سخن نخست
Article data in English (انگلیسی)
سال سی ام، شماره هشتم، پیاپی 287، آبان 1400، ص 5ـ8
پرتوی از مصباح هدایت و فضیلت
جایگاه مکتب علمی ـ تربیتی علامه مصباح
در راستای تعیین جایگاه مکتب علمی ـ تربیتی علامه مصباح، کافی است به برخی از تعابیر بلند امام خامنه ای در معرفی شأن و منزلت علمی و معنوی و تربیتی ایشان به شرح زیر توجه ویژه معطوف داریم:
از جنبة توانایی بسیار بالای علمی؛ تعابیر فاخری چون «صاحب نظر در مسائل اساسی اسلام»، «جبران کنندة خلأ علامه طباطبائی و شهید مطهری»، «در دست داشتن مبانی فکری اسلامی»، «عقبة تئوریک نظام»؛ و از جنبة هنر و مهارت تربیتی؛ تعابیری چون «سرریز شدن فضل استاد در شاگردان»، «تربیت مجموعه ای از طلاب و فضلای آگاه و وارد و صاحب دانش و بینش»، همه بیانگر برخورداری علامه مصباح از عناصر و ارکان تشکیل دهنده و هدایت کنندة یک مکتب علمی ـ تربیتی است.
علاوه بر تعریف و تمجید رهبر معظم انقلاب از علامه مصباح، وجود آثار نوشتاری و صوتی بسیار با برکت، همچنین تعداد فراوان شاگردان و فرهیختگان تربیت یافتۀ استاد راحل، و افزون بر این، سیرة عملی آن بزرگوار شأن و منزلت ایشان را بسیار بالاتر از یک نظریه پرداز در جایگاه یک صاحب مکتب به تصویر می کشاند؛ هرچند باید اذعان داشت که وصف چنین شخصیت های جامع و برجسته و وارسته ای در این قبیل قالب ها هم نمی گنجد.
در هر صورت، مکتب علمی ـ تربیتی علامه مصباح از جهات چهارده گانۀ زیر مکتبی سرآمد به نظر می رسد:
1. مسلک و مرام وجة اللهی: همة امور برای خدا، آموختن برای خدا، آموزش دادن به دیگران برای خدا، عمل به دانسته ها برای خدا؛1
2. نگاه جهادی به فعالیت های آموزشی ـ تربیتی: راه اندازی فضای مناسب به مثابة جبهه ای فرهنگی در مسیر کسب علم و معرفت و ادب و تربیت، درس خواندن جهادی، تحقیق جهادی، تدریس جهادی؛
3. تقدم تزکیه بر تعلیم: با الهام از قرآن و روایات معصومان(ع) و رهنمودهای امام راحل(ره) و تجارب عملی خود علامه مصباح(ره)؛
4. موضوع حکیمانه و متعالی: علم و حکمت و معارف الهی در دو ساحت حکمت نظری و حکمت عملی، در راستای تأمین سعادت دنیوی و اخروی انسان؛
5. رویکرد مؤثر اجتهادی ـ فقاهتی: اجتهاد جامع توأم با توانمندی بالا در استنباط فروع از مبانی و اصول؛
6. تعلیم و تربیت روش مند: کاربست منضبط با تلفیقی از روش های استنتاجی ـ استنباطی ـ اکتشافی، افزون بر بهره برداری از روش الگویی و تجربی و اندوخته ها و تجارب مفید دیگران؛
7. ابعاد فراگیر دانش و رفتار: جامعیت علمی ناظر به ابعاد گسترده و گوناگون فقهی، فلسفی، اخلاقی، حقوقی، سیاسی و...؛
8. نظریه پردازی دقیق و ماندگار: در چارچوب جهان بینی اسلامی و با تحفظ بر سلسلة باورها و ارزش ها؛
9. ابتکار و نوآوری: کشف رموز و پیچیدگی های علمی و اعتقادی و فلسفی و سیاسی و... بر پایة بینش و نگرش عمیق و ریشه دار منتهی به ایجاد اندیشة بدیع و عمل مبتکرانه؛
10. انصاف و مروت در نقد و بررسی افکار: مواجهة منصافانه با تأکید بر مراعات حقوق اشخاص و نظریات و دیدگاه های قابل ارزیابی و انتقاد با کمال دقت و درایت؛
11. حضور دائم در جبهة مقدم مبارزه با شبهات: تجزیه و تحلیل شبهات با تمرکز بیشتر بر شبهات اعتقادی، فرهنگی، علمی و سیاسی به منظور کشف و به کارگیری راه های رویارویی اصولی تر و مؤثرتر با شبهه ها و شبهه افکنان؛
12. استاد پروری و نخبه پروری: مسرور بابت رشد و شکوفایی و تعالی فکری و علمی شاگردان و مشوق افراد مستعد همراه با تقویت ظرفیت ها و خلاقیت های آنان در مسیر نیل به جایگاه فاخر معلمی و استادی؛
13. ثبات و استواری: استقامت مثال زدنی بر مبانی و اصول و باورها و ارزش های تغییرناپذیر و ماندگار الهی از آغاز تا فرجام؛
14. چشم اندازی متناسب با افق اعلای الهی: تمرکز بر رسیدن و رساندن دیگران به قلة کمال نهایی و مقام رضایت و قرب الهی.
