى مطالعاتى، استقرار حاکمیت قانون به جاى سلایق شخصى، بهینه‏سازى بهره‏گیرى از منابع و امکانات، پرهیز از مدیریت سیاسى و جناحى در مراکز علمى به ترتیب از اولویت‏دارترین رهیافت‏ها هستند. همچنین بین اولویت‏بندى استادان علوم انسانى، علوم پایه و پزشکى همبستگى معنى‏دارى مشاهده گردید.

    روش تحقیق

    روش پژوهش توصیفى از نوع پیمایشى بود و جامعه آمارى پژوهش 179 تن از اعضاى هیئت علمى همکار در نیم‏سال دوم سال تحصیلى 88ـ89 دانشگاه آزاد اسلامى واحد قم بودند که از بین آنان 60 نفر به شیوه تصادفى ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. براى جمع‏آورى اطلاعات، از پرسشنامه محقق‏ساخته، حاوى دو بخش مشخصات فردى اعضاى هیئت علمى از جمله سطح تحصیلات کلاسیک، مرتبه علمى، سابقه عضویت در هیئت علمى، رشته تحصیلى، و تعداد آثار علمى منتشرشده مانند تعداد مقالات ISI علمى و پژوهشى و... و بخش دوم حاوى تعداد 10 مؤلفه از نوع آرایش رتبه‏اى بود که از آزمودنى‏ها مى‏خواست راه‏کارهاى برون‏رفت از موانع فرهنگى را به ترتیب اهمیت و اولویت از یک تا ده شماره‏گذارى کنند. براى تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش‏هاى آمارى در حد توصیفى استفاده شده است.

    تجزیه و تحلیل اطلاعات

    جدول شماره 1: مشخصات نمونه مورد مطالعه

    ردیف

    متغییر

    گروه ها

    فراوانی

    درصد

    فراوانی تراکمی

    میانگین

    1

    رشتة تحصیلی

    علوم انسانی

    26

    41/63

    26

    -

    علوم پایه

    6

    63/14

    32

    -

    پزشکی

    2

    87/4

    34

    -

    فنی ومهندسی

    4

    75/9

    38

    -

    2

    تحصیلات کلاسیک و دانشگاهی

    دکتری

    9

    22

    9

    -

    دانشجوی دکتری

    8

    20

    17

    -

    کارشناسی ارشد

    20

    49

    37

    -

    3

    مرتبه علمی

    مربی

    22

    54

    22

    -

    استادیار

    5

    12

    27

    -

    دانشیار

    2

    5

    29

    -

    استاد

    1

    2

    30

    -

    4

    سابقه هیئت علمی

    5-0 سال

    7

    17

    7

    -

    10-5 سال

    7

    17

    14

    -

    15-10 سال

    14

    34

    28

    -

    20-15 سال

    3

    7

    31

    -

    20 سال و بالاتر

    1

    2

    32

    -

    5

    آثار علمی منتشر شده

    ISI

    7

    2

    7

    175/0

    علمی-پژوهشی

    51

    14

    58

    275/1

    علمی-ترویجی

    96

    27

    154

    4/2

    تألیف کتاب

    61

    17

    215

    52/1

    ترجمة کتاب

    12

    3

    227

    3/0

    طرح پژوهش

    70

    19

    297

    75/1

    راهنمایی پایان نامه دکتری

    3

    1

    300

    075/0

    راهنمایی پایانامه کار شناسی ارشد

    56

    16

    356

    4/1

    6

    جمع

     

    356

    800

       

