معرفت، سال هفدهم، شماره هفتم، پیاپی 130، مهر 1387، صفحات -

    تحوّل فرهنگی؛ کلید موفقیت حضرت مهدی علیه‏السلام

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    چکیده: 
    در چگونگی قیام حضرت مهدی علیه‏السلام دو نظریه مطرح است: الف. نظریه‏ای که در آن قیامْ همراه با کشتار و خون‏ریزی و ایجاد رعب و وحشت برای انسان‏هاست. این تصویر با روح دین اسلام، که دین صلح و مهربانی و شریعت آن شریعت سمحه و سهله و پیامبر آن پیامبر رحمت است، سازگاری ندارد. ب. نظریه تحوّل فرهنگی که در آن رمز موفقیت امام علیه‏السلام کار فرهنگی است که توسط آن حضرت و یارانش انجام می‏گیرد. مسائلی از قبیل رشد عقلی مردم در عصر ظهور، نوع مخالفان امام، اهداف امام، کارکردهای امام، انتظارات امامان شیعه از قیام حضرت مهدی علیه‏السلام، کشتن رهبران و تقویت‏کنندگان فساد و گم‏راهی، تلاش خستگی‏ناپذیر امام و یاران او و گفتمان ادیانی، همه از مؤیّدات این نظریه است. با توجه به اینکه امام زمان علیه‏السلام به عنوان جانشین رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و با هدف گسترش دین اسلام قیام می‏کنند و سیره‏شان همان سیره رسول خدا و ابزار موفقیتشان نیز همان ابزارهای موفقیت رسول خداست، همان‏گونه که حرکت رسول خدا با تحوّل فرهنگی آغاز شد و گسترش یافت، قیام امام زمان علیه‏السلام نیز با تحوّل فرهنگی آغاز می‏شود و در سراسر زمین نهادینه خواهد شد. این مقال با تحقیق در منابع دینی، بر تأیید دیدگاه دوم پرداخته است. روش پژوهشی نیز توصیفی، اسنادی است.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    تحوّل فرهنگی؛ کلید موفقیت حضرت مهدی علیه‏السلام

    سیدمحمّد مرتضوی1

    چکیده

    در چگونگی قیام حضرت مهدی علیه‏السلام دو نظریه مطرح است:

    الف. نظریه‏ای که در آن قیامْ همراه با کشتار و خون‏ریزی و ایجاد رعب و وحشت برای انسان‏هاست. این تصویر با روح دین اسلام، که دین صلح و مهربانی و شریعت آن شریعت سمحه و سهله و پیامبر آن پیامبر رحمت است، سازگاری ندارد.

    ب. نظریه تحوّل فرهنگی که در آن رمز موفقیت امام علیه‏السلام کار فرهنگی است که توسط آن حضرت و یارانش انجام می‏گیرد. مسائلی از قبیل رشد عقلی مردم در عصر ظهور، نوع مخالفان امام، اهداف امام، کارکردهای امام، انتظارات امامان شیعه از قیام حضرت مهدی علیه‏السلام، کشتن رهبران و تقویت‏کنندگان فساد و گم‏راهی، تلاش خستگی‏ناپذیر امام و یاران او و گفتمان ادیانی، همه از مؤیّدات این نظریه است.

    با توجه به اینکه امام زمان علیه‏السلام به عنوان جانشین رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و با هدف گسترش دین اسلام قیام می‏کنند و سیره‏شان همان سیره رسول خدا و ابزار موفقیتشان نیز همان ابزارهای موفقیت رسول خداست، همان‏گونه که حرکت رسول خدا با تحوّل فرهنگی آغاز شد و گسترش یافت، قیام امام زمان علیه‏السلام نیز با تحوّل فرهنگی آغاز می‏شود و در سراسر زمین نهادینه خواهد شد. این مقال با تحقیق در منابع دینی، بر تأیید دیدگاه دوم پرداخته است. روش پژوهشی نیز توصیفی، اسنادی است.

    کلیدواژه ‏ها: آخرالزمان، ظهور، منجی، تلاش فرهنگی، مقاومت مخالفان.

    مقدّمه

    یکی از پرسش‏هایی که همواره ذهن بشر را به خود مشغول کرده آینده بشر یا به تعبیر دیگر، پایان تاریخ است. اندیشمندان با هر اندیشه و گرایشی کوشیده‏اند به این سؤال پاسخ دهند. آنان آینده زندگی بشر را روشن، همراه با صلح و صفا، آرامش و امنیت و گسترش عدالت می‏دانند که در قالب «مدینه فاضله»، آرمان‏شهر، شهر سالم، و اورشلیم اوتوپیا2 بیان کرده‏اند؛ عده‏ای تحقق آن را خارج از اختیار بشر و نتیجه جبر تاریخی می‏دانند،3 ولی عده‏ای آن را اختیاری دانسته، معتقد به راه‏اندازی جنگ تمدن‏ها برای تحقق آن هستند.4

    ادیان بزرگ یهود، مسیحیت و اسلام نیز آینده زندگی بشر را روشن و تحقق آن را با ظهور منجی می‏دانند. در اندیشه مسلمانان، آن تحوّل جهانی به دست یکی از فرزندان پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به نام حضرت مهدی علیه‏السلام رقم خواهد خورد. مهدویت گرچه بین همه فرقه‏های اسلامی مشترک است، ولی در اندیشه شیعه بسیار پررنگ مطرح شده، به گونه‏ای که انتظار ظهور حضرت مهدی علیه‏السلام یکی از عقاید اساسی و شاخصه‏های شناخت شیعه به شمار می‏رود.5

    یکی از مسائل مربوط به مهدویت، کلید موفقیت حضرت‏مهدی علیه‏السلام است.دراین‏زمینه‏دونظریه‏مطرح است:

    الف. استفاده از قدرت نظامی: در این نظریه، تصویری از منجی ارائه شده‏است که با کشتارهای وسیع و قتل‏عام‏های گسترده، جامعه بشری را وادار به تسلیم در برابر خود می‏کند و اندیشه خود را، که گسترش عدالت است، محقق می‏سازد.

    ب. استفاده از فرهنگ: بر پایه این نظریه، منجی شخصیتی فرهنگی است که با صبغه الهی و تلاش خستگی‏ناپذیر خود و یاران باوفایش، در جامعه بشری تحوّل فرهنگی ایجاد می‏کند و با کارکرد فرهنگی، فرهنگ دینی را گسترش داده، آن را جهانی می‏کند. این مقاله درصدد اثبات این نظریه است.

    دو نظریه مزبور برایند دو نوع برداشت از متون دینی هستند که هر کدام را بپذیریم، دارای آثار متفاوت فکری، کلامی و رفتاری خواهد بود؛ به این معنا که اگر نظریه «قدرت نظامی» را بپذیریم انسان‏ها در پیدایش ظهور نقشی ندارند و باید صبر کنند تا شمشیر انتقام الهی ظاهر شود و آن کشتار گسترده را راه بیندازد. این نظریه گذشته از آنکه با روح دین و معارف دینی سازگاری ندارد، مورد سوءاستفاده قدرت‏های جهانی و ستمگران قرار گرفته، از اسلام و شیعه تصویری خشن و ستیزه‏جو ارائه می‏کند و آن را مرادف «تروریسم» شمرده و خشونت‏های بین‏المللی را، که به مسلمانان نسبت می‏دهند و به این بهانه مبارزه با اسلام و مسلمانان را آغاز کرده‏اند، توجیه می‏کند. کشورهای سلطه‏جو به همین بهانه، کشورهای اسلامی را اشغال، و منابع آنان را غارت می‏کنند و مسلمانان را به نابودی می‏کشانند. نظریه دوم نیز با توجه به تصویری که از منجی ارائه می‏کند، گذشته از آنکه جلوی سوءاستفاده جنایت‏کاران را می‏گیرد و زمینه پذیرش اسلام را بین انسان‏های بی‏طرف و منصف فراهم می‏نماید، برای انسان‏های دلسوز و معتقد به ظهورْ نقشی قایل می‏شود که اینان باید با کار فرهنگی زمینه جهانی‏شدن آن اندیشه را فراهم کنند. بنابراین، با توجه به این نظریه فرهنگی و آثار مهمی که بر آن مترتّب است، که از آن جمله، ایجاد حسّ مسئولیت میان معتقدان به ظهور و یافتن راه‏کارهای علمی آن‏تحوّل است، ضرورت‏این‏تحقیق آشکار می‏گردد.

