معرفت، سال هفدهم، شماره دوازدهم، پیاپی 135، اسفند 1387، صفحات 35-

    درآمدی بر برخی ابعاد روان‏شناختی مناسک حج

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    محمدرضا احمدی محمدآبادی / *دانشیار - گروه روان شناسی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) / m.r.ahmadi313@gmail.com
    چکیده: 
    مقاله حاضر با هدف بررسی برخی ابعاد روان‏شناختی مناسک حج تدوین شده است. بدین منظور، با استفاده از روش توصیفی و با مراجعه به منابع معتبر اسلامی و دانش روان‏شناسی، به بررسی ابعاد روان‏شناختی مناسک حج و تأثیرگذاری آن در سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری انسان پرداخته می‏شود. نتایج تحقیق نشان داد که در بعد شناختی، مناسک حج موجب معنابخشیدن به تمام رفتارها، تقویت هویت دینی و تمدنی، تعمیق شناخت معارف دینی و یکپارچگی شخصیت حج‏گزار می‏شود.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    درآمدی بر برخی ابعاد روان‏شناختی مناسک حج

    محمّدرضا احمدی1

    چکیده

    مقاله حاضر با هدف بررسی برخی ابعاد روان‏شناختی مناسک حج تدوین شده است. بدین منظور، با استفاده از روش توصیفی و با مراجعه به منابع معتبر اسلامی و دانش روان‏شناسی، به بررسی ابعاد روان‏شناختی مناسک حج و تأثیرگذاری آن در سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری انسان پرداخته می‏شود. نتایج تحقیق نشان داد که در بعد شناختی، مناسک حج موجب معنابخشیدن به تمام رفتارها، تقویت هویت دینی و تمدنی، تعمیق شناخت معارف دینی و یکپارچگی شخصیت حج‏گزار می‏شود.

    کلیدواژه‏ها: حج، بعد شناختی، مناسک حج، هویت دینی، هویت تمدنی.

    مقدّمه

    اسلام به عنوان یک مکتب و نظام کامل نسبت به همه ابعاد وجودی انسان توجه کافی دارد و چون دینی فطری است، تأمین‏کننده نیازهای فطری انسان است و بر اساس مبانی هستی‏شناختی، معرفت‏شناختی و انسان‏شناختی خود، نظام رفتاری خاصی را برای ارتباط انسان با خدا، خود، دیگران و طبیعت تنظیم کرده است. حج و مناسک آن یکی از همین برنامه‏هایی است که برای رشد و کمال انسان مؤثر واقع می‏شود و با توجه به اینکه اسلام دینی جامع، جهان‏شمول و جاودانه است، حج به خودی می‏تواند از این سه ویژگی دفاع کند. از سوی دیگر، در فرهنگ اسلام حج مینیاتور دین است و همان‏گونه که مجموع دین به ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری انسان توجه دارد، در حج نیز این جامعیت را می‏توان مشاهده کرد. اگر دین در این ابعاد سه‏گانه تأثیرگذار است، حج نیز می‏تواند به عنوان مجموعه کوچک‏شده دین، این تأثیرگذاری را در ابعاد انسان داشته باشد. در متون و منابع معتبر اسلامی این اثربخشی را به خوبی می‏توان به دست آورد. هرچند حج و مناسک آن ظاهری عبادی دارد، اما جنبه‏های غیرعبادی آن نیز بر اهل دقت پوشیده نیست. بر همین اساس برخی محققان به ابعاد اخلاقی و عرفانی، سیاسی، اجتماعی، تاریخی و حتی اقتصادی آن نظر افکنده‏اند و آثار و کارکردهای آن را مورد تحقیق و بررسی قرار داده‏اند. متأسفانه دانشمندان علوم رفتاری همچون روان‏شناسان تاکنون به این موضوع مهم و تأثیرگذار توجه چندانی نداشته‏اند و کمتر به بعد روان‏شناختی این عبادت بزرگ پرداخته‏اند. یک جست‏وجوی ساده در سایت‏های اینترنتی و مطالعه کتاب‏ها و مجلات تخصصی و پژوهشی مربوط به حج، گویای این واقعیت است که بررسی‏های علمی جدید، بخصوص در حوزه علوم انسانی در زمینه

    حج یا صورت نگرفته و یا بسیار اندک است. در این مقاله با بررسی آثار روان‏شناختی حج و با نگاهی به تحقیقات انجام شده در حوزه دین و روان، به تأثیرگذاری حج به عنوان یک برنامه عملی جامع در ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری انسان خواهیم پرداخت.

    بیان مسئله

    دین اسلام دارای پایه‏ها و ارکانی است که بر آنها بنا شده و به وسیله آنها قوام گرفته و بدون آنها فرو می‏ریزد و از آن جز اسمی بی‏مسما بر جای نمی‏ماند. یکی از این ارکان حج است، همان‏گونه که امام باقر علیه‏السلام فرمود: «اسلام بر پنج پایه بنیان نهاده شده است: نماز، روزه، زکات، حج و ولایت.»2 از آنجا که حج جزء ارکان اسلام قلمداد شده، ناگزیر باید آنچه درباره اسلام وارد شده در حج متبلور گشته‏وحج‏نمایشگراین‏احکام‏وتجلّی‏گاه‏ظهورآنهاگردد.3

    حج یکی از شاخص‏های اسلام است و منعکس‏کننده بخش بزرگی از ابعاد اعتقادی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و عبادی دین است. پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله رسیدن به کمال و سعادت واقعی را در عمل کردن به ترکیبی از پنج برنامه که یکی از آنها انجام مناسک حج است، می‏دانند: «یا ایها الناس اعبدوا ربکم و صلوا خمسکم و صوموا شهرکم و ادوا زکوه مالکم طیبة بها انفسکم و حجوا بیتکم تدخلوا جنه ربکم»؛4 پروردگارتان را عبادت کنید، نمازهای پنج‏گانه را بخوانید، روزه بگیرید، زکات مالتان را ادا کنید، حج انجام دهید تا وارد بهشت شوید. یا وقتی از امام باقر علیه‏السلامسؤال شد: چرا حج را حج گفته‏اند؟ فرمودند: (وقتی گفته می‏شود) فلانی حج انجام داد، یعنی او رستگار (و سعادتمند) شد.5 بنا به فرموده امیرالمؤمنین علیه‏السلام، حج پرچم اسلام است: «... و جعله سبحانه و تعالی للاسلام علما.»6 پرچم نمادی است که سعی می‏شود ویژگی‏ها و ابعاد یک فرهنگ در آن تجلّی یافته و حکایتگر آن باشد.

    با یک نگاه اجمالی به منابع معتبر اسلامی می‏توان ادعا کرد که حج، عصاره اسلام است. پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهدر بیان علل فرایض الهی، حج را معادل همه دین و شریعت شمرده است: «... والخامسه الحج و هی الشریعه»؛7 حج نمونه و نماد کوچکی از اسلام بزرگ است. گویا خداوند متعال اراده کرده است که اسلام را در همه ابعادش، در یک عبادت جای دهد تا حاجی تمام اسلام را یکباره تجربه کند. به همین دلیل می‏توان کنش‏ها و تأثیرات دین در ابعاد گوناگون را در حج و مناسک آن مشاهده کرد.

    قرآن یکی از اهداف و فلسفه‏های حج را مشاهده منافع (منافعی که برای خود مردم است) ذکر کرده است: «وَأَذِّن فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ... لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ.»8 منافع در این آیه مطلق است، یعنی شمول بسیار دارد و هرگونه منفعت اعم از مادی‏ومعنوی، فردی و اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، دنیوی و اخروی و مانند آنها را فرامی‏گیرد.

    کنش‏های اساسی دین و فواید و آثاری که به طور طبیعی بر دین‏ورزی و دینداری افراد مترتب می‏شود را می‏توان در سه حوزه مرتبط با یکدیگر شناختی، عاطفی و رفتاری انسان مورد توجه قرار داد. افزایش تحقیقات در زمینه‏های گوناگون، از جمله میزان مذهبی بودن، نیاز به مذهب، تأثیر آن در سلامت جسمی ـ روانی، مقابله با تنیدگی در سطوح متفاوت بسیار معنادار است.

    مسئله آن است حج و مناسک آن، که حکایتگر مجموعه معارف اسلام است، چه تأثیری در ابعاد گوناگون روان انسان می‏گذارد؟ ابعاد روان‏شناختی این دستورالعمل دینی چیست؟ چه تحلیلی روان‏شناختی از آن می‏توان ارائه داد؟ این مقاله در پی آن است که به تجزیه و تحلیل ابعاد روان‏شناختی مناسک حج بپردازد و با ارائه تحلیلی‏روان‏شناختی،چگونگی‏اثربخشی‏حج‏درابعادگوناگون شناختی، عاطفی‏ورفتاری انسان را مورد بررسی قرار دهد.

    اهمیت و ضرورت پژوهش

    ضرورت تحقیق در زمینه ابعاد روان‏شناختی حج و مناسک آن ریشه در اهمیت مطالعه درباره ابعاد روان‏شناختی دین به عنوان یک مجموعه کامل برنامه زندگی برای انسان دارد؛ زیرا حج و مناسک آن آینه تمام‏نمای دین و معارف اسلامی است. حج نمایشگر جامعیت و کلیت دین است. فواید و آثاری که به طور طبیعی بر دین‏ورزی و دینداری افراد به گونه عام و بر انجام مناسک حج به گونه خاص مترتب می‏شود، در سه حوزه شناختی، عاطفی و رفتاری قابل توجه است.

