تحوّل فرهنگی؛ کلید موفقیت حضرت مهدی علیهالسلام
Article data in English (انگلیسی)
تحوّل فرهنگی؛ کلید موفقیت حضرت مهدی علیهالسلام
سیدمحمّد مرتضوی1
چکیده
در چگونگی قیام حضرت مهدی علیهالسلام دو نظریه مطرح است:
الف. نظریهای که در آن قیامْ همراه با کشتار و خونریزی و ایجاد رعب و وحشت برای انسانهاست. این تصویر با روح دین اسلام، که دین صلح و مهربانی و شریعت آن شریعت سمحه و سهله و پیامبر آن پیامبر رحمت است، سازگاری ندارد.
ب. نظریه تحوّل فرهنگی که در آن رمز موفقیت امام علیهالسلام کار فرهنگی است که توسط آن حضرت و یارانش انجام میگیرد. مسائلی از قبیل رشد عقلی مردم در عصر ظهور، نوع مخالفان امام، اهداف امام، کارکردهای امام، انتظارات امامان شیعه از قیام حضرت مهدی علیهالسلام، کشتن رهبران و تقویتکنندگان فساد و گمراهی، تلاش خستگیناپذیر امام و یاران او و گفتمان ادیانی، همه از مؤیّدات این نظریه است.
با توجه به اینکه امام زمان علیهالسلام به عنوان جانشین رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و با هدف گسترش دین اسلام قیام میکنند و سیرهشان همان سیره رسول خدا و ابزار موفقیتشان نیز همان ابزارهای موفقیت رسول خداست، همانگونه که حرکت رسول خدا با تحوّل فرهنگی آغاز شد و گسترش یافت، قیام امام زمان علیهالسلام نیز با تحوّل فرهنگی آغاز میشود و در سراسر زمین نهادینه خواهد شد. این مقال با تحقیق در منابع دینی، بر تأیید دیدگاه دوم پرداخته است. روش پژوهشی نیز توصیفی، اسنادی است.
کلیدواژه ها: آخرالزمان، ظهور، منجی، تلاش فرهنگی، مقاومت مخالفان.
مقدّمه
یکی از پرسشهایی که همواره ذهن بشر را به خود مشغول کرده آینده بشر یا به تعبیر دیگر، پایان تاریخ است. اندیشمندان با هر اندیشه و گرایشی کوشیدهاند به این سؤال پاسخ دهند. آنان آینده زندگی بشر را روشن، همراه با صلح و صفا، آرامش و امنیت و گسترش عدالت میدانند که در قالب «مدینه فاضله»، آرمانشهر، شهر سالم، و اورشلیم اوتوپیا2 بیان کردهاند؛ عدهای تحقق آن را خارج از اختیار بشر و نتیجه جبر تاریخی میدانند،3 ولی عدهای آن را اختیاری دانسته، معتقد به راهاندازی جنگ تمدنها برای تحقق آن هستند.4
ادیان بزرگ یهود، مسیحیت و اسلام نیز آینده زندگی بشر را روشن و تحقق آن را با ظهور منجی میدانند. در اندیشه مسلمانان، آن تحوّل جهانی به دست یکی از فرزندان پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به نام حضرت مهدی علیهالسلام رقم خواهد خورد. مهدویت گرچه بین همه فرقههای اسلامی مشترک است، ولی در اندیشه شیعه بسیار پررنگ مطرح شده، به گونهای که انتظار ظهور حضرت مهدی علیهالسلام یکی از عقاید اساسی و شاخصههای شناخت شیعه به شمار میرود.5
یکی از مسائل مربوط به مهدویت، کلید موفقیت حضرتمهدی علیهالسلام است.دراینزمینهدونظریهمطرح است:
الف. استفاده از قدرت نظامی: در این نظریه، تصویری از منجی ارائه شدهاست که با کشتارهای وسیع و قتلعامهای گسترده، جامعه بشری را وادار به تسلیم در برابر خود میکند و اندیشه خود را، که گسترش عدالت است، محقق میسازد.
ب. استفاده از فرهنگ: بر پایه این نظریه، منجی شخصیتی فرهنگی است که با صبغه الهی و تلاش خستگیناپذیر خود و یاران باوفایش، در جامعه بشری تحوّل فرهنگی ایجاد میکند و با کارکرد فرهنگی، فرهنگ دینی را گسترش داده، آن را جهانی میکند. این مقاله درصدد اثبات این نظریه است.
دو نظریه مزبور برایند دو نوع برداشت از متون دینی هستند که هر کدام را بپذیریم، دارای آثار متفاوت فکری، کلامی و رفتاری خواهد بود؛ به این معنا که اگر نظریه «قدرت نظامی» را بپذیریم انسانها در پیدایش ظهور نقشی ندارند و باید صبر کنند تا شمشیر انتقام الهی ظاهر شود و آن کشتار گسترده را راه بیندازد. این نظریه گذشته از آنکه با روح دین و معارف دینی سازگاری ندارد، مورد سوءاستفاده قدرتهای جهانی و ستمگران قرار گرفته، از اسلام و شیعه تصویری خشن و ستیزهجو ارائه میکند و آن را مرادف «تروریسم» شمرده و خشونتهای بینالمللی را، که به مسلمانان نسبت میدهند و به این بهانه مبارزه با اسلام و مسلمانان را آغاز کردهاند، توجیه میکند. کشورهای سلطهجو به همین بهانه، کشورهای اسلامی را اشغال، و منابع آنان را غارت میکنند و مسلمانان را به نابودی میکشانند. نظریه دوم نیز با توجه به تصویری که از منجی ارائه میکند، گذشته از آنکه جلوی سوءاستفاده جنایتکاران را میگیرد و زمینه پذیرش اسلام را بین انسانهای بیطرف و منصف فراهم مینماید، برای انسانهای دلسوز و معتقد به ظهورْ نقشی قایل میشود که اینان باید با کار فرهنگی زمینه جهانیشدن آن اندیشه را فراهم کنند. بنابراین، با توجه به این نظریه فرهنگی و آثار مهمی که بر آن مترتّب است، که از آن جمله، ایجاد حسّ مسئولیت میان معتقدان به ظهور و یافتن راهکارهای علمی آنتحوّل است، ضرورتاینتحقیق آشکار میگردد.
پیش فرضها
با توجه به آنکه این نبشتار، درباره عملکرد منجی آخرالزمان است،اصولیرابه عنوان پیشفرض میپذیریم:
1. خالقیت خداوند: در اندیشه دینی، جهان و آنچه در آن است آفریده خالقی است که از آن به عنوان «اللّه» یاد میکنیم. در قرآن، آیات بسیاری از این اصل حکایت میکنند. برای نمونه: «اللَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَ هُوَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ»؛6 خداوند آفریدگار همه چیز است و او بر همه اشیا ناظر است.
2. هدفمندی خلقت: هدفمند بودن خلقت به این معناست که در نظام معرفتی اسلام، مجموعه نظام هستی، از جمله انسان برای هدفی خاص آفریده شده است. آیات فراوانی بر این اصل دلالت دارند؛ از جمله: «وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا بَاطِلاً ذَلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنَ النَّارِ»؛7 ما آسمان و زمین و آنچه را میان آنهاست بیهوده نیافریدیم. این گمان کافران است. وای بر کافران از آتش (دوزخ)!