    پیش ‏فرض‏ها

    با توجه به آنکه این نبشتار، درباره عملکرد منجی آخرالزمان است،اصولی‏رابه عنوان پیش‏فرض می‏پذیریم:

    1. خالقیت خداوند: در اندیشه دینی، جهان و آنچه در آن است آفریده خالقی است که از آن به عنوان «اللّه» یاد می‏کنیم. در قرآن، آیات بسیاری از این اصل حکایت می‏کنند. برای نمونه: «اللَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَ هُوَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ»؛6 خداوند آفریدگار همه چیز است و او بر همه اشیا ناظر است.

    2. هدفمندی خلقت: هدفمند بودن خلقت به این معناست که در نظام معرفتی اسلام، مجموعه نظام هستی، از جمله انسان برای هدفی خاص آفریده شده است. آیات فراوانی بر این اصل دلالت دارند؛ از جمله: «وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا بَاطِلاً ذَلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنَ النَّارِ»؛7 ما آسمان و زمین و آنچه را میان آنهاست بیهوده نیافریدیم. این گمان کافران است. وای بر کافران از آتش (دوزخ)!

    3. قرب الی‏ اللّه؛ هدف نهایی خلقت انسان: در قرآن و احادیث، برای خلقت انسان، اهداف مقدّماتی، متوسط و نهایی در نظر گرفته شده که هدف نهایی قرب الی‏اللّه یا به تعبیر دیگر، عبادت و تسلیم بودن در برابر خداوند بیان گردیده است. آیات فراوانی بر این اصل دلالت می‏کنند؛ مانند: «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ»؛8 من جنّ و انس را نیافریدم، جز برای اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند.)

    4. نارسایی حس و عقل: گرچه عقل و حس به عنوان ابزار شناخت در اختیار انسان قرار داده شده‏اند و نقش مهمی در حل مشکلات انسان دارند، ولی با این‏همه، این دو برای شناخت همه هستی و اهداف آن کافی نیستند.9

    5. ضرورت راهنمایی انسان به وسیله وحی: با توجه به هدفمند بودن خلقت انسان و نارسایی عقل و حس برای هدایت همه‏جانبه انسان، به ناچار خداوند به وسیله دیگری انسان را هدایت می‏کند و آن وسیله چیزی جز وحی نیست. برای این کار، افرادی از سنخ بشر از میان آنان برگزیده می‏شوند تا به عنوان واسطه میان خدا و خلق، به وسیله کتاب خدا، عهده‏دار هدایت خلق گردند. در دیدگاه اسلامی، آخرین کتاب الهی قرآن و آخرین فرستاده‏اش حضرت محمّد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله است. در قرآن آیات بسیاری بر این اصل دلالت می‏کنند؛ مانند: «إِنَّا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ کَمَا أَوْحَیْنَا إِلَی نُوحٍ وَالنَّبِیِّینَ مِن بَعْدِهِ... رُسُلاً مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَکَانَ اللّهُ عَزِیزا حَکِیما»؛10 ما به تو وحی فرستادیم؛ همان‏گونه که به نوح و پیامبران پس از او وحی فرستادیم؛ ... پیامبرانی که بشارت‏دهنده و بیم‏دهنده بودند، تا پس از این پیامبران حجتی برای مردم بر خدا باقی نماند، (و بر همه اتمام حجت شود) و خداوندْ توانا و حکیم است.

    6. ربوبیت خداوند بر هستی: در اندیشه اسلامی، خداوند تنها خالق موجودات نیست، به گونه‏ای که پس از آفرینش، آنها را رها کرده و در زندگی آنها نقشی نداشته باشد، بلکه خداوند خالق و ربّ هستی است و همه موجودات از جمله انسان را تدبیر و نظارت می‏کند و بر اساس عملکرد آنان، چه رفتار ظاهری و چه باطنی، یعنی اندیشه و فکر آنان را بازخواست خواهد کرد. آیات فراوانی از قرآن بر این اصل دلالت می‏کنند؛ از جمله: «لِلَّهِ ما فِی السَّمَاواتِ وَمَا فِی الأَرْضِ وَإِن تُبْدُواْ مَا فِی أَنفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحَاسِبْکُم بِهِ اللّهُ فَیَغْفِرُ لِمَن یَشَاء وَیُعَذِّبُ مَن یَشَاء وَاللّهُ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»؛11 آنچه در آسمان‏ها و زمین است، از آنِ خداست و (از این‏رو) اگر آنچه را در دل دارید، آشکار سازید یا پنهان، خداوند شما را طبق آن، محاسبه می‏کند. سپس هر که را بخواهد (و شایستگی داشته باشد) می‏بخشد و هر کس را بخواهد (و مستحق باشد) مجازات می‏کند و خداوند بر همه چیز قدرت دارد.

    7. اسلام آخرین دین و قرآن آخرین کتاب: در اندیشه اسلامی، گرچه فرستادن پیامبران ضروری است، ولی این ضرورت با فرستادن پیامبر اسلام پایان یافته است و باید به شکل دیگری تأمین گردد. از جمله آیاتی که بر این مسئله دلالت می‏کنند این است: «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ»؛12 او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیین‏ها غالب گرداند، هرچند مشرکان کراهت داشته باشند.

    8. ضرورت جانشین برای رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله: ضرورت جانشین برای رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله از مشترکات شیعه و اهل‏سنّت است. گرچه این دو در کیفیت نصب و شرایط جانشین اختلاف دارند، ولی هر دو گروه تعریفی که از خلافت و جانشینی می‏کنند شامل همه امور دنیوی و دینی مردم می‏شود.13

    9. خلفای دوازده‏گانه: با توجه به وظایفی که رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله دارند، جانشین ایشان نیز باید آن وظایف را ادامه دهد. جانشین رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در اندیشه شیعه، باید چند شرط اساسی داشته باشد:

    الف. دانش فرابشری: همان‏گونه که پیامبر از این دانش برخوردار بود، جانشین ایشان نیز باید این دانش را دارا باشد. از این دانش به «علم لدنّی» تعبیر می‏کنند؛ دانشی که بتواند همه ابعاد دین را ـ آن‏گونه که بر رسول خدا نازل شده است ـ تفسیر کند.

    ب. عصمت: نیروی درونی است که انسان را از گناه، خطا و اشتباه مصون می‏دارد و می‏تواند تأثیرپذیری انسان را از شرایط گوناگون، همانند شکست و پیروزی، سلامت و بیماری، فقر و غنا و غم و شادی حفظ کند و مانع آن شود که شخص در تفسیر دین، تحت تأثیر این‏گونه شرایط قرار گیرد.

    ج. نصب الهی: با توجه به اینکه احراز این شرایط برای انسان‏ها ناممکن است، شرط سومی نیز به وجود می‏آید و آن «نصب الهی» است. به دلیل آنکه تنها خداوند از درون انسان‏ها خبر دارد و دیگری از آن بی‏خبر است و خدا می‏داند چه کسی این شایستگی را دارد که آن دانش فرابشری را در اختیار او قرار دهد، نصب جانشین پیامبر همانند نصب پیامبر بر خداوند لازم است و پیامبر در این زمینه، تنها وظیفه ابلاغ دارد. بر اساس این شرایط، جانشینان پیامبر در اندیشه شیعه محدود به دوازده نفرند که در منابع اهل‏سنّت‏نیزاین مسئله تصریح شده است.14

    10. آخرالزمان؛ زمان ظهور حضرت مهدی علیه‏السلام: از مشترکات شیعه و اهل‏سنّت این است که حضرت مهدی علیه‏السلام از فرزندان فاطمه علیهاالسلام از نسل رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله است، با این تفاوت که در اندیشه شیعه، حضرت مهدی علیه‏السلام هم‏اکنون زنده است و به عنوان دوازدهمین جانشین رسول خدا ظهور خواهد کرد و دین اسلام را جهانی خواهد نمود.15

    اکنون با توجه به اصول یاد شده، بخصوص هدف نهایی خلقت انسان و ربوبیت خداوند و جانشینی رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهباید دید وظایف رسول خدا چیست؟