    بررسی ابعاد روان‏شناختی مناسک حج به عنوان یکی از ارکان اسلام و نمایشگر و تجلّی‏گاه ابعاد گوناگون دین، ضرورت این تحقیق را روشن می‏کند. فقدان تحقیقی روان‏شناختی به شکل کامل و گسترده از مناسک حج، ضرورت این تحقیق را آشکارتر می‏سازد. بر اساس بررسی‏های انجام گرفته تاکنون به صورت مستقیم پژوهشی با نگاه روان‏شناختی به موضوع حج و بررسی ابعاد آن انجام نگرفته است. بنابراین، مقاله حاضر به هدف تبیین برخی ابعاد روان‏شناختی مناسک حج تدوین شده است و در پی پاسخ به این سؤال است که انجام مناسک حج چه تأثیری بر سطح دینداری حجاج می‏گذارد؟

    ویژگی‏های اسلام

    جامعیت، جهان‏شمول بودن و جاودانه بودن از جمله ویژگی‏های مهم اسلام است. اسلام تنها دین جامع، جهان‏شمول و جاودانه‏ای است که از طرف پروردگار عالم نازل شده و تنها مکتبی است که دربردارنده تمام کمالات انسانی است و یگانه دینی است که تمام ادیان را تحت‏الشعاع قرار داده و بر همه آنها چیره گشته است و در تمام پهنه زمان قابل اجرا و در تمام گستره زمین مورد استفاده خواهد بود. پس تنها دینی که نجات‏بخش انسان‏هاست اسلام است و تنها مکتبی است که از جانب خداوندنازل‏شده‏وبرابر فطرت‏تغییرناپذیرانسان‏هاست.9

    در بعد تأثیرگذاری نیز این ویژگی‏ها از اهمیت زیادی برخوردار است. به عبارتی دیگر، دین‏ورزی را با داشتن نگرش نظام‏مند و جهان‏شمول بودن اسلام، بهتر می‏توان پی‏گیری کرد؛ زیرا باور بر این است که اسلام از دو ویژگی مهم برخوردار است: اولاً، اینکه مجموعه معارف اسلام اعم از بعد نظری و عملی، نظام یا مجموعه معنادار است. پیکره‏ای متشکل از اجزای متکثر که با یکدیگر ارتباطی هدفمند دارند و متضمن مقصود خاصی هستند. بنابراین، ماهیتشان به نقش وجودی آنها در مجموعه وابسته است. ثانیا، نگرش جهان‏شمولی است. در جهان‏بینی توحیدی اسلام، اعتقاد بر آن است که تمامی انسان‏ها ـ بدون هیچ استثناء ـ بر فطرت آفریده شده‏اند. فطرت، مقوله‏ای بی‏زمان و غیرتقویمی است. از هویت انسان، فارغ از زمان تاریخی (تقویمی)، مکان تاریخی، تحولات تاریخی و به گونه کلی آنچه به دگرگونی‏ها و گوناگونی‏های ظاهری و عرضی هویت انسان مربوط است، واحد تلقّی می‏شود. اکنون با توجه به این دو ویژگی می‏توان گفت: برای تحقق اسلام به عنوان یک دین آسمانی، هیچ راهی جز تحقق جامع آن به عنوان یک مجموعه (سیستم) نیست. تحقق یک یا چند بخش یا یک یا چند وجه از مجموعه معارف اسلام، از نیل به فلسفه غایی اسلام ناتوان است. بنابراین، تمامی همت متدینان به اسلام باید مصروف تحقق مجموعه‏ای (سیستمی) اسلام گردد. همچنین اسلام در اساس خویش یک آیین تاریخی به مفهوم زمانی آن نیست. پس تعلقی به زمان خاص و گستره جغرافیایی ویژه و یا در قلمرو قومی، نژادی، تمدنی و مانند اینها ندارد. از این‏رو، اسلام جهان‏شمول است و دین حنیف خوانده شده که با فطرت انسان سرشته و عجین است. با این مقدّمه می‏توان گفت: اسلام از سه ویژگی جامعیت، جهان‏شمولی و جاودانگی برخوردار است.

    نظام حج در اسلام

    می‏توان از حج که پرچم اسلام و تمام شریعت معرفی شده، ویژگی‏های جامعیت، جهان‏شمولی و جاودانگی اسلام را دریافت کرد. به دلیل آنکه اسلام جهان‏شمول است و دو اصل زوال‏ناپذیر «همگانی» و «همیشگی» بودن، یعنی کلیت و دوام را همواره گوشزد کرده و می‏کند، ضروری است برنامه‏های آن هم جهانی بوده و نمودار زنده‏ای از کلیت و دوام باشد. بر همین اساس می‏توان «حج» را به عنوان یکی از شاخص‏ترین برنامه‏های جهانی اسلام یادآور شد و همگانی و همیشگی بودن آن را سند گویای کلیت و دوام دین الهی دانست.10 بنابراین، می‏توان حج را نماد جامع اسلام نظام‏مند و جهان‏شمول معرفی کرد و ابزاری برای حفظ جاودانگی آن دانست. قرآن، کعبه را مایه قوام و قیام مردم معرفی می‏کند: «جَعَلَ اللّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ قِیَاما لِلنَّاسِ.»11 در واقع، کعبه که محور حج است، نقش محوری و اساسی در استمرار و قوام دین دارد و تا کعبه پا برجاست دین پابرجا خواهد ماند. امام صادق علیه‏السلامدر توضیح این آیه شریفه فرمود: «لایزال الدین قائما ما قامت الکعبه»؛12 مادامی که کعبه به پاست دین پابرجا خواهد بود. از سوی دیگر، شاید بتوان حج را به نمونه و الگوی کوچکی از اسلام تشبیه کرد. شیخ صدوق می‏نویسد: پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ضمن بیان علت سایر فرایض، درباره علت وجوب حج بر مسلمانان فرمودند که حج معادل همه دین است؛ زیرا ایشان فرمودند: «جبرئیل بر من درآمد و گفت: ای احمد! اسلام ده بخش دارد و هر که از این بخش‏ها سهمی نداشته باشد زیانکار است. اول آن شهادت لا اله الا اللّه است که اصل عقیده است، دوم نماز است که پاکیزگی است، سوم زکات است که خود سبب رشد و شکفتگی است، چهارم روزه است که سپر (آتش و عذاب) است و پنجم حج است که همان شریعت است ... .»13

    حج مینیاتوری کوچک از اسلام بزرگ است. گویی خداوند اراده کرد اسلام را به همه ابعاد و وجوه آن در یکی از فروع دین جای دهد تا بندگان او با انجام آن و معرفت به همه آن وجوه و ابعاد، یک بار تمام اسلام را تجربه کرده باشند و همچون ماهی در دریا در کل اسلام در غلتیده باشند.14

    بنابراین، می‏توان انتظار داشت حج و مناسک آن همچون کلیت اسلام از نظر پوشش دادن به ابعاد وجودی انسان از جامعیتی ویژه‏ای برخوردار باشد و به مؤلفه‏های گوناگون شناختی، عاطفی و رفتاری توجه داشته و تأمین‏کننده نیازهای انسان در این ابعاد است. به عبارت دیگر، می‏توان کنش‏ها و تأثیرگذاری حج را با توجه به ابعاد وجودی انسان مورد بررسی و تجزیه و تحلیل روان‏شناختی قرار داد.

    حج و بعد شناختی انسان

    یکی از کنش‏های اساسی دین‏ورزی در بعد شناختی (معرفتی) است. دین به عنوان یک نظام تفسیری در حوزه شناختی، تفسیر همه‏جانبه از حیات انسانی ارائه می‏کند. و خلأ زندگی را با ایجاد معنا پر می‏کند، بی‏هویتی را با دادن هویت و اتصال به‏مبدأهستی‏ازبین‏می‏بردوباوحدت‏بخشی به شخصیت، تشتت و چندگانگی را ریشه‏کن می‏کند.

    همان‏گونه که دین تغییراتی را در حوزه شناختی انسان پس از دینداری و دلبستگی به دین در انسان ایجاد می‏کند، حج و مناسک آن به عنوان مجموعه‏ای از اعمال که نمایانگر تمامیت دین می‏باشد، چنین تأثیری را در حوزه شناختی انسان دارد. بنابراین، با مروری بر فرایند حج می‏توان انتظار داشت که مجموعه مناسک حج در حوزه شناختی انسان تغییراتی را پدید آورده و آثاری را در پی داشته باشد. این تغییرات و آثار عبارتند از: 1. معنابخشی به تمام رفتارهای انسان؛ 2. تقویت هویت دینی و تمدنی؛ 3. شناخت بهتر و گسترده‏تر معارف دینی؛ 4. دست‏یابی به یکپارچگی‏شخصیت.درواقع، همان‏گونه‏که‏مجموعه‏دین و دین‏ورزی می‏تواند چنین آثاری را در بعد شناختی انسان داشته باشد، فرایند حج نیز این تأثیرگذاری را داراست.

    الف. معنا بخشیدن به تمام رفتارها (زندگی)

    دین و دینداری زندگی ما را در مجموعه هستی، ممکن و مطبوع می‏سازد. گاه ممکن است آرمان‏ها، باورها و شناخت‏های ما با وضعیت عینی محیط زندگی تعارض پیدا کند که در چنین موقعیتی زندگی ناممکن می‏شود و یکی از این دو راه در پیش آدمی قرار می‏گیرد: یا باید واقعیت را تغییر دهد؛ یعنی جهان عینی را به گونه‏ای تغییر دهد که با ذهن وی موافق باشد، یا باید ذهن را تغییر دهد و با عین همراه سازد. دین به عنوان دستگاهی از باورها و ارزش‏های مقدس کار دوم را انجام می‏دهد. وقتی سازگاری حاصل شد، زندگی مطبوع و امکان‏پذپر می‏گردد. دین دستگاهی از مقدسات، ارزش‏ها و افکار است که ما را در این عالم آرامش می‏بخشد، از غریبگی بیرون می‏آورد، جان را خانه ما می‏سازد، ما را با خدای جهان آشنا می‏کند و آشتی می‏دهد و این آشتی و آشنایی با صاحب‏خانه است که ما را با این خانه مأنوس می‏کند و طبعی برای ساختن با دنیا و همتی برای گذشتن از آن به ما عطا می‏نماید.