3. قرب الی اللّه؛ هدف نهایی خلقت انسان: در قرآن و احادیث، برای خلقت انسان، اهداف مقدّماتی، متوسط و نهایی در نظر گرفته شده که هدف نهایی قرب الیاللّه یا به تعبیر دیگر، عبادت و تسلیم بودن در برابر خداوند بیان گردیده است. آیات فراوانی بر این اصل دلالت میکنند؛ مانند: «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ»؛8 من جنّ و انس را نیافریدم، جز برای اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند.)
4. نارسایی حس و عقل: گرچه عقل و حس به عنوان ابزار شناخت در اختیار انسان قرار داده شدهاند و نقش مهمی در حل مشکلات انسان دارند، ولی با اینهمه، این دو برای شناخت همه هستی و اهداف آن کافی نیستند.9
5. ضرورت راهنمایی انسان به وسیله وحی: با توجه به هدفمند بودن خلقت انسان و نارسایی عقل و حس برای هدایت همهجانبه انسان، به ناچار خداوند به وسیله دیگری انسان را هدایت میکند و آن وسیله چیزی جز وحی نیست. برای این کار، افرادی از سنخ بشر از میان آنان برگزیده میشوند تا به عنوان واسطه میان خدا و خلق، به وسیله کتاب خدا، عهدهدار هدایت خلق گردند. در دیدگاه اسلامی، آخرین کتاب الهی قرآن و آخرین فرستادهاش حضرت محمّد صلیاللهعلیهوآله است. در قرآن آیات بسیاری بر این اصل دلالت میکنند؛ مانند: «إِنَّا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ کَمَا أَوْحَیْنَا إِلَی نُوحٍ وَالنَّبِیِّینَ مِن بَعْدِهِ... رُسُلاً مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَکَانَ اللّهُ عَزِیزا حَکِیما»؛10 ما به تو وحی فرستادیم؛ همانگونه که به نوح و پیامبران پس از او وحی فرستادیم؛ ... پیامبرانی که بشارتدهنده و بیمدهنده بودند، تا پس از این پیامبران حجتی برای مردم بر خدا باقی نماند، (و بر همه اتمام حجت شود) و خداوندْ توانا و حکیم است.
6. ربوبیت خداوند بر هستی: در اندیشه اسلامی، خداوند تنها خالق موجودات نیست، به گونهای که پس از آفرینش، آنها را رها کرده و در زندگی آنها نقشی نداشته باشد، بلکه خداوند خالق و ربّ هستی است و همه موجودات از جمله انسان را تدبیر و نظارت میکند و بر اساس عملکرد آنان، چه رفتار ظاهری و چه باطنی، یعنی اندیشه و فکر آنان را بازخواست خواهد کرد. آیات فراوانی از قرآن بر این اصل دلالت میکنند؛ از جمله: «لِلَّهِ ما فِی السَّمَاواتِ وَمَا فِی الأَرْضِ وَإِن تُبْدُواْ مَا فِی أَنفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحَاسِبْکُم بِهِ اللّهُ فَیَغْفِرُ لِمَن یَشَاء وَیُعَذِّبُ مَن یَشَاء وَاللّهُ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»؛11 آنچه در آسمانها و زمین است، از آنِ خداست و (از اینرو) اگر آنچه را در دل دارید، آشکار سازید یا پنهان، خداوند شما را طبق آن، محاسبه میکند. سپس هر که را بخواهد (و شایستگی داشته باشد) میبخشد و هر کس را بخواهد (و مستحق باشد) مجازات میکند و خداوند بر همه چیز قدرت دارد.
7. اسلام آخرین دین و قرآن آخرین کتاب: در اندیشه اسلامی، گرچه فرستادن پیامبران ضروری است، ولی این ضرورت با فرستادن پیامبر اسلام پایان یافته است و باید به شکل دیگری تأمین گردد. از جمله آیاتی که بر این مسئله دلالت میکنند این است: «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ»؛12 او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیینها غالب گرداند، هرچند مشرکان کراهت داشته باشند.
8. ضرورت جانشین برای رسول خدا صلیاللهعلیهوآله: ضرورت جانشین برای رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از مشترکات شیعه و اهلسنّت است. گرچه این دو در کیفیت نصب و شرایط جانشین اختلاف دارند، ولی هر دو گروه تعریفی که از خلافت و جانشینی میکنند شامل همه امور دنیوی و دینی مردم میشود.13
9. خلفای دوازدهگانه: با توجه به وظایفی که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله دارند، جانشین ایشان نیز باید آن وظایف را ادامه دهد. جانشین رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در اندیشه شیعه، باید چند شرط اساسی داشته باشد:
الف. دانش فرابشری: همانگونه که پیامبر از این دانش برخوردار بود، جانشین ایشان نیز باید این دانش را دارا باشد. از این دانش به «علم لدنّی» تعبیر میکنند؛ دانشی که بتواند همه ابعاد دین را ـ آنگونه که بر رسول خدا نازل شده است ـ تفسیر کند.
ب. عصمت: نیروی درونی است که انسان را از گناه، خطا و اشتباه مصون میدارد و میتواند تأثیرپذیری انسان را از شرایط گوناگون، همانند شکست و پیروزی، سلامت و بیماری، فقر و غنا و غم و شادی حفظ کند و مانع آن شود که شخص در تفسیر دین، تحت تأثیر اینگونه شرایط قرار گیرد.
ج. نصب الهی: با توجه به اینکه احراز این شرایط برای انسانها ناممکن است، شرط سومی نیز به وجود میآید و آن «نصب الهی» است. به دلیل آنکه تنها خداوند از درون انسانها خبر دارد و دیگری از آن بیخبر است و خدا میداند چه کسی این شایستگی را دارد که آن دانش فرابشری را در اختیار او قرار دهد، نصب جانشین پیامبر همانند نصب پیامبر بر خداوند لازم است و پیامبر در این زمینه، تنها وظیفه ابلاغ دارد. بر اساس این شرایط، جانشینان پیامبر در اندیشه شیعه محدود به دوازده نفرند که در منابع اهلسنّتنیزاین مسئله تصریح شده است.14
10. آخرالزمان؛ زمان ظهور حضرت مهدی علیهالسلام: از مشترکات شیعه و اهلسنّت این است که حضرت مهدی علیهالسلام از فرزندان فاطمه علیهاالسلام از نسل رسول خدا صلیاللهعلیهوآله است، با این تفاوت که در اندیشه شیعه، حضرت مهدی علیهالسلام هماکنون زنده است و به عنوان دوازدهمین جانشین رسول خدا ظهور خواهد کرد و دین اسلام را جهانی خواهد نمود.15
اکنون با توجه به اصول یاد شده، بخصوص هدف نهایی خلقت انسان و ربوبیت خداوند و جانشینی رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهباید دید وظایف رسول خدا چیست؟
وظایف رسول خدا صلیاللهعلیهوآله
وظایف رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در چند محور قابل تصور است: از جمله وظایف پیامبر در برابر خدا، دین خدا، خلق خدا و ادیان موجود در جامعه که توضیح همه آنها مجالی وسیع میطلبد. بدینروی، تنها به چند وظیفه مهم، که ارتباطی مستقیم با وظایف حضرت مهدی علیهالسلام دارند، اشاره میشود:
1. اتمام حجت خدا بر خلق
با توجه به واقعیت جهان آخرت و اینکه بهشت و جهنم بازتاب اعمال انسان در دنیایند، و با توجه به اینکه حس و عقل قدرت درک جهان آخرت و یافتن راه سعادت و پرهیز از شقاوت آن را ندارند، خداوند پیامبران را فرستاده است تا آنگاه که مردم با آن واقعیتها روبهرو شدند نگویند ما نمیدانستیم. آیات بسیاری از قرآن به این وظیفه اشاره دارند. برای نمونه، پس از آنکه خداوند از چندین نفر از پیامبران و ارسال آنان یاد میکند، هدف از فرستادن آنان را چنین بیان مینماید: «رُسُلاً مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَکَانَ اللّهُ عَزِیزا حَکِیما»؛ پیامبرانی که بشارتدهنده و بیمدهنده بودند، تا پس از این پیامبران، حجتی برای مردم بر خدا باقی نماند، (و بر همه اتمام حجت شود) و خداوند توانا و با حکمت است.