    وظایف رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله

    وظایف رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در چند محور قابل تصور است: از جمله وظایف پیامبر در برابر خدا، دین خدا، خلق خدا و ادیان موجود در جامعه که توضیح همه آنها مجالی وسیع می‏طلبد. بدین‏روی، تنها به چند وظیفه مهم، که ارتباطی مستقیم با وظایف حضرت مهدی علیه‏السلام دارند، اشاره می‏شود:

    1. اتمام حجت خدا بر خلق

    با توجه به واقعیت جهان آخرت و اینکه بهشت و جهنم بازتاب اعمال انسان در دنیایند، و با توجه به اینکه حس و عقل قدرت درک جهان آخرت و یافتن راه سعادت و پرهیز از شقاوت آن را ندارند، خداوند پیامبران را فرستاده است تا آن‏گاه که مردم با آن واقعیت‏ها روبه‏رو شدند نگویند ما نمی‏دانستیم. آیات بسیاری از قرآن به این وظیفه اشاره دارند. برای نمونه، پس از آنکه خداوند از چندین نفر از پیامبران و ارسال آنان یاد می‏کند، هدف از فرستادن آنان را چنین بیان می‏نماید: «رُسُلاً مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَکَانَ اللّهُ عَزِیزا حَکِیما»؛ پیامبرانی که بشارت‏دهنده و بیم‏دهنده بودند، تا پس از این پیامبران، حجتی برای مردم بر خدا باقی نماند، (و بر همه اتمام حجت شود) و خداوند توانا و با حکمت است.

    2. هدایت و تزکیه خلق

    با توجه به ضعف و نارسایی حس و عقل و ضرورت هدایت انسان، یکی از وظایف پیامبران هدایت خلق است. در متون دینی، از این وظیفه، که وظیفه اصلی رسولان‏است، بسیار یاد شده؛ از جمله خداوند می‏فرماید: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ»؛16 کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده پیامبری از خودشان برانگیخت تا آیاتش را بر آنها بخواند و آنها را تزکیه کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت‏بیاموزد،هرچندپیش‏ازآن‏درگم‏راهی‏آشکاری‏بودند.

    3. تفسیر و توضیح همه‏ جانبه دین

    کتاب خدا، که توسط پیامبر برای هدایت خلق آورده شده، مشتمل بر برخی آیات متشابه، کلی و دارای ابهام و اجمال است که تفسیر درست و همه‏جانبه آنها نیازمند دانش فرابشری است که در اختیار رسول خدا قرار دارد. از این‏رو، یکی از وظایف رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله تفسیر درست دین است. برای نمونه می‏فرماید: «بِالْبَیِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَ أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ»؛17 (از آنها بپرسید که) از دلایل روشن و کتب (پیامبران پیشین آگاهند) و ما این ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم، تا آنچه را به سوی مردم نازل شده است برای آنها روشن سازی، و شاید اندیشه کنند.

    4. پیراستن ادیان الهی از خرافات

    دین خدا در طول تاریخ، توسط انبیا به بشر ابلاغ شده است؛ ولی پس از هر پیامبر صاحب شریعتی، دین دچار تحریف شده است؛ چیزی از آن کاسته یا بدان افزوده‏اند، به گونه‏ای که دین توانایی هدایت خلق را نداشته است، ولی آنچه را مردم در اختیار داشته‏اند دین واقعی پنداشته و آن را باور کرده‏اند، به گونه‏ای که دست برداشتن از آن برایشان دشوار و غیرقابل قبول بوده است. از این‏رو، یکی از وظایف پیامبر جدید مشخص کردن دین واقعی از دین‏پنداری است. به این وظیفه پیامبر توجه کنید:

    «الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِیَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَـئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»؛18 همان‏ها که از پیامبر امّی پیروی می‏کنند؛ پیامبری که صفاتش را در تورات و انجیلی که نزدشان است، می‏یابند؛ آنها را به معروف دستور می‏دهد و از منکر بازمی دارد؛ چیزهای پاکیزه را برایشان حلال می‏شمرد و ناپاکی‏ها را تحریم می‏کند و بارهای سنگین و زنجیرهایی را که بر آنها بود (از دوش و گردنشان) برمی‏دارد. پس کسانی که به او ایمان آوردند و یاری‏اش کردند و از نوری که با او نازل شده است پیروی نمودند، همان‏ها رستگارند.

    5. ایجاد عدالت اجتماعی

    عدالت با همه ابعادش نیاز جامعه بشری است و تحقق آن آرزوی همه ستم‏کشیدگان تاریخ؛ و تا عدالت اجتماعی تحقق نیابد، نباید انتظار داشت همه استعدادهای انسان‏ها شکوفا شود. بر این اساس، تلاش برای تحقق عدالت اجتماعی وظیفه همه پیامبران از جمله پیامبر اکرم9 است.«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ»؛19 ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (وسیله شناسایی حق از باطل) نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است،تاخداوندبداندچه‏کسی‏اوورسولانش‏رایاری‏می‏کند، بی‏آنکه او را ببینند، خداوند قوی و شکست‏ناپذیر است.

    بی‏گمان، ایجاد عدالت با تبیین دین تفاوت روشنی دارد. تبیین دین وظیفه‏ای است که پیامبر به تنهایی از عهده آن برمی‏آید؛ ولی برای ایجاد عدالت، باید مردم با پیامبر همکاری کنند و به مشکلات آن تن در دهند و در صورت تحقق نیز با تمام توان از آن پاس‏داری کنند تا استمرار یابد. بر این اساس، در آیه یاد شده، بر خلاف آیات پیشین، فاعل و انجام‏دهنده کار مردم هستند که فرمود: «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»، و نقش پیامبران در این زمینه، آگاهی دادن و تبیین معیارهای ظلم و عدل است.

    روش‏های پیامبر در انجام وظیفه

    اکنون سؤال این است پیامبر این وظایف را به چه روشی انجام داده است؟ بی‏شک، پیامبر وظایف یاد شده را به بهترین شکل انجام داده و در تحقق آنها، روش‏هایی را به کار گرفته است که به مهم‏ترین آنها اشاره می‏شود:

    الف. تلاش فرهنگی

    در زمینه تلاش فرهنگی رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله چند نکته قابل توجه است:

    1. آنچه از نظر تاریخی مسلّم است انحطاط محیط بعثت رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله از هر نظر از انحطاط جامعه بشری امروز بیشتر بوده است.20

    2. پیامبر از صفر شروع کرده بودند و در آغاز حرکت، یارانی که بتوانند با کمک آنها کار را شروع کند، نداشتند.

    3. تلاش فرهنگی حضرت به یک حوزه خاص زندگی بشری اختصاص نداشت، بلکه همه ابعاد زندگی انسان‏ها را دربر می‏گرفت؛ ایشان حتی اسامی برخی افراد را، که بوی‏شرک‏وکفرمی‏داد، عوض‏می‏کردند.21و می‏فرمودند: اگرزنده‏بمانم‏نخواهم‏گذاشت‏این اسامی را به کار ببرند.22

    4. تلاش فرهنگی پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله گذشته از ویژگی‏های لازم یک پیام فرهنگی، همانند شفّاف بودن، جذّاب بودن و بجا بودن، تلاشی پیوسته بود. امام علی علیه‏السلام این تلاش را چنین گزارش می‏کنند: او طبیبی بود که در پی مریضان بود. مرهم او بهترین درمان بود و آنجا که دارو فایده نداشت و می‏بایست محلّ جراحت را بسوزاند، داغ کردن او سوزان بود. محلّ کاربرد داروی او دل‏هایی بود که از دیدن حقیقت نابینا بودند و گوش‏هایی که از شنیدن حق ناشنوا و زبان‏هایی که از گفتن حق لال بودند. او با داروی خود دل‏هایی را می‏جست که (از خدا) غافل‏ویا(به‏دلیل‏هجو شبهه‏ها)حیران‏وسرگردان‏بودند.23