    مطابق داده‏هاى جدول شماره یک از نظر رشته تحصیلى از مجموع 41 نفر آزمودنى، 26 نفر (63%) علوم انسانى، 6 نفر (15%) علوم پایه، 2 نفر (5%) علوم پزشکى و 4 نفر (10%) فنى و مهندسى بودند و از جهت سطح تحصیلات دانشگاهى، 9 نفر (22%) داراى مدرک دکترى تخصصى، 8 نفر (20%) دانشجوى دکترى و 20 نفر (49%) کارشناسى ارشد بودند. همچنین مرتبه علمى 22 نفر (54%) مربى، 5 نفر (12%) استادیار، 2 نفر (5%) دانشیار و فقط یک نفر (2%) استاد بود. سابقه عضویت در هیئت علمى 7 نفر (17%) بین 5ـ0 سال، 7 نفر (17%) بین 10ـ5 سال، 14 نفر (34%) بین 15ـ10 سال، 3 نفر (7%) بین 15ـ20 سال، و یک نفر (2%) بیشتر از 20 سال بود و متوسط سابقه هیئت علمى آنان 10 سال. اطلاعات گویاى این است که آثار علمى منتشرشده در مجموع توسط 41 نفر آزمودنى، 356 مورد بود که 2% آن (7 مورد) مقاله ISI، 14% (51) مورد مقاله علمى ـ پژوهشى، 27% (96) مورد مقاله علمى ـ ترویجى، 17% (61) مورد تألیف کتاب، 3% (12) مورد ترجمه کتاب، 19% (70) مورد طرح پژوهشى با مراکز علمى، 1% (3) مورد راهنمایى پایان‏نامه دکترى و 16% (56) مورد راهنمایى پایان‏نامه کارشناسى ارشد را در طول متوسط دوره عضویت در هیئت علمى (10 سال) به انجام رسانده‏اند. میانگین تولیدات در ده سال به ازاى هر نفر عضو هیئت علمى 175% مقاله ISI، 275/1 مورد مقاله علمى ـ پژوهشى، 4/2 مورد مقاله علمى ـ ترویجى، 5/1 مورد تألیف کتاب، 3% مورد ترجمه کتاب، 75/1 مورد طرح تحقیقاتى و 4/1 مورد راهنمایى پایان‏نامه کارشناسى ارشد بوده است. بنابراین، بیشترین تولیدات، مربوط به مقالات علمى ـ ترویجى بوده است که اغلب براى به دست آوردن امتیاز ارتقاى پایه علمى سالانه انجام مى‏شود و برابرى نسبى تعداد مقالات ISI با استادان با مرتبه استادیارى و دانشیارى و استادى مى‏تواند بیانگر همین موضوع در تبدیل وضعیت علمى تلقّى شود. البته بالا بودن نسبت مربیان به استادیارى، دانشیارى و استادى در دانشگاه آزاد، اجرا نکردن دستورالعمل ارتقا و تبدیل وضعیت مربیان به استادیارى در دانشگاه آزاد اسلامى و فقدان حمایت‏هاى مادى و معنوى براى ایجاد تسهیلات مناسب براى ادامه تحصیلات تکمیلى مربیان، به ویژه ادامه تحصیل بدون آزمون (کنکور) آنان در دانشگاه‏هاى دولتى و آزاد اسلامى است. آنان متأسفانه با رویکردهاى محدود و نگرش بسته بعضى از مدیران دانشگاه آزاد، امکان استفاده از تسهیلات ادامه تحصیل بدون کنکور دولتى را نیز از دست مى‏دهند. از نمونه‏هاى دیگر این مسئله، پایین بودن تعداد مقالات علمى ـ پژوهشى است که به نظر مى‏رسد ضرورت ذکر نام دانشگاه آزاد اسلامى هنوز به عنوان محدودیتى براى پذیرش مقالات اعضاى هیئت علمى دانشگاه آزاد اسلامى نزد نشریات مذکور باقى مانده است.

    جدول شماره 2: رتبه‏بندى راه‏کارهاى برون‏رفت از موانع فرهنگى

    ردیف

    راهکارهای فرهنگی تولید علم

    مجموع رتبه ها

    میانگین

    رتبة نهایی

    1

    تشکیل کرسی های نظریه پردازی و نقد و مناظرة علمی و حمایت علمی از اجتهاد علمی

    176

    4/4

    2

    2

    تغییر رویکردهای مدیریتی در اعمال سیاست مقدم شمردن انسان ها بر راهبردها در مدیریت

    181

    525/4

    3

    3

    حفظ و ارتقای استقلال، آزادگی علمی و ثبات شغلی استادان، محققان ودانشگاهیان

    184

    6/4

    4

    4

    برنامه ریزی جامع برای فرهنگ سازی و ایجاد بستر های مناسب تولید علم (تبدیل علم پژوهی به فرهنگ عمومی)

    165

    125/4

    1

    5

    ایجاد رقابت بین ایده ها در اعادة هویت و غیرت ایرانی دانشمندان

    198

    95/4

    7

    6

    تغییرالگوهای ادارة دانشگاه ها از دیوان سالاری سیاسی به مشارکتی و تلفیقی

    190

    75/4

    5

    7

    ایجاد فضای باز برای شنیدن، قدردانی و جایزه دادن به نوآوران و سخنانشان

    203

    075/5

    8

    8

    تقویت و توسعة ارتباطات علمی محققین داخلی و مراکز تحقیقاتی خارج.