2. هدایت و تزکیه خلق
با توجه به ضعف و نارسایی حس و عقل و ضرورت هدایت انسان، یکی از وظایف پیامبران هدایت خلق است. در متون دینی، از این وظیفه، که وظیفه اصلی رسولاناست، بسیار یاد شده؛ از جمله خداوند میفرماید: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ»؛16 کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده پیامبری از خودشان برانگیخت تا آیاتش را بر آنها بخواند و آنها را تزکیه کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمتبیاموزد،هرچندپیشازآندرگمراهیآشکاریبودند.
3. تفسیر و توضیح همه جانبه دین
کتاب خدا، که توسط پیامبر برای هدایت خلق آورده شده، مشتمل بر برخی آیات متشابه، کلی و دارای ابهام و اجمال است که تفسیر درست و همهجانبه آنها نیازمند دانش فرابشری است که در اختیار رسول خدا قرار دارد. از اینرو، یکی از وظایف رسول خدا صلیاللهعلیهوآله تفسیر درست دین است. برای نمونه میفرماید: «بِالْبَیِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَ أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ»؛17 (از آنها بپرسید که) از دلایل روشن و کتب (پیامبران پیشین آگاهند) و ما این ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم، تا آنچه را به سوی مردم نازل شده است برای آنها روشن سازی، و شاید اندیشه کنند.
4. پیراستن ادیان الهی از خرافات
دین خدا در طول تاریخ، توسط انبیا به بشر ابلاغ شده است؛ ولی پس از هر پیامبر صاحب شریعتی، دین دچار تحریف شده است؛ چیزی از آن کاسته یا بدان افزودهاند، به گونهای که دین توانایی هدایت خلق را نداشته است، ولی آنچه را مردم در اختیار داشتهاند دین واقعی پنداشته و آن را باور کردهاند، به گونهای که دست برداشتن از آن برایشان دشوار و غیرقابل قبول بوده است. از اینرو، یکی از وظایف پیامبر جدید مشخص کردن دین واقعی از دینپنداری است. به این وظیفه پیامبر توجه کنید:
«الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِیَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَـئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»؛18 همانها که از پیامبر امّی پیروی میکنند؛ پیامبری که صفاتش را در تورات و انجیلی که نزدشان است، مییابند؛ آنها را به معروف دستور میدهد و از منکر بازمی دارد؛ چیزهای پاکیزه را برایشان حلال میشمرد و ناپاکیها را تحریم میکند و بارهای سنگین و زنجیرهایی را که بر آنها بود (از دوش و گردنشان) برمیدارد. پس کسانی که به او ایمان آوردند و یاریاش کردند و از نوری که با او نازل شده است پیروی نمودند، همانها رستگارند.
5. ایجاد عدالت اجتماعی
عدالت با همه ابعادش نیاز جامعه بشری است و تحقق آن آرزوی همه ستمکشیدگان تاریخ؛ و تا عدالت اجتماعی تحقق نیابد، نباید انتظار داشت همه استعدادهای انسانها شکوفا شود. بر این اساس، تلاش برای تحقق عدالت اجتماعی وظیفه همه پیامبران از جمله پیامبر اکرم9 است.«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ»؛19 ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (وسیله شناسایی حق از باطل) نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است،تاخداوندبداندچهکسیاوورسولانشرایاریمیکند، بیآنکه او را ببینند، خداوند قوی و شکستناپذیر است.
بیگمان، ایجاد عدالت با تبیین دین تفاوت روشنی دارد. تبیین دین وظیفهای است که پیامبر به تنهایی از عهده آن برمیآید؛ ولی برای ایجاد عدالت، باید مردم با پیامبر همکاری کنند و به مشکلات آن تن در دهند و در صورت تحقق نیز با تمام توان از آن پاسداری کنند تا استمرار یابد. بر این اساس، در آیه یاد شده، بر خلاف آیات پیشین، فاعل و انجامدهنده کار مردم هستند که فرمود: «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»، و نقش پیامبران در این زمینه، آگاهی دادن و تبیین معیارهای ظلم و عدل است.
روشهای پیامبر در انجام وظیفه
اکنون سؤال این است پیامبر این وظایف را به چه روشی انجام داده است؟ بیشک، پیامبر وظایف یاد شده را به بهترین شکل انجام داده و در تحقق آنها، روشهایی را به کار گرفته است که به مهمترین آنها اشاره میشود:
الف. تلاش فرهنگی
در زمینه تلاش فرهنگی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله چند نکته قابل توجه است:
1. آنچه از نظر تاریخی مسلّم است انحطاط محیط بعثت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از هر نظر از انحطاط جامعه بشری امروز بیشتر بوده است.20
2. پیامبر از صفر شروع کرده بودند و در آغاز حرکت، یارانی که بتوانند با کمک آنها کار را شروع کند، نداشتند.
3. تلاش فرهنگی حضرت به یک حوزه خاص زندگی بشری اختصاص نداشت، بلکه همه ابعاد زندگی انسانها را دربر میگرفت؛ ایشان حتی اسامی برخی افراد را، که بویشرکوکفرمیداد، عوضمیکردند.21و میفرمودند: اگرزندهبمانمنخواهمگذاشتاین اسامی را به کار ببرند.22
4. تلاش فرهنگی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله گذشته از ویژگیهای لازم یک پیام فرهنگی، همانند شفّاف بودن، جذّاب بودن و بجا بودن، تلاشی پیوسته بود. امام علی علیهالسلام این تلاش را چنین گزارش میکنند: او طبیبی بود که در پی مریضان بود. مرهم او بهترین درمان بود و آنجا که دارو فایده نداشت و میبایست محلّ جراحت را بسوزاند، داغ کردن او سوزان بود. محلّ کاربرد داروی او دلهایی بود که از دیدن حقیقت نابینا بودند و گوشهایی که از شنیدن حق ناشنوا و زبانهایی که از گفتن حق لال بودند. او با داروی خود دلهایی را میجست که (از خدا) غافلویا(بهدلیلهجو شبههها)حیرانوسرگردانبودند.23
ب. پایداری
دومین ابزار موفقیت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله استقامت و پایداری بود. آن حضرت از نظر روحی و استقامت در راه تبلیغ رسالت خود، به اندازهای قوی بودند که اگر همه جهان را هم به ایشان میدادند که از تبلیغ دین دست بردارد، نمیپذیرفت. برای نمونه، پس از فشارهایی که به ابوطالب وارد آوردند تا مانع تبلیغ پیامبر شود، به ابوطالب فرمود: ای عمو، به خدا قسم اگر (قریش) خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپم قرار دهند و در برابر، از من بخواهند دست از این کار بردارم، دعوت به توحید را رها نخواهم کرد، تا اینکه خدا این دین را گسترش دهد، یا من در این راه کشته شوم.24
ج. یاران مخلص و وفادار
یکی از عوامل گسترش اسلام و رسالت رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهیافتن یارانی مخلص و وفادار بود که حاضر بودند همه چیز خود را برای تحقق اهداف ایشان فدا کنند. قرآن در آیات فراوانی از این عده از اصحاب رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهتجلیل کرده است. برای نمونه میفرماید:
«مُحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعا سُجَّدا یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَی عَلَی سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَغْفِرَةً وَأَجْرا عَظِیما»؛25 محمّد ( صلیاللهعلیهوآله) فرستاده خداست و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند. پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود میبینی، در حالی که همواره فضل خدا و رضای او را میطلبند. نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است. این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است؛ همانند زراعتی که جوانههای خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است و به قدری رشد و نمو کرده که زارعان را به شگفتی وامیدارد. این برای آن است که کافران را به خشم آورد، (ولی) کسانی از آنها را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، خداوند وعده آمرزش و پاداشی بزرگ داده است.