    ب. پایداری

    دومین ابزار موفقیت رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله استقامت و پایداری بود. آن حضرت از نظر روحی و استقامت در راه تبلیغ رسالت خود، به اندازه‏ای قوی بودند که اگر همه جهان را هم به ایشان می‏دادند که از تبلیغ دین دست بردارد، نمی‏پذیرفت. برای نمونه، پس از فشارهایی که به ابوطالب وارد آوردند تا مانع تبلیغ پیامبر شود، به ابوطالب فرمود: ای عمو، به خدا قسم اگر (قریش) خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپم قرار دهند و در برابر، از من بخواهند دست از این کار بردارم، دعوت به توحید را رها نخواهم کرد، تا اینکه خدا این دین را گسترش دهد، یا من در این راه کشته شوم.24

    ج. یاران مخلص و وفادار

    یکی از عوامل گسترش اسلام و رسالت رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهیافتن یارانی مخلص و وفادار بود که حاضر بودند همه چیز خود را برای تحقق اهداف ایشان فدا کنند. قرآن در آیات فراوانی از این عده از اصحاب رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهتجلیل کرده است. برای نمونه می‏فرماید:

    «مُحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعا سُجَّدا یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَی عَلَی سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَغْفِرَةً وَأَجْرا عَظِیما»؛25 محمّد ( صلی‏الله‏علیه‏و‏آله) فرستاده خداست و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند. پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود می‏بینی، در حالی که همواره فضل خدا و رضای او را می‏طلبند. نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است. این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است؛ همانند زراعتی که جوانه‏های خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است و به قدری رشد و نمو کرده که زارعان را به شگفتی وامی‏دارد. این برای آن است که کافران را به خشم آورد، (ولی) کسانی از آنها را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‏اند، خداوند وعده آمرزش و پاداشی بزرگ داده است.

    د. امداد غیبی

    بی‏شک، یکی از عوامل مهم موفقیت رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهامداد غیبی بود و هر جا کار از کنترل آن حضرت خارج بود امداد غیبی به کمک ایشان می‏آمد. برای نمونه، در طول زندگی رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله پنج بار طرح ترور ایشان ریخته شد که در همه موارد، با کمک وحی خنثا گردید.26

    مشکلات بشر در عصر حاضر

    بشر در هر عصری نابسامانی‏هایی داشته که از آنها رنج می‏برده است و اندیشمندان درصدد اصلاح آنها بوده‏اند. در این زمینه، می‏توان مشکلاتی که بشر از آنها رنج می‏برد و انتظاردارد با ظهورمنجی اصلاح شود، این‏گونه برشمرد:

    1. گسترش تضعیف آموزه‏های اخلاقی و معنوی که نتیجه آن گسترش فساد، بی‏بند و باری، فحشا و فرهنگ ناسالم است.

    2. گسترش فاصله طبقاتی که نتیجه‏اش رواج تجمّل‏پرستی و مصرف‏گرایی است.

    3. گسترش درآمدهای نامشروع که نتیجه‏اش گسترش سرمایه‏سالاری است.

    4. گسترش فساد سیاسی که نتیجه‏اش گسترش ظلم و بی‏عدالتی در جهان است.

    5. گسترش استثمار، نابرابری و انحصارگرایی که نتیجه‏اش گسترش فقر و بیکاری است.

    6. گسترش سوء استفاده از مفاهیم ارزشی که نتیجه‏اش گسترش جنگ‏ها، خشونت‏ها، ترور، درگیری‏های مرزی، فرقه‏ای و نژادی است.

    آنچه بیان شد مهم‏ترین مشکلات عصر حاضر به صورت کلی است و بقیه مشکلات نیز از همین قبیل است. با کمی توجه به مشکلات و مقایسه آنها با مشکلات عصر رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله، روشن می‏شود که این مشکلات در آن عصر هم وجود داشتند؛ تنها تفاوت عصر حاضر این است که به دلیل افزایش جمعیت و گسترش ارتباطات و تبلیغات، مفاسد بشر زیاد شده است.

    تحوّل فرهنگی در عصر مهدوی

    هیچ مشکلی وجود ندارد که ریشه فرهنگی نداشته باشد و نتوان آن را از راه فرهنگ، اصلاح نمود. مشکلات عصر حاضر نیز چنین است و می‏توان همانند رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهو با همان ابزارها، تحوّل فرهنگی ایجاد نمود و جامعه بشری را اصلاح کرد.

    در روایات ما تأکید شده است که روش حضرت مهدی علیه‏السلام همانند روش رسول خداست:

    از امام صادق علیه‏السلام پرسیدند: روش حضرت مهدی علیه‏السلامچگونه است؟ فرمودند: همان‏گونه که رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهعمل کردند؛ فرهنگ جاهلی را از بین بردند و بر اساس فرهنگ نو اسلام را بنیان‏گذاری کردند.27

    امام باقر علیه‏السلام فرمودند: وقتی قائم ما قیام کند، مردم را به امر جدیدی فرامی‏خواند؛ همان‏گونه که رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهچنین کردند. بدون تردید، اسلام با غربت (تنهایی رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و نقطه صفر) آغاز شد و در آینده نیز چنین خواهد شد، و خوشا به حال غریبان؛28 یعنی کسانی که در نقطه آغازین حرکت مهدی علیه‏السلام به یاری ایشان می‏شتابند.

    باید توجه داشت حضرت مهدی علیه‏السلام جانشین رسول خداست و همان وظایفی که پیش‏تر برای رسول خدا بیان شد وظایف ایشان نیز هست و ابزاری که برای موفقیت رسول خدا بیان گردید ایشان نیز دارا هستند. بنابراین، همان‏گونه که رمز موفقیت رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله تحوّل فرهنگی بود ـ نه ابزار جنگی و قدرت نظامی ـ رمز موفقیت حضرت مهدی علیه‏السلام نیز تحوّل فرهنگی است.

    مؤیّدات نظریه مزبور عبارتند از:

    1. رشد عقلی و فرهنگی: کار فرهنگی در جامعه‏ای که رشد فکری و فرهنگی داشته باشد زودتر به نتیجه می‏رسد. بر این اساس، در روایات ما تأکید شده است: رشد عقلی و فرهنگی مردم در عصر ظهور، بی‏سابقه خواهد بود.

    امام باقر علیه‏السلام فرمودند: چون قائم ما قیام کند، خداوند دست رحمتش را بر سر بندگان می‏گذارد و عقولشان را جمع می‏کند (تا از هوای نفس پیروی نکنند و با یکدیگر اختلاف نورزند) و در نتیجه، خردشان کامل می‏شود.29

    در روایت دیگری، امام صادق علیه‏السلام فرمودند: تمام علم 27 حرف است و آنچه پیامبران تاکنون آورده‏اند دو حرف بیش نیست و مردم تاکنون با بیش از دو حرف آشنا نیستند؛ ولی وقتی قائم ما قیام کند 25 حرف دیگر را نیز بین مردم گسترش خواهد داد.30

    با کمی مقایسه میان عصر حاضر و عصر امام صادق علیه‏السلام، روشن خواهد شد که علم گسترش بسیاری یافته است و بی‏گمان هر قدر علم گسترش یابد تحوّل فرهنگی زودتر به نتیجه می‏رسد. برای مثال، اگر رسول خدا می‏خواست پیامی را به فردی که پانصد متر با ایشان فاصله داشت برسانند، می‏بایست آن پیام را به کسی بگویند و او آن را به فرد موردنظر برساند، در حالی که امروز با پیشرفت علم، پیامی را در یک لحظه با فاصله هزاران کیلومتر برای میلیون‏ها نفر می‏توان ارسال کرد.

    در روایت دیگری، امام باقر علیه‏السلام رشد فرهنگی عصر ظهور را چنین بیان می‏کنند: در عصر حضرت مهدی علیه‏السلامبه اندازه‏ای به شما حکمت داده می‏شود که زن در خانه‏اش بر اساس کتاب خدا و سنّت رسول او قضاوت می‏کند.31 معنای این جمله آن نیست که در خانه افراد محکمه قضایی تشکیل می‏شود و قاضی آن زن است، بلکه معنایش این است که رشد فرهنگ دینی مردم به گونه‏ای است که زن در خانه نیز در تنظیم روابط با افراد خانه، بر اساس کتاب و سنّت عمل می‏کند. بنابراین، برای رسیدن به چنین رشد فرهنگی، باید کار فرهنگی کرد و با تلاش فرهنگی، می‏توان این تحوّل را ایجاد کرد.