با عنایت به نگرش فوق، ورود تخصصی و جامع استاد به موضوع علوم انسانی به پشتوانۀ معارف قرآن یک گزینة استثنایی و یک ابتکار و نوآوری خلاقانه در کارنامۀ علمی و سیرة عملی علامه مصباح به شمار می رود، به گونه ای که هیچ پیشینه ای برای آن نمی توان سراغ داشت. در اثر چنین ابتکاری، علوم انسانی در جایگاه مناسب خود زیر چتر معارف قرآن قرار گرفت. این جریان را باید یکی از نقش های برجسته و ممتاز مکتب علمی ـ تربیتی علامه مصباح برشمرد. موضوعات بااهمیتی چون خودشناسی و خودسازی، حکمت و فلسفه و عرفان، اعتقادات دینی و مذهبی، معارف قرآن در قلمروهای هستی شناسی، کیهان شناسی، خداشناسی، قرآن شناسی، معرفت شناسی، راه و راهنما شناسی، انسان شناسی، انسان سازی، همچنین طرح مسائل فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و... همه ازجمله امور و معارفی است که براساس آن باید علامه مصباح و مکتب علمی ـ تربیتی منتسب به ایشان را عقبة تئوریک نظام معرفی کرد، آن گونه که امام خامنه ای بیان فرمودند: «مجموعه ای از متفکران، علما و سابقه دارها در امر دین عقبة تئوریک نظام هستند و آن را تشکیل می دهند... الآن ما در حوزة قم علمایی داریم، بزرگانی داریم، صاحب نظرانی داریم، اندیشه پردازانی داریم،... خصوصاً ما شخصیت علمی، فکری، روشنفکری برجسته ای مثل آقای مصباح یزدی را در قم داریم.»2
سیری در آثار علمی ـ تربیتی علامه مصباح
آثار فراوانی از استاد به جای مانده است که مشتمل بر مباحث کلیدی اخلاق به ویژه معرفت نفس و خودسازی، معارف قرآن، مباحث فلسفی و عرفانی، مباحث کلامی و اعتقادی، همچنین گفتارها و نوشتارهایی در قلمرو موضوعات و مسایل ویژة فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... می باشد. در دامنة سیر مطالعاتی آثار استاد، گرچه می توان الگوهای متعددی تنظیم و ارائه کرد؛ اما به نظر می رسد، مناسب ترین الگوی مطالعاتی برای آثار استاد الگویی است که می توان با نظارت و اشراف یک کارشناس خبره و آشنا به مجموعة آثار، مبتنی بر ترتیب موضوعی فوق در زمینه های اخلاق، معارف قرآن، فلسفه و عرفان، اعتقادات، موضوعات و مسائل ویژه، تنظیم کرد. بدیهی است، الگو قرار دادن چنین سیر مطالعاتی، اهل مطالعه را از راهنمایی استادان فن بی نیاز نخواهد کرد.
آنچه بر اهتمام استاد به اولویت اول قرار دادن مبحث اخلاق و تهذیب نفس گواهی می دهد، تألیف اولین اثر توسط ایشان در همین زمینه است. کتاب خودشناسی برای خودسازی نخستین اثر علمی ـ تربیتی علامه مصباح است که در سن 25 سالگی توسط ایشان به رشتۀ تحریر درآمد.