    207

    175/5

    10

    9

    درونی شدن نیاز به علم و تبدیل نظریه و فکر به یک ارزش عمومی در دانشگاه ها

    195

    87/4

    6

    10

    تقویت متون آموزشی و یادگیری و اصلاح شیوه های آموزشی در دبیرستان ها و سنین پایین

    204

    1/5

    9

    داده‏هاى جدول، رتبه‏بندى ده راهبرد تعیین‏شده، توسط چهل تن از اعضاى هیئت علمى دانشگاه آزاد اسلامى قم را نشان مى‏دهد. این جدول گویاى آن است که برنامه‏ریزى جامع براى فرهنگ‏سازى و ایجاد بسترهاى مناسب تولید علم (تبدیل علم‏پژوهى به فرهنگ عمومى) با مجموع 165 رتبه و میانگین 125/4 رتبه اول، یعنى مناسب‏ترین راهکار شناخته شده است و پس از آن، تشکیل کرسى‏هاى نظریه‏پردازى و نقد و مناظره علمى و حمایت از اجتهاد علمى با کسب 176 رتبه و میانگین 4/4 در جایگاه دوم است. تغییر رویکردهاى مدیریتى با کسب 181 و میانگین 525/4 در رتبه سوم ایستاده است. همچنین حفظ و ارتقاى استقلال، آزادگى علمى و ثبات شغلى استادان، محققان و دانشگاهیان با 184 و میانگین 6/4، تغییرالگوهاى اداره دانشگاه‏ها از دیوان‏سالارى سیاسى به مشارکتى و تلفیقى با 190 و 75/4، درونى‏شدن نیاز به علم و تبدیل نظر و فکر به یک ارزش عمومى در دانشگاه‏ها با 195 و 87/4، ایجاد رقابت بین ایده‏ها در اعاده هویت و غیرت ایرانى دانشمندان با 198 و 95/4، ایجاد فضاى باز براى شنیدن، قدردانى و جایزه دادن به نوآوران و سخنانشان با 203و 075/5، تقویت متون آموزشى و یادگیرى و اصلاح شیوه‏هاى آموزشى در دبیرستان‏ها و سنین پایین با 204 و 5/1 و تقویت و توسعه ارتباطات علمى محققان داخلى و مراکز تحقیقاتى خارجى با 207 و 175/5 به ترتیب در رتبه 4 تا 10 قرار گرفته‏اند.

    نتیجه‏گیرى

    1. موانع فرهنگى از مهم‏ترین موانع مؤثر در تولید و توسعه علم در دانشگاه‏ها و مراکز آموزش عالى است و مناسب‏ترین و اولویت‏دارترین راهکار برون‏رفت از آن، برنامه‏ریزى جامع، راهبردى و بلندمدت براى فرهنگ‏سازى و ایجاد بسترهاى مناسب در دانشگاه‏ها براى تولید دانش تخصصى و فنى است تا روند متداول در دانشگاه‏ها متناسب با انتظارات در ایجاد خلّاقیت و آفرینندگى معطوف به شکوفایى و توسعه قرار گیرند و با افزایش سطح مشارکت افراد، به ویژه اعضاى هیئت علمى و دانشجویان در فعالیت‏هاى گروهى، شکل‏گیرى نگرش مثبت به فعالیت‏هاى گروهى و ارتقاى سطح آموخته‏هاى آنان درباره روش‏هاى کار گروهى، ایجاد آموزش‏هاى منظم و بومى شده با توجه به آموزه‏هاى فرهنگى ایرانى ـ اسلامى، ارتقاى سطح دانش و فرهنگ عمومى جامعه در مورد جایگاه علم و اهمیت عالم و... زمینه واقعى برون‏رفت از موانع فرهنگى است.

    2. توسعه کرسى‏هاى نظریه‏پردازى و نقد و مناظره علمى و حمایت از اجتهاد علمى اندیشوران حوزوى و دانشگاهى علاوه بر توسعه روحیه همکارى و فعالیت گروهى و مشارکتى، سبب افزایش خلّاقیت‏ها، رقابت سالم، رشد انگیزش، و پیشرفت مستمر در فرایند توسعه علمى مى‏شود؛ چنان‏که اعتماد به نفس و خودباورى آنان را براى تبیین دیدگاه‏هاى نو و متناسب با نیاز جامعه و تلاش در پیش‏قراولى علمى در مجامع جهانى را فراهم مى‏آورد؛ امرى که در جنبش نرم‏افزارى مطرح شده از طرف مسئولان نظام نیز بر آن تأکید مى‏شود.