    2. خلع سلاح مخالفان فرهنگی: تلاش در هر جبهه‏ای باید متناسب با آن جبهه تنظیم شود تا موفقیت به دست آید. در جبهه فرهنگی، باید تلاش فرهنگی کرد تا موفقیت حاصل شود. از روایات به دست می‏آید بیشتر مخالفان حضرت مهدی علیه‏السلام، مخالفان فرهنگی هستند:

    امام صادق علیه‏السلام فرمودند: وقتی قائم ما قیام کند مخالفت با او شدیدتر از مخالفت با رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهاست. راوی پرسید: چگونه؟ امام فرمودند: چون وقتی رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله مبعوث شدند مردم سنگ و چوب و مجسّمه‏های ساخته شده را عبادت می‏کردند، ولی وقتی قائم ما قیام کند، همه آنها کتاب خدا را تأویل می‏کنند و با تأویل کتاب، با او مبارزه می‏کنند. سپس فرمودند: به خدا قسم همان‏گونه که سرما و گرما داخل خانه‏ها می‏شود عدالت او نیز به داخل خانه‏ها راه می‏یابد.32

    بنابراین، اگر بیشتر مخالفان حضرت مهدی علیه‏السلام، مخالفان فرهنگی هستند و کتاب خدا را مورد سوء استفاده قرار می‏دهند، با تلاش فرهنگی می‏توان آنان را خلع سلاح کرد و در مردم تحوّل ایجاد نمود؛ همان‏گونه که امام صادق علیه‏السلام در پایان حدیث، نتیجه این تلاش فرهنگی را بیان می‏کنند.

    3. استفاده از روش‏های فرهنگی: هدف هر کاری روش رسیدن به آن کار را مشخص می‏کند و نمی‏توان یک روش را برای رسیدن به هر هدفی به کار برد. با مشخص کردن اهداف حضرت مهدی علیه‏السلام، می‏توان به این نتیجه رسید که روش ایشان چگونه است:

    امام صادق علیه‏السلام در حدیثی هدف امام زمان علیه‏السلام را چنین بیان می‏کنند: وقتی خداوند به قائم ما اجازه قیام دهد، بر منبر خواهد رفت و خود را معرفی خواهد کرد و مردم را به خدا قسم می‏دهد که حقش را رعایت کنند، و در بین آنان به روش رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله عمل می‏کند.33

    اگر بناست امام به روش رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله عمل کنند، روش رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ـ همان‏گونه که پیش‏تر توضیح داده شد ـ روش فرهنگی بود. بنابراین، با تحوّل فرهنگی می‏توان به مقصد رسید.

    4. توجه به نقش برجسته امام زمان علیه‏السلام: همان‏گونه که از روش کار می‏توان به هدف کار پی برد، از نتیجه کار هم می‏توان به روش کار دست یافت؛ یعنی اگر نتیجه و محصول کار فرهنگی است، روش کار هم باید فرهنگی باشد. برای نمونه، به چند روایت که نقش امام زمان علیه‏السلامرا بیان می‏کنند، توجه نمایید:

    حسین‏بن خالد از امام رضا علیه‏السلام پرسید: قائم اهل‏البیت علیهم‏السلام کیست؟ امام فرمودند: او چهارمین فرزند من است. خداوند به وسیله او زمین را از هر جور و ستمی پاک می‏کند... هنگامی که قیام کند ترازوی عدالت را در بین مردم بنا می‏نهد، به گونه‏ای که هیچ کس به دیگری ستم نمی‏کند.34

    این تعبیر که «هیچ کس به دیگری ستم نمی‏کند» جز با رشد فرهنگی و قانع شدن هر کس به حق خود امکان تحقق ندارد. در روایتی، رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏فرمایند: مهدی علیه‏السلام به عدالت حکم می‏کند و دیگران را نیز بدان دستور می‏دهد.35

    در روایتی، امام صادق علیه‏السلام درباره آینده مسجد کوفه و نقش آن در عصر ظهور می‏فرمایند: گویا می‏بینم در مسجد خیمه‏ها برپا شده است و شیعیان علی علیه‏السلام قرآن در دست دارند و آن را به مردم آموزش می‏دهند.36

    5. بررسی سطح انتظارات مردم از قیام: هر کس به انتظار ظهور نشسته است، توقّع دارد با آن قیام مشکلش حل شود و هر قدر تکامل روحی انسان‏ها بیشتر باشد انتظارات آنان نیز عالی‏تر، انسانی‏تر ، فراگیرتر و گسترده‏تر خواهد بود. در این بین، صالحان تاریخ به انتظار آن حرکت سرنوشت‏ساز نشسته‏اند و بخصوص رسول خدا و امامان شیعه علیهم‏السلاممنتظر بوده‏اند و انتظاراتی داشته‏اند. از انتظاراتی که امامان ما بیان کرده‏اند، می‏توان به اهداف و روش‏ها پی برد. در اینجا تنها به یک فراز از انتظارات امام رضا علیه‏السلام از آن قیام بسنده می‏شود: امام رضا علیه‏السلاممی‏فرمایند: بار الها، سنن پیامبران را به وسیله او زنده کن، حکم پیامبران را به وسیله او برپا کن، آنچه را از دینت محو شده و آنچه را از احکامت تغییر کرده است به وسیله او و به دست او به گونه‏ای تجدید کن که گویا دینی تازه، خالص، صحیح، بدون انحراف و بدون بدعت است.37

    با کمی دقت در این انتظارات و امثال آن، به دست می‏آید که همه انتظارات فرهنگی‏اند. بنابراین، روش رسیدن به این انتظارات هم باید فرهنگی باشد.

    6. مبارزه مورد انتظار: مبارزه مورد انتظار توسط امام عصر علیه‏السلام نیز مبارزه در راستای تقویت فرهنگ است؛ یعنی مبارزه با کسانی که سدّ راه گسترش فرهنگ می‏شوند، نه مبارزه کور بی‏رحمانه، آن‏گونه که عده‏ای تصور می‏کنند. برای پی بردن به نوع مبارزه‏های عصر ظهور نیز باید به متون دینی قابل قبول مراجعه کرد. برای نمونه، امام رضا علیه‏السلام مبارزه‏های مورد انتظار را چنین بیان می‏کنند: بار الها، توسط او استوانه‏ها و ارکان کفر را نابود کن، سران گم‏راهی و بدعت‏آوران را درهم شکن و سردمدارانی که سنّت‏ها را از بین برده‏اند و باطل را تقویت کرده‏اند از بین ببر.38

    با توجه به این متن و امثال آن، مشخص می‏شود که مبارزه با کسانی مورد توجه است که یا رهبران فکری و گم‏راهی هستند که هم خود گم‏راه هستند و هم دیگران را گم‏راه می‏کنند و مانع به سعادت رسیدن مردم می‏شوند و یا از کفر پشتیبانی مالی، فکری و نظامی می‏کنند، هیچ‏گاه کشتار مردم کوچه و بازار و کسانی که بر اثر جهل و نادانی به ورطه کفر کشیده شده‏اند موردنظر نیست.

    7. مروری بر ویژگی‏های یاران حضرت مهدی علیه‏السلام: هسته اولیه یاران حضرت مهدی علیه‏السلام که 313 نفر هستند،39 دارای ویژگی‏هایی است که حکایت از آن دارد که آنان عارفانی برجسته و عناصر فرهنگی قوی هستند، نه نیروهای نظامی صرف. امام باقر علیه‏السلام آنان را چنین وصف می‏کنند: مردانی هستند که شب‏زنده دارند، در نمازشان چنان مناجات می‏کنند که صدای آنان همانند صدای زنبور عسل درهم می‏پیچد، شب را در حال قیام به سر می‏برند و صبحگاهان سوار بر اسب‏ها؛ راهبان شبند و شیران روز، مطیع محض مولای خود هستند، همانند چراغ‏های فروزانند، گویا دل‏هایشان منبع نور است و در حالی که از ترس خدا در اضطرابند آرزوی شهادت دارند و امیدوارند در راه خدا به شهادت برسند.40 و ده‏ها ویژگی دیگر که در روایات از آنها یاد شده، همه ویژگی‏های فرهنگی هستند.