د. امداد غیبی
بیشک، یکی از عوامل مهم موفقیت رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهامداد غیبی بود و هر جا کار از کنترل آن حضرت خارج بود امداد غیبی به کمک ایشان میآمد. برای نمونه، در طول زندگی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله پنج بار طرح ترور ایشان ریخته شد که در همه موارد، با کمک وحی خنثا گردید.26
مشکلات بشر در عصر حاضر
بشر در هر عصری نابسامانیهایی داشته که از آنها رنج میبرده است و اندیشمندان درصدد اصلاح آنها بودهاند. در این زمینه، میتوان مشکلاتی که بشر از آنها رنج میبرد و انتظاردارد با ظهورمنجی اصلاح شود، اینگونه برشمرد:
1. گسترش تضعیف آموزههای اخلاقی و معنوی که نتیجه آن گسترش فساد، بیبند و باری، فحشا و فرهنگ ناسالم است.
2. گسترش فاصله طبقاتی که نتیجهاش رواج تجمّلپرستی و مصرفگرایی است.
3. گسترش درآمدهای نامشروع که نتیجهاش گسترش سرمایهسالاری است.
4. گسترش فساد سیاسی که نتیجهاش گسترش ظلم و بیعدالتی در جهان است.
5. گسترش استثمار، نابرابری و انحصارگرایی که نتیجهاش گسترش فقر و بیکاری است.
6. گسترش سوء استفاده از مفاهیم ارزشی که نتیجهاش گسترش جنگها، خشونتها، ترور، درگیریهای مرزی، فرقهای و نژادی است.
آنچه بیان شد مهمترین مشکلات عصر حاضر به صورت کلی است و بقیه مشکلات نیز از همین قبیل است. با کمی توجه به مشکلات و مقایسه آنها با مشکلات عصر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، روشن میشود که این مشکلات در آن عصر هم وجود داشتند؛ تنها تفاوت عصر حاضر این است که به دلیل افزایش جمعیت و گسترش ارتباطات و تبلیغات، مفاسد بشر زیاد شده است.
تحوّل فرهنگی در عصر مهدوی
هیچ مشکلی وجود ندارد که ریشه فرهنگی نداشته باشد و نتوان آن را از راه فرهنگ، اصلاح نمود. مشکلات عصر حاضر نیز چنین است و میتوان همانند رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهو با همان ابزارها، تحوّل فرهنگی ایجاد نمود و جامعه بشری را اصلاح کرد.
در روایات ما تأکید شده است که روش حضرت مهدی علیهالسلام همانند روش رسول خداست:
از امام صادق علیهالسلام پرسیدند: روش حضرت مهدی علیهالسلامچگونه است؟ فرمودند: همانگونه که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهعمل کردند؛ فرهنگ جاهلی را از بین بردند و بر اساس فرهنگ نو اسلام را بنیانگذاری کردند.27
امام باقر علیهالسلام فرمودند: وقتی قائم ما قیام کند، مردم را به امر جدیدی فرامیخواند؛ همانگونه که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهچنین کردند. بدون تردید، اسلام با غربت (تنهایی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و نقطه صفر) آغاز شد و در آینده نیز چنین خواهد شد، و خوشا به حال غریبان؛28 یعنی کسانی که در نقطه آغازین حرکت مهدی علیهالسلام به یاری ایشان میشتابند.
باید توجه داشت حضرت مهدی علیهالسلام جانشین رسول خداست و همان وظایفی که پیشتر برای رسول خدا بیان شد وظایف ایشان نیز هست و ابزاری که برای موفقیت رسول خدا بیان گردید ایشان نیز دارا هستند. بنابراین، همانگونه که رمز موفقیت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله تحوّل فرهنگی بود ـ نه ابزار جنگی و قدرت نظامی ـ رمز موفقیت حضرت مهدی علیهالسلام نیز تحوّل فرهنگی است.
مؤیّدات نظریه مزبور عبارتند از:
1. رشد عقلی و فرهنگی: کار فرهنگی در جامعهای که رشد فکری و فرهنگی داشته باشد زودتر به نتیجه میرسد. بر این اساس، در روایات ما تأکید شده است: رشد عقلی و فرهنگی مردم در عصر ظهور، بیسابقه خواهد بود.
امام باقر علیهالسلام فرمودند: چون قائم ما قیام کند، خداوند دست رحمتش را بر سر بندگان میگذارد و عقولشان را جمع میکند (تا از هوای نفس پیروی نکنند و با یکدیگر اختلاف نورزند) و در نتیجه، خردشان کامل میشود.29
در روایت دیگری، امام صادق علیهالسلام فرمودند: تمام علم 27 حرف است و آنچه پیامبران تاکنون آوردهاند دو حرف بیش نیست و مردم تاکنون با بیش از دو حرف آشنا نیستند؛ ولی وقتی قائم ما قیام کند 25 حرف دیگر را نیز بین مردم گسترش خواهد داد.30
با کمی مقایسه میان عصر حاضر و عصر امام صادق علیهالسلام، روشن خواهد شد که علم گسترش بسیاری یافته است و بیگمان هر قدر علم گسترش یابد تحوّل فرهنگی زودتر به نتیجه میرسد. برای مثال، اگر رسول خدا میخواست پیامی را به فردی که پانصد متر با ایشان فاصله داشت برسانند، میبایست آن پیام را به کسی بگویند و او آن را به فرد موردنظر برساند، در حالی که امروز با پیشرفت علم، پیامی را در یک لحظه با فاصله هزاران کیلومتر برای میلیونها نفر میتوان ارسال کرد.
در روایت دیگری، امام باقر علیهالسلام رشد فرهنگی عصر ظهور را چنین بیان میکنند: در عصر حضرت مهدی علیهالسلامبه اندازهای به شما حکمت داده میشود که زن در خانهاش بر اساس کتاب خدا و سنّت رسول او قضاوت میکند.31 معنای این جمله آن نیست که در خانه افراد محکمه قضایی تشکیل میشود و قاضی آن زن است، بلکه معنایش این است که رشد فرهنگ دینی مردم به گونهای است که زن در خانه نیز در تنظیم روابط با افراد خانه، بر اساس کتاب و سنّت عمل میکند. بنابراین، برای رسیدن به چنین رشد فرهنگی، باید کار فرهنگی کرد و با تلاش فرهنگی، میتوان این تحوّل را ایجاد کرد.