بنده که شخصاً توفیق یافته بودم به مطالعه و تدریس کتاب خودشناسی برای خودسازی بپردازم، روزی محضر استاد عرض کردم: کتاب شما را بسیار ظریف و مختصر و مفید و درعین حال جامع یافتم. ای کاش! فرصتی دست می داد شما خودتان به تفصیل مطالب می پرداختید. استاد فرمودند: نسخه ای از این اثر را تقدیم استادم علامه طباطبائی کردم که ایشان پس از مطالعۀ آن به بنده از روی لطف و مرحمت اظهار داشتند شما «رندانه» خیلی از مطالب را در این کتاب گنجانده اید. واژة «رندانه» از زبان علامه طباطبایی یعنی اینکه کار فوق العاده ارزشمند ارائه شده است.
سایر آثار اخلاقی استاد نظیر اخلاق در قرآن، انسان سازی، پند جاوید، ره توشه، و بیش از همه، بالغ بر دو دهه طرح مباحث اخلاقی توسط استاد در دفتر مقام معظم رهبری در قم، در واقع به نحوی تفصیل مطالب کتابی بود، که در عنفوان جوانی تألیف کرده بودند. انجام چنین رسالت خطیر اخلاقی توسط استاد، اهمیت تزکیۀ نفس همگام با تعلیم و تعلم و یا حتی پیش تر از آن را ترسیم می کند. افزون بر این، سلوک معنوی و اخلاقی استاد به مراتب نمایان تر از نوشتار ایشان سیرت و سیمای اخلاقی و معنوی ایشان را تا سطح یک اسوه شایسته و برجسته در معرض دید کسانی قرار می دهد که درصدد شناسایی و پیروی از الگوی سرآمد علمی و معنوی و اخلاقی هستند.
به موازات برجستگی های علمی و معنوی و اخلاقی استاد، باید از مهم ترین یادگار های علمی ـ تربیتی ماندگار آن جناب؛ یعنی «طرح ولایت» سخن به میان آورد، که قلوب بسیاری از جوانان دختر و پسر این مرز و بوم را با شور و اشتیاق فراوان به تکاپو انداخته است، تا با تمام وجود از آثار با برکت این طرح نورانی بهره مند شوند. امروزه با گذشت نزدیک سه دهه از پایه ریزی و برگزاری دوره های متمادی طرح ولایت در مقاطع دانش آموزی و دانشجویی و استادی، این طرح در آستانۀ گسترش در سطح جوامع اسلامی است؛ که پیش بینی می شود با تأییدات الهی به زودی مورد استقبال مسلمانان در سطح جهان قرار گیرد؛ تا آرزوی دیرینة آن مربی و استاد سفر کرده به خواست خدا تحقق یابد.
تکریم دانش و پژوهش و دانش پژوه
اهتمام به پاسداشت حرمت دانش و پژوهش و دانش پژوه و صیانت از آن را باید یکی دیگر از خصلت های شخصیتی استاد برشمرد. در این زمینه، بد نیست به بیان یک خاطره بسنده کنم:
بنده اولین مقاله ای که در اولین دهۀ عمر طلبگی ام نگاشتم، در زمینة فیزیولوژی احساس و ادراک با نگرش به علم النفس فلسفی بود. طبق یک برنامة رسمی و براساس قراردادی علمی، این مقاله را می بایست جهت ارزیابی و اظهار نظر به دو استاد، یکی حوزوی و دیگری دانشگاهی تقدیم می داشتم. چند روزی پس از تقدیم مقاله به استاد حوزوی، خدمت آن استاد رسیدم، که وی برخلاف انتظارم مرا سخت مأیوس و پشیمان ساخت؛ به گونه ای که برخورد وی در نظرم بسیار ناامیدکننده و شکننده می¬نمود.