    3. مقدم شمرده شدن انسان‏ها به ویژه نیروى انسانى ماهر و متخصص و مولد در عرصه علم، خاصه اعضاى هیئت علمى دانشگاه‏ها و مراکز آموزش و پژوهش، به عنوان مهم‏ترین رکن توسعه فرهنگ و مقدّمه توسعه همه‏جانبه، و ارتقاى جایگاه و منزلت اجتماعى آنان در مقایسه با راهبردهاى ساختارى و مدیریتى سومین راهکار براى برون‏رفت از این موانع شناخته شد که مستلزم تغییر رویکرد مدیران آموزش عالى از طریق آموزش بلندمدت، ایجاد کارگاه‏هاى مختلف و برگزارى نشست‏ها و همایش‏هاى علمى و تدوین و به کارگیرى معیارهاى شایستگى براى انتخاب صحیح آنان است.

    4. استقلال سیاسى، اقتصادى و مدیریتى و آزادگى علمى و ثبات شغلى حاصل از آن، استادان و محققان دانشگاه‏ها را در اهتمام ویژه براى تولید و توسعه علمى جامعه برمى‏تابد. به نظر مى‏رسد تجدیدنظر در نظام‏نامه‏هاى پژوهشى و مدیریتى دانشگاه‏ها با رویکردى به مطلوب‏هاى دموکراتیک و کاهش دادن وابستگى‏هاى مدیریتى دانشگاه‏ها به منابع، به ویژه دولتى و در نتیجه عملکرد جناحى و حزبى و موقتى و فراهم ساختن استقلال به مفهوم متعارف، ضرورتى اجتناب‏ناپذیر است.

    5. ایجاد تحول در الگوهاى اداره دانشگاه‏ها براى برون‏رفت از موانع فرهنگى یک ضرورت و نیاز اساسى است؛ به ویژه در دانشگاه‏ها و مراکزى که دیوان‏سالارى و بروکراسى ادارى و اعمال شدید قوانین خشک و بى‏روح و دست و پاگیر و ساختار و سلسله مراتب غیرتخصصى و مبتنى بر تمرکز حاکم است و مشارکت و فکر جمعى در آن نقش ایفا نمى‏کند و هنوز تفرد، حاکمیت فردى و مدیریت به سبک وظیفه‏مدارى حرف آخر را در آن مى‏زند. این در صورتى است که مدیریت در دانشگاه‏ها و مراکز علمى نرم و فرمان‏ناپذیر است و ضرورت دارد که خرد جمعى و روحیه مشارکتى حاکمیت داشته باشد و مهارت‏محورى و تخصص در صدر عناصر تصمیم‏گیرى و تصمیم‏سازى قرار گیرد.

    6. براى تولید علم، احساس نیاز و تبدیل آن به یک باور و اعتقاد قلبى و درونى‏شده در بین اهل اندیشه، نظریه و فکر، به ویژه استادان و اعضاى هیئت علمى دانشگاه‏ها به عنوان یک وظیفه انسانى، ادارى، اجتماعى، ملى، مذهبى و اعتقادى در تمام ارکان آن از اولویت‏هاى مهم موردنظر اعضاى هیئت علمى دانشگاه آزاد اسلامى براى تولید علم است.

    7. اعاده هویت و غیرت ایرانى و اسلامى اندیشوران از طریق ایجاد رقابت سالم و ایده‏پردازى، به ویژه در دانشمندان ایرانى خارج از کشور و متوجه کردن نقش آنان در ارتقاى جایگاه ملى و بین‏المللى و شکل دادن روحیه افتخار و عزت علمى، از اولویت‏هاى موردنظر اعضاى هیئت علمى براى برون‏رفت از موانع فرهنگى است. در مقابل، جهانى‏شدن و پدیده‏هاى اقتصادى و انگیزه‏هاى پر زرق و برق مادى، احساس امکان دسترسى به زندگى بهتر در دنیاى عامل مهاجرت نخبگان دانشگاهى و علمى است.