    بی‏گمان، این یاران با توجه به موقعیت اجتماعی عصر ظهور، به الگوهایی برای جامعه و جوانان تبدیل می‏شوند و خود سرآغاز تحوّل‏فرهنگی در عصرظهور خواهند شد.

    8. تلاش مداوم حضرت مهدی علیه‏السلام و یاران ایشان: بر خلاف آنچه عده‏ای از ساده‏اندیشان می‏پندارند، عصر ظهور دوران آسایش و راحتی نیست، بلکه هنگامه تلاش دوچندان و طاقت فرساست؛ تلاشی که هرگز در عصر غیبت، معتقدان به ظهور انجام نداده‏اند. بشیر نبال از امام باقر علیه‏السلام پرسید: مردم می‏گویند: با قیام مهدی علیه‏السلام کارها به آسانی استقرار پیدا می‏کند و قطره خونی ریخته نخواهد شد. امام فرمودند: هرگز چنین نیست. قسم به کسی که جانم در اختیار اوست، اگر بنا بود حکومت به آسانی برای کسی استقرار یابد می‏بایست برای رسول خدا استقرار یابد، در حالی که او آن‏قدر تلاش کرد تا دندان‏هایش شکسته شد و صورتش خون‏آلود گردید. هرگز چنین نیست. قسم به کسی که جانم در اختیار اوست، در آن صورت، ما و شما باید آن‏قدر زحمت بکشیم که موجب ریزش عرق شود و جراحت‏های زیادی برداریم.41

    مفضّل می‏گوید: همراه امام صادق علیه‏السلام در طواف بودم، نظرشان به من افتاد، فرمودند: چرا رنگت پریده و غمگین هستی؟ عرض کردم: فدایت شوم، وقتی چشمم به بنی‏عبّاس و امکانات و اقتداری که دارند می‏افتد، با خود می‏گویم: ای کاش این قدرت در اختیار شما بود، ما هم از آن استفاده می‏کردیم! امام فرمودند: اگر قدرت در اختیار ما بود راحتی نبود، بلکه سیاست شب بود و سیاحت روز و خوردن غذای خشک و پوشیدن لباس ضخیم؛ همانند امیرالمؤمنین علیه‏السلام و در غیر این صورت، جهنمی بودیم.42

    با توجه به معنای «سیاست» که تدبیر امور و برنامه‏ریزی و نظارت و اصلاح امور است،43 معنای روایت این می‏شود که در آن صورت، ما باید شب‏ها برنامه‏ریزی می‏کردیم و روزها به دنبال اجرای آنها بودیم. زندگی ما باید در حدّ زندگی ضعیف‏ترین مردم باشد. در غیر این صورت، به وظیفه خود عمل نکرده‏ایم و اهل جهنم خواهیم بود.

    9. الگو شدن امام زمان علیه‏السلام: پیش‏تر بیان شد که ویژگی برجسته مهدویت در اندیشه شیعه این است که امام مهدی علیه‏السلامجانشین رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و سیره او همان سیره آن حضرت است و همان‏گونه که رسول خدا به الگویی برای مسلمانان تبدیل شدند و مسلمانان تلاش می‏کردند افکار، گفتار و رفتار ایشان را الگو قرار دهند و از آن حضرت پیروی کنند، امام عصر علیه‏السلام همین ویژگی را دارد؛ یعنی در درجه اول، خود ایشان سیره رسول خدا را به نمایش می‏گذارند و زندگی شخصی‏شان همانند امیرالمؤمنین علیه‏السلام است.44 در نتیجه، خود الگویی برای یاران خود و یاران او الگویی برای دیگران خواهند بود و به تدریج این فرهنگ تعمیق یافته، فراگیر می‏شود.

    10. جذب پیروان ادیان الهی از طریق گفتمان ادیانی: از جمله مؤیّدات تحوّل فرهنگی عصر ظهور، تلاش حضرت مهدی علیه‏السلامبرای جذب پیروان ادیان الهی مسیحیت و یهود است. یکی از ابزارهای موفقیت امام عصر علیه‏السلام نزول حضرت عیسی علیه‏السلاماز آسمان و اقتدا به آن حضرت در نماز است.45 به صورت طبیعی، وقتی حضرت عیسی علیه‏السلام به عنوان منجی از نگاه مسیحیت، رهبری حضرت مهدی علیه‏السلام را می‏پذیرد و برای استقرار عدالت با ایشان همکاری می‏کند، منتظران حضرت عیسی علیه‏السلام نیز به او می‏پیوندند و با مسلمانانی که از پیش پیوسته بودند، جبهه مستحکم توحیدی تشکیل می‏دهند و قوی‏تر عمل می‏کنند.

    افزون بر این، با حرکت فرهنگی امام عصر علیه‏السلام، زمینه پیوستن یهودیان نیز به جبهه توحید فراهم می‏شود. امام باقر علیه‏السلام این حرکت را چنین بیان می‏فرمایند: او را «مهدی» گفته‏اند؛ چون هدایت‏کننده به امر پنهان است. او تورات و کتب الهی پیشین را از غاری در «انطاکیه» بیرون می‏آورد و بین اهل تورات با تورات آنان و بین اهل انجیل با انجیل آنان و بین اهل زبور با زبورشان و بین اهل قرآن با قرآن حکم می‏کند.46

    بی‏گمان، اصول ادیان الهی، که توسط انبیا عرضه شده، یکسان است و در واقع، تعبیر ادیان نیز شایسته نیست. بنابراین، تورات و انجیل واقعی مطابق قرآن‏اند و حکم بر اساس آنها حکم دین خداست.

    11. تغییر ذائقه فرهنگی مردم: با تلاش فرهنگی، می‏توان افکار، گفتار و رفتار انسان‏ها را تحت تأثیر قرار داد. وقتی جهان‏بینی انسان‏ها تغییر می‏کند افکار، گفتار و رفتار آنان نیز تغییر می‏کند. اگر فرهنگ ایثار در جامعه رواج پیدا کند ثروت‏اندوزی جایگاهی نخواهد داشت، و اگر فرهنگ انحصارگرایی و بخل در جامعه رواج یابد ایثار و انفاق معنایی نخواهند داشت. بنابراین، رفتار انسان‏ها معلول نوع فرهنگ حاکم بر جامعه است.

    باید توجه داشت که برآوردن نیازهای طبیعی انسان برای آرام گرفتن او لازم است و بی‏شک، نیازهای انسان بسیار محدود است و به راحتی می‏توان آنها را برطرف کرد، ولی احساس نیاز انسان نامحدود است و قابل برطرف کردن هم نیست. احساس نیاز و عدم نیاز است که انسان را به طغیان و تجاوز وامی‏دارد. برای مثال، انسان موجودی ممکن است و ممکن عین نیاز و فقر به واجب، و معنا ندارد انسان از خدا بی‏نیاز شود؛ ولی وقتی انسان احساس بی‏نیازی کرد، سر به طغیان می‏گذرد. خداوند این واقعیت را چنین بیان می‏کند: «کَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَی»؛47 چنین نیست (که شما می‏پندارید.) به یقین انسان طغیان می‏کند، از اینکه خود را بی‏نیاز ببیند!

    نیازهای واقعی را با کار فرهنگی نمی‏توان برطرف کرد، بلکه باید آنها را با پاسخ درخور نیاز ارضا کرد. اما احساس نیاز پاسخ درخور ندارد؛ چون محدود نیست؛ ولی با کار فرهنگی می‏توان آن را برطرف کرد و به شخص فهماند که به چنین چیزی نیاز ندارد. در آن صورت، تلاش او در آن زمینه به اندازه نیازش خواهد بود، نه بیش از آن.

    اگر بار دیگر مفاسد عصر حاضر را مرور کنید، روشن می‏شود منشأ تمام آنها احساس نیاز است، نه نیاز! و اگر با کار فرهنگی احساس نیازها برطرف شوند بسیاری از مفاسد خود به خود از بین می‏روند.

