سخن آغازين
سخن آغازين
خداوند حكيم و مهربان به بندگان خود، آخرين مرحله دفتر هدايت خود را به صورت قرآن كريم، بر حضرت محمد صلىاللهعليهوآله فرو فرستاده است. چنانكه تاريخ نيز گواه است، سعادتمندى و رها شدن از كمند جهل و تاريكى در گرو فهم صحيح و عمل درست به معارف و دستورالعملهاى قرآن است. پيامبر گرامى صلىاللهعليهوآله با هدايت همين كتاب الهى، مسلمانان نخستين را به نور توحيد رساند و از نظر علم، فرهنگ و تصفيه اخلاق صدرنشين ساخت. برگشت به آن عزّت اسلامى، تنها با بهرهمندى از هدايت قرآن و درمان دردهاى فردى و اجتماعى خود به داروى شفابخش اين دواخانه الهى، تنها در سايه فهم صحيح عالمان از آن و عمل مؤمنان به آن فراهم مىآيد. تفسير قرآن كريم نيز همانند فهم هر متن ديگر، ضابطهمند بوده و بر مبانى خاص خود استوار است و روش خاص خود را مىطلبد. از اينرو، فرهيختگان مسلمان و مفسّران سعى وافر دارند تا با تدوين مبانى صحيح و استفاده از قواعد و روش فهم قرآن، به درك دقيق مراد الهى از آيات قرآن برسند. علّامه طباطبائى در تفسير الميزان به يقين در تبيين مبانى صحيح تفسير قرآن كريم و بهرهگيرى از قواعد و روش درست فهم آن توفيق بيشترى نسبت به ساير تفاسير داشته است[1] و در استخراج نظريهها و نكات بديع از قرآن كريم، سرآمد بوده است. با عنايت به اين ويژگى تفسير الميزان و نقش آن، به ويژه در فرهنگ و علم در جوامع شيعى، گروه تفسير و علوم قرآنى اقدام به برگزارى همايش «مبانى و روش الميزان» نموده است. در همين زمينه مجله «معرفت» بيشتر حجم مقالات اين شماره خود را به مباحث مربوط به تفسير الميزان اختصاص داده است.
مقاله «معناشناسى مصدر مضاف و كاربست آن در تفسير الميزان»، ابتدا نظريه معنادارى گونههاى مختلف كاربرد مصدر را تبارشناسى و ريشهيابى كرده، سپس با كاربردشناسى اين نظريه در الميزان، مىكوشد تا كاربست آن را در اين تفسير نقد و بررسى كند.
در مقاله «تفسير قصص قرآن در رويكرد علّامه طباطبائى» آمده است: مطالبى همچون تأكيد علّامه طباطبائى بر واقعنمايى قصص قرآن، تبيين و روشنگرى زواياى قصص، كشف ويژگىهاى شخصيتى قهرمانان قصص، مراجعه به ساير آيات و سورهها در تفسير قصص، ارائه تفسير دقيق با استناد به ظاهر آيات، نقد توضيحات كتب مقدس از قصص قرآنى، و تبيين صحيح فعل انبيا، از ويژگىهاى تفسير الميزان در تفسير قصص قرآن است.
مقاله «مبانى تفسير موضوعى با تأكيد بر تفسير الميزان» بيان مىكند كه ادلّه و شواهد حاكى از اين است كه دلالت تفسير موضوعى بر مبانى صحيحى استوار است. برخى از مبانى تفسير امكان نظريهپردازى و برخى ديگر اعتبار، و پارهاى جواز شرعى آن را اثبات مىكند.
مقاله «قاعده سياق و نقش آن در روشهاى كشف معانى و مفاهيم قرآن در تفسير الميزان» معتقد است: علّامه طباطبائى از گونههاى مختلف سياق مانند سياق كلمه، سياق جمله و سياق آيات استفاده كرده است.
مقاله «آيات و ارتباط آنها با يكديگر از ديدگاه علّامه طباطبائى» ثابت كرده است كه علّامه طباطبائى در تفسير الميزان، دو نوع ارتباط بين آيات مطرح كرده است: الف. دستهبندى محتوايى: در اين نوع، مرحوم علّامه به شناسايى رابطههايى پرداخته كه از لحاظ مفهومى بين آيات برقرار است. ب. دستهبندى شكلى: مرحوم علّامه در اين شكل كار ابتدا از لحاظ تعدادوشكل، آياتراجداكرده(دستههاىآيات،فرازهاىمختلف يكآيهو...)،سپسارتباطىمفهومى بين آنها را بيان مىكند.
مقاله «دين و نقش آن در پيشگيرى و رفع اختلافات اجتماعى از منظر قرآن» بر اين باور است كه از منظر قرآن كريم، ده اصل دينى براى پيشگيرى از اختلافات و از بين بردن ريشههاى آنها مؤثرند و شش اصل مهم دينى نيز در رفع اختلافات و از بين بردن آنها تأثير دارند.
مقاله «خلافت انسان در قرآن» اثبات مىكند كه راز برگزيده شدن انسان به عنوان خليفه الهى، توانايى او در پذيرش تكوينى و حضورى علمالاسماء بوده، ضمن اينكه خليفهاللّه برترين انسانها، داراى علم ويژه و برخوردار از ولايت تكوينى است.
مقاله «بداء يا محو و اثبات از منظر قرآن و حديث»، با بررسى منابع فريقين درصدد اثبات اين حقيقت است كه «بداء» به معنايى كه شيعه اماميه باور دارد در واقع، همان تغيير در لوح محو و اثبات مىباشد كه اهلسنّت به آن باور دارند، و از اينرو، نزاع شيعه و سنى در اين موضوع لفظى است. دبير علمى علوم قرآنى
[1]ـ در اينباره، ر.ك: اميررضا اشرفى، طرحى نو در بررسى مبانى و قواعد تفسيرى علّامه طباطبائى، رساله دكترى، رشته علوم قرآن و حديث، قم، مركز تربيت مدرس دانشگاه قم، 1385.