    8. بسترسازى همه‏جانبه مسئولان و برنامه‏ریزان، براى گوش‏دادن به دغدغه‏ها، استقبال از خلّاقیت‏ها، امتیازات و حمایت به موقع مادى و معنوى و قدردانى از نوآورى‏هاى و طرح‏هاى آنان و مشارکت دادن دانشمندان نوآور در اجراى طرح‏هاى توسعه‏اى و مدیریت فعالیت‏هاى علمى و تولیدى و ایجاد تصور مثبت در اندیشمندان در وجود گوش شنوا، غیرسیاسى و علاقه‏مند براى تبدیل اعتبارات به برنامه‏هاى عملى و سودمند مى‏تواند در تولید علم و برون‏رفت از دشوارى‏هاى فرهنگى مفید باشد. یقینا در این زمینه هماهنگى اجرایى، و عملیاتى در ارکان مختلف نظام سیاسى و مدیریتى جامعه و به ویژه فعالیت‏هاى تبلیغاتى و رسانه‏اى در مطبوعات و رسانه ملى ضرورى خواهد بود.

    9. بازنگرى، طراحى و تدوین متون آموزشى براى آموزشگاه‏ها و محیط‏هاى آموزشى قبل از ورود به دانشگاه در جهت سوق دادن افراد به کارهاى جمعى، ایجاد روحیه تفکر و پژوهش‏محورى، و اصلاح شیوه‏هاى موجود انفعالى به روش‏هاى آموزش فعال با ضریب درگیرى بالاى فراگیران و شناسایى و توسعه مستعدترین شرایط، در گذر از موانع تولید علم راهگشا خواهد بود.

    10. توسعه ارتباطات و همکارى‏هاى علمى ملى و بین‏المللى بین افراد و مراکز و جلوگیرى از انزواى اطلاع‏رسانى و دسترسى محققان به منابع موجود تسهیل‏شده داخلى و خارجى یقینا مى‏تواند در تسریع، تسهیل و تعمیق علم ثمربخش باشد.

     

    منابع

    ـ آشورى، داریوش، تعریف‏ها و مفهوم فرهنگ، تهران، آگاه، 1381.

    ـ ابراهیمى، مهدى، زمینه‏ها و عناصر اساس تولید علم، مجموعه مقالات درآمدى بر آزاداندیشى و نظریه‏پردازى در علوم دینى، قم، حوزه علمیه، 1384.

    ـ احمدى على‏آبادى، کاوه، تبینى از برنامه‏ریزى توسعه فرهنگى در ایران، همایش ملى توسعه و تحول از فرهنگ و هنر، 1388.

    ـ بخشى، احمد و بهنام بهارى، «دیدگاه‏هاى مختلف درباره جهانى‏شدن فرهنگى و چالش‏هاى فرهنگ دانشجویى»، دانشگاه اسلامى، سال دوازدهم، ش 4، ص 83ـ100.

    ـ پهلوان، چنگیز، فرهنگ‏شناسى، تهران، قطره، 1378.

    ـ دژاکام، رضا، «نقش دانشجویان در تحولات سیاسى و اجتماعى از دیدگاه امام خمینى قدس‏سره»، دانشگاه اسلامى، سال ششم، ش 15، ص 49ـ70.

    ـ رجب‏زاده، احمد، گزارش مصرف کالاهاى فرهنگى، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1380.

    ـ شریعتمدارى، على، جامعه و تعلیم و تربیت، تهران، آگاه، 1370.

    ـ عبدى، عباس و محسن گودرزى، تحولات فرهنگى در ایران، تهران، سروش، 1378.

    ـ عطارزاده، مجتبى، «دانشگاه و نوآورى؛ کارکرد و آسیب‏شناسى»، دانشگاه اسلامى، سال دوازهم، ش 4، 1387، ص 23ـ42.

    ـ ـــــ ، «ناکارآمدى دانشگاه در روند پیشرفت علمى و فرهنگى کشور»، دانشگاه اسلامى، سال نهم، ش 25و26، 1384، ص 47ـ80.

    ـ غلیون، برهان، «مدرن‏گرایى فرهنگى و بحران هویت»، ترجمه مهدى خلجى، نقد و نظر، ش 15، 1377، ص 371ـ397.

    ـ فرمهینى فراهانى، محسن، بررسى راهبردها و راه‏کارهاى تحقق اهداف فرهنگى در سند چشم‏انداز بیست ساله جمهورى اسلامى، همایش ملى توسعه و تحول در فرهنگ و هنر، 1388.