    حج و مناسک حج نیز به عنوان یکی از شاخص‏ترین برنامه‏های دین و نماد کلیت دین در حوزه شناختی، از این توانایی و جایگاه تأثیرگذار برخوردار است. حج به تمام افعال، حرکات، سکنات، افکار و به طور کلی به هرچه از انسان سر می‏زند و به تمام لحظات او در حین انجام مناسک ـ بلکه پیش از آن ـ معنا می‏بخشد. هیچ رفتار و هیچ مقدّمه رفتاری در حج و مناسک آن نیست، مگر آنکه باید با نیتی خاص و بدون هر انگیزه غیرالهی، آن را به مبدأ هستی متصل کرده و بدین ترتیب معنایی حقیقی به آن بخشیده شود. هر عملی بدون هدف و یا به هدف دیگر در این مسیر به رسمیت شناخته نمی‏شود.

    انجام مناسک حج می‏تواند پاسخ مناسبی به یک نیروی اصیل و اساسی در وجود انسان، یعنی معناجویی باشد. نیاز بنیادی و مهمی که جنبه ثانوی ندارد و مردم قرن حاضر از خلأ آن رنج می‏برند. فرانکل (Frankle) مؤسس مکتب معنادرمانی، معناجویی را نیرویی اصیل و بنیادی در انسان می‏داند و با تکیه بر مشاهدات و تجارب خود و دیگران، آن را حقیقتی اصیل در انسان می‏داند. وی می‏گوید: «تلاش در یافتن معنایی در زندگی خود نیرویی اصیل و بنیادی است و نه توجیهی ثانویه از کشش‏های غریزی او.»15 فرانکل با تکیه بر مطالعات خود می‏گوید:«معناجویی در اغلب انسان‏ها یک حقیقت است.»16

    آنچه در مناسک حج و حتی مقدّمات آن باید انجام داد در ظاهر یک سری حرکات و سکناتی شبیه سایر اعمال و رفتارهای انسان در طول زندگی است، ولی آنچه به همین حرکات و سکنات هویتی خاص می‏بخشد آن معنایی است که حاجی در حین انجام اعمال به وسیله نیت و قصد خاص به آن عطا می‏کند. پوشیدن لباس احرام، گفتن ذکری خاص، حضور در مکانی معین، راه رفتن بین دو کوه، چرخیدن به دور کعبه، وقوف در صحرایی مشخص، بیتوته در محدوده‏ای ویژه و حتی پرتاب کردن سنگ به سمبل‏های شیطانی، همه و همه در پرتو قصدی که فرد می‏کند، معنا پیدا می‏کند وگرنه این حرکات و افعال و رفتارها در زمان‏ها، مکان‏ها و موقعیت‏های دیگر نیز می‏تواند از انسان سر زند.

    شخص در این مناسک می‏آموزد که از کوچک‏ترین حرکت‏ها تا بزرگ‏ترین آنها، از ساده‏ترین رفتار تا پیچیده‏ترین افعال و نیز از آسان‏ترین کارها تا سخت‏ترین آنها می‏تواند پوچ، بیهوده و بی‏معنا نباشد، بلکه اگر به قصدی خاص و متصل به مبدأ بی‏نهایت شود، حتی کوچک‏ترین، ساده‏ترین و آسان‏ترین رفتارها معنادار می‏باشد و به طور کلی تمام زندگی معنا و ارزش واقعی خود را پیدا می‏کند و پاسخی به همان ماهیت اصلی هستی انسان خواهد بود.

    فرانکل بر این باور است که درد مخربی که امروز، بیماران بی‏شماری از آن شکوه می‏کنند احساس کلی و غایی «بی‏معنایی زندگی» است. آنان چیزی را و معنایی را که به زندگی ارزش و تداوم می‏بخشد، نمی‏شناسند. آنان طعمه خلأ درونی و پوچی زندگی شده‏اند. آنان اسیر و گرفتار موقعیتی هستند که او آن را «خلأ وجودی» نامیده است. خلأ وجودی پدیده بسیار گسترده و شناخته شده قرن بیستم است.17

    انجام مناسک حج همراه با دقت در اسرار و معانی نهفته در هر یک از اعمال، به ویژه توجه به نیت و قصدی که در تک‏تک اعمال لازم است، با ارائه تفسیری از حیات انسانی و ایجاد معنا برای تمام لحظات، خلأ معنای زندگی را از بین می‏برد و شخص را در پیدا کردن معنا و مسئولیتی در زندگی خویش توانا می‏سازد و زمینه بروز احساس پوچی و بی‏هدفی و بیماری روان‏نژندی را به صفر می‏رساند و او را در معناجویی برای زندگی یاری می‏دهد. با مراجعه به متون دینی و دقت در اسرار و رموزی که بزرگان دین برای هر یک از اعمال عبادی و مناسک حج بیان کرده‏اند، این نکته روشن می‏شود که در مناسک حج جزئی‏ترین رفتارها معنا و ارزش واقعی و حقیقی دارد. امام سجاد علیه‏السلام در روایتی طولانی خطاب به شبلی به برخی از این معانی و رموز اشاره کرده‏اند و از مخاطبان خود می‏خواهد در معانی و مفاهیم نهفته در عمق رفتارهای ظاهری دقت و تأمّل داشته باشند که حج واقعی و تأثیرگذار آن حجی است که به این معانی دسترسی پیدا کند. مثلاً، از تن درآوردن لباس دوخته و دربر نمودن لباس احرام به معنای از لباس معصیت بیرون آمدن و قصد جامه طاعت بر تن کردن است: «فحین نزلت المیقات نویت انک خلعت ثوب المعصیه و لبست ثوب الطاعه.» یا غسل احرام کردن قصد شستن خود از گناهان است: «فحین اغتسلت نویت انک اغتسلت من الخطایا و الذنوب.» احرام بستن و گفتن تلبیه به معنای این است که آنچه را خداوند بر انسان حرام کرد و انجام ندهیم: «فحین احرمت نویت انک حرمت علی نفسک کل محرم حرمه اللّه.» وقوف در عرفات به قصد شناخت حق تعالی و آگاهی از آنچه در درون انسان می‏گذرد (خودشناسی و خداشناسی): «هل عرفت بموقفک بعرفه معرفه اللّه سبحانه امر المعارف و العلوم و عرفت قبض الله علی صحیفتک و اطلاعه علی سریرتک و قلبک.» وقوف در مشعرالحرام به معنای اشعار قلب انسان به آنچه اهل تقوا به آن توجه دارند: «فعند ما مررت بالمشعر الحرام نویت انک اشعرت قلبک اشعار اهل التقوی و الخوف للّه عزو جل.» رمی جمرات به قصد آن است که به دشمن خود سنگ پرتاب می‏کنیم: «فعند ما رمیت الجمار نویت انک رمیت عدوک ابلیس و غضبته بتمام حجک النفیس.» تراشیدن سر، یعنی خود را از تمام پلیدی پاک کردن و خارج شدن از گناهان: «فعند ما حلقت رأسک نویت انک تطهرت من الادناس و من تبعه بنی‏آدم و خرجت من الذنوب کما ولدتک امک.» قربانی کردن، یعنی ذبح کردن حنجره طمع و تبعیت کردن از سنّت حضرت ابراهیم علیه‏السلامو تقرّب جستن به خداوند.18

    خلاصه آنکه به یک‏یک اعمال اعم از بیداری و خوابیدن، به راه رفتن و دویدن، به شستن و نشستن، به حضور پیدا کردن و تفکر کردن، به وقوف و سنگ زدن، به لباس پوشیدن و لباس درآوردن، به قربانی کردن و سر تراشیدن معنا و ارزش داده شده است. به عبارت دیگر، هیچ رفتاری بیهوده و بدون معنا یافت نمی‏شود و با اتصال به مبدأ مطلق ارزشمند می‏شود. چه معنایی والاتر و ارزشمندتر از اتصال همه این اعمال و رفتارها به مبدأ بی‏نهایت مطلق، هنگامی که همه چیز را از او بدانیم وقتی که خدا را در همه چیز می‏بینیم، در پست‏ترین چیزها، عالی‏ترین حقایق و معانی را خواهیم یافت. چیزهای معمولی دور و بر ما بی‏رنگی و ابتذالی را که در اثر زیاد محشور بودن ما با آنها، آنها را فراگرفته از دست داده و یک رنگ و جلای جدیدی به خود می‏گیرد. حقیقتا که دنیا، دنیای دیگری جلوه خواهد کرد.19

    ب. تقویت هویت دینی و هویت تمدنی

    هویت دینی به معنای احساس تعلق و تعهد شخص نسبت به باورها، احکام و ارزش‏های دینی است. هویت دینی به عنوان هویت جمعی، متضمن آن سطح از دینداری است که با «ما»ی جمعی یا همان اجتماع دینی یا امت مقارنه دارد.20

    منظور از هویت تمدنی، معرفت و آگاهی عمیق آدمی به تمدنی است که منسوب به آن می‏باشد. درک چنین هویتی، به شخص این امکان را می‏دهد که احساس نماید در سرزمینی زندگی می‏کند که ریشه‏های فرهنگی آن تا اعماق تاریخ، کشیده شده است و این احساس، موجد تعلق ارتباط به آن تمدن و در نتیجه شکل‏گیری هویت تمدنی می‏شود. احساس تعلّق به یک تمدن، به معنای وابستگی به تمامی مظاهر آن تمدن و از جمله مشاهیر، افتخارات، میراث‏ها و ارزش‏های آن است.21

    هویت تمدنی به سان داربستی است که تکیه‏گاه معرفتی شخص به شمار می‏آید و با اتکا به آن می‏تواند موضعی مطلوب در برابر تمدن‏های دیگر اتخاذ کند. بدیهی است فقدان هویت تمدنی زمینه را برای تأثیرپذیری منفعلانه از تمدن‏های موجود فراهم نماید. هویت تمدنی به معنای آگاهی عمیق‏تر نسبت به تفاوت‏های تمدنی و ضرورت حفظ چیزهایی است که «ما» را از «غیر ما» متمایز می‏کند.22

    هویت تمدنی می‏تواند در امور ذیل به شخص کمک کند: بداند ریشه‏های تاریخی پیدایش تمدن او چیست، قدمت و پیشینه تاریخی آن تمدن را درک کند، ویژگی‏های بارز و برجسته تمدن خویشتن را بازشناسی نماید، از تأثیر و نفوذ خود بر سایر تمدن‏ها آگاه باشد، از جایگاه و منزلت تمدن خود در جهان معاصر تصویر روشنی داشته باشد، نسبت بین خود و تمدن خویش را بداند.