    بسیاری از بی‏عدالتی‏ها، ستم‏ها و حق‏کشی‏ها احساس نیاز انسان به ثروت و قدرت‏اند، در حالی که با کار فرهنگی می‏توان ذائقه فرهنگی مردم را تغییر داد و آن را به انفاق، ایثار و برادری تبدیل نمود؛ کاری که رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله انجام دادند و فرهنگ غارت و تجاوز را، که جزو افتخارات عرب جاهلی بود، به فرهنگ ایثار و انفاق تبدیل کردند، به گونه‏ای که در کمتر از ربع قرن، بخش عمده‏ای از جهان را تحت تأثیر قرار دادند و تعجب همه جامعه‏شناسان را برانگیختند. نهرو در این‏باره می‏گوید: شگفت‏انگیز است که این نژاد عرب، که در طول قرون دراز، انگار در حال خفتگی به سر می‏برد و ظاهرا از آنچه در سایر نواحی اتفاق می‏افتاد جدا و بی‏خبر بود، ناگهان بیدار شد و با نیرو و قدرتی شگرف دنیا را تهدید کرد و زیر و رو ساخت. سرگذشت عرب‏ها و داستان اینکه چگونه به سرعت در آسیا و اروپا و آفریقا توسعه یافتند و فرهنگ و تمدن عالی و بزرگی به وجود آوردند، یکی از شگفتی‏های تاریخ بشری است.48

    پیش‏تر ذکر شد که امام عصر علیه‏السلام به عنوان دوازدهمین جانشین رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله همان اهداف و روش‏ها را دنبال خواهند کرد و در نتیجه، همان تحوّل فرهنگی اتفاق خواهد افتاد، و تا آن تحوّل فرهنگی اتفاق نیفتد و فرهنگ ایثار و انفاق در جامعه نهادینه نشود آن قیام اتفاق نخواهد افتاد. برید عجلی می‏گوید: به امام باقر علیه‏السلام عرض کردم: یاران ما در کوفه زیادند. اگر دستور دهید از شما اطاعت می‏کنند (کنایه از اینکه چرا قیام نمی‏کنید؟) امام فرمودند: آیا به گونه‏ای هستند که نیازمند آنها دست در جیب دیگری ببرد و به قدر نیازش بردارد؟ عرض کردم: نه. فرمودند: پس آنان نسبت به خونشان بخیل‏ترند. سپس امام احکامی را بیان کردند و فرمودند: وقتی قائم ما قیام می‏کند که رفاقت و صداقت کامل می‏شود و نیازمند نیازش را از جیب برادرش برمی‏دارد و او هم مانع نمی‏شود.49

    در روایات بسیاری آمده است که در زمان ظهور مردم برای پرداخت زکاتشان، مستحق پیدا نمی‏کنند.50 این بدان سبب نیست که در آن عصر، به اندازه‏ای امکانات اقتصادی فراوان است که هرکس هرچه بخواهد جمع کند وجود دارد، بلکه به این دلیل است که با کار فرهنگی، احساس نیاز مردم برطرف می‏شود و مردم به برآوردن نیازهای واقعی خودشان اکتفا می‏کنند و نیازهای واقعی آن‏قدر نیستند که به خاطر آنها، این همه جنگ به راه بیفتد.

    امام باقر علیه‏السلام در روایتی می‏فرمایند: حضرت مهدی علیه‏السلام عدالت را چنان بین مردم گسترش می‏دهند که در جامعه محتاج به زکات پیدا نمی‏شود. آنان که زکات بدهکارند زکاتشان را نزد نیازمند می‏برند، ولی آنان قبول نمی‏کنند و هر قدر جست‏وجو می‏کنند، کسی را نمی‏یابند. پس زکات را نزد صاحبانش می‏برند و می‏گویند: ما به اینها احتیاج نداریم و به آنها گفته می‏شود: بیایید چیزی را که به خاطر آن پیوند خویشاوندی را قطع کردید و خون‏هایی را ریخته‏اید و از راه حرام جمع‏آوری کرده‏اید، بردارید.51

    پایان روایت بیانگر آن است که احساس نیاز، انسان را به این مفاسد می‏کشاند و با برطرف کردن این احساس نیاز، این مفاسد نیز پایان می‏پذیرد و این نیز تنها با کار فرهنگی امکان دارد، نه قدرت نظامی.

    نتیجه‏ گیری

    با بررسی حرکت تدریجی رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و روش‏هایی که در موفقیت آن بزرگوار نقش داشته‏اند روشن می‏شود که با داشتن انگیزه قوی، یاران مخلص و فداکار، پشتکار و تلاش، امداد غیبی و کار حساب شده فرهنگی و صبر و استقامت، می‏توان جامعه بشری را تحت تأثیر قرار داد و بدون به کارگیری خشونت، اندیشه‏ای را نهادینه کرد و با توجه به اینکه امام عصر علیه‏السلام فرزند و جانشین رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله هستند و برای گسترش همان اندیشه، با همان اهداف و در اختیار داشتن همان ابزار تلاش می‏کنند، می‏توانند بدون به کارگیری خشونت و به راه انداختن کشتارهای کور، اندیشه توحیدی را در جامعه بشری نهادینه سازند.


    • پى نوشت ها
      1 دکتراى علوم قرآن و حدیث دانشگاه قم و عضو هیأت علمى دانشگاه فردوسى مشهد.
      2ـ خلیل ملکى، فرهنگ اصطلاحات اجتماعى و اقتصادى، 1358، ص 389.
      3ـ کمال پولادى، تاریخ اندیشه سیاسى‏در غرب،1382، ص 185.
      4ـ عبدالرسول بیات، فرهنگ واژه‏ها، 1381، ص 441.
      5ـ ابن حنبل، مسند، 1415، ج 1، ص 622 / ابراهیم قندوزى، ینابیع‏المودّة، بى‏تا، ص 447 / علاءالدین متّقى هندى، کنزالعمّال، 1409، ج 14، ص 265 / على صالح، الروضة المختارة، 1408، ص 144 / احمدبن على بغدادى، تاریخ بغداد، بى‏تا، ج 4، ص 388 / ابونعیم اصفهانى، حلیة الاولیاء، بى‏تا، ج 5، ص 57 / على مسعودى، اثبات الوصیه، بى‏تا، ص 225 / ابن کثیر، البدایه و النهایه، 1419، ج 6، ص 25 / عمادالدین طبرسى، بشارة المصطفى، 1420، ص 434 / محمّدبن على صدوق، کمال‏الدین، 1337، ج 2، ص 50 / محمّدبن حسن طوسى، الغیبه، 1411، ص 428 / محمّدبن‏نعمان‏مفید، المسائل‏العشر فى‏الغیبه،1426،ص 49.
      6ـ زمر: 62.
      7ـ ص: 27.
      8ـ ذاریات: 56.
      9ـ محمّدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، بى‏تا، ج 1، ص 74.
      10ـ نساء: 163 و 165.
      11ـ بقره: 284.
      12ـ توبه: 33.
      13ـ نک. ابن خلدون، مقدّمه، بى‏تا، ص 191 / على‏بن محمّد ماوردى، الاحکام السلطانیة و الولایات، 1982، ص 5 / امام‏الحرمین جوینى، غیاث الامم، 1400، ص 22 / محمّدبن نعمان مفید، اوائل المقالات، بى‏تا، ص 65 / سید مرتضى، الذخیره فى علم الکلام، بى‏تا، ص 436 / سید مرتضى، شرح جمل‏العلم والعمل، بى‏تا، ص 199 / محمّدبن على صدوق، المقنع فى الامامه، 1337، ص 145 / سدیدالدین رازى، المنقذ من التقلید، 1412، ج 2، ص 296 / علّامه حلّى، کشف‏المراد فى تجریدالاعتقاد، بى‏تا، ص 221.
      14ـ مسلم‏بن حجّاج نیشابوى، صحیح، بى‏تا، کتاب الامارة باب «الناس تبع‏لقریش» / ابراهیم‏قندوزى، ینابیع‏المودّة،بى‏تا، ص 446.
      15ـ علاءالدین متقى هندى، کنزالعمّال، ج 14، ص 265 / على صالح، الروضه المختارة، ص 144 / ابراهیم قندوزى، ینابیع المودّة، ص 447 / احمدبن حنبل، مسند، ج 1، ص 622 / احمدبن على بغدادى، تاریخ بغداد، ج 4، ص 388 / ابونعیم اصفهانى، حلیة الاولیاء، ج 5، ص 75 / على مسعودى، اثبات الوصیة، ص 255 / محمّدعلى صدوق، کمال‏الدین، ج 2، ص 50 / عمادالدین طبرسى، بشارة المصطفى، 1420، ص 434 / ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج 6، ص 250.
      16ـ جمعه: 2.
      17ـ نحل: 44.
      18ـ اعراف: 157.
      19ـ حدید: 25.
      20ـ نک. نهج‏البلاغه، بى‏تا، خ 2، 95، 191 و 196.
      21ـ محمّدبن عیسى ترمذى، سنن ترمذى، 1414، ج 4، ص 381 / ابن ماجه، سنن ابن ماجه، 1418، ج 4، ص 218 / ابى‏داود، سنن ابى‏داود، 1418، ج 4، ص 314.
      22ـ ابن ماجه، سنن ابن‏ماجه، ج 4، ص 217.
      23ـ نهج‏البلاغه، خ 108.
      24ـ ابن هشام، السیرة النبویة، بى‏تا، ج 1، ص 266 / محمّدبن جریر طبرى، تاریخ طبرى، 1403، ج 2، ص 67 / ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، 1399، ج 2، ص 64.
      25ـ فتح: 29.
      26ـ ابن هشام، السیرة النبویة، ج 2، ص 298 و 483؛ ج 4، ص 87 / محمّدبن عمر واقدى، المغازى، 1404، ج 3، ص 1042.
      27ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، 1403، ج 52، ص 352.
      28ـ همان، ص 366.
      29ـ محمّدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج 1، ص 29.
      30ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 52، ص 336.
      31ـ همان، ص 352.
      32ـ همان، ص 362.
      33ـ همان، ص ص 352 / محمّدبن نعمان مفید، الارشاد، 1962، ص 341.
      34ـ عزیزاللّه عطاردى، مسند الامام‏الرضا علیه‏السلام،1406،ج1،ص223.
      35ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 52، ص 310.
      36ـ همان، ص 364.
      37و38ـ عزیزاللّه عطاردى، مسند الامام‏الرضا علیه‏السلام، ج 2، ص 36.
      39ـ محمّدبن حسن طوسى، الغیبة، 1411، ص 477.
      40ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 52، ص 308.
      41و42ـ همان، ص 358 / ص 359.
      43و44ـ احمد فیومى، المصباح المنیر، 1425، ص 295 / ابن منظور، لسان العرب، 1405، ج 6، ص 108.
      45ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 52، ص 279.
      46ـ همان، ص 350.
      47ـ علق: 6.
      48ـ جواهر لعل نهرو، نگاهى به تاریخ‏جهان، 1368، ج1، ص 317.
      49و50-محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 52، ص 372.
      51ـ همان، ص 390.