    ـ فریره، پاتولو، کنش فرهنگى براى آزادى، ترجمه احمد بیرشک، تهران، خوارزمى، 1364.

    ـ فضل‏الهى، سیف‏اله، «توسعه تولیدات علمى دانشگاه‏ها و اولویت‏بندى رهیافت‏هاى فرهنگى و مدیریتى؛ بررسى دیدگاه اعضاى هیئت علمى دانشگاه آزاد اسلامى قم»، معرفت، ش 162، خرداد 1390، ص 107ـ124.

    ـ ـــــ ، «شناسایى و طبقه‏بندى موانع تولید علم از دیدگاه اعضاى هیئت علمى دانشگاه‏هاى قم»، معرفت، ش 141، شهریور 1388، ص 127ـ142.

    ـ قورچیان، نادرقلى و همکاران، دایره‏المعارف آموزش عالى، تهران، دانشنامه بزرگ فارسى، 1383.

    ـ کورکى، مسعود، «بررسى عوامل مؤثر بر عدم گرایش به نگارش مقالات علمى از دیدگاه اعضاى هیئت علمى دانشگاه علوم پزشکى همدان»، مجله علمى دانشگاه علوم پزشکى و خدمات بهداشتى ـ درمانى همدان، ش 46، 1385، ص 59ـ63.

    ـ گل‏محمدى، احمد، جهانى‏شدن، فرهنگ و هویت، تهران، نى، 1381.

    ـ مایور، فدریکو و آگوستو فورى، علم و قدرت، ترجمه پریدخت وحیدى، تهران، برنامه و بودجه، 1377.

    ـ محمدى، مهدى و سیف‏اله فضل‏الهى، مهرى ایزدى یگانه، بررسى میزان تولیدات علمى اعضاى هیئت علمى دانشگاه آزاد اسلامى واحد قم و آسیب‏شناسى آن، قم، معاونت پژوهشى دانشگاه آزاد اسلامى، 1384.

    ـ معین، مصطفى، موانع توسعه علمى ایران، مجموعه مقالات درآمدى بر آزاداندیشى و نظریه‏پردازى در علوم دینى، قم، حوزه علمیه، 1384.

    ـ منصورى، جواد، فرهنگ و استقلال، چ سوم، تهران، وزارت امور خارجه، 1373.

    ـ نش، کیت، جامعه‏شناسى سیاسى معاصر: جهانى‏شدن، سیاست و قدرت، ترجمه محمدتقى دلفروز، چ سوم، تهران، کویر، 1384.


    * عضو هیئت علمى گروه علوم تربیتى دانشگاه آزاد اسلامى واحد قم. fazlollahigh@yahoo.com

    ** کارشناس. دریافت: 21/5/90 ـ پذیرش: 25/11/90. alakitavana_m@yahoo.com

    444ـ جواد منصورى، فرهنگ و استقلال، ص 1.

    445ـ محمدباقر بابایى، مبانى استراتژى فرهنگى از دیدگاه امام على علیه‏السلام، ص 8.

    446ـ ایرج سلطانى، مهارت‏ها و شایستگى‏هاى موردنیاز مدیران فرهنگى براى توسعه و تحول، ج 1، ص 285.

    447ـ چنگیز پهلوانى، فرهنگ‏شناسى، ص 12.

    448. B. Sampt and D. Mowery, University in National Inno vati on System, p. 209.

    449ـ سیف‏اله فضل‏الهى، «شناسایى و طبقه‏بندى موانع تولید علم از دیدگاه اعضاى هیئت علمى دانشگاه‏هاى قم»، معرفت، ش 141، ص 128.

    450ـ همان، ص 129.

    451ـ عباس عبدى و محسن گودرزى، تحولات فرهنگى در ایران، ص 208.

    452ـ مجتبى عطارزاده، «دانشگاه و نوآورى؛ کارکرد و آسیب‏شناسى»، دانشگاه اسلامى، ش 4، ص 37.

    453ـ پاتولو فریره، کنش فرهنگى براى آزادى، ترجمه احمد بیرشک، ص 15.

    454ـ فدریکو مایور و آگوستو فورى، علم و قدرت، ترجمه پریدوخت وحیدى، ص 137.

    455ـ مجتبى عطارزاده، «دانشگاه و نوآورى؛ کارکرد و آسیب‏شناسى»، دانشگاه اسلامى، ش 4، ص 37.