    چنانچه شخص بر یک نظام معرفتی نسبت به خویش دست یافت، در نتیجه، احساس الفت و تعلق به تمدن خود می‏یابد و وابستگی به تمدن، زمینه‏ساز حفظ و تقویت آن خواهد بود و در نهایت در برابر تهدیدهای پنهان و آشکاری که تمدن او را هدف قرار می‏دهد، به مقاومت، دفاع و جانبداری‏منطقی و مستدل دست می‏زند.

    انجام مناسک حج در سرزمین وحی و مشاهده مشاعر مقدسه، زمینه آشنایی حج‏گزار با ریشه‏های فرهنگی تمدن اسلامی را فراهم می‏کند. او می‏تواند ریشه‏های تاریخی پیدایش تمدن خود را بشناسد، به ویژگی‏های بارز و برجسته تمدن اسلامی آگاهی یابد، شخصیت‏های تمدن‏ساز را بهتر بشناسد و از جایگاه تمدن خود در بین تمدن‏های دیگر شناخت دقیق‏تری پیدا کند. شواهد تجربی حکایت از تأثیرگذاری مراسم مذهبی در شکل‏گیری هویت می‏کند.

    تمام ادیان به افراد حس هویت می‏دهند و راه زندگی را به ایشان می‏نمایانند. در این فرایند مردم یا هویت تاریخی خود را دوباره بازمی‏یابند یا آن را به وجود می‏آورند. انسان هر قدر هم که هدف‏های جهان‏نگرانه داشته باشد، دین است که با کشیدن خط میان مؤمنان و غیرمؤمنان و مرزبندی میان خودی‏های برتر و غریبه‏های کهتر، به او هویت می‏دهد.23

    برنارد لیویس (Bernard Lewis) معتقد است که در جهان اسلام در موارد اضطرار، مسلمانان بارها این تمایل را نشان داده‏اند که در قالب یک وحدت دینی هویت بنیادین و ایمان خود را بازیابند؛ یعنی هویتی که نه با معیارهای قومی یا سرزمینی، بلکه به وسیله (دین) اسلام تعریف شده بود.24

    بنابراین، بازیابی هویت دینی را می‏توان یکی از آثار بعد شناختی حج به شمار آورد. مسلمانان از سراسر جهان در کنگره عظیم حج شرکت می‏کنند. از ملیت‏های گوناگون و فراتر از تمام مرزهای اعتباری در کنار یکدیگر جمع می‏شوند و بدون توجه به تمایزات و تفاوت‏های فردی، اجتماعی، ملیتی و فرهنگی اعمال مشترک و واحدی را انجام می‏دهند. اعمالی که از یک تمدن ریشه‏دار، الهی و معنادار سرچشمه گرفته است و برای تمام حج‏گزاران ضرورت یکسانی دارد. در چنین مراسمی است که این اعمال به همراه آگاهی از اسرار و رموز آن، افراد را به هویت تمدنی و ریشه‏های شکل‏گیری مناسک حج رهنمون می‏کند. رفتارهایی که به شخصی خاص یا ملیتی ویژه اختصاص ندارد. در این فضا افراد به همان داربستی دست می‏یابند که می‏تواند تکیه‏گاه معرفتی آنها بوده و خود را در برابر دیگر تمدن‏ها محافظت کنند.

    ج. پایگاه اطلاع‏رسانی و شناخت معارف دین

    انسان ابتدا نسبت به موضوعی شناخت پیدا می‏کند و سپس نسبت به آنچه شناخته است، جهت‏گیری عاطفی و انگیزشی اتخاذ می‏کند و در نهایت بر اساس آن شناخت و آن انگیزش، کیفیت رفتار خود را تعیین می‏نماید. بنابراین، شناخت و آگاهی گام نخست برای هر رفتار اختیاری در انسان است. شناخت حقایق و آموزه‏های دینی و نیز انتقال آنها به نسل‏های بعدی موضوع مهمی است که همیشه مورد توجه رهبران دینی از صدر اسلام تاکنون بوده است. حج و زمان انجام مناسک حج یکی از فرصت‏ها و بسترهای مناسبی بوده و هست که هم مردم به شناخت و آگاهی کافی از معارف اسلام دست می‏یابند و هم ابزار مناسبی برای انتقال آن به دیگر انسان‏ها در مناطق دور و نزدیک می‏باشد.

    یکی از عناصر ارتباطی موفق در بحث ارتباط درون دینی، مسئله زیارت است. همه ادیان مکان‏هایی را به عنوان زیارتگاه در نظر گرفته‏اند. این زیارتگاه‏ها می‏توانند قبور پیشوایان دینی، محل نزول وحی، محل عبادت یا حضور پیشوایان دینی یا محل نگه‏داری نشانه‏ها و یادگارهایی از رهبران و حوادث بزرگ دینی باشند. کارکرد این زیارتگاه‏ها آن است که مردم در دوره‏های خاصی در آنجا گردهم آمده و علاوه بر عبادت، امکان ارتباط درون گروهی و میان فردی دینی پیدا کنند. نمادهای موجود در این زیارتگاه‏ها، خطابه‏های صورت گرفته، گفتارهای جمعی، همه و همه در لزوم و شرایط مناسبی برای ارتباط موفق و مؤثر دینی باشند.25

    متخصصان فن ارتباطات، عمده‏ترین محور مطالعاتی را حول چهار محور و عنصر متمرکز کرده‏اند که عبارتند از: انتقال‏دهنده پیام، گیرنده پیام، محتوای پیام و ابزار پیام. حج خود پیامی از سوی خداوند متعال است که از رهگذر شعائر و آیات روشن، در قالب مناسک به مردم منتقل می‏شود تا اهداف متعالی را جامه عمل بپوشاند. مهم‏ترین عنصر ارتباط، عنصر انتقال‏دهنده پیام است. حج و مناسک آن برای انتقال پیام از مبدأ پیام به گیرندگان پیام، از علایم، کدها، رموزونشانه‏هایی استفاده برده است. در مراسم حج، از گویاترین‏وکامل‏ترین‏علایم‏ونشانه‏ها کمک گرفته شده و زیباترین‏وجذاب‏ترین کدها و رموز به کار رفته است.26

    حج هم ضامن بقای مکتب است و هم می‏تواند سیمای آن را زنده نگه دارد و مسلمانان با عمل به ارکان و برنامه‏های گسترده و متنوع این فریضه بزرگ فرصت آن را می‏یابند که اسلام را از نو بازشناسند.27

    ابوبصیر از اصحاب امام صادق علیه‏السلام می‏گوید: از امام صادق علیه‏السلامشنیدم که فرمود: کسی که سالم باشد و توانایی انجام حج داشته باشد و به حج نرود تا اینکه بمیرد از جمله افرادی است که خداوند متعال می‏فرماید: «وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَی»؛28 و ما او را روز قیامت کور محشور می‏کنیم. ابوبصیر می‏گوید: از روی تعجب گفتم: سبحان اللّه، کور؟! امام فرمود: بله، به درستی که خداوند او را از درک و شناخت راه حق بازمی‏دارد: «اعماه اللّه عن طریق الحق.»29 بنابراین، حج وسیله آگاهی یافتن از معارف دین و شناخت فرهنگ و معارف اسلامی است و کسی که به حج می‏رود با تمام شریعت آشنا می‏شود؛ زیرا پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهحج را معادل شریعت معرفی کرده‏اند.30

    د. انتقال معارف به دیگران و نسل‏های بعدی

    برای اینکه فرهنگی وجود و دوام داشته باشد باید مطمئن شد عناصر و پیام‏های مهم آن منتقل می‏گردند. اگر ارزش‏های دیرپا و بنیادین در یک جامعه وجود داشته باشد، باید از نسلی به نسل دیگر منتقل شود. ارتباط موجب می‏شود فرهنگ یک فرایند پیوسته باشد؛ زیرا زمانی که عادات فرهنگی، اصول، ارزش‏ها، برخوردها و مانند اینها تدوین می‏شوند با هر یک از اعضای فرهنگ ارتباط برقرار می‏کنند. نیاز یک فرهنگ برای پیوسته کردن هر نسلی به نسل‏های گذشته و آینده آن قدر شدید است که هرگونه شکافی در زنجیره یادگیری، منجر به ناپدیدی یک فرهنگ می‏گردد.31

    قرآن، کعبه و بیت‏اللّه‏الحرام را مایه قوام و حیات جامعه بشری معرفی می‏کند.32 طبیعی است قوام و حیات جامعه در حیات فرهنگ و بعد شناختی افراد آن جامعه است. بنابراین، باید برای زنده نگه داشتن اندیشه‏ها و افکار و استمرار و انتقال آن همت گماشت وگرنه به قول امام صادق علیه‏السلام رو به فنا و هلاکت و نابودی است. اجتماع مردم در حج زمینه لازم برای حفظ اندیشه‏ها و افکار و نیز انتقال آن به نسل‏های بعدی را فراهم می‏نماید و مرکزی برای قضاوت آرا و پویایی فرهنگ خواهد بود. این پیام‏رسانی و انتقال اندیشه‏ها و افکار در سیره عملی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهو ائمّه اطهار علیهم‏السلام به خوبی قابل مشاهده است. پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در مدت 13 سال اقامت در مکه با نمایندگان و سران قبایلی که از اطراف مکه برای ادای حج به مکه می‏آمدند تماس برقرار می‏کرد و یا در حجه‏الوداع در مواقف متعددی خطبه خواندند و گردهمایی حج را ابزاری برای ارائه و انتقال معارف دین و تقویت شناخت راه حق و گسترش فرهنگ اسلام قرار می‏دادند.33