2. خلع سلاح مخالفان فرهنگی: تلاش در هر جبههای باید متناسب با آن جبهه تنظیم شود تا موفقیت به دست آید. در جبهه فرهنگی، باید تلاش فرهنگی کرد تا موفقیت حاصل شود. از روایات به دست میآید بیشتر مخالفان حضرت مهدی علیهالسلام، مخالفان فرهنگی هستند:
امام صادق علیهالسلام فرمودند: وقتی قائم ما قیام کند مخالفت با او شدیدتر از مخالفت با رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهاست. راوی پرسید: چگونه؟ امام فرمودند: چون وقتی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله مبعوث شدند مردم سنگ و چوب و مجسّمههای ساخته شده را عبادت میکردند، ولی وقتی قائم ما قیام کند، همه آنها کتاب خدا را تأویل میکنند و با تأویل کتاب، با او مبارزه میکنند. سپس فرمودند: به خدا قسم همانگونه که سرما و گرما داخل خانهها میشود عدالت او نیز به داخل خانهها راه مییابد.32
بنابراین، اگر بیشتر مخالفان حضرت مهدی علیهالسلام، مخالفان فرهنگی هستند و کتاب خدا را مورد سوء استفاده قرار میدهند، با تلاش فرهنگی میتوان آنان را خلع سلاح کرد و در مردم تحوّل ایجاد نمود؛ همانگونه که امام صادق علیهالسلام در پایان حدیث، نتیجه این تلاش فرهنگی را بیان میکنند.
3. استفاده از روشهای فرهنگی: هدف هر کاری روش رسیدن به آن کار را مشخص میکند و نمیتوان یک روش را برای رسیدن به هر هدفی به کار برد. با مشخص کردن اهداف حضرت مهدی علیهالسلام، میتوان به این نتیجه رسید که روش ایشان چگونه است:
امام صادق علیهالسلام در حدیثی هدف امام زمان علیهالسلام را چنین بیان میکنند: وقتی خداوند به قائم ما اجازه قیام دهد، بر منبر خواهد رفت و خود را معرفی خواهد کرد و مردم را به خدا قسم میدهد که حقش را رعایت کنند، و در بین آنان به روش رسول خدا صلیاللهعلیهوآله عمل میکند.33
اگر بناست امام به روش رسول خدا صلیاللهعلیهوآله عمل کنند، روش رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ـ همانگونه که پیشتر توضیح داده شد ـ روش فرهنگی بود. بنابراین، با تحوّل فرهنگی میتوان به مقصد رسید.
4. توجه به نقش برجسته امام زمان علیهالسلام: همانگونه که از روش کار میتوان به هدف کار پی برد، از نتیجه کار هم میتوان به روش کار دست یافت؛ یعنی اگر نتیجه و محصول کار فرهنگی است، روش کار هم باید فرهنگی باشد. برای نمونه، به چند روایت که نقش امام زمان علیهالسلامرا بیان میکنند، توجه نمایید:
حسینبن خالد از امام رضا علیهالسلام پرسید: قائم اهلالبیت علیهمالسلام کیست؟ امام فرمودند: او چهارمین فرزند من است. خداوند به وسیله او زمین را از هر جور و ستمی پاک میکند... هنگامی که قیام کند ترازوی عدالت را در بین مردم بنا مینهد، به گونهای که هیچ کس به دیگری ستم نمیکند.34
این تعبیر که «هیچ کس به دیگری ستم نمیکند» جز با رشد فرهنگی و قانع شدن هر کس به حق خود امکان تحقق ندارد. در روایتی، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میفرمایند: مهدی علیهالسلام به عدالت حکم میکند و دیگران را نیز بدان دستور میدهد.35
در روایتی، امام صادق علیهالسلام درباره آینده مسجد کوفه و نقش آن در عصر ظهور میفرمایند: گویا میبینم در مسجد خیمهها برپا شده است و شیعیان علی علیهالسلام قرآن در دست دارند و آن را به مردم آموزش میدهند.36
5. بررسی سطح انتظارات مردم از قیام: هر کس به انتظار ظهور نشسته است، توقّع دارد با آن قیام مشکلش حل شود و هر قدر تکامل روحی انسانها بیشتر باشد انتظارات آنان نیز عالیتر، انسانیتر ، فراگیرتر و گستردهتر خواهد بود. در این بین، صالحان تاریخ به انتظار آن حرکت سرنوشتساز نشستهاند و بخصوص رسول خدا و امامان شیعه علیهمالسلاممنتظر بودهاند و انتظاراتی داشتهاند. از انتظاراتی که امامان ما بیان کردهاند، میتوان به اهداف و روشها پی برد. در اینجا تنها به یک فراز از انتظارات امام رضا علیهالسلام از آن قیام بسنده میشود: امام رضا علیهالسلاممیفرمایند: بار الها، سنن پیامبران را به وسیله او زنده کن، حکم پیامبران را به وسیله او برپا کن، آنچه را از دینت محو شده و آنچه را از احکامت تغییر کرده است به وسیله او و به دست او به گونهای تجدید کن که گویا دینی تازه، خالص، صحیح، بدون انحراف و بدون بدعت است.37
با کمی دقت در این انتظارات و امثال آن، به دست میآید که همه انتظارات فرهنگیاند. بنابراین، روش رسیدن به این انتظارات هم باید فرهنگی باشد.
6. مبارزه مورد انتظار: مبارزه مورد انتظار توسط امام عصر علیهالسلام نیز مبارزه در راستای تقویت فرهنگ است؛ یعنی مبارزه با کسانی که سدّ راه گسترش فرهنگ میشوند، نه مبارزه کور بیرحمانه، آنگونه که عدهای تصور میکنند. برای پی بردن به نوع مبارزههای عصر ظهور نیز باید به متون دینی قابل قبول مراجعه کرد. برای نمونه، امام رضا علیهالسلام مبارزههای مورد انتظار را چنین بیان میکنند: بار الها، توسط او استوانهها و ارکان کفر را نابود کن، سران گمراهی و بدعتآوران را درهم شکن و سردمدارانی که سنّتها را از بین بردهاند و باطل را تقویت کردهاند از بین ببر.38
با توجه به این متن و امثال آن، مشخص میشود که مبارزه با کسانی مورد توجه است که یا رهبران فکری و گمراهی هستند که هم خود گمراه هستند و هم دیگران را گمراه میکنند و مانع به سعادت رسیدن مردم میشوند و یا از کفر پشتیبانی مالی، فکری و نظامی میکنند، هیچگاه کشتار مردم کوچه و بازار و کسانی که بر اثر جهل و نادانی به ورطه کفر کشیده شدهاند موردنظر نیست.
7. مروری بر ویژگیهای یاران حضرت مهدی علیهالسلام: هسته اولیه یاران حضرت مهدی علیهالسلام که 313 نفر هستند،39 دارای ویژگیهایی است که حکایت از آن دارد که آنان عارفانی برجسته و عناصر فرهنگی قوی هستند، نه نیروهای نظامی صرف. امام باقر علیهالسلام آنان را چنین وصف میکنند: مردانی هستند که شبزنده دارند، در نمازشان چنان مناجات میکنند که صدای آنان همانند صدای زنبور عسل درهم میپیچد، شب را در حال قیام به سر میبرند و صبحگاهان سوار بر اسبها؛ راهبان شبند و شیران روز، مطیع محض مولای خود هستند، همانند چراغهای فروزانند، گویا دلهایشان منبع نور است و در حالی که از ترس خدا در اضطرابند آرزوی شهادت دارند و امیدوارند در راه خدا به شهادت برسند.40 و دهها ویژگی دیگر که در روایات از آنها یاد شده، همه ویژگیهای فرهنگی هستند.
بیگمان، این یاران با توجه به موقعیت اجتماعی عصر ظهور، به الگوهایی برای جامعه و جوانان تبدیل میشوند و خود سرآغاز تحوّلفرهنگی در عصرظهور خواهند شد.