به ذهنم رسید مقاله را محضر استاد، آیت الله مصباح تقدیم کنم. خدمت ایشان رسیدم و اجازه خواستم مقاله ام را جهت دریافت نظر مبارکشان تقدیم کنم که با برخورد بسیار گرم و صمیمی ایشان مواجه شدم. دو سه روزی گذشت، تا مجدداً برای دریافت نتیجة ارزیابی خدمتشان رسیدم. فرمودند: آفرین! مبارک است! کار باارزشی است. عرض کردم: صلاح می دانید برای یکی از استادان دانشگاه نیز جهت ارزیابی ارسال کنم؟ فرمودند: چراکه نه؛ حتماً اقدام کنید. اظهارنظر آن استاد دانشگاه نیز مشوق و دلگرم کننده بود.
اندیشه و اندیشمندی فراتر از مرزهای ملی و جغرافیایی
قدرشناسی استاد از علم و دانش به این موارد محدود نمی گشت. گاه می شد هنگامی که برخی افراد با تنگ نظری به دانش غربی نظر می کردند، استاد می فرمودند ما که از دانستن و فهمیدن دیدگاه و سخن دیگران هرگز نباید بر خود بخل بورزیم. دیگران مطالبی اظهار داشته اند بهتر آن است که به جای یک باره رد کردن اظهارات آنان، نخست درصدد فهم کلام و منظورشان برآییم و سپس به تجزیه و تحلیل و احیاناً نقد منصفانة آن بپردازیم. استاد بر این باور بودند که هرکجا در هر گوشه ای از جهان، اگر امکان حضور برای بازگویی اندیشۀ اسلام ناب و آشناسازی مردم با باورها و ارزش های اسلامی حتی به صورت گفت وگو و پرسش و پاسخ وجود داشت، باید اقدامات مناسب و مساعد را برای حضور و مشارکت و اظهارنظر به عمل آورد. نمونه کنش هایی ناظر به این طرز تفکر را می توان در رابطه با امور گوناگونی، ازجمله موارد زیر جست وجو کرد:
1. برنامة اعزام طلاب به غرب در قالب اعزام دانشجو به دانشگاه های غربی، فرصت مغتنمی دست داد تا نه تنها برای تحصیل در مقطع ارشد و دکترا؛ بلکه فراتر از آن، در جهت تبیین اندیشه های اسلام ناب نیز برنامه ریزی شود.
2. خاطرم هست پس از فارغ التحصیل شدنم از مقطع دکترا دانشگاه مک گیل کانادا، چند روزی مانده به بازگشتم به کشور، خدمت ایشان تلفنی تماس گرفتم؛ ایشان فرمودند: چنانچه میسر است چند ماهی بیشتر بمانم و با فراغت بال به دانشگاه های معتبر کشور کانادا سری بزنم و از تجارب آنها در به کارگیری شیوه نامه های تحصیل و تدریس و تحقیقات و چندوچون فعالیت های علمی شان اطلاعاتی کسب کنم؛ بلکه در ایران بتوان از آن تجارب استفاده کرد. البته متأسفانه بنا به دلایلی این امر میسر نگردید.
3. پیرو درخواست آیت الله اراکی ـ نمایندۀ وقت مقام معظم رهبری در مرکز اسلامی لندن ـ از حضرت استاد جهت معرفی و اعزام سخنران زبان دان به مرکز اسلامی لندن در دهة محرم سال 1378، بنده یکی از سه نفر اعزامی بودم. استاد فرمودند: در انگلیس سراغ دانشگاه حجاز3 برویم و با ریاست و مسئولان دانشگاه جلسه ای ترتیب دهیم و از نظام آموزشی ـ تربیتی آن دانشگاه اطلاعاتی به دست آوریم تا از تجارب آن دانشگاه، در مؤسسه هم بتوان استفاده کرد. آن ایام مصادف بود با تعطیلات میان دورۀ دانشگاه که ما به ناچار با ریاست دانشگاه فیض الاقطاب صدیقی4 تماس گرفتیم و چند ساعتی در منزل ایشان به گفت وگو پرداختیم و گزارش آن را محضر استاد ارائه دادیم و دستورالعمل راهگشای ایشان را دریافت کردیم.