    حضرت علی علیه‏السلام سرزمین منا ـ مکانی که تمام حجاج در ایام برگزاری حج در آنجا جمعند ـ را انتخاب فرمود تا آیات اول تا ششم سوره توبه را که به تشریح بعد فرهنگی ـ سیاسی حج پرداخته، برای مردم تلاوت کند. امام حسین علیه‏السلام نیز برای تبیین اهداف خود و آگاه ساختن مردم از چگونگی اوضاع و احوال سیاسی و فرهنگی جامعه، چند ماه در مکه توقف نمود تا حجاج در مکه حضور پیدا کنند، آن‏گاه به روشنگری و بیان اهداف قیام و حرکت خودپرداخت.امام‏حسین علیه‏السلامدرسرزمین‏منادرمیان‏جمعیت هزار نفری، پس از انتقاد از وضع موجود از مردم خواست این مطالب‏ومعارف را به افراد غایب هم انتقال بدهد.34

    امام صادق علیه‏السلام در موسم حج خیمه‏ای برمی‏افراشت و دانشمندان آن زمان را به حضور پذیرفته و به انتقال پیام‏ها می‏پرداختند و روش تبلیغ معارف حق و نیز چگونگی مبارزه با افکار و اندیشه‏های باطل و مفاسد فکری و اعتقادی را به آنها می‏آموخت. وی روز «عرفه» در صحرای «عرفات» در میان انبوه جمعیت ایستاد و رو به هر طرف نموده و در هر بار سه مرتبه با صدای بلند فرمود: «ای مردم، رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله امام شما بود، پس از او علی‏بن‏ابی‏طالب و سپس امام حسن و امام حسین، پس از آنها علی‏بن‏حسین و سپس محمّدبن علی (امام باقر علیه‏السلام) و سپس من امام شما هستم. پس (بیایید و معارف حق و صحیح را) از من بپرسید.»35

    بنابراین، در ایام حج مرکز آموزش سالانه‏ای برپا می‏شود که فراگیران (حجاج) به مدت کوتاهی در این آموزشگاه حضور پیدا می‏کنند و به یادگیری مفاهیم نظری دین ونیز فراگیری مهارت‏های عملی در زمینه‏های گوناگون زندگی می‏پردازند.

    امام رضا علیه‏السلام یکی از دلایل وجوب حج را گسترش دانش و معارف اسلامی به تمام نقاط و در طول زمان معرفی می‏نماید:

    اگر کسی گوید: چرا (خداوند) فرمان داد که حج کنیم، پاسخ آن است برای آنکه مردم به میهمانی خداوند بروند. علاوه بر آن، منافعی که در تفقه، آموختن معارف دینی و نقل سخنان رهبران دینی به مناطق دور است، در ایام برگزاری حج به دست می‏آید. خداوند متعال نیز می‏فرماید: چرا از هر طایفه گروهی گسیل نمی‏شوند که درس دین بیاموزند و مردم را هنگام بازگشت به سوی آنها از خطرات راه بترسانند تا بترسند.36

    در واقع، امام رضا علیه‏السلام لزوم کوچ کردن گروهی از هر قبیله‏ای به حج را از باب فراگیری معارف دین و نیز انتقال مفاهیم و ارزش‏های دینی به قوم خود، از همین آیه شریفه استفاده برد.

    پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در خطبه حجه‏الوداع مردم را موظف کرد که این مطالب و معارف را به دیگران انتقال دهند. در واقع، هر حج‏گزاری وسیله و ابزاری می‏شود برای انتقال پیام به دیگران. حاجی یک پیام‏رسان امین و قابل اعتمادی است که به سادگی پیام حق و اندیشه‏های جدید را به دورترین نقاط ارسال می‏کند. در واقع، در حج هم پیام‏گیری است و هم پیام‏رسانی، آن هم به بهترین و مؤثرترین شیوه و ساده‏ترین ابزار.37 بنابراین، ایام حج فرصت بسیار مناسب و استثنایی برای تبلیغ و نشر فرهنگ اصیل اسلام در میان قشر وسیع و قابل توجهی از مسلمانان سراسر جهان است. این تبلیغ و اطلاع‏رسانی هم قولی است و هم عملی. شاید یکی از دلایل اصرار ائمّه اطهار علیهم‏السلامبر لزوم انجام فریضه حج و تعطیل نشدن آن و تشویق و ترغیب مردم به انجام حج، حفظ و گسترش فرهنگ اسلام و فراگیری معارف دین و زنده نگه داشتن آن است که قوام انسان به فرهنگ است، همان امری که خداوند می‏فرماید: «قوام مردم به کعبه و بیت‏اللّه است.»

    شاید یکی از رموز برتری امت اسلام بر سایر امت‏ها همین باشد که وظیفه پیام‏رسانی و هدایت‏گری (امر به معروف و نهی از منکر) را بر عهده تمام گروندگان به اسلام گذاشته است: «کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ»؛38 شما بهترین امت برای مردم هستید که امر به معروف می‏کنید و از منکر بازشان می‏دارید.

    یا دست‏کم گروه ویژه‏ای که دارای شرایط پیام‏رسانی هستند، موظف به انجام این کار، یعنی هدایت‏گری و پیام‏رسانی (امر به معروف و نهی از منکر) شده‏اند: «وَلْتَکُن مِنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَـئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.»39

    امام باقر علیه‏السلام فرمود: در وصیت امیرالمؤمنین علیه‏السلام چنین آمده است: «لاتترکوا حج بیت ربکم فتهلکوا»؛40 حج خانه پروردگارتان را ترک نکنید که هلاک خواهید شد. یا امام صادق علیه‏السلام فرمود: «لو اجمعوا علی ترک الحج لهلکوا»؛41 اگر همه مردم بر ترک حج همدستی کنند (هیچ‏کس به حج نرود) همه هلاک می‏شوند.

    بنابراین، هم قرآن کعبه را مایه قوام اسلام و مردم می‏داند و هم روایات حیات و بقای زندگی مردم و مسلمانان را در انجام مراسم حج معرفی می‏کند و ترک کردن حج، موجب هلاکت آنان خواهد داشت. همان‏گونه که قوام مردم به بقای فرهنگ و اندیشه آنهاست، هلاکت نیز به معنای از بین رفتن حیات فرهنگی و جریان نداشتن تفکرات و اندیشه‏های دینی و فرهنگی آنهاست. از سوی دیگر، اسلام با ویژگی جاودانگی خود، همگانی بودن پیام‏رسانی را طلب می‏کند. اگر مجموعه معارف اسلام منتشر نشود، علاوه بر اینکه موجب مهجور ماندن دین و مورد استفاده قرار نگرفتن آن می‏شود، نوعی ظلم و ستم به بشریت و جامعه انسانی است؛ چراکه انسان‏های مستعد رشد و هدایت و شکوفایی در جهل و ناآگاهی‏های خود ماندگار می‏شوند و امکان راه یافتن به حقایق هستی و شناخت معارف صحیح را پیدا نخواهند کرد. حج و حضور در ایام و مراسم حج، می‏تواند زمینه مناسب را برای این امر فراهم کند و در صورت آگاهی از معارف حق، می‏توان آن را به دیگران انتقال داد.

    هرچند استفاده از ابزارهای پیشرفته نوین می‏تواند در رساندن پیام و نشر معارف و حقایق نقش مهمی ایفا کند و چه بسا در موارد زیادی ناگزیر باید از آنها بهره گرفت، اما شرایط، فرصت‏ها و موقعیت‏های ویژه (همچون ایام حج) نیز برای پیام‏دهندگان فراهم می‏شود که برای نشر و گسترش معارف مناسب‏تر و تأثیرگذارتر باشد و بدون آنکه به امکانات و ابزارهای نوین و پیچیده و همچنین هزینه‏های کلان نیاز باشد، به هدف دسترسی پیدا کرد. استفاده از این شرایط و فرصت‏ها که مسلمانان با حضور میلیونی خود از اقشار و طبقات گوناگون و از سراسر جهان گردهم می‏آیند، فرصت بی‏نظیری است که ملت‏های دیگر به آن دست نمی‏یابند. قرآن، کعبه را هدایتگر جهانیان خوانده است: «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکا وَهُدی لِلْعَالَمِینَ.»42

    حج مناسب‏ترین مجمع بین‏المللی است که زمینه هر نوع فعالیتی را به نفع اسلام فراهم می‏آورد و می‏توان عنوان «وسایل ارتباط جمعی جهان‏شمول» را برای آن برگزید.43 حج و مناسک آن به عنوان ابزار اطلاع‏رسانی و انتقال معارف به دیگران و نسل‏های بعدی، زمانی ضرورت و اهمیت خود را پیدا می‏کند که یا امکانات ارتباط جمعی وجود نداشته باشد و یا در صورت وجود، امکان بهره‏گیری از آن نباشد یا تأثیرگذاری وسایل ارتباط جمعی دیگر مورد تردید قرار گیرد. بنابراین، جهان‏شمول بودن و جاودانه بودن اسلام ایجاب می‏کند اطلاع‏رسانی و انتقال معارف آن در تمام شرایط امکان‏پذیر باشد و برای همه زمان‏ها و در طول تاریخ و در تمام موقعیت‏ها قابل اجرا باشد.