8. تلاش مداوم حضرت مهدی علیهالسلام و یاران ایشان: بر خلاف آنچه عدهای از سادهاندیشان میپندارند، عصر ظهور دوران آسایش و راحتی نیست، بلکه هنگامه تلاش دوچندان و طاقت فرساست؛ تلاشی که هرگز در عصر غیبت، معتقدان به ظهور انجام ندادهاند. بشیر نبال از امام باقر علیهالسلام پرسید: مردم میگویند: با قیام مهدی علیهالسلام کارها به آسانی استقرار پیدا میکند و قطره خونی ریخته نخواهد شد. امام فرمودند: هرگز چنین نیست. قسم به کسی که جانم در اختیار اوست، اگر بنا بود حکومت به آسانی برای کسی استقرار یابد میبایست برای رسول خدا استقرار یابد، در حالی که او آنقدر تلاش کرد تا دندانهایش شکسته شد و صورتش خونآلود گردید. هرگز چنین نیست. قسم به کسی که جانم در اختیار اوست، در آن صورت، ما و شما باید آنقدر زحمت بکشیم که موجب ریزش عرق شود و جراحتهای زیادی برداریم.41
مفضّل میگوید: همراه امام صادق علیهالسلام در طواف بودم، نظرشان به من افتاد، فرمودند: چرا رنگت پریده و غمگین هستی؟ عرض کردم: فدایت شوم، وقتی چشمم به بنیعبّاس و امکانات و اقتداری که دارند میافتد، با خود میگویم: ای کاش این قدرت در اختیار شما بود، ما هم از آن استفاده میکردیم! امام فرمودند: اگر قدرت در اختیار ما بود راحتی نبود، بلکه سیاست شب بود و سیاحت روز و خوردن غذای خشک و پوشیدن لباس ضخیم؛ همانند امیرالمؤمنین علیهالسلام و در غیر این صورت، جهنمی بودیم.42
با توجه به معنای «سیاست» که تدبیر امور و برنامهریزی و نظارت و اصلاح امور است،43 معنای روایت این میشود که در آن صورت، ما باید شبها برنامهریزی میکردیم و روزها به دنبال اجرای آنها بودیم. زندگی ما باید در حدّ زندگی ضعیفترین مردم باشد. در غیر این صورت، به وظیفه خود عمل نکردهایم و اهل جهنم خواهیم بود.
9. الگو شدن امام زمان علیهالسلام: پیشتر بیان شد که ویژگی برجسته مهدویت در اندیشه شیعه این است که امام مهدی علیهالسلامجانشین رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و سیره او همان سیره آن حضرت است و همانگونه که رسول خدا به الگویی برای مسلمانان تبدیل شدند و مسلمانان تلاش میکردند افکار، گفتار و رفتار ایشان را الگو قرار دهند و از آن حضرت پیروی کنند، امام عصر علیهالسلام همین ویژگی را دارد؛ یعنی در درجه اول، خود ایشان سیره رسول خدا را به نمایش میگذارند و زندگی شخصیشان همانند امیرالمؤمنین علیهالسلام است.44 در نتیجه، خود الگویی برای یاران خود و یاران او الگویی برای دیگران خواهند بود و به تدریج این فرهنگ تعمیق یافته، فراگیر میشود.
10. جذب پیروان ادیان الهی از طریق گفتمان ادیانی: از جمله مؤیّدات تحوّل فرهنگی عصر ظهور، تلاش حضرت مهدی علیهالسلامبرای جذب پیروان ادیان الهی مسیحیت و یهود است. یکی از ابزارهای موفقیت امام عصر علیهالسلام نزول حضرت عیسی علیهالسلاماز آسمان و اقتدا به آن حضرت در نماز است.45 به صورت طبیعی، وقتی حضرت عیسی علیهالسلام به عنوان منجی از نگاه مسیحیت، رهبری حضرت مهدی علیهالسلام را میپذیرد و برای استقرار عدالت با ایشان همکاری میکند، منتظران حضرت عیسی علیهالسلام نیز به او میپیوندند و با مسلمانانی که از پیش پیوسته بودند، جبهه مستحکم توحیدی تشکیل میدهند و قویتر عمل میکنند.
افزون بر این، با حرکت فرهنگی امام عصر علیهالسلام، زمینه پیوستن یهودیان نیز به جبهه توحید فراهم میشود. امام باقر علیهالسلام این حرکت را چنین بیان میفرمایند: او را «مهدی» گفتهاند؛ چون هدایتکننده به امر پنهان است. او تورات و کتب الهی پیشین را از غاری در «انطاکیه» بیرون میآورد و بین اهل تورات با تورات آنان و بین اهل انجیل با انجیل آنان و بین اهل زبور با زبورشان و بین اهل قرآن با قرآن حکم میکند.46
بیگمان، اصول ادیان الهی، که توسط انبیا عرضه شده، یکسان است و در واقع، تعبیر ادیان نیز شایسته نیست. بنابراین، تورات و انجیل واقعی مطابق قرآناند و حکم بر اساس آنها حکم دین خداست.
11. تغییر ذائقه فرهنگی مردم: با تلاش فرهنگی، میتوان افکار، گفتار و رفتار انسانها را تحت تأثیر قرار داد. وقتی جهانبینی انسانها تغییر میکند افکار، گفتار و رفتار آنان نیز تغییر میکند. اگر فرهنگ ایثار در جامعه رواج پیدا کند ثروتاندوزی جایگاهی نخواهد داشت، و اگر فرهنگ انحصارگرایی و بخل در جامعه رواج یابد ایثار و انفاق معنایی نخواهند داشت. بنابراین، رفتار انسانها معلول نوع فرهنگ حاکم بر جامعه است.
باید توجه داشت که برآوردن نیازهای طبیعی انسان برای آرام گرفتن او لازم است و بیشک، نیازهای انسان بسیار محدود است و به راحتی میتوان آنها را برطرف کرد، ولی احساس نیاز انسان نامحدود است و قابل برطرف کردن هم نیست. احساس نیاز و عدم نیاز است که انسان را به طغیان و تجاوز وامیدارد. برای مثال، انسان موجودی ممکن است و ممکن عین نیاز و فقر به واجب، و معنا ندارد انسان از خدا بینیاز شود؛ ولی وقتی انسان احساس بینیازی کرد، سر به طغیان میگذرد. خداوند این واقعیت را چنین بیان میکند: «کَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَی»؛47 چنین نیست (که شما میپندارید.) به یقین انسان طغیان میکند، از اینکه خود را بینیاز ببیند!
نیازهای واقعی را با کار فرهنگی نمیتوان برطرف کرد، بلکه باید آنها را با پاسخ درخور نیاز ارضا کرد. اما احساس نیاز پاسخ درخور ندارد؛ چون محدود نیست؛ ولی با کار فرهنگی میتوان آن را برطرف کرد و به شخص فهماند که به چنین چیزی نیاز ندارد. در آن صورت، تلاش او در آن زمینه به اندازه نیازش خواهد بود، نه بیش از آن.
اگر بار دیگر مفاسد عصر حاضر را مرور کنید، روشن میشود منشأ تمام آنها احساس نیاز است، نه نیاز! و اگر با کار فرهنگی احساس نیازها برطرف شوند بسیاری از مفاسد خود به خود از بین میروند.