    456ـ مهدى محمدى و سیف‏اله فضل‏الهى و مهرى ایزدى یگانه، بررسى میزان تولیدات علمى اعضاء هیأت علمى دانشگاه آزاد اسلامى واحد قم و آسیب‏شناسى آن، ص 11.

    457ـ نادرقلى قورچیان و همکاران، دایره‏المعارف آموزش عالى، ص 415.

    458ـ همان، ص 251.

    459ـ همان، ص 177.

    460ـ احمد رجب‏زاده، گزارش مصرف کالاهاى فرهنگى، ص 48.

    461ـ مهدى بخشى و بهنام بهارى، «دیدگاه‏هاى مختلف درباره جهانى‏شدن فرهنگى و چالش‏هاى فرهنگ دانشجویى»، دانشگاه اسلامى، ش 4، ص 92.

    462ـ کیت نش، جامعه‏شناسى سیاسى معاصر: جهانى‏شدن، سیاست و قدرت، ترجمه محمدتقى دلفروز، ص 50.

    463ـ رضا دژاکام، «نقش دانشجویان در تحولات سیاسى و اجتماعى از دیدگاه امام خمینى قدس‏سره»، دانشگاه اسلامى، ش 15، ص 51.

    464ـ احمد گل‏محمدى، جهانى‏شدن فرهنگ و هویت، ص 124.

    465ـ برهان غلیون، «مدرن‏گرایى فرهنگى و بحران هویت»، ترجمه مهدى خلجى، نقد و نظر، ش 15، ص 293.

    466ـ على شریعتمدارى، جامعه و تعلیم و تربیت، ص 29.

    467ـ داریوش آشورى، تعریف‏ها و مفهوم فرهنگ، ص 114.

    468ـ على شریعتمدارى، همان، ص 37.

    469ـ همان، ص 38ـ43.

    470ـ کاوه احمدى على‏آبادى، تبیینى از برنامه‏ریزى توسعه فرهنگى در ایران، ج 1، ص 132ـ157.

    471ـ محسن فرمهینى فراهانى، بررسى راهبردها و راه‏کارهاى تحقق اهداف فرهنگى در سند چشم‏انداز بیست ساله جمهورى اسلامى، ص
    243ـ244.

    472ـ همان، ص 240.

    473ـ مصطفى معین، موانع توسه علمى ایران، مجموعه مقالات درآمدى بر آزاداندیشى و نظریه‏پردازى در علوم دینى، دفتر اول، ص 248.

    474ـ مهدى ابراهیمى، زمینه‏ها و عناصر اساسى تولید علم، مجموعه مقالات درآمدى بر آزاداندیشى و نظریه‏پردازى در علوم دینى، دفتر اول، ص 57.

    475ـ همان، ص 58.

    476. M. Schler, Problems of a Society of knowledge, tr. M. S. Frings, p. 100.

    477ـ مجتبى عطارزاده، «دانشگاه و نوآورى: کارکرد و آسیب‏شناسى»، دانشگاه اسلامى، ش 4، ص 28.

    478. K. Smith, What is The knowledge Economy?, p. 43.

    479ـ مجتبى عطارزاده، «ناکارآمدى دانشگاه در روند پیشرفت علمى و فرهنگى کشور»، دانشگاه اسلامى، ش 25و26، ص 47ـ80.

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    فضل‌الهی قمشی، سیف‌اله، ملکی توانا، منصوره.(1390) راه‏کارهاى برون‏ رفت از موانع فرهنگى تولید علم در دانشگاه ‏ها. ماهنامه معرفت، 20(12)، 111-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سیف‌اله فضل‌الهی قمشی؛ منصوره ملکی توانا."راه‏کارهاى برون‏ رفت از موانع فرهنگى تولید علم در دانشگاه ‏ها". ماهنامه معرفت، 20، 12، 1390، 111-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    فضل‌الهی قمشی، سیف‌اله، ملکی توانا، منصوره.(1390) 'راه‏کارهاى برون‏ رفت از موانع فرهنگى تولید علم در دانشگاه ‏ها'، ماهنامه معرفت، 20(12), pp. 111-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    فضل‌الهی قمشی، سیف‌اله، ملکی توانا، منصوره. راه‏کارهاى برون‏ رفت از موانع فرهنگى تولید علم در دانشگاه ‏ها. معرفت، 20, 1390؛ 20(12): 111-