    ه . انتقال فرهنگ و ارتباط نمادی

    فرهنگ به وسیله نمادهای ارتباطی انتقال می‏یابد. ارنست کازیرر (E. Cassirer) می‏گوید: «انسان، صرفا حیوانی عقلانی نیست. او به همان اندازه عقلانی بودن، عاطفی نیز هست. بلکه درست‏تر بگوییم، حیوانی نمادگرا44 واستفاده‏کننده از نمادهاست. نمادها مستقیما خود اشیا نیستند، بلکه مفاهیمی از اشیا را دربردارند. برخلاف نشانه‏ها، نمادها ظرفیت تفکر انتزاعی دارند. مفاهیم وقتی به زبان بیان می‏شوند، تبدیل به لغات می‏شوند. فقط انسان می‏تواند از نمادها استفاده کند؛ زیرا فقط انسان است که به گونه انتزاعی فکر می‏کند و یک حیوان نمی‏تواند بین نشانه یک شی و خودش تمایز قائل شود. بنابراین، از طریق زبان، کل دنیای انسان از نمادهای ایجادشده با فرهنگ پرسیده می‏شود.»45

    انسان، موجودی نماد (سمبل)ساز است. سایر حیوانات ممکن است در فرایند ارتباط شرکت نمایند، ولی هیچ‏یک توانایی‏های ارتباطی منحصر به فرد ما را ندارند. ما طی میلیون‏ها سال تکامل فیزیکی و هزاران سال تکامل فرهنگی می‏توانیم نمادها را خلق، دریافت، ذخیره و کنترل نماییم. این نظام پیچیده به ما اجازه می‏دهد از نماد برای نمایش چیز دیگری استفاده کنیم.46 برخی ارتباط را عبارت از فن انتقال اطلاعات و افکار و رفتارهای انسانی از یک شخص به شخص دیگر می‏دانند که این انتقال گاهی جنبه غیرکلامی و نمادین پیدا می‏کند، ولی برخی دیگر از محققان ارتباط را به «انتقال معانی یا پیام‏ها از طریق نمادهایی چند» تعریف کرده‏اند.47 بنابراین، در بحث از انتقال فرهنگ‏ها، معانی و پیام‏ها، چگونگی و نوع ارتباط از اهمیت ویژه‏ای برخوردار است که انتقال معانی و فرهنگ به چه وسیله‏ای صورت می‏گیرد. به نظر ارتباط‏شناسان بزرگ، نماد از مفاهیم بسیار مهم و بلند در قلمرو علم ارتباطات است. قدیمی‏ترین، جامع‏ترین و پایدارترین ابزار انتقال پیام و فرهنگ، ایجاد ارتباط و انتقال پیام و فرهنگ به وسیله نمادها و نشانه‏های غیرکلامی است که به دور از زمان و مکان و عاری از محدودیت‏های اعصار تاریخی و در همه جوامع بشری وجود داشته است و روز به روز بر اهمیت و تأثیر شگرف آن نیز افزوده می‏شود. تا جایی که برخی گفته‏اند ارتباط انسان‏ها هرگز بدون نماد امکان‏پذیر نیست. در بسیاری از موارد، ماهیت ارتباط تحت تأثیر نمادها قرار می‏گیرد. برای مثال، یک پرچم، نمادی است که ویژگی‏های ملتی را می‏رساند که در مراسم گوناگون مذهبی، فرهنگی، ملی و هنری استفاده می‏شود و هر رفتار نشانه‏ای از نمادی است که از روزگاران پیشین برجای مانده و مظهر ابدیت، یکپارچگی، اشتراک، تفاهم و اصالت یک قوم یا ملت می‏باشد. این نماد است که پیوندنسل‏هارا ممکن می‏سازد.

    یکی از جنبه‏های نمادین مذهبی مورد مطالعه پژوهش‏گران، معماری مذهبی است. ساختار فیزیکی اماکن مقدس سبب بروز تصویربرداری‏های ذهنی خاصی در افراد می‏گردد که بیانگر پیچیدگی و نظام مفهومی اندیشه‏ها، باورها، ارزش‏ها و احساس‏هاست. فراسوی ظاهر اماکن مقدس اغلب سطوح عمیق‏تری از نظام‏های مذهبی نهفته است. سبک معماری بیانگر ایدئولوژی خاصی است. پرستش‏گاه‏های مذهبی هشیارانه برخی ارزش‏های خاص را به وسیله سبک‏های معماری خود تقویت می‏کنند.48

    کعبه نماد دایمی اسلام است. نماد تمدن اسلام یک رودخانه جاری نیست، بلکه عبارت است از: کعبه مکعب‏شکل که ثبات آن نماد و خصیصه تغیرناپذیری دایمی اسلام است.49 تمدن اسلامی با توجه به جاودانگی و ابدی‏بودن دین اسلام، برای انتقال فرهنگ خود به نسل‏های آینده و ارتباط فرهنگی انسان‏های مسلمان با ریشه تاریخی خود، نیازمند نمادهای دایمی است. مناسک حج در مکانی انجام می‏گیرد که از این نمادهای دایمی و غیرقراردادی استفاده می‏شود. کعبه که محور مناسک حج است، یکی از این نمادهاست. تمام مشاعر مقدّسه همچون کوه صفا و مروه، صحرای عرفات، سرزمین مشعر و منطقه منا، نمادهایی هستند که از این ویژگی برخودارند. خداوند دو کوه صفا و مروه را از شعائر الهی می‏شمارد: «إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِن شَعَآئِرِ اللّهِ.»50 کعبه نیز یک فضایی است که در اعماق زمین ریشه داشته و تا بلندای هفت طبقه بالای آن ادامه دارد. همان‏گونه که امام صادق علیه‏السلام فرمود: «اساس‏البیت من الارض السابعه السفلی الی الارض السابعه العلیا»؛51 ریشه کعبه از هفتمین طبقه زیرین زمین است تا هفتمین طبقه بالای آن. کعبه مجموعه‏ای از سنگ‏هایی نیست که اگر به جای دیگری برده شود، بتوان کعبه دیگری ساخت. بنابراین، نمی‏توان آن را تغییر داد. از ثبات و پایداری ابدی برخوردار بوده و هست و هرگز دستخوش تحول و جابه‏جایی قرار نگرفته است؛ چراکه امکان چنین تحولی را ندارد. تاریخ نیز مؤید آن است. از زمان حضرت ابراهیم علیه‏السلام بلکه از زمان حضرت آدم علیه‏السلام که کعبه بنا شد موقعیت و جایگاه کعبه تغییری نکرده است. بنابراین، کعبه که نماد دایمی اسلام است، خود از ویژگی ثبات برخوردار است. همان‏گونه که دین اسلام جاودانه و ابدی است نماد آن نیز جاودانه، ابدی و دارای ثبات است که به این وسیله فرهنگ و تمدن اسلامی به نسل‏های بعدی منتقل می‏شود.

    صحرای عرفات، مشعر و محدوده منا نیز سرزمین‏های معین و مشخصی هستند که قابل تغییر نیستند. این نمادها، نمادهای اعتباری نیست که بتوان آن را با اعتبار معتبری تغییر داد، این نمادها دست‏ساز بشر نیست که به مرور زمان یا به دلیل تغییرات زیست محیطی، حوادث طبیعی و غیرطبیعی و عوامل دیگر به تدریج یا به طور دفعی رو به زوال و نابودی کشانده شود، بلکه ماندگاری‏وبقای‏آن‏به‏ماندگاری زمین و فضا و محیط است.

    حاجی با حضور در سرزمین وحی و انجام مناسک حج ضمن آشنایی با نمادهای به کار رفته در مشاعر مقدسه و یافتن معانی و حقایقی که پشتوانه آنها را تشکیل می‏دهد، پیوند خود را با ارزش‏های نهفته در آن محکم می‏کند. علاوه بر این، خود نمادها زمینه‏ساز انتقال معارف، ارزش‏ها و فرهنگ دینی و حفظ آنهاست.

    در مجموع با توجه به مبانی روان‏شناختی و جامعه‏شناختی نماد، حج و مناسک آن به دلیل به کار رفتن نمادهای طبیعی و غیرقراردادی در آن، که در متون دینی به شعائر الهی تعبیر شده، می‏تواند وسیله‏ای برای ارتباط و پیوند نسل‏ها در طول تاریخ باشد و همچنین نشانه ثبات دین و جاودانگی و استمرار آن در پهنه تاریخ باشد. اهرم و ابزاری که به سادگی‏و باکم‏ترین هزینه و با کمک معتقدان به دین، به انتقال آموزه‏ها و معارف اسلامی اقدام می‏شود.

    و. وحدت و یکپارچگی شخصیت

    یکی از آثار دینداری، یکپارچگی در شخصیت انسان است. آن‏گونه که برخی روان‏شناسان دین همچون ویلیام جیمز، آلپورت و تیلیچ نیز به این مطلب اشاره کرده‏اند. از این‏رو، می‏توان این اثر را در حج نیز که یکی از ارکان دین است، مورد بررسی قرار داد. در این قسمت به اثربخشی حج‏ومناسک آن دریکپارچگی‏شخصیت‏انسان‏می‏پردازیم. با نگاهی گذرا به گفته‏های این افراد به چگونگی رسیدن به یکپارچگی شخصیت طی مراسم حج اشاره می‏کنیم.

    1. ویلیام جیمز ویژگی روان‏شناختی، ایمان و تحول دینی را تحت عنوان «ایمان‏آوری» بحث می‏کند و آثار و ثمرات ایمان‏آوری را در چند مورد بیان می‏دارد. از جمله آنها یکی «احساس کنترل از طرف قادر متعال» و دیگری «اعتقاد رهایی راسخ و مسرّت‏بخش به ارزش» و «احساس یگانگی با طبیعت و همه مخلوقات» می‏باشد. این اعتقاد، «حالت ایمان» نام دارد که در آن باورها، متعلقات ایمان می‏شوند و دارای ابعادی است و کانون اصلی آن از دست دادن نگرانی و به دست آوردن احساس هماهنگی با جهان می‏باشد. هرچند احساس وحدت و یگانگی انسان با جهان با یکپارچگی شخصیت متفاوت است، ولی بدون یکپارچگی خود نمی‏توان از یگانگی با جهان سخن گفت. چنین احساسی از ثمرات و نتایج جذبه‏های عرفانی است که به خوش‏بینی و وحدت‏گرایی می‏انجامد. ما که از دنیای معمولی خود به جهان عرفان وارد می‏شویم گویا از کم به زیاد و از کوچکی به بزرگی درآمده‏ایم، در عین حال مثل اینکه از پریشانی و ناراحتی به آرامش و فراغت‏خاطر رسیده باشیم.52