بسیاری از بیعدالتیها، ستمها و حقکشیها احساس نیاز انسان به ثروت و قدرتاند، در حالی که با کار فرهنگی میتوان ذائقه فرهنگی مردم را تغییر داد و آن را به انفاق، ایثار و برادری تبدیل نمود؛ کاری که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله انجام دادند و فرهنگ غارت و تجاوز را، که جزو افتخارات عرب جاهلی بود، به فرهنگ ایثار و انفاق تبدیل کردند، به گونهای که در کمتر از ربع قرن، بخش عمدهای از جهان را تحت تأثیر قرار دادند و تعجب همه جامعهشناسان را برانگیختند. نهرو در اینباره میگوید: شگفتانگیز است که این نژاد عرب، که در طول قرون دراز، انگار در حال خفتگی به سر میبرد و ظاهرا از آنچه در سایر نواحی اتفاق میافتاد جدا و بیخبر بود، ناگهان بیدار شد و با نیرو و قدرتی شگرف دنیا را تهدید کرد و زیر و رو ساخت. سرگذشت عربها و داستان اینکه چگونه به سرعت در آسیا و اروپا و آفریقا توسعه یافتند و فرهنگ و تمدن عالی و بزرگی به وجود آوردند، یکی از شگفتیهای تاریخ بشری است.48
پیشتر ذکر شد که امام عصر علیهالسلام به عنوان دوازدهمین جانشین رسول خدا صلیاللهعلیهوآله همان اهداف و روشها را دنبال خواهند کرد و در نتیجه، همان تحوّل فرهنگی اتفاق خواهد افتاد، و تا آن تحوّل فرهنگی اتفاق نیفتد و فرهنگ ایثار و انفاق در جامعه نهادینه نشود آن قیام اتفاق نخواهد افتاد. برید عجلی میگوید: به امام باقر علیهالسلام عرض کردم: یاران ما در کوفه زیادند. اگر دستور دهید از شما اطاعت میکنند (کنایه از اینکه چرا قیام نمیکنید؟) امام فرمودند: آیا به گونهای هستند که نیازمند آنها دست در جیب دیگری ببرد و به قدر نیازش بردارد؟ عرض کردم: نه. فرمودند: پس آنان نسبت به خونشان بخیلترند. سپس امام احکامی را بیان کردند و فرمودند: وقتی قائم ما قیام میکند که رفاقت و صداقت کامل میشود و نیازمند نیازش را از جیب برادرش برمیدارد و او هم مانع نمیشود.49
در روایات بسیاری آمده است که در زمان ظهور مردم برای پرداخت زکاتشان، مستحق پیدا نمیکنند.50 این بدان سبب نیست که در آن عصر، به اندازهای امکانات اقتصادی فراوان است که هرکس هرچه بخواهد جمع کند وجود دارد، بلکه به این دلیل است که با کار فرهنگی، احساس نیاز مردم برطرف میشود و مردم به برآوردن نیازهای واقعی خودشان اکتفا میکنند و نیازهای واقعی آنقدر نیستند که به خاطر آنها، این همه جنگ به راه بیفتد.
امام باقر علیهالسلام در روایتی میفرمایند: حضرت مهدی علیهالسلام عدالت را چنان بین مردم گسترش میدهند که در جامعه محتاج به زکات پیدا نمیشود. آنان که زکات بدهکارند زکاتشان را نزد نیازمند میبرند، ولی آنان قبول نمیکنند و هر قدر جستوجو میکنند، کسی را نمییابند. پس زکات را نزد صاحبانش میبرند و میگویند: ما به اینها احتیاج نداریم و به آنها گفته میشود: بیایید چیزی را که به خاطر آن پیوند خویشاوندی را قطع کردید و خونهایی را ریختهاید و از راه حرام جمعآوری کردهاید، بردارید.51
پایان روایت بیانگر آن است که احساس نیاز، انسان را به این مفاسد میکشاند و با برطرف کردن این احساس نیاز، این مفاسد نیز پایان میپذیرد و این نیز تنها با کار فرهنگی امکان دارد، نه قدرت نظامی.
نتیجه گیری
با بررسی حرکت تدریجی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و روشهایی که در موفقیت آن بزرگوار نقش داشتهاند روشن میشود که با داشتن انگیزه قوی، یاران مخلص و فداکار، پشتکار و تلاش، امداد غیبی و کار حساب شده فرهنگی و صبر و استقامت، میتوان جامعه بشری را تحت تأثیر قرار داد و بدون به کارگیری خشونت، اندیشهای را نهادینه کرد و با توجه به اینکه امام عصر علیهالسلام فرزند و جانشین رسول خدا صلیاللهعلیهوآله هستند و برای گسترش همان اندیشه، با همان اهداف و در اختیار داشتن همان ابزار تلاش میکنند، میتوانند بدون به کارگیری خشونت و به راه انداختن کشتارهای کور، اندیشه توحیدی را در جامعه بشری نهادینه سازند.
-
پى نوشت ها
- 1 دکتراى علوم قرآن و حدیث دانشگاه قم و عضو هیأت علمى دانشگاه فردوسى مشهد.
- 2ـ خلیل ملکى، فرهنگ اصطلاحات اجتماعى و اقتصادى، 1358، ص 389.
- 3ـ کمال پولادى، تاریخ اندیشه سیاسىدر غرب،1382، ص 185.
- 4ـ عبدالرسول بیات، فرهنگ واژهها، 1381، ص 441.
- 5ـ ابن حنبل، مسند، 1415، ج 1، ص 622 / ابراهیم قندوزى، ینابیعالمودّة، بىتا، ص 447 / علاءالدین متّقى هندى، کنزالعمّال، 1409، ج 14، ص 265 / على صالح، الروضة المختارة، 1408، ص 144 / احمدبن على بغدادى، تاریخ بغداد، بىتا، ج 4، ص 388 / ابونعیم اصفهانى، حلیة الاولیاء، بىتا، ج 5، ص 57 / على مسعودى، اثبات الوصیه، بىتا، ص 225 / ابن کثیر، البدایه و النهایه، 1419، ج 6، ص 25 / عمادالدین طبرسى، بشارة المصطفى، 1420، ص 434 / محمّدبن على صدوق، کمالالدین، 1337، ج 2، ص 50 / محمّدبن حسن طوسى، الغیبه، 1411، ص 428 / محمّدبننعمانمفید، المسائلالعشر فىالغیبه،1426،ص 49.
- 6ـ زمر: 62.
- 7ـ ص: 27.
- 8ـ ذاریات: 56.
- 9ـ محمّدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، بىتا، ج 1، ص 74.
- 10ـ نساء: 163 و 165.
- 11ـ بقره: 284.
- 12ـ توبه: 33.
- 13ـ نک. ابن خلدون، مقدّمه، بىتا، ص 191 / علىبن محمّد ماوردى، الاحکام السلطانیة و الولایات، 1982، ص 5 / امامالحرمین جوینى، غیاث الامم، 1400، ص 22 / محمّدبن نعمان مفید، اوائل المقالات، بىتا، ص 65 / سید مرتضى، الذخیره فى علم الکلام، بىتا، ص 436 / سید مرتضى، شرح جملالعلم والعمل، بىتا، ص 199 / محمّدبن على صدوق، المقنع فى الامامه، 1337، ص 145 / سدیدالدین رازى، المنقذ من التقلید، 1412، ج 2، ص 296 / علّامه حلّى، کشفالمراد فى تجریدالاعتقاد، بىتا، ص 221.
- 14ـ مسلمبن حجّاج نیشابوى، صحیح، بىتا، کتاب الامارة باب «الناس تبعلقریش» / ابراهیمقندوزى، ینابیعالمودّة،بىتا، ص 446.
