مسئله معنای زندگی ازجمله مباحث مطرح در دنیای معاصر است. این سؤال که «زندگی انسان چه معنایی دارد؟» ذهن بسیاری از اندیشمندان را به خود مشغول کرده است. عده ای زندگی انسان را پوچ تلقی می کنند و به ارائه راه حل هایی برای رهایی از پوچی یا الزام مخاطبان به پذیرش این واقعیت تلخ می پردازند. در مقابل، بسیاری زندگی انسان را معنادار قلمداد می کنند. هر دو گروه در ملاک معناداری و پوچی اختلاف نظر گسترده ای دارند. هدف از این نوشتار، یافتن ملاک حقیقی معناداری است. روش این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی است. ما در این پژوهش، بدین نتیجه رهنمون خواهیم شد که نوع خلقت انسان به گونه ای است که دارای استعدادها و نیازهای فطری است و درصورتی که آن استعدادها را شکوفا نسازد و پاسخ مثبت به آن نیازها ندهد، احساس کمبود و خلأ خواهد کرد؛ بنابراین، ارتباط با خدای متعال به عنوان تنها مصداق کمال مطلق موجب شکوفایی گرایش فطری به کمال مطلق و معناداری زندگی انسان و دوری از او موجب پوچی خواهد شد.