    احساس یگانگی با تمام زائران را در جای جای مناسک حج می‏توان جست‏وجو کرد. لباس واحد و متحدالشکل پوشیدن، دور یک محور چرخیدن، در یک صحرای معین و مشخص اجتماع کردن، یکسان بودن حقوق تمام حجاج، چه کسانی که از محدوده مکه و حرم هستند و چه کسانی که از دور می‏آیند، ورود و خروج از مسیر واحد و اینکه همه طبق یک برنامه حرکت می‏کنند، موجب می‏شود امتیازات از بین برود. با پوشیدن جامه دوخته نشده و متحدالشکل احرام، امتیازات فردی، قبیله‏ای، ملیتی و مانند آن از بین می‏رود. بر همین اساس است که خداوند به طایفه قریش که در جاهلیت برای خود امتیازی قائل بود و در مراسم حج با دیگران در عرفات توقف نمی‏کرد و با دیگران مراجعت نمی‏کرد، دستور داد: «أَفِیضُواْ مِنْ حَیْثُ أَفَاضَ النَّاسُ»؛53 از همان مسیری که سایر مردم کوچ می‏کنند، کوچ کنید. با این دستور به طایفه قریش که به جایگاه و نسب خود می‏بالیدند و با مردمی که در عرفات حضور پیدا می‏کردند، در یک جا نمی‏ماندند و هنگام پراکنده شدن مردم و کوچ کردن آنها به مشعر، کوچ نمی‏کردند و به امتیاز طبقاتی خویش می‏نازیدند، فهماند و فرمود: عادت ناپسند جاهلی و آداب نادرست را از خود دور کنید و از این کارهای ناروا بر کنار باشید تا احساس وحدت و یگانگی با دیگر مسلمانان و دیگر زائران در شما ایجاد شود.

    نکته جالب توجه آنکه وقتی سخن از رمز و راز و دلیل این یگانگی و یکپارچگی شخصیت سخن به میان می‏آید، جیمز آن را «خلوص» در عشق به خدا می‏داند.54 اگر در اعمال و مناسک حج توجه شود،روشن می‏شود که نیت مهم‏ترین و اساسی‏ترین نقش را ایفا می‏کند. اخلاص در نیت و قصد انجام هر عملی شرط قبولی، بلکه شرط صحت آن است. بدون قصد یا قصد دیگر داشتن در اعمال موجب باطل شدن عمل است. در فرهنگ دینی اسلام، نیت، ماهیت اعمال را روشن می‏کند. رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهفرمودند: «یا اَیها الناس انما الأعمال بالنیاتِ و انما لکل امری‏ءٍ ما نوی»؛55 (قدر و ارزش) اعمال به نیات آنها بستگی دارد و برای هر کس آنچه را قصد و نیت کرده، شکل می‏گیرد. حضرت علی علیه‏السلامنیز فرمودند: «النیه اساس العمل»؛56 نیت اساس عمل است. بنابراین، نیت در تمام اعمال عبادی، از جمله در مناسک حج نقش اساسی دارد و به تمام رفتارها جهت می‏دهد و به گونه‏ای، وحدت و یکپارچگی در آن نمایان است. حال اگر بپذیریم اخلاص در عمل رمز یکپارچگی شخصیت است، در ایام حج و در زمان انجام مناسک حج این معنا بسیار و به خوبی به چشم می‏خورد. حاجی سعی می‏کند هر عملی را که انجام می‏دهد به قصد قربت و از روی عشق و علاقه به معبود واقعی انجام دهد. او خوب می‏داند در غیر این صورت وظیفه خود را انجام نداده است. در آغاز هر عملی با یک مراقبت، توجه و تمرکز ویژه به تمرین و تکرار می‏پردازد. حتی در انجام مقدمات حج، مثل تهیه مقدمات و هزینه‏های سفر به این نکته اساسی توجه دارد. هنگام بستن احرام، زمان انجام طواف، موقع سعی بین صفا و مروه، برای تقصیر و کوتاه کردن موی سر، زمان حضور و وقوف در عرفات و مشعر، هنگام سنگ زدن به جمرات (نمادهای شیطان)، موقع قربانی کردن و به عبارتی در تمام دقایق حضور و در تمام کارها، از کوچک‏ترین تا بزرگ‏ترین و از ساده‏ترین تا به ظاهر مهم‏ترین اعمال، حاجی این عشق و علاقه خود به خداوند و قصد خالص را اظهار و اعلان می‏دارد. طبیعی است که این نحوه اجرا و چگونگی عمل به حاجی این یکپارچگی شخصیت را عطا می‏کند و از سوی دیگر، تکرار و تمرینی است که در آینده و پس از اعمال حج سعی کند چنین قصدی را استمرار بخشد و تمام اعمال عادی و شبانه‏روزی را در مسیر عشق‏به خداوند قرار دهد.

    2. گوردن آلپورت نیز یکپارچگی شخصیت را محصول دینداری درونی معرفی می‏کند. وی با طرح دو نوع دینداری درونی و بیرونی (دو نوع اعتقاد دینی درونی و بیرونی) اظهار داشت: «جهت‏گیری بیرونی (اعتقاد دینی ظاهری) یک تعهد کاذب و پیمان دروغین نسبت به خدا است.» شخصی که دارای جهت‏گیری مذهبی ظاهری است، دارای ایمانی منافقانه و تعهدی ریاکارانه نسبت به دین می‏باشد. این نوع دینداری نمی‏تواند به شخصیت، وحدت و یکپارچگی بخشد. نوع دیگر اعتقاد دینی، جهت‏گیری درونی یا اعتقاد دینی باطنی است که یک عهد و پیمان کامل و خالصانه نسبت به خدا و شیوه زندگی است که یک جهت‏گیری زنده و پویاست و در تمام زندگی حضور دارد و به صورت عادت درنیامده است. جهت‏گیری مذهبی درونی، یک جهت کاملاً خالصانه است و هیچ هدف دیگری غیر از رسیدن به خدا در آن راه ندارد. بنابراین، قصد و نیت افراد در جهت‏گیری آنها مهم و شرط اساسی است که اگر این نیت، خالصانه و خدایی باشد، جهت‏گیری دینی‏شان باطنی، درونی و خالصانه است وگرنه ریاکارانه و ظاهری است.

    بر اساس نظر آلپورت دینداری درونی، دارای اصول سازمان‏یافته و درونی شده است که خود غایت و هدف است، نه وسیله‏ای برای رسیدن به هدف. شخصی که جهت‏گیری دینی درونی دارد با مذهبش زندگی می‏کند و مذهبش با شخصیتش یکی می‏شود. در حالی که شخصی که جهت‏گیری دینی بیرونی دارد، مذهبش با شخصیت و زندگی‏اش تلفیق نشده است و مذهبش وسیله‏ای برای ارضای نیازهای شخصی او می‏باشد.57

    حج‏گزار در حج و انجام مناسک حج می‏تواند بیاموزد که باید با مذهبش زندگی کند و در تمام رفتارهای ریز و درشت از هستی‏بخش خود رهنمود بگیرد و نقش آن را در ساده‏ترین اعمال مشاهده کند. در این صورت است که او به جهت‏گیری درونی دست پیدا خواهد کرد و زمینه شکل دادن به سایر فعالیت‏های زندگی فراهم می‏شود و تا آنها را از یک غربالگر دینی نگذراند، اقدام به عمل نخواهد کرد؛ زیرا حاجی در این مدت ـ هرچند کوتاه ـ آموخته است که تمام حرکات و سکناتش باید مورد امضا و تأیید خدای متعال قرار گیرد وگرنه عمل او پوچ و بدون اثر است و نیازمند تکرار آن عمل و گاهی لازم است (در صورت بطلان عمل) تمام اعمال و مناسک حج را بار دیگر و در سالی دیگر انجام دهد. بنابراین، داشتن اخلاص در تمام اعمال شرط ضروری و لازمی است که در مناسک حج تمرین و تکرار می‏شود. از این‏رو، ضرورت داشتن اخلاص در تمام اعمال می‏تواند حج‏گزار را به سوی داشتن هدف معین و مشخص و در عین حال معنادار رهنمون سازد و همچنین مجرای معتبری برای دست‏یابی به یک نظام ارزشمند است که تمام زندگی و برنامه‏های او را پوشش دهد.

    3. تیلیچ (Tillich) نیز دینداری را وسیله‏ای برای رسیدن به وحدت و یکپارچگی شخصیت می‏داند و می‏گوید: ایمان و اعتقاد به خدا تمام جنبه‏ها و مسائل زندگی شخص و در نتیجه، کل شخصیت انسان را عمق، جهت و وحدت می‏بخشد. به عقیده وی، قدرت وحدت و یکپارچگی شخصیت فرد، به ایمان و اعتقاد به خدا بستگی دارد. هر قدر ایمانش بیشتر و قوی‏تر باشد، قوای وحدت‏ویکپارچگی‏شخصیت‏او نیز بیشتر و قوی‏تر است.

    برخی‏روان‏شناسان‏دیگرنیزباانجام‏مطالعات‏وتحقیقاتی در این زمینه، نظریه آلپورت را درباره جهت‏گیری مذهبی تأیید کرده‏اند. ویبی (Wiebe) و فلک (Felch) یافتند که انسان‏های با گرایش و جهت مذهبی باطنی نسبت به انسان‏های با جهت‏گیری مذهبی ظاهری یا انسان‏های بی‏دین،دارای‏سطح‏بالاتری‏ازوحدت‏وانسجام‏ویکپارچگی شخصیت می‏باشند. مطالعات بولت (Bolt) با همکاری کراندل (Crandall) و رسمیوزن (Resmussen) و نیز با همکاری سودرستروم (Soderstrom) و رایت (Wright) نشان داد: کسانی که جهت‏گیری مذهبی باطنی دارند، در زندگی از سطح بالایی از اهداف برخوردارند. به عبارت دیگر، آنان دارای یک معنامحوری هستند که به زندگی آنان خط و جهت می‏بخشد. یونگ نیز در جریان فعالیت‏های روان‏درمانی خود دریافت که باورهای مذهبی می‏تواند سبب بالابردن و معنادادن به شخصیت فرد شود.58

    خلاصه آنکه حاجی با انجام مناسک حج، اخلاص را در تمام اعمال می‏آموزد و تمرین می‏کند، یکپارچگی با جهان و اطرافیان را تجربه می‏کند و زمینه یکپارچگی و وحدت شخصیت را فراهم می‏کند.