4. راه اندازی میزگردها و نشست های علمی ویژۀ شیعه ـ منونایت5 ازجمله مواردی بود که آیت الله مصباح بر تشکیل و تداوم و استمرار آن تأکید می ورزیدند. این میزگردها و نشست ها که طی دو دهۀ گذشته با عنوان مباحثات شیعه ــ منونایت6 به زبان انگلیسی و با اشراف و نظارت آیت الله مصباح و با تکیه بر رهنمودهای مشوقانۀ ایشان با حضور و مشارکت تعدادی از اعضای هیئت علمی مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) ازیک سو، و تعدادی از اعضای گروه منونایت از سوی دیگر، با تفاهم و توافق کامل بر یک موضوع خاص، در یک فضای بسیار صمیمی، توأم با احترام متقابل و به بیان کاملاً رسای علمی برگزار شده است، گواه روشنی از اهتمام و جدی آیت الله مصباح نسبت به مطالعات و گفت وگوهای میان ادیانی است. منونایت نام فرقه ای از مسیحیت است که بیشتر در آمریکای شمالی در کانادا و آمریکا مستقر هستند. تاکنون (تا اواخر سال 1396) تعداد هفت دوره گفت وگو به صورت یک در میان، یک بار در ایران و در مؤسسة امام خمینی(ره) و بار دیگر در کانادا در مرکز فعالیت منونایت ها برگزار شده است و طبق قرار هنوز هم ادامه خواهد یافت. هفتمین دور نشست این گفت وگو اسفند 1396 (مارس 2018) در شهر وینیپگ کانادا در دانشگاه منونایت برگزار شد. بنا بود تا نشست هشتم اوایل سال 1398 در ایران برگزار شود، که به علت بروز و شیوع ویروس کرونا به وقت مقتضی موکول گردید. تاکنون مقالات ارائه شده در نشست های مزبور در قالب چند کتاب به چاپ رسیده است.
آنچه بیان شد گوشه ای از مختصات محوری مکتب علمی ـ تربیتی علامه مصباح بود. بدیهی است، هریک از ویژگی های مورد اشاره، نیازمند شرح و تفصیل بیشتری است که البته مجال و فرصت دیگری را می طلبد.
مدیرمسئول
پی نوشت ها
1. قال الامام الصادق(ع): «مَنْ تَعَلَّمَ الْعِلْمَ وَ عَمِلَ بِهِ وَ عَلَّمَ لِلَّهِ دُعِیَ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ عَظِیماً فَقِیلَ تَعَلَّمَ لِلَّهِ وَ عَمِلَ لِلَّهِ وَ عَلَّمَ لِلَّهِ» (کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری، ج1، ص 35، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1407ق).
2. در دیدار مسئولان دفتر تبلیغات اسلامی حوزة علمیة قم با رهبر معظم انقلاب، 28/6/1384.
3. Hijaz College Islamic University دانشگاه و کالج اسلامی حجاز انگلستان در سال 1994م در شهر نونیتون (Nuneaton) تأسیس شد. این دانشگاه به ریاست فیض الاقطاب صدیقی اداره می شد.
4. FaizـulـAqtab Siddiqi.
5. منونایت (Mennonite) گروهی از مسیحیانی هستند که در قرن 17میلادی توسط یک کشیش هلندی به نام منو سیمونز (Menno Simons) بنیانگذاری شد. منونایت ها بر این باورند که مصلحانی همچون مارتین لوتر و اولریش تسوینگلی نابرخوردار از ابتکار و سرعت عمل بودند. ازاین رو، آنان نتوانستند به اندازۀ کافی به اندیشه های اصلاح گرانۀ خود پایبند و متعهد بمانند. آنان همچنین معتقدند که مسیحیان نتوانستند آنچنان که شاید و باید از حضرت عیسی مسیح پیروی کنند و بنابراین باید از نو به تفکر و بازاندیشی در گفتار و سیرۀ آن جناب بپردازند. ساده زیستی، اجتناب از گناه و آلودگی و هرگونه فسق و فجور، پرهیز از خصومت و جنگ وگریز، عدم همکاری با دولت های استعماری، ازجمله منشور نظری و عملی این گروه ویژه به شمار می رود. منونایت ها بیشتر در آمریکای شمالی، آفریقا و آمریکای لاتین و کارائیب مستقر هستند. برای مطالعة بیشتر، ر.ک: دانشنامة بریتانیکا، www.britannica.com/topic/Mennonite
6. Shi'iـMennonite Dialogues.