- 15ـ علاءالدین متقى هندى، کنزالعمّال، ج 14، ص 265 / على صالح، الروضه المختارة، ص 144 / ابراهیم قندوزى، ینابیع المودّة، ص 447 / احمدبن حنبل، مسند، ج 1، ص 622 / احمدبن على بغدادى، تاریخ بغداد، ج 4، ص 388 / ابونعیم اصفهانى، حلیة الاولیاء، ج 5، ص 75 / على مسعودى، اثبات الوصیة، ص 255 / محمّدعلى صدوق، کمالالدین، ج 2، ص 50 / عمادالدین طبرسى، بشارة المصطفى، 1420، ص 434 / ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج 6، ص 250.
- 16ـ جمعه: 2.
- 17ـ نحل: 44.
- 18ـ اعراف: 157.
- 19ـ حدید: 25.
- 20ـ نک. نهجالبلاغه، بىتا، خ 2، 95، 191 و 196.
- 21ـ محمّدبن عیسى ترمذى، سنن ترمذى، 1414، ج 4، ص 381 / ابن ماجه، سنن ابن ماجه، 1418، ج 4، ص 218 / ابىداود، سنن ابىداود، 1418، ج 4، ص 314.
- 22ـ ابن ماجه، سنن ابنماجه، ج 4، ص 217.
- 23ـ نهجالبلاغه، خ 108.
- 24ـ ابن هشام، السیرة النبویة، بىتا، ج 1، ص 266 / محمّدبن جریر طبرى، تاریخ طبرى، 1403، ج 2، ص 67 / ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، 1399، ج 2، ص 64.
- 25ـ فتح: 29.
- 26ـ ابن هشام، السیرة النبویة، ج 2، ص 298 و 483؛ ج 4، ص 87 / محمّدبن عمر واقدى، المغازى، 1404، ج 3، ص 1042.
- 27ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، 1403، ج 52، ص 352.
- 28ـ همان، ص 366.
- 29ـ محمّدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج 1، ص 29.
- 30ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 52، ص 336.
- 31ـ همان، ص 352.
- 32ـ همان، ص 362.
- 33ـ همان، ص ص 352 / محمّدبن نعمان مفید، الارشاد، 1962، ص 341.
- 34ـ عزیزاللّه عطاردى، مسند الامامالرضا علیهالسلام،1406،ج1،ص223.
- 35ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 52، ص 310.
- 36ـ همان، ص 364.
- 37و38ـ عزیزاللّه عطاردى، مسند الامامالرضا علیهالسلام، ج 2، ص 36.
- 39ـ محمّدبن حسن طوسى، الغیبة، 1411، ص 477.
- 40ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 52، ص 308.
- 41و42ـ همان، ص 358 / ص 359.
- 43و44ـ احمد فیومى، المصباح المنیر، 1425، ص 295 / ابن منظور، لسان العرب، 1405، ج 6، ص 108.
- 45ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 52، ص 279.
- 46ـ همان، ص 350.
- 47ـ علق: 6.
- 48ـ جواهر لعل نهرو، نگاهى به تاریخجهان، 1368، ج1، ص 317.
- 49و50-محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 52، ص 372.
- 51ـ همان، ص 390.
-
منابع
- ـ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارالفکر، 1399.
- ـ ابن خلدون، مقدّمه ابن خلدون، بیروت، مؤسسة الاعلمی، بیتا.
- ـ ابن داود، سنن ابیداود، بیروت، دارالفکر، 1418.
- ـ ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر، 1419.
- ـ ابن ماجه (محمّدبن یزید قزوینی)، سنن ابن ماجه، بیروت، دارالمعرفه، 1418.
- ـ ابن منظور، لسان العرب، قم، ادبالحوزه، 1405.
- ـ ابن هشام،عبدالملک، السیرهالنبویة،بیروت،داراحیاءالتراث، بیتا.
- ـ ابونعیم اصفهانی، احمدبن عبداللّه، حلیهالاولیاء و طبقاتالاصفیاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، بیتا.
- ـ احمدبن حنبل، مسند، بیروت، داراحیاء التراثالعربی، 1415.
- ـ بغدادی، احمدبن علی، تاریخ بغداد، بیروت، دارالفکر، بیتا.
- ـ بیات، عبدالرسول، فرهنگ واژهها، قم، مؤسسه اندیشه و فرهنگ دینی، 1381.
- ـ پولادی، کمال، تاریخ اندیشهسیاسی در غرب،تهران،مرکز،1382.
- ـ ترمذی، محمّدبن عیسی، سنن ترمذی، بیروت، دارالفکر، 1414.
- ـ جوینی، امام الحرمین، غیاثالامم فی التیاث الظلم، تحقیق عبدالعظیم الدیب، دوحه، بینا، 1400.
- ـ حلّی، حسنبن یوسف، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، مشهد، کتابفروشی جعفری، بیتا.
- ـ رازی، سدیدالدین، المنقذ من التقلید، قم، مؤسسهالنشر الاسلامی، 1412.
- ـ رضی، محمّدبن حسین، نهجالبلاغه، قم، دارالهجره، بیتا.
- ـ سید مرتضی، الذخیره فی علم الکلام، تحقیق احمد حسینی، قم، مؤسسهالنشر الاسلامی، بیتا.
- ـ ـــــ ، شرح جمل العلم و العمل، تحقیق، یعقوب جعفری، تهران، دارالاسوة، بیتا.
- ـ صالح، علی، الروضه المختارة، قم، منشورات الرضی، 1408.
- ـ صدوق، محمّدبن علی، المقنع فی الامامه، قم، مؤسسهالامام الهادی، 1415.
- ـ ـــــ ، کمالالدین و تمامالنعمه، تهران، بیجا، 1337.
- ـ طبرسی، عمادالدین، بشارة المصطفی لشیعه المرتضی، تحقیق جواد قیّومی، قم، مؤسسهالنشر الاسلامی، 1420.
- ـ طبری، محمّدبن جریر، تاریخ الطبری (تاریخالامم و الملوک)، بیروت، موسسة الاعلمی، 1403.
- ـ طوسی، محمّدبن حسن، الغیبه، قم، مؤسسهالمعارف الاسلامیه، 1411.
- ـ عطاردی، عزیزاللّه، مسند الامام الرضا علیهالسلام، مشهد، آستان قدس رضوی، 1406.
- ـ فیومی، احمد، المصباح المنیر، قم، دارالهجره، 1425.
- ـ قندوزی، ابراهیم، ینابیع المودّة، قم، بصیرتی، بیتا.
- ـ کلینی، محمّدبن یعقوب، اصول کافی، تهران، اسلامیه، بیتا.
- ـ ماوردی، علیبن محمّد، الاحکام السلطانیة و الولایات، بیروت، بینا، 1982.
- ـ متقی هندی، علاءالدین، کنزالعمّال، بیروت، مؤسسة الرساله، 1409.
- ـ مجلسی، محمّدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1403.
- ـ مسعودی، علی، اثبات الوصیة، نجف، المکتبة المرتضویه، بیتا.
- ـ مفید، محمّدبن نعمان، الارشاد، نجف، بینا، 1962.
- ـ ـــــ ، المسائل العشر فی الغیبه، تحقیق فارس حسون، قم، مرکز الدراسات التخصیصة فی الامام المهدی علیهالسلام، 1426.
- ـ ـــــ ، اوائل المقالات، قم، بیتا، بیجا.
- ـ ملکی، خلیل، فرهنگ اصطلاحات اجتماعی و اقتصادی، تهران، رواق، 1358.
- ـ نهرو، جواهر لعل، نگاهی به تاریخ جهان، تهران، امیرکبیر، 1368.
- ـ نیشابوری، مسلمبن حجّاج، صحیح، بیروت، دارالفکر، بیتا.
- ـ واقدی، محمّدبن عمر، المغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، عالمالکتب، 1404.