    • منابع
      ـ ابن‏اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارالفکر، 1399.
      ـ ابن خلدون، مقدّمه ابن خلدون، بیروت، مؤسسة الاعلمی، بی‏تا.
      ـ ابن داود، سنن ابی‏داود، بیروت، دارالفکر، 1418.
      ـ ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر، 1419.
      ـ ابن ماجه (محمّدبن یزید قزوینی)، سنن ابن ماجه، بیروت، دارالمعرفه، 1418.
      ـ ابن منظور، لسان العرب، قم، ادب‏الحوزه، 1405.
      ـ ابن هشام،عبدالملک، السیره‏النبویة،بیروت،داراحیاءالتراث، بی‏تا.
      ـ ابونعیم اصفهانی، احمدبن عبداللّه، حلیه‏الاولیاء و طبقات‏الاصفیاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، بی‏تا.
      ـ احمدبن حنبل، مسند، بیروت، داراحیاء التراث‏العربی، 1415.
      ـ بغدادی، احمدبن علی، تاریخ بغداد، بیروت، دارالفکر، بی‏تا.
      ـ بیات، عبدالرسول، فرهنگ واژه‏ها، قم، مؤسسه اندیشه و فرهنگ دینی، 1381.
      ـ پولادی، کمال، تاریخ اندیشه‏سیاسی در غرب،تهران،مرکز،1382.
      ـ ترمذی، محمّدبن عیسی، سنن ترمذی، بیروت، دارالفکر، 1414.
      ـ جوینی، امام الحرمین، غیاث‏الامم فی التیاث الظلم، تحقیق عبدالعظیم الدیب، دوحه، بی‏نا، 1400.
      ـ حلّی، حسن‏بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، مشهد، کتاب‏فروشی جعفری، بی‏تا.
      ـ رازی، سدیدالدین، المنقذ من التقلید، قم، مؤسسه‏النشر الاسلامی، 1412.
      ـ رضی، محمّدبن حسین، نهج‏البلاغه، قم، دارالهجره، بی‏تا.
      ـ سید مرتضی، الذخیره فی علم الکلام، تحقیق احمد حسینی، قم، مؤسسه‏النشر الاسلامی، بی‏تا.
      ـ ـــــ ، شرح جمل العلم و العمل، تحقیق، یعقوب جعفری، تهران، دارالاسوة، بی‏تا.
      ـ صالح، علی، الروضه المختارة، قم، منشورات الرضی، 1408.
      ـ صدوق، محمّدبن علی، المقنع فی الامامه، قم، مؤسسه‏الامام الهادی، 1415.
      ـ ـــــ ، کمال‏الدین و تمام‏النعمه، تهران، بی‏جا، 1337.
      ـ طبرسی، عمادالدین، بشارة المصطفی لشیعه المرتضی، تحقیق جواد قیّومی، قم، مؤسسه‏النشر الاسلامی، 1420.
      ـ طبری، محمّدبن جریر، تاریخ الطبری (تاریخ‏الامم و الملوک)، بیروت، موسسة الاعلمی، 1403.
      ـ طوسی، محمّدبن حسن، الغیبه، قم، مؤسسه‏المعارف الاسلامیه، 1411.
      ـ عطاردی، عزیزاللّه، مسند الامام الرضا علیه‏السلام، مشهد، آستان قدس رضوی، 1406.
      ـ فیومی، احمد، المصباح المنیر، قم، دارالهجره، 1425.
      ـ قندوزی، ابراهیم، ینابیع المودّة، قم، بصیرتی، بی‏تا.
      ـ کلینی، محمّدبن یعقوب، اصول کافی، تهران، اسلامیه، بی‏تا.
      ـ ماوردی، علی‏بن محمّد، الاحکام السلطانیة و الولایات، بیروت، بی‏نا، 1982.
      ـ متقی هندی، علاءالدین، کنزالعمّال، بیروت، مؤسسة الرساله، 1409.
      ـ مجلسی، محمّدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1403.
      ـ مسعودی، علی، اثبات الوصیة، نجف، المکتبة المرتضویه، بی‏تا.
      ـ مفید، محمّدبن نعمان، الارشاد، نجف، بی‏نا، 1962.
      ـ ـــــ ، المسائل العشر فی الغیبه، تحقیق فارس حسون، قم، مرکز الدراسات التخصیصة فی الامام المهدی علیه‏السلام، 1426.
      ـ ـــــ ، اوائل المقالات، قم، بی‏تا، بی‏جا.
      ـ ملکی، خلیل، فرهنگ اصطلاحات اجتماعی و اقتصادی، تهران، رواق، 1358.
      ـ نهرو، جواهر لعل، نگاهی به تاریخ جهان، تهران، امیرکبیر، 1368.
      ـ نیشابوری، مسلم‏بن حجّاج، صحیح، بیروت، دارالفکر، بی‏تا.
      ـ واقدی، محمّدبن عمر، المغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، عالم‏الکتب، 1404.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1387) تحوّل فرهنگی؛ کلید موفقیت حضرت مهدی علیه‏السلام. ماهنامه معرفت، 17(7)، -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده)."تحوّل فرهنگی؛ کلید موفقیت حضرت مهدی علیه‏السلام". ماهنامه معرفت، 17، 7، 1387، -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1387) 'تحوّل فرهنگی؛ کلید موفقیت حضرت مهدی علیه‏السلام'، ماهنامه معرفت، 17(7), pp. -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده). تحوّل فرهنگی؛ کلید موفقیت حضرت مهدی علیه‏السلام. معرفت، 17, 1387؛ 17(7): -