    آنچه‏تاکنون‏بیان شد، برخی ابعاد روان‏شناختی مناسک حج در بعد شناختی انسان است. رسیدگی و تبیین مسئله در دو بعد عاطفی‏ورفتاری‏به‏فرصتی دیگر واگذار می‏شود.

    نتیجه‏گیری

    مناسک حج به عنوان مجموعه‏ای از اعمالی که نمایان‏گر تمامیت اسلام است، در سه حوزه شخصیتی انسان تاثیرگذار است. این مقاله به تفصیل به بررسی ابعاد شناختی مناسک حج پرداخته است. بررسی ابعاد عاطفی و رفتاری مجالی دیگر می‏طلبد. اما کارکرد روان‏شناختی مناسک حج در بعد شناختی عبارتند از: معنا بخشیدن به تمام رفتارهای انسان، تقویت‏کننده هویت دینی و تمدنی، افزایش‏دهنده سطح معارف دینی و وحدت بخشیدن به شخصیت حجاج، از تأثیرات مناسک حج است.


    • پى نوشت ها
      1 عضو هیأت علمى مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس‏سره. تاریخ دریافت: 15/7/87ـ تاریخ پذیرش: 25/11/87.
      2ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائل‏الشیعه، 1409، ج 1، ح 1، ص 14.
      3ـ عبداللّه جوادى آملى، صهباى حج، 1377، ص 43.
      4ـ میرزا حسین نورى، مستدرک‏الوسائل، 1408، ص 75، ح 16.
      5ـ محمّدبن على صدوق، معانى‏الاخبار، 1361، ج 1، ص 170.
      6ـ نهج‏البلاغه، 1372، خ 1.
      7ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائل‏الشیعه، ج 1، ص 26، ح 32.
      8ـ حج: 27و28.
      9ـ عبداللّه جوادى آملى، صهباى صفا، 1371، ص 146.
      10ـ همان، ص 147.
      11ـ مائده: 97.
      12ـ محمّدبن على صدوق، علل‏الشرائع، 1416، ج 2، ص 168.
      13ـ همان، ج 2، ص 98.
      14ـ غلامعلى حداد عادل، «اسلام در آینه حج»، میقات حج 28، ص 38.
      15. V.E. Frankl, Man's search for meaning, 1975, p. 74.
      16. Ibid.
      17. Ibid.
      18ـ میرزاحسین نورى، مستدرک‏الوسائل، ج 10، ص 166.
      19. W.James, The varities of religious experience,2002,p. 58.
      20ـ بهزاد دوران، آموزش‏وپرورش و گفتمان نوین،1383،ص 128.
      21ـ محمّدرضا شرفى، جوان و بحران هویت، 1381، ص 24.
      22ـ ساموئل هانتینگتون، برخورد تمدن‏ها و بازسازى نظم جهانى، 1378، ص 153.
      23و24ـ همان، ص 154.
      25ـ مجید محمدى، دین و ارتباطات، 1382، ص 63.
      26ـ سیدرضا هاشمى، «جایگاه حج در فرهنگ ارتباطات»، میقات حج 8، ص 187.
      27ـ مهدى صدرطباطبائى، فرهنگ‏نامه حج و عمره و اماکن مربوطه، 1367، ص 97.
      28ـ طه: 124.
      29و30ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائل‏الشیعه، ج 5، ص 17.
      31ـ لارى را سامووار و همکاران، ارتباط بین فرهنگ‏ها، 1379، ص 103.
      32ـ مائده: 97.
      33ـ محمّدبن اسحاق ابن هشام، سیرة ابن‏هشام، 1355ق، ج 1، ص 423.
      34ـ ناصر شکریان، حج از دیدگاه قرآن، 1377، ص 38.
      35ـ محمّدبن یعقوب کلینى، فروع کافى، 1362، ج4، ح2، ص 466.
      36ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائل‏الشیعه، ج 11، ص 14.
      37ـ ناصر شکریان، حج از دیدگاه قرآن، ص 184.
      38ـ آل‏عمران: 110.
      39ـ آل‏عمران: 104.
      40ـ محمّدبن على صدوق، ثواب‏الاعمال و عقاب‏الاعمال، 1391ق، ج 1، ص 281.
      41ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائل‏الشیعه، ج 1، ص 19، ح 16.
      42ـ آل‏عمران: 96.
      43ـ محمّدتقى رهبر، «فرصت‏هاى تبلیغى حج»، میقات حج 46، ص 36.
      44. Animal symbolism.
      45ـ جرج فردریک نلر، انسان‏شناسى تربیتى، 1379، ص 128.
      46و47ـ لارى را سامووار و همکاران، ارتباط بین‏فرهنگ‏ها،ص90.
      48. J.S. Levin, Religion in again and health: theoretical foundations and methodological frontiers, 1996, p. 74.
      49ـ سیدحسین نصر، علم و تمدن در اسلام، 1359، ص 19.
      50ـ بقره: 158.
      51ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائل‏الشیعه، ج 13، ص 302.
      52. W. James, The varities of religious experience, p. 45.
      53ـ بقره: 199.
      54. Ibid, p. 92.
      55ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائل‏الشیعه، ج 1، ص 48.
      56ـ عبدالواحدبن تمیمى آمدى، غررالحکم و دررالکلم، 1407، ج 1، ص 26.
      57. G.W. Alport & J.M. Ross, Personal erligious oreintation and prejudice, 1967, p. 29.
      58. C.G. Jung, Modern man in search of a soul, 1993, v. II, p. 136.

    • ··· منابع
      ـ ابن‏هشام، محمّدبن اسحاق، سیرة ابن هشام، بیروت، دار الاحیاء التراث العربى، 1355ق.
      ـ تمیمى آمدى، عبدالواحدبن، غررالحکم و دررالکلم، بیروت، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، 1407.
      ـ جوادى آملى، عبداللّه، صهباى حج، قم، اسراء، 1377.
      ـ ـــــ ، صهباى صفا، تهران، مشعر، 1371.
      ـ حدادعادل، غلامعلى، «اسلام در آینه حج»، میقات حج 28 تابستان 1378، ص 31ـ47.
      ـ دوران، بهزاد، آموزش و پرورش و گفتمان‏هاى نوین، تهران، انتشارات پژوهشکده تعلیم و تربیت، 1383.
      ـ رهبر، محمّدتقى، «فرصت‏هاى تبلیغى حج»، میقات حج 46 (زمستان 1382)، ص 26ـ42.
      ـ سامووار، لارى را و همکاران، ارتباط بین فرهنگ‏ها، ترجمه غلامرضا کیانى و اکبر میرحسنى، تهران، باز، 1379.
      ـ شرفى، محمّدرضا، جوان و بحران هویت، تهران، سروش، 1381.
      ـ شکریان، ناصر، حج از دیدگاه قرآن، پایان‏نامه کارشناسى ارشد، رشته علوم قرآنى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1377.
      ـ صدرطباطبائى، مهدى، فرهنگ‏نامه حج و عمره و اماکن مربوطه، قم، مؤسسه در راه حق، 1367.
      ـ صدوق، محمّدبن على، ثواب‏الاعمال و عقاب‏الاعمال، تهران، مکتبة الصدوق، 1391ق.
      ـ ـــــ ، علل‏الشرائع، قم، دارالحجه للثقافه، 1416.
      ـ ـــــ ، معانى‏الاخبار، قم، مؤسسه نشر اسلامى، 1361.
      ـ عاملى، محمّدبن حسن حرّ، وسائل‏الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1409.
      ـ کلینى، محمّدبن یعقوب، فروع کافى، تهران، دارالکتب‏الاسلامیه، 1362.
      ـ محمّدى، مجید، دین و ارتباطات، تهران، کویر، 1382.
      ـ نصر، سیدحسین، علم و تمدن در اسلام، ترجمه احمد آرام، تهران، خوارزمى، 1359.
      ـ نلر، جورج فردریک، انسان‏شناسى تربیتى، ترجمه محمدرضا آهنچیان و یحیى قائدى، تهران، آییژ، 1379.
      ـ نورى، میرزاحسین، مستدرک‏الوسائل، قم، آل‏البیت، 1408.
      ـ نهج‏البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدى، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1372.
      ـ هاشمى، سیدرضا، «جایگاه حج در فرهنگ ارتباطات»، میقات حج 8 (تابستان 1373)، ص 184ـ205.
      ـ هانتینگتون، ساموئل، برخورد تمدن‏ها و بازسازى نظم جهانى، تهران، دفتر پژوهش‏هاى فرهنگى، 1378.
      - Alport, G.W. & J.M. Ross, Personal Erligious Oreintation and Prejudice, Journal of personalityu and social, 1967.
      - Frankl, V.E., Man's search for meaning, Boston, Beacon Press, 1975.
      - James, W., The varities of religious experience, London and New Yourk, Routledge, 2002.
      - Jung, C.G, "Modern man in search of a soul", in Collected Works, v. II (1993).
      - Levin, J.S., Religion in Again and Health: Theoretical Foundations and Methodological Frontiers, ASAGE, pub, Inc, 1996.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    احمدی محمدآبادی، محمدرضا.(1387) درآمدی بر برخی ابعاد روان‏شناختی مناسک حج. ماهنامه معرفت، 17(12)، 35-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمدرضا احمدی محمدآبادی."درآمدی بر برخی ابعاد روان‏شناختی مناسک حج". ماهنامه معرفت، 17، 12، 1387، 35-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    احمدی محمدآبادی، محمدرضا.(1387) 'درآمدی بر برخی ابعاد روان‏شناختی مناسک حج'، ماهنامه معرفت، 17(12), pp. 35-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    احمدی محمدآبادی، محمدرضا. درآمدی بر برخی ابعاد روان‏شناختی مناسک حج. معرفت، 17, 1387؛ 17(12): 35-